۸ پرونده جنایی واقعی که الهامبخش بازی L.A. Noire شدهاند
بازی L.A. Noire از آن دسته آثاری است که برای غوطهور کردن مخاطب در دنیای معماها و رمزورازهای خود چیزی کم نمیگذارد. از داستانسرایی بینظیر و موسیقی ناب بازی گرفته تا فضای نوآر و استفاده ...
بازی L.A. Noire از آن دسته آثاری است که برای غوطهور کردن مخاطب در دنیای معماها و رمزورازهای خود چیزی کم نمیگذارد. از داستانسرایی بینظیر و موسیقی ناب بازی گرفته تا فضای نوآر و استفاده از قابلیت موشن کپچر که به این اثر رنگ و بویی واقعی میبخشند. در کنار تمام این موارد اما مسالهای که شاید کمتر گیمری به آن توجه داشته باشد، مساله پروندهها و جرایمی است که در بازی باید به حل آنها بپردازید. آیا میدانستید بسیاری از آنها از روی پروندههای مشابه در دنیای واقعی الهام گرفته شدهاند؟ با ویجیاتو و مرور ۸ واقعی که الهامبخش بازی L.A. Noire بودهاند همراه باشید.
- 1 پرونده صندلی راننده (The Driver's Seat)
- 2 پرونده ازدواجی در بهشت (A Marriage Made In Heaven)
- 3 پرونده قتل رژ لب قرمز (The Red Lipstick Murder)
- 4 پرونده پروانه طلایی (The Golden Butterfly)
- 5 پرونده قتل جوراب ابریشمی (The Silk Stocking Murder)
- 6 پرونده سلاخی کفش سفید (The White Shoe Slaying)
- 7 پرونده قتل منشی استودیو (The Studio Secretary Murder)
- 8 پرونده دالیای سیاه/کوکب سیاه (The Black Dahlia)
پرونده صندلی راننده (The Driver's Seat)
اتومبیل متروکه آبی رنگ در راه آهن و خونی که گویی با بیرحمی تمام ریخته شده، خبر از اتفاقی ناگوار میدهند. کیف پول و عینکی که متعلق به فردی با نام آدریان بلک (Adrian Black) هستند در این ماشینِ رهاشده پیدا میشود و قرار است آخرین چیزی باشند که خانواده این مرحوم از او به یادگار داشته باشند. اما چه میشود اگر همهچیز جعلی باشد؟ چه کسی ما را فریب داده و مهمتر اینکه چرا؟ در پایان متوجه میشویم بلک مرگ خود را جعل نموده و فرار با زن دیگری به مقصد سیاتل را به زندگی آرامشبخش در کنار همسر خویش ترجیح داده است.
شاید برایتان جالب باشد که بدانید این مرحله از بازی در واقع با الهام از واقعهای در سال ۱۹۴۷ میلادی پا به دنیای L.A. Noire گذاشته است. در سال مذکور مردی تاجر به نام یوجین وایت (Eugene White) که از قضا در لس آنجلس زندگی میکرد، مرگ خود را جعل کرد تا از همسر و شغلش فرار کند. در نهایت هم نه وایت و نه بلک سرنوشت خوشآیندی نداشتند.
پرونده ازدواجی در بهشت (A Marriage Made In Heaven)
در جریان پرونده «ازدواجی در بهشت» کول (شخصیت اصلی بازی) و همکارش به محلی میروند که فردی توسط یک اتومبیل زیر گرفته شده و بعد هم آن اتومبیل محل سانحه را ترک کرده است. در ادامه، کول طی تحقیقاتی که انجام میدهد، متوجه میشود این مرد توسط همسر و معشوقهاش (معشوقه همسرش) به خاطر پول بیمه عمر به قتل رسیده است و آنها با این تصادف قصد داشتهاند مساله را اتفاقی ناگوار جلوه داده و قتل انجام شده را بپوشانند.
حادثهای مشابه در سال ۱۹۴۴ میلادی در لس آنجلس رخ داد که باعث شد نویسندگان بازی به فکر الهام گرفتن از آن بیفتند. در این حادثه ناگوار مردی به نام جی دی چیتوود (Jay Dee Chitwood) توسط یک ماشین تندرو در خارج از یک بار مورد اصابت قرار گرفت و کشته شد. همسر مقتول بعدا ادعا کرد که شوهرش را پس از مشاجره در خیابان با چاقو زده است. عجیب اینکه شهادت زن با نبود ضربه چاقو بر بدن شوهرش تناقض داشت. بعدها مشخص شد که زن در مورد چاقوکشی دروغ گفته است.
