تمام دفعاتی که هری پاتر از طلسمهای نابخشودنی استفاده کرد
طلسم های نابخشودنی ۳ ورد مرگبار در دنیای جادوگری هری پاتر محسوب میشوند. این طلسمها که با جادوی سیاه به شدت در ارتباط هستند شامل طلسم کروشیاتوس (Cruciatus Curse)، طلسم ایمپریوس (Imperius Curse) و طلسم ...
طلسم های نابخشودنی ۳ ورد مرگبار در دنیای جادوگری هری پاتر محسوب میشوند. این طلسمها که با جادوی سیاه به شدت در ارتباط هستند شامل طلسم کروشیاتوس (Cruciatus Curse)، طلسم ایمپریوس (Imperius Curse) و طلسم کشتن میشوند.
هری و دوستانش در مورد این طلسمها در مدرسه هاگوارتز توسط استاد دفاع در برابر جادوی سیاه خود آموزش دیدند؛ استادی که در نهایت مشخص شد یک مرگ خوار در ظاهر آلستور مودی (Alastor Moody) بود. با این که در مورد این وردها به ندرت در هاگوارتز صحبت میشود و به شدت غیرمجاز هستند اما در جریان دومین جنگ جادوگری، هری راهی جز استفاده از آنها در برابر خود ندید. هر چند با وجود اطلاع داشتن در مورد افسون آوادا کداورا (Avada Kedavra)، هری پاتر از استفاده از ورد کشتن سر باز زد.
این سه طلسم حدود ۲۰۰ سال پیش از وقایع Harry Potter برچسب «نابخشودنی» خوردند. وقتی که هری سفر خود را در هاگوارتز آغاز کرد، هر گونه استفاده از طلسم های نابخشودنی روی یک ماگل (Muggle) یا جادوگر دیگر منجر به حبس ابد در آزکابان میشد. با این که بسیاری از مرگ خوارانِ (Death Eater) لرد ولدمورت به طور مداوم از این وردها به صورت غیرقانونی استفاده میکردند ولی به آرورها (Auror)، که جزو اعضای برقراری قانون دنیای جادوگری محسوب میشوند، هم در هر دو جنگ جادوگری اجازه استفاده از این افسونها داده شد.
در طی داستان، هری پاتر هدف هر سه ورد قرار گرفت تا تبدیل به تنها جادوگر شناخته شدهای شود که توانسته در برابر اثرات هر سه طلسم نابخشودنی مقاومت کند.
- طلسم کروشیاتوس با استفاده از ورد کروشیو (Crucio) باعث درد طاقتفرسایی میشود و اکثراً به عنوان روشی برای شکنجه و بازجویی مورد استفاده قرار میگیرد.
- طلسم ایمپریوس با ورد ایمپریو (Imperio)، قربانی را در حالتی رویاگونه قرار میدهد تا کنترل او به دست کسی که طلسم را اجرا کرده بیفتد.
- طلسم کشتن، نفرت انگیزترین طلسم در بین سه طلسم نابخشودنی، سریعاً باعث مرگ بدون درد قربانی میشود.
در طی کتابهای جی. کی. رولینگ و فیلمهای اقتباس شده از آنها، بسیاری از شخصیتهای مهم از طلسم های نابخشودنی استفاده میکنند. اما به طرز شگفت انگیزی هری پاتر، قهرمان دنیای جادوگری نیز از آنها بهره برده است.
در این نوشتار به سراغ تمام استفادههای هری پاتر از کروشیو و ایمپریو میرویم و توضیح میدهیم که چرا او هیچگاه حتی به استفاده از آوادا کداورا نیز فکر نکرد.
هری پاتر در دو تلاش اولیهاش برای کروشیو شکست خورد
کورشیو که با نام طلسم شکنجه نیز شناخته میشود باعث بروز دردی غیرقابل تحمل در تمام بدن قربانی میشود. در برخی از موارد، اگر این درد برای طولانی مدت تداوم داشته باشد میتواند به طور دائمی باعث آسیب ذهنی قربانی شود. چندین شخصیت سعی کردهاند تا هری پاتر را با طلسم کروشیاتوس مورد هدف قرار دهند. ولدمورت در قبرستان لیتل هنگلتون (Little Hangleton) در طی وقایع Harry Potter and the Goblet of Fire توانست این کار را انجام دهد. طبق گفته هری، این طلسم باعث شد تا احساس کند انگار سر او در حال باز شدن بود.
