نقد فیلم Fever dream – وحشتی که زیر پوستمان میخزد
یکی از نقاط ضعف سینمای هالیوود دست خالیاش در محتوای ژانر وحشت است. از شرق آسیا گرفته تا اروپای شرقی و حتی آفریقا، تازهترین و افسارگسیختهترین داستانهای ترسناک اغلب متعلق به دنیای خارج از آمریکا ...
یکی از نقاط ضعف سینمای هالیوود دست خالیاش در محتوای ژانر وحشت است. از شرق آسیا گرفته تا اروپای شرقی و حتی آفریقا، تازهترین و افسارگسیختهترین داستانهای ترسناک اغلب متعلق به دنیای خارج از آمریکا بودهاند. در همین راستا فیلم Fever dream (به معنی رویای تبآلود) تریلری روانشناسانه و دلهرهآور از سینمای اسپانیاست که در همین مسیر حرکت میکند و خارج از مرزهای آمریکا سعی در خلق دنیای منحصر بهفرد و عجیبش دارد.
در Fever dream با شروعی غیرمتعارف و خاص مواجه میشویم؛ تصویری از کشیدهشدن زنی نیمههوشیار بر روی زمین در اعماق جنگل را میبینیم در حالی که صدای گفتوگوی دو نفر با هم به گوش میرسد. این دیالوگها تا انتهای فیلم ادامه پیدا میکنند و ما بهزودی متوجه میشویم که این صحبتها در دنیایی میان مرگ و زندگی و بین دو شخصیت محوری فیلم برقرار میشود. گفتوگویی که در واقع راهنمای ما برای حل پازل فیلم است.
کمکم متوجه چارچوب کلی فیلم میشویم. ما در حال مرور خاطرات زنی بهنام آماندا هستیم. او در جستجوی دختر گمشدهاش بوده و مخاطب صحبتهایش هم پسریست که توسط یک جادوگر از مرگ حتمی نجات یافته و بهایش را با از دست دادن نیمی از روحش پرداختهاست.
همهچیز برای فیلمی جذاب، سرگرمکننده و دلهرهآور آماده است. شخصیتهایی عجیب، محیط بکر و روستایی و فُرمی تازه. اما این دلخوشی چندان پایدار نمیماند و دستِ خالی فیلمنامه رو میشود. بله؛ بزرگترین اهریمنی که در Fever dream وجود دارد فیلمنامهی سردرگم آن است.
ما با مادری به نام کلودیا سر و کار داریم که ادعا میکند از فرزند خودش میترسد اما نه عامل ترس _مراسم انتقال روح_ را میبینیم و نه این هراس را در رفتار مادر با پسر احساس میکنیم. از آن طرف با آماندایی طرفیم که ظاهراً نترس و شجاع است و داستان مادر را باور نمیکند اما با یک تهدید کلامی از سوی پسرک تصمیم به رهاکردن خانه خود میگیرد! اعمالی که همگی از دایره منطق خارجاند.
پاشنه آشیل Fever dream، با اختلاف، درجازدن و راکدبودن پیرنگ آن است
نیمه اول Fever dream از نظر روند پردازش قصه عملکرد متوسطی دارد اما ضعفهای پیرنگ در نیمه دوم و در زمان بازشدن گرههای داستانی نمایان میشوند و فیلم را دچار افت قابلتوجهی میکنند.
از طرفی روابط بین شخصیتها سینوسی دنبال میشود و پرداخت مبتدیانهای دارد. رابطه دو زن قرار است در مرز باریک دوستانه_عاشقانه قرار بگیرد اما در هر دو زمینه لغزشهای جدی دارد. اینجاست که بیننده متوجه میشود با اثری نهچندان قوی سر و کار دارد.
فیلم Fever dream تلاش میکند دغدغه اصلیاش یعنی مشکلات زیستمحیطی و بهداشتی-درمانی را با زبانی فراواقعی مطرح کند. مانند کاری که فیلم Get out در مورد نژادپرستی مدرن انجام داد و تجربه موفقیتآمیزی برای خالقش رقم زد. اما در این اثر ما با سایهای از آن خلاقیت روبروایم، نه بیشتر.
شاتهایی در فیلم وجود دارند که مرتبا تکرار میشوند بدون اینکه کمککننده یا حتی درگیرکننده باشند. این ترفند فُرمی شاید در جای خودش جوابگو باشد اما وقتی ساختار مناسبی برای اجرایش وجود نداشته باشد، به تجربهای آزاردهنده برای مخاطب تبدیل میشود.
ابهامی که در ابتدای Fever dream وجود دارد، با غلظت کمتر، در کل اثر باقی میماند و برنامهای برای گذر از آن و ورود به مرحلهای متفاوت تدارک دیده نشدهاست. این عدم تحرک و رکود محتوایی که نشان از ضعف شدید فیلمنامه دارد، از همان نیمه نخست اثر به چشم آمده و در بیننده احساس پسزدگی ایجاد میکند.
