۱۰ درس آکیرا کوروساوا به سینمای جریان اصلی
کلاس درس کوروساوا برای بلاکباسترهای هنر هفتم
بسیاری از کارگردانان برجسته هالیوود از آکیرا کوروساوا افسانهای به عنوان منبع الهام آثارشان یاد میکنند. تأثیر او در بسیاری از فیلمهای محبوب و بلاکباستری تاریخ سینما از جمله جنگ ستارگان غیر قابل چشم پوشی است؛ حال به همین منظور، ما در ویجیاتو قصد داریم ۱۰ راهی که آکیرا کوروساوا با آن بر بلاک باسترهای مدرن تأثیر گذاشته است را معرفی کنیم.
وقتی نوبت به نامگذاری برترین فیلمساز تمام دوران میرسد، بسیاری از نامهای شناخته شده در تاریخ سینما به ذهن مخاطبان میآید؛ برای مثال افرادی چون فلینی، گِدار، هیچکاک، کوبریک، برگمن، ولز، تروفو و…! اما یکی از کارگردانانی که مطمئناً در چنین موردی اشاره به نام آن ضروری به نظر میرسد شخص کوروساوا ژاپنی است. بحث تأثیر گذاری آکیرا کوروساوا بر سینمای جهان موضوع جدیدی نیست. چرا که تقریباً هر کارگردانی در هالیوود، کوروساوا را یکی از تأثیر گذارترین و سازنده ترین فیلمسازان جهان میداند.
بدون تردید قوانین و تکنیکهای فیلمسازی کوروساوا همچنان بر سینما تأثیر مثبت میگذارد. با کمی بررسی میتوان دید که او در غرب بسیار مورد احترام بود و تأثیر او بر فیلمهای پرفروش هالیوود مثل روز روشن است. حالا ما در این مطلب روشهایی که کوروساوا با آن بر سینمای بلاک باستری تاثیر گذاشت را بررسی خواهیم کرد.
تولید جنگ ستارگان الهام بخش
واضح ترین اثری که کوروساوا بر فیلمهای پرفروش مدرن داشته، ساخت جنگ ستارگان توسط جورج لوکاس است. جورج لوکاس در درجه اول برای تولید جنگ ستارگان از سریالهای قدیمی فلش گوردون الهام گرفته بود، اما پس از تاثیر جادویی کوروساوا بر عناصر سامورایی حماسه محور، لوکاس نیز تحت تاثیر سینمای این فیلمساز ژاپنی قرار گرفت. در نتیجه فیلم اصلی جنگ ستارگان که در سال 1977 به نمایش درآمد، عملاً به عنوان یک بازسازی نرم از فیلم «دژ پنهان» ساخته کوروساوا شناخته میشود، و این در حالی است که دنبالهها و اسپینآفهای بعدی این فرنچایز نیز دارای ارجاعات فراوانی به سینما کوروساوا است.
استفاده و بازسازی متون شکسپیر
در حالی که آکیرا کوروساوا بیشتر تحت تأثیر فیلمهای آمریکایی توسط کارگردانانی مانند جان فورد بود، اما او از خارج از سینما نیز تأثیرهای فراوانی میگرفت. برای مثال: یکی از داستان نویسان مورد علاقه وی ویلیام شکسپیر بود. او سه نمایشنامه شکسپیر را برای تولید آثارش اقتباس کرد و در هر مورد، داستان و شخصیتها را مجدداً در یک محیط جدید قرار داد. بنابراین، از این پس استفاده و دوباره سازی متون شکسپیر در سینمای تجاری و بلاکباستری هالیوود رایج شد: برای مثال انیمیشن شیرشاه داستان هملت را به دشتهای آفریقا رساند، فیلم «۱۰ چیز درباره تو که ازشان متنفرم» رام کردن زن سرکش شکسپیر را به یک دبیرستان آمریکایی آورد و انیمیشن فانتزی نومئو و ژولیت نیز داستان رومئو و ژولیت را به یک باغ جالب سرازیر کرد.