خیلی از این اتفاق نگذشته بود که هری پاتر دو بار سعی کرد از این ورد بهره ببرد اما در طی تلاشهای خود شکست خورد. اولین بار در Harry Potter and the Order of the Phoenix بود که این جادوگر جوان سعی کرد کروشیو را روی بلاتریکس لسترنج پس از به قتل رسیدن سیریوس بلک در بخش اسرار اجرا کند. در طی این تلاش، ولدمورت به وزارت جادو رسید و به هری گفت که برای اجرای موفق یک طلسم نابخشودنی، اجرا کننده باید بدترین نیّات را برای قربانیاش داشته باشد.
مورد بعدی در طی Harry Potter and the Half-Blood Prince، وقتی بود که سوروس اسنیپ پس از مرگ آلبوس دامبلدور مورد هدف هری پاتر قرار گرفت اما پروفسور اسنیپ توانست در برابر این طلسم دفاع کند.
استفاده موفق هری از طلسم کروشیاتوس
هری بالأخره توانست از طلسم کروشیاتوس در کتاب Harry Potter and the Deathly Hallows استفاده کند. وقتی که هری پاتر با دوستان خود به دنبال شکار هورکراکسها (Horcrux) یا همان جانپیچها افتاده بود، ولدمورت تعدادی از مرگ خواران را برای سر کشی به برج ریونکلاو (Ravenclaw) فرستاد. آمیکوس کارو (Amycus Carrow) جزو کسانی بود که از پروفسور مکگوناگل درخواست ورود به برج را داشت. پس از این که مکگوناگل، آمیکوس را ترسو خطاب کرد، این جادوگر سیاه به صورتش تف انداخت. اتفاقی که هری شاهدش بود.
برای مجازات این عمل بیادبانه، پاتر از طلسم کروشیاتوس استفاده کرد و او را به دیوار کوبید. مکگوناگل نیز دنباله کار هری را گرفت و قبل از این که آمیکوس کارو را گرفتار کند، از طلسم ایمپریوس استفاده کرد تا او در طی نبرد هاگوارتز حاضر نباشد.
هری در طی دستبرد به بانک گرینگوتز از طلسم ایمپریوس چندین بار استفاده کرد
مرگ خواران سابقهای طولانی در استفاده از ایمپریو برای مجبور کردن قربانیان در انجام خواستههایشان دارند. اما هری پاتر در Harry Potter and the Deathly Hallows با سه بار استفاده از طلسم هیپنوتیزم روی دو شخص متفاوت، وضعیت را به نفع خودش معکوس کرد. هری، ران و هرماینی در جست و جویشان برای هورکراکسها به بانک گرینگوتز (Gringotts) سر زدند تا فنجان هلگا هافلپاف (Helga Hufflepuff) را به دست آورند.
از آن جایی که این سه شخصیت در حال فرار از قانونگذاران بودند و نباید دیده میشدند، مجبور بودند تا از چندین ورد و جادو برای ورودِ ناشناس به بانک استفاده کنند. برای ورود، این گروه خودشان را به شکلی دیگر درآوردند. هرماینی از معجون پولیجویس (Polyjuice) استفاده و خودش را تبدیل به بلاتریکس لسترنج کرد تا بتوانند به خزانه لسترنج دست پیدا کنند.
هری، ران و هرماینی در مسیرشان به سمت خزانه با باگراد (Bogrod)، یکی از تحویلدارهای بانک، و ترورس (Travers)، یک مرگ خوار، رو به رو شدند. هری برای این که از آنها برای استفاده در دستبرد بهره ببرد از ایمپریو روی هر دوی آنها استفاده کرد. باگارد در مقطعی دوباره حواس خود را پس از گذشتن از یکی از افسونهای امنیتی کار گذاشته شده در قسمت زیرزمین بانک به دست آورد. برای این که مأموریت به هم نخورد، هری پاتر یک بار دیگر طلسم ایمپریوس را روی این گابلین اجرا کرد تا او نتواند با اعلام خطر جلوی دستبرد از گرینگوتز را بگیرد. در نهایت، با وجود جادوها و افسونهای فراوانی که درون خزانه استفاده شده بود، هری، ران و هرماینی تقریباً بدون آسیب با هورکراکس از بانک فرار کردند.
