اسم من Sable است. ماجرای من از یک سلول شروع شد و رفته رفته با بالا رفتن تعداد این سلول، ماجرای من هم جدیتر شد. بعد از گذر دورانی، به دنیا آمدم اما در فضایی دیگر، جایی دیگر و مکانی دیگر. بعد از مدتی که رشد کردم، فهمیدم که ما صورت و چهره نباید داشته باشیم وگرنه میمیریم. آنجا بود که زندگی دیگر برایم رنگ و بوی دیگر داشت. آنجا بود که فهمیدم چهرهام هر چه باشد، باید آن رابه فراموشی بسپارم. نمیدانم خبر دارید یا ندارید، اما هنوز چهره خودم را ندیدهام چه برسد که آن را فراموش کنم.
بازی Sable خاصترین عنوانی بود که در طول عمرم آن را تجربه کردم. بازی جو خاصی دارد که در کمتر عنوانی آن را خواهید دید. البته این بازی زیاد برای کنسول بهینه نشده بود و مدام با لگهای متعدد بنده را آزار میداد. ولی چه کنیم؟ چارهای جز ادامه دادن نبود و باید بررسی این عنوان را برای شما مخاطبان عزیز آماده میکردیم. پس در ادامه بررسی با ویجیاتو همراه باشید.
بازی Sable توسط استودیو Shedworks که متشکل از دو نفر اهل لندن است، ساخته و توسط Raw Fury منتشر شده است. بازی ترکیبی از دو سبک ماجراجویی و نقش آفرینی است که باعث شده هنگام تجربه این بازی به ماهیت عجیب وغریب بودنش پی ببرید. بازی جزو عناوین مستقلی است که فلسفه و دید خاصی در پشت پرده آن وجود دارد. البته نیازی نیست که به فکر فرو برید، چون در مقاله توضیح خواهم داد که قضیه از چه قرار است.
اول از داستان بازی شروع میکنم. داستان از سیارهای خیالی شروع میشود که ساکنان آن از بدو تولد تا آخرعمر مجبور به استفاده از ماسک هستند.ماسک هایی که توسط کودکان استفاده میشود خنثی است اما هر کودکی با رسیدن به یک سن خاص باید سفر شخصی خود را آغاز کند و در پایان ماسک مخصوص خود را استفاده کند که قابلیت های منحصر به فرد خود را دارد. جو سیاره بازی به گونهای است که اگر از ماسک استفاده نکنند، مرگ دردناکی گریبان آنها را خواهد گرفت. البته این همه ماجرا نیست، ما در این بازی کاراکتر مونثی بنام Sable را کنترل میکنیم که میخواهد سفری به سمت تکامل پیدا کردن شروع کند. جامعهای که Sable در آن زندگی میکند، رسم و قانونی دارد که طبق آن هر عضو از خانواده بعد از طی کردن مرحله خردسالی، باید سفر و ماجراجویی شروع کند تا بتواند به تکامل برسد و به نوعی بهتر بتواند راه زندگی خود را پیدا کند.
طبق مقدمهای که از داستان گفتم، شما در این بازی وظیفه دارید که Sable را در این سفر پر رمز و راز برای رسیدن به تکامل همراهی کنید. البته به داستان بازی به چشم یک داستان ساده نگاهی نکنید. داستان به گونهای طراحی شده که آهسته آهسته شما را در خود غرق میکند، درست مانند سریال Lost که رفته رفته به جذابیت داستانش افزوده میشد. اگر یک داستان جالب بخواهید، عنوان Sable میتواند شما را راضی نگه دارد.
بازی الهامهای فراوانی از فیلمهای مطرح اخیر نیز گرفته است. سیاره بازی بسیار شبیه سیاره اولیه starwars:the force awaking است. همان سیاره که با همان بیابانهای بایر و نامحدود خود، محال است که فیلم starwars را دیده باشید و هنگام تجربه بازی یاد آن نیفتاده باشید. تم کلی داستان که عبور از مرحله خردسالی و انتخاب آینده و فلسفه زندگی است، پیشتر در سری فیلمهایی مانند divergent همین فرمول را به نوعی پس داده است.
در بخش گیمپلی شرایط خاصی حاکم است که فقط افراد مخصوص به خود را میطلبد، پس این شرایط را با هم ترکیب کرده و یکجا برای شما میگویم. با کمی اغماض مکانیکهای بازی شبیه Breath of the Wild است، با این تفاوت که بازی هیچگونه نبرد و مبارزهای داخل خود ندارد و هسته اصلی گیمپلی آن را فقط معماها و گشت گذار درون بازی تشکیل میدهند. اما این معماها هم به همین راحتیها قابل دستیابی نیستد، بلکه شما باید با افراد ماسک دار مختلف دیدار کرده و از آنها ماموریت بگیرید. از الان هم بدانید که با نقشه بزرگی طرف هستید که در نقاط مختلف آن پر از معما است که انتظار شما را میکشند. مورد دیگر چرخه شب و روز است که در بازی اتفاق میافتد، که اگر از حق نگذریم برای زیبا نشان دادن محیط، نکتهی مثبتی است که در بازی اتفاق میافتد.
