چرا سینمای ایران در ژانر وحشت ناموفق است؟ لطفا ما را بترسانید
به طور معمول ترس را در زمره احساسات منفی به حساب میآوریم اما محبوبیت ژانر هنری وحشت نشان دادهاست که ترس میتواند زیبا و حتی لذتبخش باشد. سالانه میلیونها نفر وقت و پولشان را صرف ...
به طور معمول ترس را در زمره احساسات منفی به حساب میآوریم اما محبوبیت ژانر هنری وحشت نشان دادهاست که ترس میتواند زیبا و حتی لذتبخش باشد. سالانه میلیونها نفر وقت و پولشان را صرف تماشای فیلمها یا مطالعه داستانهای ترسناک میکنند. اگر از این حس بیزار بودیم، چنین کاری منطقی نبود. شخصا هر وقت میخواهم از شر افکار مزاحم در امان بمانم، یک فیلم ترسناک میبینم. در سنمای ایران هم چندتایی فیلم در ژانر وحشت ساخته شدهاست. گذشته از تعداد اندک این آثار، کیفیت پایین آنها، یا به عبارت بهتر، ترسناک نبودن آنها جای تامل دارد. سوالی که در این نوشتار به دنبال پاسخ آن هستیم. چرا از فیلم ترسناکهای ایرانی نمیترسیم؟
دو عامل ناشناختگی و شناختگی موجب برانگیختن حس ترس در انسان میشود. ترس از ناشناخته واضح است. همه ما از چیزی که نمیشناسیم، پیش از این ندیدهایم و نمیتوانیم رفتارش را پیشبینی کنیم میترسیم. اما ترس از آنچه شناختهایم منحصر به فرد و ناخودآگاه است. یعنی هر کس ترسهای شناخته شده مخصوص به خود را دارد که در مواجهه با المانهای آن میترسد. این ترسهای منحصر به فرد معمولا ریشههای بومی و ملی دارند. برای نمونه ما ایرانیها از جن میترسیم و اروپاییها از ومپایر.
طرح قصه در ژانر وحشت، به هدف برانگیختن احساس ترس در مخاطب ساخته و پراخته میشود. سینمای اکسپرسیونیستی آلمان، هنر گوتیک و داستانهای ترسناک "ادگار آلن پو"، "مری شلی" و "برام استوکر"، زیربنای ژانر وحشت امروز را ساختهاند. هالیوود، با داشتن بیشترین و با کیفیتترین تولیدات در این زمینه، در جهان پیشگام است.
بهترینهای ژانر وحشت ایرانی
در سینمای ایران "ساموئل خاچیکیان"، با فیلمهای "ضربت"، "مردی در آینه" و... آغازگر این راه بود. پس از آن، در سال 1365، "طلسم" به کارگرانی "داریوش فرهنگ"ساخته شد. این فیلم از اولین تجربههای قابل اعتنای سینمای ترسناک ایران به شمار میآید. فیلمی بی زمان و مکان، محصول برههای از تاریخ که موضعگیری مهمترین رسالت هنر به حساب میآمد. روی آوردن به ژانر ترسناک و رخ دادن داستان در ناکجاآباد، نه یک حرکت انقلابی، بلکه بازتاب استیصال سینماگر بود. در سال 1368، "شب بیست و نهم" ساخته "حمید رخشانی" اکران شد. فیلمی که به دلیل استفاده از نشانههایی کاملا بومی، هنوز که هنوز است، بهترین فیلم ترسناک ایرانی به حساب میآید.
پس از آن این ژانر تا دهه هشتاد مغفول ماند. در این دهه، اولین اثر قابل توجه، "خوابگاه دختران"، محصول 1383 بود. یک کمدی ترسناک که با وجود بهره برداری از تکنیکهای رایج سینمای وحشت جهان و بازی خوب تیم بازیگری، حرف خاصی برای گفتن نداشت. در سال 1385، "پارک ویِ" "جیرانی" اکران شد. یک اسلشر (خونریز) ایرانی، با کاراکترهایی روانپریش و نماهای خوب. هرچند همین نماها تحت تاثیر درخشش کوبریک هستند و برای مخاطبان جدی سینما قابل بازشناسی! در پایان این دهه، پستچی سه بار در نمیزند، به کارگردانی حسن فتحی ساخته شد. فیلمی با دیالوگها و فرمی جذاب که در جشنواره فجر نامزد هشت سیمرغ بلورین شد.
