نقد چهار اپیزود ابتدایی سریال Wheel Of Time: غرق در جادو و ماورا

پس از انتظارات فراوان بالاخره اقتباس تلویزیونی از مجموعه کتاب‌های Wheel of time (چرخ زمان) به نمایش درآمد. این مجموعه که توسط سونی پیکچرز و آمازون تهیه شده و رزاموند پایک را به عنوان بازیگر اصلی در اختیار دارد، برای یک فصل تولید شده و با توجه به روند خوبش احتمالا برای فصل‌های آینده نیز تمدید می‌شود.

منبع سریال wheel of time مجموعه کتاب‌های چرخ زمان است که شامل ۱۴ جلد از داستان‌های حماسی و فانتزی است. قصه‌هایی برگرفته از تاریخ آسیا و اروپا به‌ویژه دوران رنسانس که با افسانه‌های ملل و روایات مذاهب گوناگون آمیخته‌شده و نثری غنی و شخصیت‌هایی جذاب دارد. این سری کتابها در حال ترجمه و انتشار توسط نشر پریان هستند.

اتمسفر کلی مجموعه، مثل هر اثر فانتزیِ پرجزییات و سنگین، سرشار از داستان‌هایی‌ است که از واقعیت وام‌گرفته‌شده و با همراهی عنصر تخیل به شکل افسانه‌های عجیب و جالب در آمده. برای همین به راحتی می‌شود ارتباط محتوایی و حتی ساختاری آن را با فانتزی‌های مشهور دیگر همچون ارباب حلقه‌‌ها و بازی تاج و تخت مشاهده کرد. جهان‌های قدیمی، نبرد‌های خونین طولانی و جنگ‌های ترسناک پیش رو، زبان‌های کهن، طلسم‌ها و جادوها، علوم غریبه و قدرت‌های ماورایی. همه و همه در سریال ماجراجویانه‌ی Wheel of tim حضور پررنگ دارند. پس اگر دلتنگ سفرهای یاران حلقه شدید و از فصل آخر بازی تاج و تخت ناراضی بودید، این مجموعه را از دست ندهید.

در دنیای wheel of time زمان ماهیت دوّار دارد. در زمان حال که به عصر سوم مشهور است، نیروهای تاریکی به رهبری اهریمن و خدمت‌گزارانش یعنی موجودات خون‌خواری به نام بی‌چشم‌ها و سربازانی به نام ترالاک (شبیه به اورک‌ها در دنیای ارباب حلقه‌ها) تصمیم به تسخیر جهان دارند. آن هم به دلیل اتفاقی که ۳هزار سال پیش افتاده‌است.

در آن زمان یک اژدها موجب اتفاقی به نام شکاندن جهان شد و همه‌چیز در این جهان دچار گسستگی شد. حالا وظیفه مورین سدای این است که اژدهای موعود را پیدا کند و قبل از نابودی دنیا، او را به برج سفید ببرد تا جهان را به کمک قدرت بی‌نظیر او نجات دهد. در پیش‌گویی‌ها آمده که این اژدها یک جوان است. پس مورین به دنبال گروهی از جوانان می‌گردد.

قسمت اول از این سریال به معرفی مورین سدای با بازی رزاموند پایک می‌پردازد. او یک آجاه آبی‌پوش است و از خادمان بلندپایه‌ی برج سفید و آی‌سدای (مقر قدرت) به‌شمار می‌رود. ماموریت او پیدا کردن اژدهای موعود است. کسی که قرار است طبق پیشگویی‌ها چرخ زمان را نجات بدهد. مورین به قدرت یگانه خدمت می‌کند و نیروی جادویی‌اش را از این سرچشمه دریافت می‌کند.

در قسمت اول Wheel of time مورین چهار جوان (سه پسر و یک دختر) را در منطقه‌ای روستایی به‌نام دورود پیدا می‌کند که ممکن است اژدهای موعود باشند: دختری به نام آگوین، معشوقه‌اش رند و دو دوست دیگرش به نام‌های مت و پرین. اما با حمله ترالاک‌ها به روستا همه‌چیز بهم می‌ریزد و آن‌ها مجبور به ترک‌ خانواده‌شان می‌شوند چرا که فهمیده‌اند اهریمن تاریکی به دنبال آن‌هاست.

قسمت اول: افتتاحیه ضعیف، معرفی سریع و بدون مقدمه شخصیت‌ها

قسمت اول Wheel of time شروع نه‌چندان قوی و گیرایی دارد. دنیای پیچیده‌ی مجموعه آنطور که باید به مخاطب شناسانده نمی‌‌شود و برای همین ارتباط اولیه با سریال به درستی شکل نمی‌گیرد. با این وجود مناظر زیبا و جلوه‌های ویژه‌ی قوی و بازی‌های رضایت‌بخش می‌توانند بیننده‌ را به ادامه مجموعه ترغیب کنند.