شخصیت قهرمانِ یوجیمبو
یکی از فیلمهای به شدت تاثیر گذار و کمتر دیده شده کوروساوا «یوجیمبو» است. سرجیو لئونه و کوربوچی هر دو یوجیمبو را به وسترن (به ترتیب یک مشت دلار و جنگو) تبدیل کردند، و این در حالی بود که بروس ویلیس در فیلم «آخرین پایمرد» ساخته والتر هیل سعی کرد شخصیت یوجیمبو را در یکی از معدود بازسازی های رسمی آن تکرار کند. قهرمان فیلم یوجیمبو و دنباله آن «سانجورو» بر تعداد زیادی از قهرمانان بزرگ سینمای بلاکباستری هالیوود تأثیر گذاشته است: از جمله آنان میتوان به مرد بی نام یا بلوندی، اسنیک پلیسکن، جان ویک، ماندالور در سریال ماندالورین و خیلیهای دیگر اشاره کرد.
شروع فیلم با یک صحنه اکشن
اکثر فیلمهای اکشن با صحنهای آغاز میشوند که در آن تماشاگران میتوانند قهرمان را در حال اجرا در سناریویی بیربط با بقیه طرح ببینند. این نوعی تنوع در ساختار فرمی و سینمایی یک اثر است که به گفته خیلیها شروع آن به مجموعه فیلم جیمز باند بازمیگردد. اما با کمی بررسی ساده در سینمای آکیرا کوروساوا متوجه خواهید شد، این حرکت نیز با فیلم هفت سامورایی شروع شده است. اساساً سکانس آغازین این فیلم با یک ماموریت نجات شروع میشود که در طول آن پسری از دست عدهای رباینده نجات داده میشود.
کات در حرکت
تمایل کوروساوا برای قطع از یک نما و تصویر به تصویر دیگر با حرکت یک بازیگر برای پنهان کردن برش و اجتناب از جلب توجه به آن، توسط بسیاری از منتقدان مورد توجه قرار گرفته است. به عنوان مثال، وقتی شیچیروجی برای آرام کردن مانزو در هفت سامورایی زانو میزند، کوروساوا عمل زانو زدن را کات میدهد و عملاً قطع میکند. پس از این کات در حرکت به یک هنجار پُر تکرار برای فیلمهای پرفروش هالیوود تبدیل شده است. این عمل به گونهای در این سالها تکرار شده که نرخ قطع چنین صحنههایی به طور پیوسته افزایش یافته است، زیرا عملاً این حرکت توجه مخاطبان را به جزییات کم رنگ شده در فیلم کوتاه میکند، به ویژه در صحنههای مبارزه.
خشونت
فیلمهای کوروساوا به دلیل بررسی موضوعی چرخههای خشونت، به ویژه در دو فیلم «ران» و «سریر خون» مورد توجه عموم مخاطبان و صاحب نظران قرار گرفتند. از آنجایی که آثار کلاسیک سامورایی کوروساوا منجر به چشم انداز وسیعی برای تولید آثار پرفروش مدرن شده است، بنابراین، این روزها به سختی میتوان بدون نمایش خشونت در فیلمها موفق شد. مانند قهرمانان کوروساوا، ابرقهرمانان هالیوود و شوالیههای جدای نیز در اجرای عدالت بد اخلاق و خشن هستند. حتی فیلم تایتانیک ساخته جیمز کامرون هم در فینال خودش یک انسان دیوانه با یک اسلحه در دستانش داشت که منجر به خشونت شد. در نتیجه خشونت پس از سینمای کوروساوا به یک فعل جدا ناپذیر در سینمای بلاکباستری بدل شده است.