از آثار شاخص این ژانر در دهه نود، باید به فیلم تحسین شده "زار" به کارگردانی "نیما فراهی" و آثار "شهرام مکری" اشاره کرد. ساختههای مکری از قواعد ژانر به دور اند در نتیجه، موردپسند عامه نیستند. برای نمونه پلان-سکانس "ماهی و گربه" قادر به حفظ جذابیت روایی و بصری مناسب سینمای وحشت نیست.
دو فیلم "زیرسایه" (2015) و "آن شب" (1397) را هم علیرغم آن که در خارج از ایران ساخته شدهاند، میتوان محصول ایران دانست. زیر سایه، به زبان فارسی و در انگلستان ساخته شد و توانست جایزهی بهترین فیلم اول بفتا را نصیب "بابک انوری" کند. و اما فیلم آن شب که در کمپانی فیلمسازی "شهاب حسینی" و به کارگردانی "کوروش آهاری" ساختهشدهاست، خصلتی ایرانی- هالیوودی دارد.
در ایران سریالهایی هم ذیل این ژانر ساخته شدهاند که از آن میان میتوان به "احضار" اشاره کرد که به دلیل بی ستاره بودن در آسمان شبکه خانگی ایران، از نظرها دور ماند و پس از آن سریال "خواب زده" هم به سرنوشتی مشابه دچار شد. اما در برههای، در تلویزیون ایران، سریالهایی تحت عنوان ژانر "ماورایی"، مثل "او یک فرشته بود" و "اغما" ساخته و پخش شد. این آثار، برای ماه مبارک رمضان و به هدف برانگیختن ترس مخاطب از نیروی شر، گناه یا شیطان تولید میشدند؛ که از حق نگذریم، خیلیها را هم ترساندند!
دلایل عدم موفقیت ترسناکهای ایرانی
حتا اگر همه فیلم ترسناکهای ایرانی را روی هم بگذاریم، تعداشان به بیست نمیرسد. شاید یکی از دلایل کیفیت پایین این گونه فیلمها، همین کمیت پایینشان باشد. مگر نگفتهاند که کار نیکو کردن از پر کردن است؟ اما چرا ژانر وحشت در سینمای ما جدی گرفته نمیشود؟
1- ضعف در تولید
ژانر وحشت اگرچه با بودجههای اندک هم قابل دستیابی ست اما نیازمند پرداخت قوی در همه ابعاد تصویری و روایی ست. در هالیوود، با توجه به بازگشت تضمین شده سرمایه، صرف وقت و هزینه برای تولیدات این ژانر، قابل توجیه است اما در سینمای کم بضاعت ایران، کمتر کسی ریسک سرمایهگذاری بر این ژانر را میپذیرد. اصلا وقتی میشود با فیلمهای کمدی پول درآورد چرا باید به ترکیب برنده دست بزنیم؟
همچنین پرداختن به ژانر وحشت در دستور کار سیاستگذاران فرهنگی هم نیست. ترتیب دادن یک جشنواره هنری و تولید فیلمنامهها و فیلمهای با کیفیت در این ژانر میتواند جایگاه این گونه را در سینمای ما ارتقا دهد.
هر ژانر قواعد و سنتهای خاص خودش را دارد. برای نمونه، جلوههای صوتی، فست موشنهای گزینشی، حرکتهای خاص دوربین و کابوسگونگی از ویژگیهای ماهوی ژانر وحشت هستند. تناوب ریتم تند و کند، لازمه این ژانر است که بسیاری از تولیدات ایرانی از آن غافل اند. گاهی در فیلمهای ایرانی میبینیم که شخصیتهای ژانر وحشت مونولوگ میگویند یا نریشنهای ذهنی! کاری که نَفَس فیلم ترسناک را میگیرد و آن را کند میکند.