چرا هری پاتر هیچ وقت از آوادا کداورا استفاده نکرد؟
در طی سری Harry Potter، قهرمان اصلی داستان به چندین دلیل هیچ وقت از طلسم کشتن استفاده نکرد. آوادا کداورا ورد نمادین لرد ولدمورت بود. در واقع ارباب تاریکی شخصیتهای مهمی را به وسیله این طلسم مستقیماً کشته بود که شامل والدین هری پاتر، لیلی و جیمز، نیز میشد. هیچ ضد طلسم شناخته شدهای جز محافظت فداکارانه برای طلسم کشتن وجود نداشت. به همین دلیل بود که لیلی توانست جان هری پاتر نوزاد را نجات دهد و فقط یک زخم به شکل آذرخش روی پیشانی او بماند.
با این که هری به موقعیتهای زیادی برخورد که میتوانستند با آوادا کداورا حل شوند اما این جادوگر جوان نه تنها هیچ گاه از طلسم کشتن استفاده نکرد، بلکه حتی فکر استفاده از آن را نیز در ذهن نداشت. نخست این که هری پاتر این طلسم را یک جادوی غیراخلاقی میدید که عموماً مورد علاقه کسانی بود که از جادوی سیاه استفاده میکردند. هری نمیخواست خودش را تا این سطح خشونت پایین بکشد چرا که ولدمورت و طلسم کشتن نماد شرارت بودند و او قصد نداشت از همان طلسمی بهره ببرد که باعث مرگ والدینش شده بود.
این باور وجود دارد که کسی که آوادا کداورا را اجرا میکند لازم است که بخواهد مرتکب قتل شود تا این طلسم عمل کند. با این که ماهر شدن در استفاده از طلسم های نابخشودنی سخت بود اما هری اصلاً توانایی و خواستهای برای استفاده از طلسم کشتن نداشت؛ چرا که برای تمام موجودات زنده ارزش قائل بود. ولدمورت هیچ احساس پشیمانی برای قتلهایش نداشت. پس برای انجام قتلهایِ بیشتر احساس ندامت و افسوس ارباب تاریکی مشکلی ایجاد نمیکرد.
وقتی لرد ولدمورت در برابر هری پاتر در آخرین دوئلشان قرار گرفت، هر دوی این جادوگران میتوانستند از طلسم کشتن استفاده کنند. اما به جایش هری با ذهنی عاری و پاک وارد این نبرد شد در حالی که انگیزه ولدمورت را خشم و ناامیدی تشکیل میداد. آخرین باری که ولدمورت از آوادا کداورا در سری Harry Potter استفاده میکند، این ورد به دلیل این که هری صاحب اصلی الدر وند (Elder Wand) یا چوب دستی جادویی باستانی بود، منحرف شده و در نتیجه ولدمورت با طلسم نمادین خودش کشته میشود.
پس از نابودی ولدمورت، طلسم های نابخشودنی توسط وزارت جادو شدیداً غیرقانونی تلقی شدند.
خواندن درباره دنیای جادوگری و هری پاتر را ادامه دهید
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
به قول هرماینی در کتاب یادگاران مرگ جلد اول:《به برامده ترین قسمت شلوار مرلین!!!》
چطور ممکنه یه مقاله شش ساعت پیش منتشر شده باشه ولی نظراتش مال چندین ماه پیش باشه!
دوستان همگی به پروفسور مک گوناگل قول دادن که در مورد زمان برگردوناشون چیزی به کسی نگن؟!
مقاله اپدیت شده رفیق .
آره متوجه شدم. ممنون برای راهنمایی??
ولی قبلش به یکی از نظراتی که ارسال شده بود پاسخ دادم و بعد دیدم بنده خدا یازده ماه پیش نظرشو ارسال کرده و من الان دارم بهش جواب می دم، به خاطر همین یه لحظه پشمام ریخت.?
عیبی نداره، زمان نسبیه، برای شما زود گذشته?
گفتید: استادی که در نهایت مشخص شد یک مرگ خوار با نام آلستور مودی (Alastor Moody) بود.!
یا داستان رو یادتون رفته یا اشتباه متوجه شدید یا بد نوشتید!
مشخص نشد که اون استاد آلوستور یا مدآی مودی بوده، در واقع مشخص شده که اون استادی که قرار بود آلوستور مودی باشه، بارتی کراچ جونیور، پسر بارتی کراچ بزرگ بوده!
