۱۰ چیزی که میخواهیم در سریال جدید انیمیشنی بتمن ببینیم
سریال جدیدی انیمیشنی بتمن با نام Batman: Caped Crusader قرار است در اواخر سال جاری میلادی شروع به پخش کند. حالا فرصت خوبی است که نگاهی بیندازیم به انتظاراتی که میتوان از این اثر کشید. ...
سریال جدیدی انیمیشنی بتمن با نام Batman: Caped Crusader قرار است در اواخر سال جاری میلادی شروع به پخش کند. حالا فرصت خوبی است که نگاهی بیندازیم به انتظاراتی که میتوان از این اثر کشید.
سریال Batman: The Animated Series که از سال ۱۹۹۲ شروع به پخش کرد، توانست سرگرمی با محوریت کودکان را در دهه ۹۰ میلادی تغییر دهد. در همین حال نیز توانست دید کلی به شخصیت شوالیه تاریکی را برای همیشه عوض کند. این اتفاق نه تنها با گستردهتر کردن مرز استانداردهای قابل قبول محتویات قابل پخش آن دوران، بلکه با ایجاد یک دنیای قابل توسعه برای روایت داستانها افتاد.
حالا دیسی قصد دارد دوباره به حیطه تخصصی خودش، انیمیشنها، نگاه جدیتری کند و به همین منظور قرار است سریال انیمیشنی Batman: Caped Crusader با حضور جی. جی. آبرامز ساخته شود. سخت است که بتوانیم لذت و هیجان یک سریال انیمیشنی جدید از بتمن را مخفی کنیم.
در این مطلب قصد داریم به سراغ ۱۰ مورد از انتظاراتمان از سریال جدید انیمیشنی بتمن برویم که دوست داریم برای Batman: Caped Crusader در نظر گرفته شوند.
۱۰. تماشای بتمن خارج از گاتهام
با این که هیچ جایی مثل خانه خود آدم نمیشود و سخت است که بتمن را بدون شهر گاتهام تصور کنیم اما دیدن فعالیت شوالیه تاریکی خارج از گاتهام نیز عالی به نظر میرسد. قابل درک است که خود این شهر شبیه به یک شخصیت در آثار مربوط به بتمن دخیل باشد. مثل یک هزارتو که مجرمان و خلافکاران را در خود جای داده است. گاتهام حال و هوا و میزانس آثار مربوط به بتمن را تحت تأثیر خود قرار میدهد و برای روایتهای بتمن حیاتی است. با این اوصاف اما ما واقعاً بتمن را خارج از حباب گاتهام تماشا نکردهایم.
Batman: The Animated Series ماجرای سبک زندگی لاکچری بروس وین را دنبال کرد و قهرمان داستان را در چندین سناریوی خارج از گاتهام قرار داد. در قسمت Avatar، یک طومار جادویی مصری توسط رأس الغول (Ra's al Ghul) دزدیده میشود تا بتمن مجبور به همکاری با تالیا (Talia) برای به دست آوردن آن شود. مأموریتشان آنها را به یک معبد مخفی در اعماق صحرای مصر میبرد تا مجبور به مبارزه با یک ساحره باستانی مصری شوند.
یک مثال کمتر تخیلی به فیلم The Dark Knight سال ۲۰۰۸ برمیگردد که در آن بتمن به هنگ کنگ میرود تا لائو (Lau) که از محدوده فعالیت اداره پلیس گاتهام خارج شده را دستگیر کند و بازگرداند. با این که این اتفاق کوتاه بود اما فرصتی ایجاد شد تا شوالیه تاریکی نسبت به دیگر نیروهای خارجی در موقعیت آسیبپذیری قرار بگیرد، به یک محیط جدید عادت کند و به مخاطبان یادآوری شود که بتمن واقعاً محدوده فعالیت مشخصی ندارد.
همچنین چنین اتفاقی میتواند باعث تکامل سریال انیمیشنی جدید بتمن شود و اکشن و تهدیدها را تا مرز جهانی بالا بیاورد. به طور مثال در خط داستانی A Death in the Family سال ۱۹۸۸ کمیکها، شوالیه تاریکی به لبنان سفر میکند تا یک وسیله حمل و نقل هوایی دزدیده شده را بازیابد که جوکر به وسیله آن میخواهد به کمک یک بمب اتم، مجمع عمومی سازمان ملل متحد را نابود کند.