یکی از دلایل محبوبیت ژانر وحشت و در کل سینما، ارضای حس کنجکاوی تماشاچی ست. تا جایی که گاه سینما را به دید زدن زندگی دیگران تشبیه کردهاند. به تعویق انداختن ارضای این نیاز را تعلیق میگویند که از ضروریات فیلمهای دلهره آور است. سوپرایزها و آشنایی زداییهای تصویری، از ابزارهای ایجاد این دلهره در تماشاچی ست. همچنین گریم و کاراکتر سازی از ویژگیهای مهم این ژانر است که لازم است مدام به روز شود؛ چرا که گریم در ژانر وحشت به شدت فاسد شدنی ست. اگر به فیلمهای وحشت دهه نود نگاه کنید بعید نیست با دیدن گریم کاراکترهای ترسناک از خنده رودهبر شوید!
اما تکنیک سینمایی دیگری که باید به آن پرداخت، رنگ و نور است. سالها پیش وقتی نوجوان بودم، کتاب فروشی، به من رمانی را معرفی کرد که اسمش یادم نیست. چند باری تجدید چاپ خورده بود و گوشه اش، نوشته شدهبود: ترسناکترین رمان سال. من ترسیدم آن کتاب را بخرم. نه به خاطر نوشته رویش؛ بلکه به خاطر طرح جلدش. مردی با کلاه و بارانی، چمدان به دست ایستاده بود رو به روی ساختمانی تاریک با معماری گوتیک. تنها منبع نور، چراغی در خیابان بود. بعدها فهمیدم آن طرح جلد، تقلیدی بود از نقاشی معروف "رنه ماگریت" یعنی "امپراتوری نور". بله. این است تاثیر نورپردازیهای کم مایه و صحنههای تاریک و مخوف به عنوان یکی از سنتهای ژانر وحشت. سنتی که فیلمهای ترسناک ما تا حد زیادی خود را از تاثیر آن محروم کردهاند.
2- بیریشگی
وقتی قرار شد این یادداشت را بنویسم، به این فکر کردم که کدام داستان ایرانی تا به حال مرا ترسانده است. به یاد داستان "معصوم دوم" نوشته "هوشنگ گلشیری" افتادم. داستانی صد درصد ایرانی که در هیچ کجای جهان جز ایران امکان وقوع ندارد و با خواندن آن به تپش قلب میافتیم.
مهمترین منبع تغذیه سینمای وحشت، ادبیات وحشت است. رمانهای ترسناک گوتیک و... سالها پیش از اختراع سینما در میان مردم رایج بودهاند. ادبیات ترسناک ما گرچه غنی نیست اما همان موجودی کم حجم از جمله کتاب معروف "عجایب المخلوقات" هم چندان مورد توجه برای اقتباس قرار نگرفتهاست.
الگوبرداری بی رویه از سینمای غرب که از نقاط ضعف همیشگی سینمای ما بوده و هست، ضربه سختی به سینمای وحشت زدهاست. زیرا آن ترسها برای آن فرهنگ جواب میدهند و در فرهنگ کوچه و بازار ما جایی ندارند. درست است که وقتی تولیدات دیگر کشورها را میبینیم زامبی و ومپایر و شیطان ترسناک اند اما در فیلم ایرانی توقع میرود جن و روح و طلسمات و آل ما را بترساند. وقتی فیلم هالیوودی میبینیم با آن شخصیتها و مخاطب آمریکاییشان همذات پنداری میکنیم اما وقتی فیلم ایرانی میبینیم دلمان میخواهد از چیزهای ایرانی بترسیم.
