نقد فیلم Raging Fire – تقابل پلیس خوب با پلیس شرور
فیلم Raging Fire یا آتش خشمگین یکی از بهترین آثار اکشن سال و بازگشتی شکوهمند برای شخص دانی ین در سینمای اکشن هُنگکُنگ است. ما در این فیلم شخصیتهایی را مشاهده میکنیم که به آنها ...
فیلم Raging Fire یا آتش خشمگین یکی از بهترین آثار اکشن سال و بازگشتی شکوهمند برای شخص دانی ین در سینمای اکشن هُنگکُنگ است. ما در این فیلم شخصیتهایی را مشاهده میکنیم که به آنها اهمیت میدهیم، همچنین صحنههای اکشن دیدنی و داستانی جذاب را دریافت میکنیم که دیدن این اثر را برای طرفداران ژانر اکشن ضروری میسازد. در ادامه با نقد فیلم Raging Fire همراه ویجیاتو باشید.
فیلم «آتش خشمگین» آخرین اثر کارگردان فقید و مشهور سینمای هُنگکُنگ «بنی چان» است که متأسفانه سال گذشته بر اثر سرطان درگذشت. بنی چان به خاطر چیزهای زیادی در خاطر سینما دوستان خواهد ماند. برای مثال همکاریهای مکرر او با جکی چان و نیکلاس تسه، فیلمهای اکشن پرانرژی او و توانایی چان برای دریافت بهترین عملکرد از همه عوامل تولید. با نگاهی به فیلموگرافی او متوجه حرف من خواهید شد. بنی چان در طول حیات هنریاش آثار بسیار جذابی را به مخاطبان سرار جهان هدیه داد؛ آثاری چون «من کی هستم؟»، «داستان جدید پلیس»، «راب-بی-هود» و «شائولین» نمونهای از این آثار شاخص هستند.
اما فیلم Raging Fire به عنوان آخرین کار بنی چان، همان کاری است که طرفداران فیلم اکشن آسیایی برای دیدن چیزی شبیه به آن لحظه شماری میکنند. داستان آتش خشمگین پیرامون تقابل انتقامگونه یک پلیس شرور با یک پلیس خوب است؛ در روند قصه این اثر پلیسی به نام بونگ (دانی ین) پروندههای خطرناکی را تجربه کرده است، اما وقتی که در یک عملیات فریب مورد غافلگیری گروهی از جنایتکاران به رهبری انگو (نیکولاس تسه) قرار میگیرد، خاطرات گذشته در یادش زنده میشوند. انگو پلیسی است که به ناحق سه سال را در زندان سپری کرده و حال بازگشته تا خطاکاران را مجازات کند…
برای شرح سناریو این فیلم بیان یک مثال لازم است: شما به عنوان یک انسان کدام را ترجیح می دهید: کار درستِ سخت یا کار اشتباه آسان؟ تصمیمی مانند این زمانی ساده است که هزینهها کم باشد، مثلاً چه چیزی برای شام مناسب است: خودتان آن را بپزید وقتی همه مواد را دارید اما انرژی کمی دارید یا ترجیح میدهید در زمان کوتاه و با بودجه کم چیزی سفارش دهید؟ وقتی زندگی کسی در خطر است، اوضاع به طور تصاعدی دشوارتر، و تصمیم گیری سختتر میشود. حالا مشابه چنین گره کوری، عنصر روایی اصلی و کلیدی در آتش خشمگین است.
در این فیلم دو همکار قدیمی به واسطه یک تصمیم تبدیل به رقبای همدیگر میشوند. در واقع دشمنی آنها نتیجه علیت در حرکت است، جایی که یک انتخاب، انتخاب دیگری را ایجاد میکند، اما آن انتخاب ابزاری است که خارج از کنترل فرد تلقی میشود. اگرچه مشابه این درگیری بارها در داستانها پخش شده است، اما اجراهای ین و تسه شما را به سمت این فیلم میکشاند، و این در حالی است که سکانسهای بدلکاری فزاینده نیز ذهن شما را منفجر میکند.
با چنین اوصافی این اثر یک فیلم انتقامی است. و فیلمهای انتقامجویانه میتوانند با توطئههای ساده تا پایان سرگرمکننده باقی بمانند، بهویژه فیلمهایی که مانند این اثر اکشنمحور هستند. برای مثال به Die Hard 3 فکر کنید، یکی از فیلمهای اکشن مورد علاقه من و نمونهای عالی از یک طرح ساده انتقامی. در آن فیلم برادر شرور از فیلم اول به دنبال انتقام از افسر پلیسی است که او را کشته است و همین تا پایان فیلم را زنده نگه میدارد. حالا فیلم آتش خشمگین نیز از همین دست آثار است.
یکی از چیزهایی که من در مورد سینمای آسیا در مقایسه با تولیدات هالیوود دوست دارم، نداشتن خودنمایی است که درون این آثار اتفاق میافتد. برای مثال شاید خیلیها بگویند معرفی و پرداخت شخصیت در آثار اکشن سینمای هُنگکُنگ یک مولفه کارتونی است. اما فراموش نکنید همین شاخص که به اسم شخصیت کارتونی از آن نام برده میشود یک ویژگی مناسب در ترسیم یک شخصیت خوب، خاکستری یا بد است.