منطقی است که بعضی از ویلنهای بتمن پس از انجام برخی فعالیتهای نسبتاً تکراری در طول دوران شرارت خود، سعی کنند فعالیتهای مجرمانهشان را در بیرون از گاتهام ادامه دهند و شاید حتی سعی کنند تا از رادار بزرگترین کاراگاه دنیا خارج شوند.
در هر حال، بتمن را در انواع و اقسام موقعیتهای عجیب و شگفتانگیز دیدهایم. دورانی که بزرگترین دردسر یک قهرمان پنگوئنهای منفجر شونده بوده خیلی وقت است که گذشته. دیدن این که شوالیه محافظ گاتهام از محدوده همیشگیاش خارج و درگیر موقعیتهای جهانی شود، جالب به نظر میرسد.
۹. بازگشت برخی شخصیتها
تقریباً همیشه جالب به نظر میرسد که قهرمان داستان درگیر یک دشمن یا حتی یک معشوقه قدیمی شود. در سال ۱۹۹۳، فیلم انیمیشنی Batman: Mask of the Phantasm به معرفی آندریا بومان (Andrea Beaumont) با نام مستعار فنتسم (Phantasm) پرداخت. او نامزد سابق بروس وین بود که تبدیل به یک ویجلنتی مبارز با مجرمان گاتهام میشود.
حالا شخصیتهای زیادی وجود دارند که در Batman: The Animated Series و حتی فیلمهای مستقل این دنیا، مثل بتوومن در Batman: Mystery of the Batwoman، معرفی شدند. تماشای این که شوالیه شنلپوش در تقابل با کسی که از نظر احساسی و فیزیکی او را درگیر میکند هیجانانگیز است و مدتی است که کسی این گونه بتمن را به چالش نکشیده است.
در کمیکها شاهد این هستیم که بازگشت شخصیتها، حتی پس از مرگ آنها، چندان سخت نیست. به نظر این فرصت از دست میرود اگر شخصیتهایی با چنین ویژگیها بار دیگر در Batman: Caped Crusader شوالیه تاریکی را مورد آزمایش قرار ندهند.
۸. بازگشت صداپیشگان
یکی دیگر از اجزای موفقیت Batman: The Animated Series، صداپیشگانش بودند. به لطف آندریا رومانو به عنوان مدیر صدا، سریال Batman: The Animated Series صداپیشگان فوقالعادهای داشت که هر کدامشان بخشی از خود را به نقششان اضافه و این شخصیتها را در موقعیتهای مختلف صداگذاری کردند. اگر قرار باشد در مورد برترین صداپیشگان شخصیتهای دنیای بتمن صحبت کنیم، بعید است که کوین کانروی و مارک همیل را به یاد نیاوریم.
این واقعیت که هر دوی این هنرمندان توانستند امضای خود را پای این شخصیتهای شناخته شده قرار دهند نشان میدهد که چقدر طرفداران، آنها را به عنوان اعضای اساسی این شخصیتها میدانند. حالا سخت است که تصور کنیم کس دیگری بتواند نقش این شخصیتهای محبوب را ایفا کند. هر چند درست است که در برخی موقعیتها کوین کانروی فرصت صداگذاری بتمن را رد کرد و اجازه داد فرد دیگری این کار را کند.
حالا که مارک همیل در ۷۰ سالگی و کوین کانروی در ۶۸ سالگی قرار دارند، منطقی به نظر میرسد که به دنبال دیگر هنرمندان برای صداگذاری این شخصیتها باشند. موقعیت عجیبی است اما چه کسی دوست ندارد این هنرمندان دوباره با هم همراه شوند و جادوی خود را به شخصیتها اضافه کنند. شاید حتی تصمیم گرفته شود تا ادای احترامی به آنها شود.
مثل قسمت Beware the Gray Ghost سریال Batman: The Animated Series. در این قسمت، مسیر بروس در تبدیل شدن به شوالیه تاریکی و تأثیراتی که در کودکی به او وارد شده بود به تصویر کشیده میشود. در قسمت Beware the Gray Ghost، آدام وست ایفای نقش شخصیتی به نام گری گوست را بر عهده دارد تا به طور همزمان دو هنرمند که سابقه ایفای نقش بتمن را دارند روی یک قسمت کار کنند.
باید دید انتخاب هنرمندان برای Batman: Caped Crusader چگونه انجام میشود. کسی چه میداند، شاید برخی از صداپیشگان قبلی نیز بازگشتند.