یکی از ویژگیهای منفی فرهنگ ایرانی، کمینهانگاریِ خود است. خصوصیتی که بی شک ریشهای عمیق دارد که جای پرداخت آن اینجا نیست. اما به نظر میرسد به همین خاطر است که سینماگر ایرانی، پرداختن به باورهای عوامانه مردم کشورش را دون شان میداند! برای نمونه میتوان به تحقیر خرافات مثلا جنهای سم دار در حمامهای قدیمی و رمالی و... از طرف طبقه متوسط و روشنفکر -که فیلمسازان ما هم از آن دستهاند- اشاره کرد. در تصورات او همان طور که کالای ایرانی بنجل است، خرافات خودی هم بنجل و غیر قابل اعتنا به شمار میآید. اما سینمای وحشت هالیوودی که عموما برگرفته از برداشتهای خرافی از مسیحیت کاتولیک است، مطلوب و قابل توجه!
3- ضعف داستان
کممایگی داستان در سینمای ایران، اینجا خود را بیش از پیش نشان میدهد. پرداختهای سطحی و سرسری کمدیهای بیمایه روز شاید به چشم مخاطب ایرانی و سلیقه تضعیف شدهاش نیاید؛ اما سینمای وحشت احتیاج به فیلمنامه چفت و بست دار و روانشناسی دقیق کاراکترها دارد. انگیزهها و احساسات باید ملموس باشد. به عبارت بهتر، مخاطب شاید به هر چرندی بخندد اما از هر چیزی نمیترسد.
با فیلمنامههای یکی دو هفتهای نمیتوان فیلم ترسناک ساخت. ژانر وحشت وابسته به شخصیتهای قوی با خواستههای مشخص، خطرهای عینی و قابل لمس و از آن مهمتر همذات پنداری شدید مخاطب با کاراکتر است. در فرهنگی که اومانیسم جایی نداشته و ندارد، داستان پدیدهای جدید به شمار میآید و داستانهای ما ارسطویی نیستند – و به این میبالند- ، طبیعی ست که ضعف در ساختار داستان و ضعف در پرداخت شخصیتها و ضعف در همدلی برانگیزی باعث کار نکردن ترسهای نشانه گذاری شده میشود.
4- ضعف در روانشناسی ترس
ترس، احساسی درونی ست. برای القای آن به تماشاچی، شناختش ضروری ست. سالهاست که ترسهای اولیه و مشترک انسانها در روانشناسی مورد بررسی قرار گرفتهاند. شناخت، مطالعه و تسلط بر آنها برای نویسنده و فیلمساز ژانر وحشت واجب است. ترس از تنهایی، ترس از مرگ، مورد هجوم واقع شدن و... نمونههایی از این ترسها هستند.
پس، پیش از هر چیز باید بدانیم ایرانیها از چه چیزی میترسند. یک راه، کشف آن چیزی ست که ایرانیها به آن علاقه دارند؛ برای نمونه خانواده یا پدر و مادر. حالا با حذف و جابهجایی موقعیت آنها میشود ترس را به جانشان انداخت. تهدید خانواده، تغییر جایگاه حمایتگر مادر و پدر به والدینی مخوف از ابتداییترین نمونههای آن است. به عنوان نمونهای دیگر، در افواه است که ایرانی جماعت از پلیس راهنمایی و رانندگی میترسند؛ چرا یک پلیس ترسناک نسازیم؟ یعنی همان تغییر موقعیت. عوض شدن جایگاه پلیس از عامل آرامش و امنیت به عامل تهدید. -البته که اگر فیلمسازی چنین فیلمی بسازد حتما با پیگیریهای نیروی انتظامی فیلمش را فورا پایین میکشند. این هم خودش یکی از آسیبهاست. هر چهرهای را که ترسناک کنی، به تریج قبای سرسپردگانش برمیخورد.-
مشکل دیگر آن است که بسیاری از این ترسها در جامعه تابو هستند. در فرهنگ ما تاکید بر حفظ حریم که موجب حرمت میشود، بسیار زیاد است. همین امر باعث میشود بر بسیاری از وقایع سرپوش گذاشته شود. در نتیجه، از طرفی، در سینما هم برخی پردهدریها مذموم پنداشته میشود و از طرف دیگر بسیاری از سوژههای ناب مستور میمانند و هیچ کس از وجودشان با خبر نمیشود؛ چه رسد به آن که موضوعی برای نوشتن فیلمنامه بشوند.