من از توصیف شخصیتها به سبک کارتونی متنفرم، اما استفاده درست از آن مناسب است. شخصیتهای کارتونی خلاقیتهای سادهای هستند که به مخاطب اجازه میدهند بین خوب و بد، ضعیف و قوی تمایز قائل شوند. برای مثال: کاراکترهای بدجنس زیادی در تاریخ سینما وجود دارد، اما آنهایی ماندگار شدهاند که در نمایش ویژگیهای خود صادق بودهاند. این یعنی بیننده با اولین برخورد با شخصیت بداند که چنین فردی شخصیتی نیست که بشود به راه راست هدایتش کرد.
حالا شخصیت انگو با بازی خوب نیکولاس تسه نمونه بارز و شاخص چنین مولفهای است. شما میتوانید با اجرای درست این فرمول انگیزههای او را برای کاری که انجام میدهد درک کنید. در واقع نیکلاس تسه ممکن است بهترین شرور سال تا کنون باشد. در طرف مقابل آدم خوب داستان یعنی دانی ین نیز با همین فرمول معرفی و پرداخت میشود. بنابراین با چنین چینش پازلی بیننده از همان ابتدا منتظر برخورد شخصیت منفی داستان با آدم خوب قصه است. در واقع با یک پله گذاری مناسب، با هر برخورد شخصیت منفی با مثبت، مخاطب به وجد میآید و منتظر یک حادثه است.
بنابراین، اجراها همگی قوی هستند و دانی ین و نیکولاس تسه در بهترین فرم خود هستند که به تراژدی داستان وزن مناسبی میافزاید، در نتیجه ما در طول فیلم از نظر احساسی درگیر هستیم و این یعنی فقط منتظر دیدن صحنه مبارزه بعدی نیستیم؛ که چنین موضوعی برای یک فیلم اکشن بهترین دست آورد است. اما وجود صحنههای اکشن قوی نیز یک ویژگی مهم این فیلم است. ما در طول تماشای این اثر تعقیب و گریز، تیراندازی و صحنههای مبارزه رضایت بخش و وحشیانهای را تجربه میکنیم.
برای مثال نقطه اوج این فیلم شامل یک صحنه تیراندازی متمایز و جذاب در محیط شهری است که تنش را در بیننده افزایش میدهد. به وضوح روشن است این صحنه ادای احترامی به فیلم «Heat» ساخته مایکل مان است که به طرز شگفت انگیزی برای انتقال شرایط وخیم موقعیت، یافتن راههای جدید و متفاوت برای محدود کردن حوزه روایت و افزایش تنش دراماتیک در همان زمان استفاده میشود. همچنین موسیقی متن نیز با استفاده از سازهای کوبهای عالی به هیجان بیشتر فیلم میافزاید و در طول سکانسهای اکشن به خوبی کار میکند. شما میتوانید در پشت صحنه نگاه خوبی به نحوه چیدمان این صحنه در ادای احترام به کارگردان فقید بنی چان در تیتراژ پایانی داشته باشید.
از بین تمام سکانسهای اکشن فیلم، دو سکانس وجود دارد که واقعاً تخیل من را درگیر کرده است: یکی شامل بدلکاری با موتورسیکلت و دومی رویارویی نهایی است. اگر به اندازه کافی فیلمهای اکشن تماشا کرده باشید و تکنیکهای مکانیکی مورد استفاده توسط کارگردانان برای ثبت صحنهها را یاد گرفته باشید، احتمالاً متوجه خواهید شد که یک بدلکاری با موتورسیکلت چگونه انجام میشود، اما مطمئناً برایتان مهم نیست. اما اگر شما هم مثل من هستید، قطعا برای مهارت فنی مورد نیاز در اجرای سکانس پایانی احترام ویژهای برای بنی چان فقید قائل خواهید شد. خوب، بیایید بگوییم که اجرای این صحنه طاقت فرسا و بی امان است. چنان تعادل خوبی بین بدلکاری خیره کننده و حرکات مربوط به روایت وجود دارد که اگرچه آرزو میکنید ای کاش طولانی تر از آنچه هست باشد، اما میدانید که تقریباً تا حد امکان عالی تولید شده است.
اگر قبلاً فیلمی از بنی چان را تجربه نکردهاید، آتش خشمگین مقدمهای دوست داشتنی برای آشنایی با کار و توانایی این نویسنده و کارگردان فقید سینمای هُنگکُنگ است. در فیلمهای بنی چان بدلکاریها فقط به خاطر داشتن بدلکاری نیستند، بلکه روایت را به جلو میبرند، بینشهایی را در مورد اینکه شخصیتها در آن لحظه چه کسانی هستند ارائه میدهند یا اشارهای به اینکه در نهایت به کجا خواهند رسید. این معادل سازی در سینمای اکشن امروزی به سختی انجام میشود و هنگامی که به درستی اجرا شود، تجربه کاملا غنی را شامل میشود.
به طور کلی، آتش خشمگین یکی از بهترین فیلمهای اکشن سال پس از چندین ناامیدی است، بنابراین دیدن دوباره دانی ین که ثابت میکند هنوز یکی از بهترینها در کارش است، خوشحال کننده است. اگر آتش خشمگین اولین تجربه آشنایی شما با فیلمهای بنی چان باشد، فکر میکنم، مثل من، آخرین فیلم شما نباشد.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.