۷. بازنویسی ویلنها
تقریباً تمام طرفداران شوالیه تاریکی از داستان اوریجین بتمن و گالری ویلنهایش آگاه هستند. در Batman: The Animated Series نیز شاهد به تصویر کشیدن برخی از آنها بودهایم. اما حالا این یک فرصت عالی محسوب میشود تا به این شخصیتها با نگاهی امروزی دوباره سر زده شود یا حتی به سراغ ویلنهایی برویم که فرصت حضور نداشتهاند.
برای ویلنی که اکثر قدرتش روی فساد و قمار بنا شده، پنگوئن عموماً در برابر دیگر دشمنان بتمن خیلی جدی گرفته نمیشود. ولی مثل شخصیتهای دیگر، پنگوئن نیز مهارتها و حقههای دارد که میتواند او را تبدیل به رقیب قدری کند. مثلاً علاوه بر در اختیار داشتن انواع و اقسام سلاحها، پنگوئن به جایگاهی رسیده که پلیس با وجود مطمئن بودن از فساد او، نمیتواند کاری کند و این فساد را به اثبات برساند.
حالا که شنیده شده قرار است از شخصیت پنگوئن در دنیای فیلمها یک اسپینآف ساخته شود، جالب به نظر میرسد که ببینید این سریال انیمیشنی جدید بتمن چگونه میتواند از دیدگاه خود به این ویلن نگاه کند. البته نه فقط پنگوئن، بلکه هر کدام از دشمنان دیگر بتمن.
۶. سایدکیکها
دنبال کردن ماجراهای بتمن در تقابل با دنیای مجرمانه گاتهام هیجان انگیز است اما برخی مواقع هست که شوالیه تاریکی در این درگیریها بدون سایدکیکهایش به دردسر بزرگی میافتد. بازگوییهای متعدد روایتهای بتمن باعث شدند تا سایدکیکهایش تبدیل به بخشهایی جدایی ناپذیر از داستانهای این شخصیت شوند. حضور این سایدکیکها برای Batman: Caped Crusader نیز میتواند الزامی باشد تا به غنی شدن سریال کمک کنند.
برخی از بهترین داستانهای بتمن در Batman: The Animated Series به کمک سایدکیکها خلق شدند. مثل قسمتهای Christmas with the Joker و Robin's Reckoning که جزو قسمتهای محبوب هواداران هستند.
چنین چیزی اجازه میدهد تا به شوالیه تاریکی از زاویهای دیگر نگاه کنیم. همین طور هم باعث معرفی دیگر ویلنها و اوریجینها میشود که به پربار شدن روایتها کمک میکنند. هر چند سایدکیکها در Batman: The Animated Series در حال رفت و آمد هستند اما باعث تغییرات خوشایندی در وقایع و سرعت جریان داستان میشوند.
به طور مثال رابینِ Batman: The Animated Series همان شخصیت شاد و سرخوش کمیکها نبود، بلکه یک پسر بچه معمولی و باهوش بود که در عین حال نیز سعی نداشت خودش را عمیق یا خفن جلوه دهد. او آن جا بود تا نقش سایدکیک بودن را ایفا و وقتی سطح تهدید بالا میرود، به بتمن کمک کند. به این ترتیب، سایدکیکها تبدیل به یک مانع نمیشدند یا روی اعصاب مخاطب راه نمیرفتند.
اکثر سایدکیکها برای مخاطبان آشنا هستند و طرفداران زیر و بم آنها را میدانند. ایده بهتر این است که با دیدی جدید به آنها نگاه شود و ببینیم که چطور در داستانهای بتمن دخیل میشوند.
۵. موسیقی متن تأثیرگذار
جای گفتن ندارد که موسیقی متن و تم Batman: The Animated Series یکی از بخشهای حیاتی در موفقیت این سریال انیمیشی بود. نه تنها باعث شد تا ژانر و حال و هوای سریال با فیلم Batman سال ۱۹۸۹ تیم برتون هماهنگ شود بلکه باعث افزایش ارزش تولید و دلرباییای در سریال شد که قبلاً سابقه نداشت.
در حالی که مخاطبان از قبل با تن و ژانر Batman سال ۱۹۸۹ آشنا بودند، این موزیک اجازه داد تا پلی بین این دو نسخه از بتمن ایجاد شود و به مخاطبان این اجازه را دهد تا انتظارات خود از Batman: The Animated Series را مشخص کنند.