5- حساسیتها
در ادامهی مبحث تابو زدگی جامعه باید به محدودیتها و حساسیتهای شدید مردممان اشاره کنیم که راه را بر آزادی هنر میبندد. اتفاقی که در طول تاریخ بارها رخ داده است.گوشمان پر است از خبر هنرمندانی که به خاطر تعصبات فرهنگی مورد بیمهری و طرد و... واقع شدهاند. در همین ژانر هم به محض این که کسی از روح و جن سخن بگوید، عدهای کارشناس نظرات مخالفشان را با شدیدترین لحنی نثار فیلمساز خواهند کرد. موجی که با درگیر کردن احساسات مردم سنگینتر هم میشود. سینماگران ما به تجربه دریافتهاند که نباید نزدیک هیچ خط قرمزی بشوند و برای حفظ آرامش خود نباید انگشت در لانهی زنبور کنند. سینمای ایران که به عنوان یک سینمای جهان سومی میتوانست مانند آمریکای جنوبی خصلتی انقلابی داشته باشد، به کبریتی بیخطر بدل شدهاست که اوج خطشکنی فیلمسازانش نمادپردازیهایی دوپهلو ست! ژانر وحشت هم از این قاعده مستثا نیست.
همچنین نازک نارنجی بودنمان هم چشمهای دیگر از این حساسیتها و مانعی دیگر بر سر راه فیلمساز است. درست مانند مثالی که درباره پلیس زدیم. دکتر را ترسناک کنی پزشکها ناراحت میشوند. مامور سد معبر را آدم بده کنی آنها دلخور میشوند. آخرش مثل داریوش فرهنگ، مکانت لامکان میشود و شخصیتهایت بیهویت و بیشغل و بیپیشزمینه.
محدودیتها را باید شناخت و برای فائق آمدن بر آنها چارهای خلاقانه اندیشید. لازم است این خلاقیت در همه وجوه و عناصر فیلم جاری و ساری باشد. درست است که حتا زامبیهای زن باید حجاب داشته باشند؛ اما این هم نیازمند هوشیاری طراحان گریم و صحنه است. روسری سر کردن زامبیها قطعا از ویژگی خلاقانه برخوردار نیست!
6- پیشینه هنری
نباید این موضوع را از نظر دور داشت که قاطبه آثار ادبی و هنری کلاسیک ما تمی عرفانی و عاشقانه دارند؛ همین امر باعث میشود حتا در دل موضوع ترسناکی مانند جنگ تحمیلی هم مضامینی تغزلی و صوفیانه بیابیم. گواه این مدعا خیل کثیری از فیلمهای جنگی شاعرانه است که در سینمای ایران ساخته شده و هنوز هم میشود. به همین خاطر برخی معتقدند ژانر وحشت در معنای اصیلش هرگز نمیتواند در سینمای ایران جایگاهی پیدا کند؛ زیرا با روحیه لطیف ما سازگار نیست.
از طرف دیگر، هر ژانری برای بیشترین تاثیر بر مخاطب الگوهای خاصی را پیشنهاد میکند. رعایت این الگوها تضمین کننده موفقیت اثر هنری ست. این الگوپذیری در سینمای ما به ندرت اتفاق میافتد. فیلمسازان، ژانر را دشنام به حساب میآورند. به همین دلیل است که ما فیلم ژانر نداریم. حتا کمدیهایمان حاضر نیستند قواعد یک نوع خاص از زیر ژانرهای کمدی را بپذیرند.
ژانر وحشت هالیوود صادق است. ادعای هنری بودن ندارد. اما فیلمسازان ایرانی اکثرا به دنبال جذب همه طیفهای تماشاگر هستند. یعنی قرار گرفتن زیر برچسب ترسناک را پست تلقی میکنند، از همین رو برای نمونه به شعارهایی اجتماعی متوسل میشوند؛ تا شاید از این طریق برای فیلمهایشان پایابی امن بیابند!