عالی
یکی از کارهای بزرگی که هری انجام این بود که تو یکی از قسمت هاش (فکر کنم محفل ققنوس) چند طلسم آوادا کداورا رو دفع کرد در صورتی که این کار امکان ناپذیره و فقط کسایی که خییییلی ماهرن میتونن این کار رو انجام بدن
نه، اون فیلم بود که ورداشته بود عوض کرده بود که سکانس هیجانی شده، اوادا کداورا دفع نشدنیه و تو کتاب هیچ وقت دفع نشد. اتفاقی هم که توی جام اتش افتاد بخاطر یک جنس بودن چوب دستیا بود
مقله عالییییی بود واقعا کاشکی بیشتر از این طور مقاله ها بزارین
ار دیگه کلا حتی اون تیکه که ( اسپویللللللللللللللل) بلاتریکس سیریوس رومیکشه ولدی گذاشت که هری با این ورد بلا رو بکشه ولی هری جرئت تکرد
باورم نمیشه من کتابای هری پاترو دوبار خوندم فیلمشم یه بار دیدم دقیقا هیچی یادم نمیاد
بعد از مرگ دامبلدور از طلسم شکنجه استفاده نکرد به نظرم از سکتوم سمپرا که طلسم مخصوص خود اسنیپ بود استفاده کرد که اسنیپ گفت هیچ وقت از طلسم خودم نمیتونی علیه خودم استفاده کنی
فیلمو نمیدونم ولی تو کتاب تلاش کرد کروشیو رو اجرا کنه اما ناموفق بود
نه اگه یادت بود هری زیر دست اسنیپ داشت تمرین میافت که روش طلسم شکنجه کار نکنه پس مشخص بود که اون طلسم رو اسنیپ خوب بلد بود که داشت به هری یاد میداد که باهاش مقابله کنه پس اون لحظه که گفت نمیتونی از طلسم خودم بر علیه خودم استفاده کنی منظورش طلسم شکنجه بود
یه چیزایی یادتونه ولی نه کامل.
بزارین اول سه نکته رو مرور کنیم:
۱_ هری در کتاب پنجم با اسنیپ تمرین بستن ذهن رو انجام می داد. (تمرینی برای دفاع در برابر خواندن ذهن)
۲_ در کتاب ششم وقتی اسنیپ بلاخره موفق به گرفتن تدریس درس دفاع در برابر جادوی سیاه شد همه رو مجبور کرد تا ورد ها رو بدون کلام اجرا کنند (حالتی که فقط با فکر کردن به ورد و تکون دادن چوبدستی ورد اجرا بشه)
۳_ همچنین در کتاب ششم هری یه کتاب معجون سازی پیدا می کنه که بنا به نوشته های رو کتاب متعلق به شاهزاده دو رگه بود و پر از راهنمایی ها در مورد معجون سازی و همچنین چند ورد ساخته خود شاهزاده دو رگه بود (از جمله سکتوم سمپرا که باعث ایجاد زخم های عمیق روی بدن قربانی و حتی قطع عضو در صورت اجرای و هدفگیری قوی و صحیح میشه(شاهزاده کنار این ورد حروف ب ک رو نوشته بود که همون طور که هری حدس زد به معنی بی کلام بود.) و یه ورد دیگه که باعث معلق شدن هدف از قوزک پا میشه(شرمنده وردش یادم نیست))
خوب برگردیم به شب مرگ دامبلدور، در اون شب هری اسنیپ رو دنبال می کنه و نزدیک جنگل و کلبه هاگرید بهش میرسه. اونجا دوبار سعی می کنه طلسم شکنجه رو روی اسنیپ اجرا کنه که هر دو بار اسنیپ قبل از این که هری ورد رو کامل بگه طلسمشو دفع می کنه و مسخره اش می کنه و بهش میگه تا زمانی که یاد نگیری دهنتو ببندی نمی تونی منو طلسم کنی. هری وقتی میبینه نمی تونه اسنیپ رو طلسم کنه به یاد ورد سکتوم سمپرا می افته و می خواد بدون کلام این ورد رو اجرا کنه که اینجاست که اسنیپ در حال حوندن ذهن هری بوده عصبانی میشه و ضمن دفع ورد هری با فریاد آشکار میکنه که خودش شاهزاده دو رگه است و فریاد میزنه هری مثل پدرش یه ترسوعه و ضعیفه که حتی نمی تونه ذهنشو ببنده و این که چطور جرعت میکنه از ورد خودش در برابر خودش استفاده کنه. بعد از این مکالمه هری توسط بلاتریس با ورد کروشیو شکنجه میشه که اسنیپ جلوی بلاتریس رو می گیره و با بهانه این که لرد سیاه تاکید داره خودش حساب پاتر رو برسه از هری دفاع می کنه و قبل از این که خارج از مرز های هاگوارتز خودشو غیب کنه به هری میگه که باید یاد بگیره ذهنشو ببنده.