شرلی واکر به عنوان آهنگساز، یک ارکست کامل را برای قسمتهای سریال مینوشت و با خلق یک موسیقی متن تأثیرگذار و تسخیر کننده، حال و هوای تصاویر را در بر میگرفت. مثلاً موسیقی متن آغازین قسمت On Leather Wings باعث عمق، سرعت و هیجان دادن به تصاویر میشد در حالی که استفاده از ترومبونها و سازهای زهی به کیفیت گوتیک آن اضافه میکرد.
با نگاه کردن به تصاویر منتشر شده از Batman: Caped Crusader، میتوان حدس زد که این سریال نیز قرار است دنباله مسیر تاریک و تیره قبلی در روایتهای بتمن را پیش بگیرد. پس داشتن یک موسیقی متن تأثیرگذار میتواند توجه مخاطب را بیش از پیش به این سریال انیمیشنی جلب کند.
۴. ستاره مهمان بودنِ بتمن در سریال خودش
یکی از ویژگیهای جالب Batman: The Animated Series این بود که در برخی مواقع، روایت روی ویلنها تمرکز میکرد تا شوالیه تاریکی تبدیل به یک شخصیت مهمان در سریال خودش شود.
قسمتهایی مثل The Man who Killed Batman، Almost Got ' Im و Joker's Favour وجود دارند که پر از تراژدی و ناعدلاتی هستند تا مخاطب متوجه عطش انتقام شخصیتها شود. این قسمتها نه تنها تعامل ویلنها با شهروندان و شخصیتهای عادی را به تصویر میکشد بلکه این فرصت را ایجاد میکنند تا دینامیک بین ویلنها نیز به نمایش درآید.
به این ترتیب، عمق بیشتری به Batman: The Animated Series به دلیل وجود شخصیتهایی غنی مثل چارلی کالینز (Charlie Collins) اضافه و همچنین نگاهی به گاتهام بدون حضور بتمن انداخته شد. این دست شخصیتها هستند که باعث جان گرفتن مکانهای رباتیک و ناخوشایند داستان میشوند. شهر گاتهام مکان خوشایندی برای زندگی نیست اما وقتی این ویلنها یا این دست شخصیتهای مکمل مورد تمرکز قرار گیرند، مخاطب میتواند با آنها احساس همذات پنداری بیشتری کند.
این قسمتها هستند که باعث میشوند مخاطبان از خود بپرسند «چه میشد اگر...؟» و ببینند که یک آدم عادی چطور میتواند با برخی از بزرگترین دشمنان بتمن رو در رو شود.
۳. بازگرداندن روح داستانها
قلب و روح Batman: The Animated Series روایتها و ویلنهایش بود. این سریال به خاطر تواناییاش در دنبال کردن ژانر نوآر، داستانهایی که باعث پایهریزی حال و هوایی محزون میشد و نشان دادن بخش انسانی ویلنها به عنوان شخصیتهایی که در قبالشان اشتباه شده تحسین شده بود.
یکی از بهترین نمونهها مربوط به همکاری آلن برنت و پاول دینی است که با حضور شخصیت مستر فریز (Mr. Freeze) قسمت Heart of Ice را نوشتند. این قسمت باعث میشود تا مستر فریز تبدیل به شخصیتی با احساسات عمیق شود که میتوان با او احساس همدردی کرد.
این الگوی تغییر روند داستان اکثراً باعث به وجود آمدن حس تلخ و شیرینی برای مخاطبان در انتهای هر قسمت میشد. ویلن ماجرا گرفتار شده و به آرکهام فرستاده میشود اما مخاطب او را به چشم یک قربانی میبیند.
۲. داستانهای مرموز اوریجین
در حالی که Batman: The Animated Series از کمیکها الهامهایی گرفته بود اما فیلمهای لایو اکشن تیم بروتون، Batman و Batman Returns، بیشتر از هر چیز دیگر روی این سریال انیمیشنی تأثیر گذاشتند. در فیلمهای برتون ما شاهد گاتهامی هستیم که در آن شخصیتها به سبک نوآر به تصویر کشیده میشوند و استایل معماری درگیر کننده است.
اما بیش از هر چیز دیگری، استفاده از جک نپیر (Jack Napier) به عنوان هویت واقعی جوکر جلب توجه میکند. چرا که کمیکها عمدتاً از دادن یک هویت واقعی ثابت به جوکر پا پس میکشیدند.