شکی نیست که سینمای وحشت، جز به شکل جزیی و در اکسپرسیونیسم آلمانی، هرگز جدی و مهم قلمداد نشدهاست. اهمیت اکسپرسیونیسم هم بیشتر از جنبه تاریخ هنری ست. این همان واقعیتی ست که سینماگر ایرانی را یا از پرداختن به ژانر وحشت پس میزند یا به مبارزه با قواعد آن برمیانگیزد. نتیجه آن پایین بودن کمیت و کیفیت فیلمهای ترسناک است!
قلههای هنری سینمای ایران هم از ژانر گریزان بودند. برای نمونه، کیارستمی. کارهای او ضد ژانر، ضد میزانسن و ضد تدوین اند. سرسپردگی به این اسلاف هنری و علاقه به نمای بلند باعث بیگانگی با تدوین به عنوان نبض تپنده ژانر وحشت میشود. سرسپردگی به آرای برشت و تفاخر به عدم همذات پنداری هم معضل دیگری ست که موجب مغفول ماندن این مهم در سینمای ایران و از جمله ژانر وحشت شده است.
7- عدم نیاز
شاید یکی از دلایلی که ژانر وحشت در سینمای ما قوت نگرفته و مخاطب هم به آن اقبالی نشان نداده است، عدم نیاز جامعه به این ژانر باشد. هرم معروف نیازهای مازلو را به خاطر بیاورید. در قاعده این هرم نیازهای اولیه مانند خورک، پوشاک و... قرار میگیرد و در راس آن آخرین نیاز یعنی خودشکوفایی. مازلو معتقد است با رفع هر نیاز، نیاز بالاتری در انسان به وجود میآید بنابراین تا زمانی که نیازهای پایینتر تامین نشده باشد، احساس نیاز به مراحل بالاتر هم در انسان شکل نمیگیرد.
بر همین مبنا اگر مانند هرم نیازهای مازلو برای سینما هم هرمی طراحی کنیم، به احتمال قوی فیلمهای کمدی سخیف در قاعده هرم و فیلمهای کالت و هنری در راس آن جای میگیرد. گونههای دیگر فیلم هم، جایی در میانه را به خود اختصاص میدهند. بعید نیست مخاطب عام سینمای ایران هم هنوز در قاعده هرم به سر ببرد. یعنی جایی که تنها به کمدی کشش دارد. زیرا اگر تمایل به سوی ژانر وحشت وجود داشت، برای فیلمساز چارهای جز ساخت فیلم مطابق میل عموم باقی نمیماند. هرچند ایجاد نیاز در مخاطب هم دیگر وظیفه کالاهای هنری ست که خود بحث مفصلی را میطلبد.
در پایان، با نگاهی به آنچه گفته شد، پاشنه آشیل این ژانر جذاب در سینمای ایران را باید ضعف تولیدات در این زمینه دانست. ضعفی در درونمایه، داستان و تکنیکهای سینمایی. امیدوارم روزی نویسندگان، فیلمسازان و تهیه کنندهها بر ترسشان از سرمایهگذاری روی فیلمهای ترسناک غلبه کنند تا شاهد تولید آثاری بیشتر، باکیفیتتر و البته ترسناکتر باشیم.
با این تفاصیل شما را به تماشای سریال "آنها"، از تولیدات تازه شبکه خانگی در ژانر وحشت دعوت میکنم. سریالی که به نظر میرسد نقاط ضعف اندکی دارد و مسیر منحصر به فرد فیلم ترسناک ایرانی را پیدا کرده است.
مقالات مرتبط:
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
فقط قیافه های شخصیت ها توی کارتون های بچگونه ترسناک بقیش دیگه جالب نیستن
من هنوز تو کف احضارم
من تنها جایی که موقع دیدن فیلم ایرانی ترسیدم،اون پیرزنه توی دزد عروسک ها بود
اسمشو نمیدونم
فیلم فقط احضار??