پرونده قتل رژ لب قرمز (The Red Lipstick Murder)
«قتل رژ لب قرمز» اولین پروندهای است که کول در این بخش (بخش قتل) به دست میگیرد. زنی به نام سلین هنری (Celine Henry) در حالی پیدا میشود که به قتل رسیده و پیامهای مرموزی با یک رژ لب قرمز بر بدنش حک شده است. در ادامه هم متوجه میشویم که سلین با وسیلهای که لبه ضخیمی داشته به قتل رسیده و فرد قاتل به صورت وحشیانهای تا زمانی که جان در بدن سلین بیچاره بوده، او را لگدکوب کرده است.
این پرونده الهام گرفته از قتل واقعی ژان فرنچ (Jeanne French)؛ پرستاری ارتشی است که در شرایطی مشابه پیدا شده بود. در آن زمان تصور میشد که مرگ فرنچ با پرونده مرموز و دلخراش دالیای سیاه (Black Dahlia)؛ مرتبط است. در واقع دالیای سیاه یا همان کوکب سیاه لقبی است که به الیزابت شورت (Elizabeth Short) بعد از پیدا شدن جسدش در لس آنجلس داده شد. قتلی که به دلیل ماهیت وحشتناکش (شامل دو نیم شدن جسد مقتول از ناحیه کمر) رعب و وحشتی عمومی ایجاد کرد.
پرونده پروانه طلایی (The Golden Butterfly)
دومین پروندهای که در بخش قتل به کول سپرده میشود مربوط به زنی است که زیر درخت فلفل به قتل رسیده و پیامهای عجیبی روی بدنش نوشته شده است. در ادامه یک سنجاق سینه پروانهای شکل به عنوان یک سرنخ به دست میآورید و در همین راستا هم نام این پرونده، به عنوان «پروانه طلایی» در بازی ذکر میشود.
جالب اینجا است که این پرونده شباهت بسیاری به قتل دوروثی مونتگومری (Dorothy Montgomery) دارد. همانند قتلی که در بازی شاهد آن بودیم، جسد دوروثی نیز درحالی زیر درخت فلفل یافت شده که مورد ضرب و شتم قرار گرفته شده بود. همین هم پرونده را مرموزتر کرده و ارتباطی احتمالی بین مرگ دوروثی و دالیای سیاه ایجاد میکند. پروندهای که تا همین امروز حلنشده باقی مانده است.
پرونده قتل جوراب ابریشمی (The Silk Stocking Murder)
در طی جریانات این پرونده که با قتل زن جوانی به نام آنتونیا مالدونادو (Antonia Maldonado) آغاز میشود، کول پی میبرد که او میخواسته از همسرش جدا شود و در پی زیر و رو کردن صحنه جرم، جوراب ابریشمی خونآلودی پیدا میکند.
وقایع این پرونده بسیار به قتل روزندا موندراگون (Rosenda Mondragon) شبیه است. طی گزارش شواهد در سال ۱۹۴۷، آنها این زن جوان را دیدهاند که سوار ماشین غریبهای شده و بعدا جسد وی در حالی که جوراب ابریشمی خونیای دور گردنش پیچیده شده بود یافت میشود.
پرونده سلاخی کفش سفید (The White Shoe Slaying)
پرونده «سلاخی کفش سفید» در رابطه با زنی به نام ترزا تارالدسن (Theresa Taraldsen) است. این زن خانهدار پس از مشاجره با شوهرش در یک مهمانی شبانه از آنجا خارج میشود و صبح روز بعد جسد بیجانش همانند دیگر پروندههای کول یافت میشود.
سازندگان بازی L.A. Noire برای به تصویر کشیدن داستان غمانگیز ترزا از داستان مشابهی که در سال ۱۹۴۷ برای لارا ترلستاد (Laura Trelstad) اتفاق افتاده بود، الهام گرفتهاند. لارا هم مانند ترزا در یک مهمانی دوستانه با شوهرش دعوا میکند و صبح روز بعد جسد خفه شدهاش توسط افرادی که آن حوالی پرسه میزدهاند یافت میشود. راستی، یکی از کفشهای لارا در صحنه جرم گم شده بود!