در جهان wheel of time قدرت اغلب در اختیار زنان است. برای همین رهبران و ماموران برج سفید را زنان تشکیل می‌دهند و اگر مردانی پیدا شوند که ادعای اژدها بودن داشته باشند، دیوانه شناخته می‌شوند و توسط گروهی از ماموران برج سفید <رام می‌شوند> تا این دیوانگی از آن‌ها جدا شود. اتفاقی که در قسمت اول شاهدش هستیم.

افتتاحیه قسمت دوم Wheel of time بسیار بهتر از اپیزود اول است. در این قسمت شخصیت‌های جدید وارد می‌شوند و به اندازه کافی هم به روابط شخصیت‌های فعلی و مشکلات و ناراحتی‌هایشان پرداخته می‌شود. بعضی‌ از آن‌ها از همراه‌شدن با مورین دچار شک شده‌اند، بعضی‌ها به یقین بیشتری رسیده‌اند و بعضی‌ها فقط به فرار از مرگ و بقا فکر می‌کنند.

دنیای چرخ زمان در اپیزود دوم وسعت پیدا می‌کند. در این قسمت با سفیدپوشان که راهنمای نور نام دارند آشنا می‌شویم که در اصل شکارچی آی‌سدای‌‌ها هستند. آن‌ها را ماموران تاریکی صدا می‌زنند و با خشونت فراوان و نیز برای لذت و قدرت‌طلبی دست به قتل آی‌سدای‌ها می‌زنند.

سیر صعودی روند Wheel of time از قسمت دوم شروع شده و در قسمت سوم هم ادامه پیدا می‌کند

در این قسمت مورین و جوانان مجبور می‌شوند به شهر فراموش‌شده‌ای به‌نام شدار لوگوث (به معنی سایه در کمین) پناه ببرند. شهر نفرین‌شده‌ای که ساکنینش برای فرار از جنگ و کمک‌نکردن به هم‌پیمانان خود یعنی مردم مناثورن، دور تا دور شهر را دیوار کشیدند ولی طعمه نفرین شیطان شدند و سرانجامی جز نابودی نصیبشان نشد.

در اپیزود سوم به دلیل جدا شدن اعضای گروه، ماجراجویی‌ها شکل متفاوت‌تری به خودش گرفته. مورین که از حمله ترالاک‌ها زخمی شده، بی‌هوش و بی‌جان در حال دردکشیدن است و محافظش در حال کمک به اوست. رند و مت به شهر جدیدی به نام برین اسپرینگ رسیده‌اند در حالی که رند به دنبال رفتن به شرق و پیوستن به اگوین است و مت میخوا‌هد نزد خواهراش به خانه برگردد. به همبن دلیل تنش‌هایی بین این دو شکل می‌گیرد که اتفاقات این قسمت را جذاب‌تر می‌کند.

از آن طرف اگوین و پرین در سرمای شدید صحرای آییل و در محاصره گرگ‌ها قرار گرفته‌اند و اوضاع جالبی ندارند. پرین به دلیل اتفاقی که منجر به کشته‌شدن معشوقه‌اش در قسمت اول شد با گناه و عذاب وجدان دست و پنجه نرم می‌کند و اگوین هم در مورد احساس رند نسبت به خودش تردید‌هایی پیدا کرده‌است.

در قسمت سوم Wheel of time به این کشمکش‌ها پرداخته‌ شده و مشکلات درونی اعضای گروه و مخالفت‌هایشان با یکدیگر را به تصویر کشیده‌است. زیبایی‌های بصری و نمایش مناظر طبیعی در این قسمت نیز حضوری خیره‌کننده دارد و سینماتوگرافی سریال به اوج خودش می‌رسد. اما غافل‌گیری اصلی باقی‌ مانده است!

در این قسمت خبری از سفیدپوش‌ها و حتی ترالاک‌ها نیست. بلکه سرمایه‌گذاری بیشتری بر جنبه درام قصه شده و به پیوند‌های عاطفی بین شخصیت‌ها و اهمیت اتحاد و اعتماد پرداخته می‌شود. در همین قسمت است که یک فرد ظاهرا مهربان در واقع سودای خدمت به اهریمن تاریکی را دارد و می‌خواهد همچون ایشامیل، کسی که آخرین اژدها را به تاریکی سپرد، در تاریخ ماندگار شود و اژدهای موعود را به ارباب تاریکی تقدیم کند (شبیه به ماجرای یهودا و خیانتش به مسیح).

قسمت چهارم: همه‌‌چیز در اوج

سریال Wheel of time به طرز غیرقابل انتظاری قسمت به قسمت بهتر و پخته‌تر پیش می‌رود و رفته‌رفته شگفتی‌هایش را بدون عجله و کاملا به‌جا به نمایش می‌گذارد. قسمت چهارم تا اینجای کار لقب بهرین اپیزود را به خود اختصاص می‌دهد.

در این اپیزود دو غافل‌گیری داریم که یکی در ابتدا و یکی در انتهاست. اولین سوپرایز به شخصیت تازه‌ی مجموعه برمی‌گردد. لوگین، کسی که خودش را عضو پنجم گروه معرفی می‌کند و ادعای اژدهابودن دارد. البته این تمام ماجرا نیست چرا که بازیگر این شخصیت به تنهایی می‌تواند موجب بالابردن هیجان سریال شود. او کسی نیست جز بازیگر نقش پروفسور در سریال مانی هایست! بله. او اینجا هم به دنبال برنده‌شدن است.