گره ابتدایی فیلم Fever dream یعنی جستوجوی حقیقت در مورد آماندا و سپس وجود پسربچهای خطرناک و احتمالا تسخیرشده، پتانسیل بالایی برای خلق موقعیتهای دلهرهآور و حتی دراماتیک دارد اما تقریبا از تمام آنها چشمپوشی میشود. یک هدر رفتِ به تماممعنا و ناامیدکننده.
وقتی قلب تپنده اثر، یعنی فیلمنامه، ضعیف و ناکارآمد باشد هیچ عنصر دیگری نمیتواند به تنهایی نجاتش دهد. مثل یک پرنده زیبا و خوشصدا که با وجود بالهای رنگارنگش توان پرواز ندارد و هیچ ویژگی جالب دیگری نمیتواند به پروازکردن او کمک کند. Fever dream درگیر همین مشکل است؛ با اینکه تمام تلاشش را برای متفاوتبودن بهکار میگیرد اما موفق نمیشود دلهرهآور و یا حتی تاثیرگذار بهنظر برسد.
Fever dream در عوض پیروی از قواعد ژانر، در دام کلیشهها میافتد
شاید اگر با فیلمی بیادعا روبرو بودیم این ضعف به چشم نمیآمد، اما Fever dream از همان آغاز سودار متفاوتبودن دارد. مدام در پی خلق فضایی موهومی، متشنج و تازه است و وعدههایی بزرگ به مخاطبش میدهد. قولهای شیرینی که البته موفق به انجامشان نمیشود چرا که از سطحِ وعدهدادن بالاتر نمیرود.
تقریبا هیچ صحنهی بسیار ترسناک یا وحشتآوری در Fever dream وجود ندارد. این در حالیست که موسیقی، تدوین، دیالوگها و اتفاقات اصلی فیلم در هالهای از دلهرهآفرینی محاصره شدهاند بدون اینکه قدرت ترساندن داشته باشند. در نتیجه غیبتِ صحنههای ترسناک به عدم توانایی نویسنده برمیگردد.
یکنواختبودن ریتم فیلم نقطهضعف دیگر فیلم است. یعنی این اثر نه تنها از ظرفیتهای فراواقعی و دلهره آورش استفاده نمیکند، بلکه همان اندک دارایی خود را در محدودهای خنثی نگه میدارد. شخصیتهای مرموز و جذابی که پرداخت حداقلی دارند و به سبب آن در درگیرکردن مخاطب ناکام میمانند.
شخصیت اصلی گذشته ویژهای دارد ولی هیچ اشاره قابل قبولی به آن صورت نمیگیرد. زن دوم قصه، کلودیا، معرفی خوبی نصیبش میشود اما در میانهی راه رها شده و سرنوشت بهتری پیدا نمیکند. کلیدیترین شخصیت Fever dream یعنی پسربچه هم بدترین عاقبت را بین این افتضاحِ شخصیتپردازی دارد. او باید مرکز قصه باشد و بیننده را به عمقِ ترس و انزجار مادرش هدایت کند. اما افسوس که این اتفاق هرگز رخ نمیدهد.
او به عنوان موجودی که نیمی از روح انسانیاش را از دست داده، باید واجد شرایط خاصی در ظاهر و رفتارش باشد. باید توانایی متحیرکردن مخاطب را کسب کند. اما با وجود زمان ناکافی و حداقل حضور جلوی دوربین، چگونه به چنین سطحی از تاثیرگذاری برسد؟
ایرادات Fever dream به همینجا ختم نمیشود چرا که قصه سیر منطقیاش را طی نمیکند و در عوض پیروی از قواعد ژانر، در دام کلیشهها میافتد. مسیری که خارجشدن از آن جسارت و خلافیت بالایی میطلبد. چیزی که متاسفانه در فیلمنامه و کارگردانی این اثر دیده نمیشود.
پایان فیلم Fever dream در مقایسه با کلیّت ناهماهنگ اثر قابلقبول است. شاید همین موضوع بهتنهایی دلیلی باشد برای آنکه از تماشایش پشیمان نشوید و احساس تلفشدن وقتتان را نداشته باشید. اما انتظارتان را بالا نبرید؛ قرار نیست کابوس صحنههای ترسناکش را در خواب ببینید چرا که با احساس واقعی ترس کیلومترها فاصله دارید.
بیشتر بخوانید:
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
میگم کارکنان داره زیاد میشه ببین درست گفتم . خیلی مقاله خوبی ولی کم بود.
در ضمن فعالیت شما کمه بیشتر مقاله بنویسید.