داستان استاد و شاگرد
بسیاری از فیلمهای کوروساوا حول روابط استاد و شاگرد میچرخند: سانشیرو سوگاتا، سگ ولگرد، ریش قرمز، هفت سامورایی، فرشته مست و خیلیهای دیگر نمونههایی برای این حرف هستند. در حال حاضر، مربیان و استادان در فیلمهای پرفروش هالیوود تبدیل به یک ترکیب رایج شده است، از جنگو تارانتینو گرفته تا Kingsman و فارست گامپ همه حاوی همین فرمول آشنا هستند. از طرف دیگر، تقریباً در هر فیلم جهان سینمایی مارول نیز هر قهرمانی یک مربی یا استاد دارد که آنها را تشویق کند تا مردم را نجات دهند. وسواس هالیوود در مورد استفاده از مربیان یا استادان را میتوان بیشتر از نقش اوبی وان به عنوان مربی لوک در جنگ ستارگان بیش از هر فیلم خاص کوروساوا تأیید کرد، اما جنگ ستارگان از کوروساوا الهام گرفته است، بنابراین این امر به کوروساوا نیز برمیگردد.
باران
از زمانی که صحنههای اکشن بارانی و نفس گیر کوروساوا در هفت سامورایی تماشاگران را از خود بی خود کرد و به معنی واقعی کلمه به وجد آورد، باران بارها برای ایجاد فضایی قدرتمند در یک سکانس اکشن استفاده میشود. برای مثال ما در اوج نبرد هِلمز دیپ در ارباب حلقهها: دو برج شاهد بارانی جذاب و دیدنی هستیم که فضا را به سمت ایجاد تنش سوق میدهد. البته باران را میتوان در نبرد نئو و مامور اسمیت در ماتریکس و همچنین در تقابل فینال فیلم بلید رانر نیز دید. بدون شک وجود باران امروزه یک عنصر جذاب در صحنههای حماسی و اکشن است. جالب است بگوییم حتی ما در فینال اکشن محور و حماسی سریال ایرانی مختارنامه ساخته داود میرباقری نیز بارش شدید باران را مشاهده میکنیم.
سکانسهای نبرد بزرگ
فیلمسازان از زمان اختراع تصاویر متحرک سکانسهای نبرد بزرگی را برای نمایش به مخاطبان گرفتهاند، اما مهارت اکشن سازی، تعلیق و وضوح تکنیکهای آکیرا کوروساوا، نبردهای درون آثار او را به بهترین چیز ممکن تبدیل کرده است. تأثیر سکانسهای نبرد از فیلمهایی مانند ران و هفت سامورایی را میتوان در سکانسهای نبرد در مقیاس وسیع در آثار هالیوودی مشاهده کرد؛ برای مثال همه فیلمهای مارول دارای چنین فرمولی در ساختار خود هستند. همچنین پیتر جکسون نیز در سه گانه ارباب حلقهها بارها چنین نبردهایی را به رُخ بینندگان کشید.
فرمول هفت سامورایی
در هفت سامورایی، یکی از بزرگترین آثار کوروساوا، یک روستا توسط گروهی از راهزنان تهدید میشود، بنابراین یک تیم توانا و موقت برای دفاع از مردم شهر در برابر حمله آنها دور هم جمع میشوند. بدون تردید شناخته شده ترین بازسازی از هفت سامورایی وسترن هفت دلاور ساخته جان استرجس است که داستان آن را به غرب وحشی میرساند. اما فرمول هفت سامورایی در طی این سالها با تعداد زیادی فیلم بلاکباستر ترکیب شده است. برای مثال آثاری چون: سیزدهمین سلحشور ساخته جان مک تیرنان، نجات سرباز رایان ساخته استیون اسپیلبرگ، فرنچایز بیمصرفها و حتی سریالهای مردگان متحرک و ماندالورین نیز از این فرمول آشنا برای پیشبرد طرح داستان خود استفاده کردهاند.
معرفی بهترین فیلمهای سینمایی را در ویجیاتو دنبال کنید:
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
فرمول راشومون
آره سینمای جهان وام دار فرم روایی این فیلم هم به حساب میاد!
فیلم دوئل خاموش(The Quiet Duel) رو دیدم
خیلی زیبا بود
خیلی قشنگ انسان و احساساتش رو به نمایش گذاشت.
به طور کلی جای جای سینمای کوروساوا لذت بخش و تفکر برانگیز به حساب میاد