پرونده قتل منشی استودیو (The Studio Secretary Murder)
یکی از پروندههایی که در نقش کول باید به حل و دستگیری قاتل آن در بازی بپردازیم، پرونده قتل ایولین سامرز (Evelyn Summers) است. ایولین منشی بیکاری است که دوران سختی را میگذارنده و در یک شب به طرز دردناکی به قتل میرسد.
این پرونده در بین دیگر پروندههایی که در این لیست ذکر شدند بیشترین شباهت به نمونه دنیای واقعی را داراست و تقریبا تغییری در پروسه شکلگیری و حل آن ایجاد نشده است. این حادثه با الهام از قتل موزیسین و کپیرایتر جوانی به نام ایولین وینترز (Evelyn Winters) در این اثر کارآگاهی چشم گشوده است.
پرونده دالیای سیاه/کوکب سیاه (The Black Dahlia)
پرونده «دالیای سیاه» که پیشتر نیز به آن اشاره داشتیم بسیاری از قتلهایی که در این اثر با آنها روبهرو هستیم را به هم پیوند میزند. در همین راستا مردی که کول آن را به عنوان قاتل الیزابت شورت دستگیر میکند، به قتل دیگر زنانی که به طرز وحشیانهای سلاخی شده بودند (شامل: سلین هنری، دیدر مولر، آنتونیا مالدونادو، ترزا تارالدسن و ایولین سامرز) اعتراف میکند.
برخلاف وقایع بازی که کول از طریق تحقیقات خود بالاخره موفق به رمزگشایی و حل پرونده «دالیای سیاه» میشود، این پرونده در دنیای واقعی تا به امروز حلنشده باقی مانده است.
بیشتر بخوانید:
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
امیدوار راکستار دنباله اینم بسازه بازی شاهکاری میشه
همشون خیلی جالب بودن
مقاله جالبی بود تصمیم گرفتم تجربه اش کنم
خوش آمد میگم آقای وحیدی امیدوارم موفق بشید و ناامید نشید.
فقط یه سوال داستم شرمنده اگه اسپم محسوب میشه
این بازی دارای صحنه هست؟
البته بستگی هم داره که دقیقا منظورت از صحنه چیه
بله
بازی نکردم ولی با توصیفات بالا و یه عکس که دیدم از بازی دارای ص.حنه است
بازی داخل ایران اصلا شناخته شده نیست
مقاله عالی بود کلا راکستار دوست داره از دنیای واقعی الهام بگیره (در ضمن آقای وحیدی به ویجیاتو خوش اومدید)
آقا من کامنت هر کی رو لایک می کنم زیر این پست یه دیس لایک هم باهاش میاد نمی دونم چرا
به هر حال مقاله خوبی بود ورود آقای وحیدی رو هم به ویجیاتو و تبریک می گیم
اقای وحیدی به ویجیاتو خوش اومدید
سلام آقای وحیدی، به تیم ویجیاتو خوش آمدید ?
اول از همه سپاس بابت مقاله و ورود آقای هدایت وحیدی به ویجیاتو رو فرخنده میدانیم
واقعا مقاله جالبی بود، بازم هم راکستار ثابت کرد که برای عرضه یه بازی با استاندارد های لازم تمام جوانب رو در نظر میگیره و بازی بسیار ایده آلی رو به مخاطبش تحویل میده
ببخشید بابت اسپم آخه تازه اومدم
اینجا نمیشه پروفایل کسی رو ببینی ؟
چرا دیگه
کلیک راست کن بعد اوپن این نیو تب رو بزن
نگرفتم ?
فکر می کنم بازی خوبی باشه
بله قطعا
فکر نکن قطعا بازیه خوبیه. من سه بار تموم کردمش.
حتما خوب میشه
به ویجیاتو خوش اومدید، امیدوارم موفق باشید
امیدوارم راکستار ریمسترش کنه.
نسخه ریمستر داره
نمیشه گفته ریمستره
چون تغییر خاصی هم نداشت و صرفا عرضه مجدد برای نسل هشتم بود.
از این لحاظ درسته
تعریف این بازی رو شنیدم باید برم سراغش بازی های راکستار اکثرا شاهکارن
در ضمن به ویجیاتو خوش اومدید