در قسمت چهارم Wheel of time به معرفی سه گروه آجاه از هفت گروه اصلی پرداخته می‌شود. آجاه‌های آبی، سرخ و سبزپوش که وظایف متفاوتی بر عهده دارند و در عین حال همگی برای حفظ سرزمین از اهریمن و پیداکردن اژدهای موعود تلاش می‌کنند.

لیاندرین سدای، نماینده‌ی آجاه سرخ (بزرگ‌ترین گروه آجاه) که وظیفه شکار اژدهایان تقلبی و رام‌کردن مردان را بر عهده دارد، در نگاه اول غیرقابل اعتماد به‌نظر می‌رسد. آجاه‌‌های سبزپوش که در واقع مدافعان و سربازهای میدانیِ برج سفید هستند، ظاهرا جایگاه فرودستی نسبت به سرخ‌ها و آبی‌پوش‌ها دارند ولی بسیار متعهد و وفادار به قدرتِ یگانه‌اند. آجاه آبی که تا اینجای کار گویی مولین تنها عضو آن‌ها در سریال است هم قدرت و خرد ویژه خود را دارند و در جستجوی اژدهای اصلی و برقراری عدالت به برج سفید و قدرت یگانه خدمت می‌کنند.

همان‌طور که گفته شد در این قسمت از چرخ زمان راز دیگری برملا می‌شود. افرادی که ممکن‌است اژدهای موعود باشند در اصل پنج نفر هستند و این یعنی یک عضو دیگر نیز به جمع چهارنفره‌ی داستان اضافه خواهد شد. این عضو پنجم در این قسمت کسی نیست جز لوگینِ قدرتمندِ زندانی!

لوگین، کسی که سن و سالش بسیار بیشتر از اژدهای وعده‌داده‌شده به‌نظر می‌رسد، اطمینان دارد که فرد موعود است و حتی سپاهیان وفاداری هم برای خودش پیدا کرده. قدرت او عجیب و غیرقابل انتظار بوده و خادمان آیز سدای را نگران کرده‌است. مورین با اینکه او را اژدهای تقلبی می‌خواند، حالا به شک افتاده و بیش از قبل نگران اعضای گمشده‌ی گروهش است.

علاوه بر تمام ماجراها در این قسمت از  Wheel of time با توئارتان‌ها هم آشنا می‌شویم. افرادی که خود را مردم مسافر می‌نامند و زندگی کولی‌واری دارند. آن‌ها به پرین و اگوین کمک می‌کنند و به ان دو سرپناه و غذا می‌دهند.

کمک بزرگ آن‌ها به پرین اما آشناکردن او با نیروی صلح درونی ‌است چرا که پرین هنوز با اشتباه غیرعمد ولی مرگبارش در قسمت اول کنار نیامده است. مردم مسافر به خشونت اعتقاد ندارند و در واقع طبق افسانه‌هایشان در جستجوی آهنگی هستند که سرودنش به صلح جهانی ختم می‌شود.

اما پرین تنها کسی نیست که با اهریمن درونش درگیر است. مت، آسیب‌پذیرترین عضو گروه که تاریکی به او نفوذ کرده، حال مساعدی ندارد و در آستانه‌ی جنون و پیوستن به هیولای تاریکی قرار گرفته. او چنان از رهاکردن خواهرانش در روستا احساس گناه می‌کند که از نظر ذهنی و جسمی دچار آشفتگی نگران‌کننده‌ای می‌شود.

در این قسمت از Wheel of time محافظ مورین و نانیو (معلم اگوین) که در قسمت سوم همدیگر را برای اولین‌بار ملاقات کرده‌بودند به هم نزدیک‌تر می‌شوند. پیوند عاطفی میانشان عمیق‌تر شده، شروع به شناخت همدیگر می‌کنند و با دنیای شخصی هم بیشتر آشنا می‌شوند. همین احساس قوی در انتهای اپیزود منجر به غافلگیری دوم این قسمت می‌شود: قدرت خیره‌کننده و غرنده‌ی نانیو! او هم یک آجاهِ نیرومند و شفادهنده است.

باید دید در قسمت آینده چرخِ زمان چه سرنوشتی برای تک تک افراد داستان تدارک دیده‌شده. کدام یک از افراد گروه چهار که حالا می‌دانیم پنج نفر هستند، واقعا اژدهای موعود و تغییردهنده‌ی چرخ است؟

بیشتر بخوانید:

• نقد و بررسی قسمت اول تا سوم سریال Invasion – هجوم موجودات فضایی
• بررسی سریال Y: The Last Man – روایت تنها مرد باقی‌مانده بر روی زمین
• ۷ سوالی که سریال Money Heist باید در بخش دوم فصل ۵ به آن‌ها پاسخ دهد