فیلم ترسناک فقط احضار شبکه یک
هر وقت روح کامرانی رو می دیدم روده بر میشدم. خیلی روح شیک و تر تمیزی بود. تست کرونای مجانی هم میگرفت?
ایران فقط تو ژانر طنز خوب عمل میکنه. اونم سریال طنز خوب نداره آدم وقتی گاف ها و سوتی های فیلم هایی که ژانرشون طنز نیست رو میبینه روده بر میشه
طنز فقط سریالای قدیمی مهران مدیری دیگه بقیه بدرد نمی خورن
آخ گفتی . قربون دهنت
سریال های رضا عطاران هم عالیه ولی آقای مدیری یه چیز دیگس. مخصوصا شب های برره
شب های برره که واقعا عالیه
طنز فقط سریالای قدیمی مهران مدیری دیگه بقیه بدرد نمی خورن
قبلا هم گفته بودم تنها جایی که ترسیده بودم توی سینما ایران فقط شهر موشا بود گربه رو میدیدم میلرزیدم از ترس
آقا انصافا گل گفتی تنها جایی که توی فیلما ایرانی ترسیدم همین فیلم شهر موشا بود که گوربه رو میدیدن ?
اصلا یه چیزی بود زمانی که گربه دستش را میزد لونشون را خراب میکرد خیلی میترسیدم
عه نگید اقا انصافا احضار شبکه یک واقعا فیلم قشنگی توی ژانر طنز و سوتی بود??
واقعا موافقم هیچ حس ترسی منتقل نمیکنه درباره اینچیزا حرف زدن و ازینجوز داستانا که ادم و نمیترسونه خب ترسناکی و افکت و... اینام باید باشه
پ.ن=داستانای مادربزرگا و روستا ها خیلی ترسناک تره???
فقط خاتون من خوشم اومد
داداش جدی میگی یا داری تیکه میندازی؟
*آبجی
وا خب خوشم اومده مگه جرمه??
سریال عالی نیست ولی بازیگراش خوبن من فقط از زخم کاری خوشم اومد والبته بهترین سریال تاریخ ایران گیسو
نگو بابا کجای گیسو خوب بود ؟؟
ایران استاد ساخت سریال طنز هست مثلا همین سریال احضار?
تنها وقتی که با یه فیلم ایرانی ترسید شهر موش ها بود با اون اسمشو نبر
دزد عروسک ها رو نگفتی
چون ما انقد خندیدیم نمیترسیم??
خدایی آنها خیلی خوب بود مخصوصا قسمت 7 و 2
چرا ایران در همه ژانر ناموفق هست؟ لطفا مارا ببرید خارج
ایران فکر کنم تو سینما فقط فیلمای طنز خوبی میسازه کار دیگه ای بلد نیست فقط بلدن تو فیلم جک تعریف کنن ??
این باید تایتل مقاله میبود?
دقیقا???????
حواست باشه نری تو گونی
اوک تو بچسپ به احضارت??
تنها فیلم قابل پسندی دیدم خاتونه و زخم کاری
در مورد خاتون نظر نمیدم چون ندیدم ولی زخم کاری یی دو قسمتشو داداشم دید (کلا بخام فیلم دانلود کنم یا سریال اول میگم داداشم بگیردش نظرشو بگه )و گفت اصبا خوب نبود متسفانه
زخم کاری رو حتما ببین بعدا پشیمون میشی
حرف حق
توی ایران زبون فارسی که هم کج کوله حرف زدن و چند معنا کلمات خیلی طنز ساخت توی بقیه نمی زارن وگرنه انقدر آدم هست که بتونه رو توی سینما دنیا عرضه کنه ولی وقتی نمیخوان همین میشه
توی مقاله هم اشاره شد که بعضی یک موج منفی کسی حتی چیزی سینما نمیدونن میریزونن روی فیلم خب فیلمساز دیگه نمی تونه کاری کنه
البته سیاست رو هم نمیشه دست کم گرفت
من کلا از فیلم ایرانی خوشم نمیاد چل برسه به ژانر ترسناک