بنابراین همین طور که در این مقاله ذکر شد، هری دو تلاش ناموفق برای اجرای طلسم شکنجه رو در این بخش از داستان داشت.
وزارت خونه زمانی که باید پاتر رو بخاطر استفاده از طلسم نابخشودنی مجازات کنه ، نمیکنه
اونوقت داخل کتاب محفل ققنوس موقعی که باید از هری حمایت کنن ، نمیکنن
تبریک میگم آقای فاج ، به جای شما یه کمپوت آناناس میزاشتن همینقدر پیشرفت میکرد
چا باید مجازاتش میکرد ایمپریو که برای گرفتن چان پیچ بود کروشیو هم که روی کسی اجرا کرد که اون شخص سال بالایی ها رو مجبور میکرد که رو ماگل های سال اولی کرپشیو اجرا میکنن و البته اونموقع فاج رییس وزارت خونه نبود و اسکریم جیور(فکر کنم اسمش این بود) هم نبود و مرگ خوار ها و ولدمورت و امبریج وزارتخونه رو مدیریت میکردن اما محفل ققنوس رو موافقم باید حمایت میکرد
باید برای این مجازات شه که میتونست آمبریج رو با آواداکداورا بکشه ولی این کار رو نکرد
فکر کنم همه تو این که امبریج از ولدمورت هم بدتره موافق باشیم? اما بنظرم اشتباهت اینجاست که هری یه فرقی با ولدمورت داره با همه شباهتاش و اون توانایی محبته حتی مالفوی رو ببخشید و تو در نبرد اخر با ولدمورت سعی کرد اونو هم به راه راست هدایت کنه (اگه کتابو بخونی میدونی)بنظرم اگه کسیو میکشت واقعا اشتبله جی کی رولینگ بود حتی نذاشت پتی گرو بمیزه عامل اصلی مرگ پدر مادرش و البته همه اینایی که گفتم تهش به نفعش شد مثل اون خانه مالفوی که پتی گرو بخاطر این که مدیونش بود دستش خودشو خفش کرد ( اینم اگه کتابو خونده باشی میدونی) یا اونما که نارسیسا مالفوی به همه میگه هری مرده چون دراکو زندست و یادت باشه دراکو زندست چون دو بار هری تو قلعه نجاتش داد
صحیح
حس میکنم نخوندی? دستم درد گرفت انقد تایپ کردم?
خوندم ?
اینا تو کتاباش بودن؟ من فقط فیلماش رو دیدم
اره فیلماش خیلی حذفیات زیاد داره بنظرم کتاباشو بخون من اول کتاباشو خوندم اصلا فیلماشو تحمل نتونستم بکنم انقد چرت بوپ
آره واقعا کتابش خیلی کامل تر بود
فکر کردم من فقط با فیلماش ارتباط نگرفتم ? واقعا به نظرم ابدا جالب هم نبودن اما چون دیده بودم طرفدار زیاد دارن جرعت نداشتم به کسی بگم که کلی فن بوی نریزن سرم ?
بنظرم همیشه ادم باید نظرش رو بگه و اینکه اگه کتاباش رو نخوندی حتما بخون حتی اگه همه فیلماش رو دیدی چون حتی تو صحنه های اخر هم تفاوت های خیلی زیادی داره با فیلم که ۹۹٪ تفاوت ها کتاب برتری داره
داداش اتفاقا بعد هر کدوم بیش از 5 بار «تا 15 بار» خوندن رفتم سراغ فیلم ها برای همینه می گم به نظرم فیلمش به نظرم جالب نبود اصلا یه جوری بود چیزی که من از کتاب درک کردم اصلا یه چیز دیگه بود .
یه سری حذفیات و تغییرات هم داشت که بخاطر محدودیت های اون موقع بود یه سری چیز ها هم کلا حذف شده بود وقتی بخوای چند صد صفحه رو فیلم کنی همین می شه ?