در این بازی چیزی به عنوان نوار سلامتی وجود ندارد اما فکرتان جای دیگر نرود، چون نوار استقامت در این بازی چنان برای شما چالشی میشود که چندین بار سازندگان را مورد لعن قرار خواهید داد. از این موارد که بگذریم، به بحث شیرین شخصی سازی میرسیم. شما در این بازی به مانند عناوین نقش آفرینی، میتوانید کاراکتر خودتان را از لحاظ ظاهر شخصیسازی کنید که این مورد در نوع خود جالب به نظر میرسد. البته بنده در تجربه شخصی خود گذاشتم همان لباس قبلی در تن Sable باقی بماند، چون به نظرم قشنگتر میآمد.
ماسکهایی که پس از انجام ماموریتهای مختلف دریافت میکنید هر کدام قابلیتهای خاص خود را دارد که پروتاگونیست بازی در طول سفر خود باید ماسک ویژه مطابق با خود را برای آینده خود انتخاب کند. شما در این بازی وسیله نقلیه هم در اختیار خواهید داشت که شبیه هاورکرافت عمل میکند و در هوا معلق است، این هاورکرافت هم در طول بازی قابلیت آپگرید را خواهد داشت. به طور خلاصه که میتواند شما را سریع تر در نقشه جا به جا کند.
گرافیک بازی در نگاه اول شما را شاید دچار ابهام کند. چون ترکیبی از کارتون و یک اثر هنری است. من که در نگاه اول با دیدن این نوع از گرافیک، یاد کارتون آنشرلی و خانواده دکتر ارنست، بوردرلندز و بازی زلدا افتادم. ولی جدا از این حرف، گرافیک بازی واقعا از سبک نقاشی یک نقاش فرانسوی به نام Jean Giraud الهام گرفته شده که این بازی را بیش از پیش خاص میکند. تمام طراحیهای موجود در بازی به گونهای است که وقتی بازی را تجربه میکنید، انگار درحال تماشای کارتونهای دهه ۶۰ شمسی هستید.
اما بازهم بحث نورپردازی وسط میآید کیفیت گرافیک را چند پله بالا میبرد. برای این حرف یک مثال واقعی از خود بازی میآورم: بامداد بود و من ماموریتی را باید در بالای یک برج دیده بانی با حل کردن معمایی انجام میدادم. وقتی درحال بالا رفتن از پلههای برج بودم، صبح شد و نور طلایی رنگ خورشید به زیبایی هرچه تمامتر بر دیوارههای برج تابید. آنجا بود که قدرت پنهانی که در گرافیک بازی است را بطور کامل درک کردم. خلاصه اگر به این نوع گرافیک بدبین هستید، نگران نباشید چون من هم مثل شما بودم ولی بعد از تجربه این بازی نظرم عوض شد.
در بحث موسیقی و صداگذاری بحث کمی قمر در عقرب است، چون یک بخش ضعیف و بخش دیگر قوی ظاهر شده است.فراموش نکنید که بازی توسط دو نفر ساخته شده و این دو نفر تا حد امکان سعی در کاهش هزینهها داشتهاند. بخش قوی ماجرا موسیقی بازی است، چون کاملا با فضا و حال و هوای بازی همراه است. اگر بخواهید موسیقی بازی را بهتر درک کنید، به شما توصیه میکنم که سراغ موسیقی متن بازی Ori بروید. موسیقی بازی به گونهای است که از منو شروع به جذب شما میکند و در طول بازی این کار را ادامه میدهد، و حقیقتا این چیزی بود که از یک بازی مستقل انتظار داشتم.
اما میرسیم به بخش ضعیف ماجرا یعنی صداگذاری. صداگذاری اجسام و پرندگان به خوبی انجام شده، اما یک نکته منفی در این بخش وجود دارد که باعث میشود در این بازی احساس تنهایی و افسردگی کنید. صدا نداشتن و حرف نزدن کاراکتر شما و دیگر شخصیتهای موجود در بازی، باعث میشود احساس کنید در فضای مرده و غریبی درحال قدم زدن هستید. البته این را هم بگویم که درست است شخصیتها حرف نمیزنند، اما بصورت متنی پیام خود را به شما میرسانند و شما هم میتوانید با انتخاب متن خود با آنها ارتباط برقرار کنید.
خلاصه بگم که:
خلاصه بگویم که بازی Sable به کسانی پیشنهاد میشود که دلباخته هنر هستند و کمی هم دوست دارند در کنار لذت بردن از هنر، معما حل کنند. پس اگر جز این مخاطبان نیستید، خودتان را با این بازی خسته نکنید.
میخرمش:
اگر دنبال عنوانی هستید که فضای آرامشبخش، رها و بیدردسری برای شما فراهم کند، Sable میتواند انتخاب خوبی باشد.
نمیخرمش:
اگر اهل بریز و بپاش، صحنههای اکشن و کشت و کشتار در بازیها هستید و اصلا حوصله معما ندارید، توصیه میکنم دور این بازی را خط بکشید.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
سیستم مورد نیاز بازی چقدره؟
روایکس باکس وان انقدر لگ داشت من بیخیال شدم