بعد دیالوگ های بازی و صحنه هایی که توی کتاب توصیف شده بود یه سری فرق ها با فیلم داشت کلا یه جوری بود اصلا
بعد دیالوگ ها و صحنه های تعامل بین شخصیت ها اصلا به کیفیت کتاب نبود .
اتفاقا فندوم هری پاتر بنظرم منطقین و فنبوی نیستن مثلا من خودم اعتقاد دارم که به همه نظر ها باید احترام گذاشت جز نظر مخالف به کتاب های هری پاتر?( البته اگه کسی دلیلی داره خوشحال میشم درمیون بزاره و صحبت کنیم ) اما اگه کسی فقط فیلم ها رو دیده باشه سعی میکنم بحث نکنم باهاش
عزیز خب مشکل همینه .
تقریبا می تونم بگم 90 درصد کسایی که می ریزن سر آدم اصلا کتاب رو نخوندن ندیدن نشنیدن ?
پیشنهاد می کنم ویدیوی فشاری های ممنتو رو ببینی راست می گن بنده خدا ها این دسته افراد یه جوری ان اصلا اطلاعات ندارن فقط می ریزن سرت ?
فیلمش بدترین چیز دنیا بود
داخل کتاب جام آتش ذکر میشه که دامبلدور با آرامی به هری گفت : تو اسمتو داخل جام آتش انداختی ؟؟
اونوقت داخل فیلم یه جوری حرف میزنه انگار میخواد هری رو بکشه
دقیقا به نظرم دامبلدور کلا به آرومیش معروفه مثالش اون صحنه تو تالار اسرار که موقع تنبیه هری با اینکه از دستش ناراحت بود اما کاملا آروم بود و صداش اما نا امید بود به صورتی که هری ترجیح می داد سرش داد می زد !!
تو کتاب هاش بخون به عظمت اصلی لی سری پی میبری
حتما حتما کتاب ها رو بخونین که بسیار کاملتر و زیباتر هستند. من پیشنهاد می کنم کتاب صوتی که یک تیم ایرانی با عشق و هنر و حالت اجرای نمایشنامه ای درست کرده اند، رو گوش کنید. :
اپلیکیشن طاقچه، انتشارات کتابسرای تندیست، ترجمه بی نظیر خانم ویدا اسلامیه و با صدای حرفه ای آقای آرمان سلطان زاده به همراه موزیک و صداگذاری و اجرای تئاتری - نمایشنامه ای با صداگذاری محشر و ...
دوستان لطفا بخرید و کپی نکنید تا قدردانی بشود از زحمات این عزیزان
اگه کسی کتابارو خونده باشه صددرصد میدونه چون باید اگه کسی بخواد از طلسم های نابخشنودنی استفاده کنهباید بخواد و هری هم کسیه که (اسپویل زندانی ازگابان)
همون کسیه که پتی گرو نذاشت ریموس و سیریوس پیتر رو بکشن
منظورم اینه همونیه که نزاشت ریموس و سیریوس پتی گرو رو بکشن
به طور کلی هری هیچ وقت کسی رو به طور مستقیم نکشت، جی کی رولینگ احتمالا دلش نمیخواسته قهرمان داستانش دستش به خون الوده بشه، طلسم های دیگه ای بود کهگممنوع نبودن ولی مرگ بار بودن مثل Expulso که بازم هری کسی رو باهاش نکشت.
منظورت اینه که بده که کسیو نکشت؟
منظورم اینه که جی کی زیادی زرنگ بازی در اورد، به نظر من زیادی ارمان گرایانه احمقانه است که وسط جنگی که میتونی با یه ورد بمیری سعی کنی طرفو خلع سلاح کنی جای اینکه از ورد های قوی تر استفاده کنی.
یه مقدار باعث شد کاراکتر mary sue بشه
نه کشته چرا میگم تو کتاب محفل ققنوس موقعی که همه شکل هری شده بودن و مرگ خوار ها پیداشون کرده بودن و در هوا می جنگیدن هری و هاگرید که کنار هم بودن اون لحظه اون یکی از مرگ خوار هارو کشت سرنگونش کرد و افتاد و مرد (اون مرگ خواره هارو میگم) وقتی هم به خونه ویزلی ها رسیدن هری از اینکه یه نفر رو گشته بود ترسیده بود و لوپین گفت اگه نمیکشتیش اون تو رو میکشت