با موفقیت ساختههای برتون، بروس تیم به عنوان نویسنده Batman: The Animated Series به ملاقات تیم برتون میرفت تا برای این سریال انیمیشنی الهام بگیرد. برتون حتی به تیم طراحیهایی از شخصیتهایش را نیز نمایش میداد. حالا که مت ریوز جایگاهی همانند تیم برتون برای بتمن پیدا کرده، وسوسهانگیز به نظر میرسد تا دوباره چنین روندی پیش گرفته شود.
یکی از مهمترین بخشهای داستانهای بتمن این بود که شوالیه تاریکی و شهروندان گاتهام یک هویت خیلی مشخص دارند در حالی که ویلنها این طور نیستند. مثلاً پنگوئن دنی دویتو از آن جهت نسبت به جوکر نیکلسون ترسناکتر است چرا که مخاطب مطمئن نیست او واقعاً چیست. آیا واقعاً یک انسان بود؟ یک حیوان بود؟ یا ترکیبی از هر دوی آنها؟
یکی از المانهای مربوط به آشوب شخصیتهای منفی این است که آنها واقعاً نمیدانند چه کسی هستند. با وجود انواع ویلنها برای انتخاب، میتوان انتظار داشت که Batman: Caped Crusader بتواند چنین المانهای مرموزی را در بازگوییهایش استفاده کند. البته حالا نه تنها The Batman مت ریوز، بلکه تمام فیلمهای پیشین شوالیه تاریکی برای چنین الهامگیریهایی در دسترس هستند.
۱. شخصیتهای جدید
Batman: The Animated Series برخی از شخصیتهای قدیمی که محبوب طرفداران بودند مثل جوکر، ریدلر، کتوومن و جیم گوردون را در خود داشت. با این حال، نویسندهها این اجازه را داشتند تا شخصیتهای جدید را نیز به دنیای بتمن اضافه کنند.
معرفی این دشمنان جدید باعث شد تا نه تنها مخاطبان بلکه خود بتمن نیز برای اولین بار با آنها ملاقات داشته باشد. بدون داشتن هیچ اطلاعاتی در مورد نقاط ضعف این دست شخصیتها یا داشتن یک استراتژی اثبات شده، محدوده جدیدی از کشفیات در برابر بتمن قرار میگرفت.
ویلنهایی مثل رد کلاو (Red Claw) و بیبی دال (Baby Doll) و سایدکیکی مثل گری گوست به این ترتیب به Batman: The Animated Series اضافه شدند. اما شاید از همه مهمتر همکاری پاول دینی و بروس تیم در خلق دستیار جدید جوکر، هارلی کویین باشد.
چند سال پس از معرفی هارلی کویین در دنیای سریال، او رسماً به کمیکهای دیسی پیوست. حالا کمتر کسی است که ملکه جنایت گاتهام را نشناسد. از کمیکها اختصاصی خودش گرفته تا حضور پررنگ در دیگر مدیومها مثل فیلم The Suicide Squad.
Batman: Caped Crusader این فرصت را دارد تا دست به چنین خلاقیتهایی بزند و شخصیتهای جدیدی را نه تنها به مخاطبان، بلکه به خود شوالیه تاریکی معرفی کند.
شما دوست دارید در سریال انیمیشنی جدید بتمن چه روندی پیش گرفته شود؟ فکر میکنید Batman: Caped Crusader به اندازه Batman: The Animated Series موفق خواهد شد؟ دیدگاههایتان را در قسمت نظرات با ویجیاتو به اشتراک بگذارید.
به مطالعه ادامه دهید
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
ما انتظار داریم بتمن انقد رابین تولید نکنه
من خیلی با کارتونای بتمن خاطره دارم
مقاله جالبی بود.
انتظارات که همیشه از انیمیشن های بتمن بالا بوده چون دیسی در این زمینه با سریال های batman the animated series و batman beyond ترکونده.کلا دیسی بیشتر از مارول در زمینه انیمیشن فعالیت داره و همین انتظارات رو بالا میبره.
با تشکر
آره انگار هر کدوم تو یه چیز خوبن
دیسی تو انیمیشن «حالا یا سریال یا سینمایی»
مارول تو سینما «حالا فیلم یا سریال»
درسته،البته اخیرا هردو کمپانی سعی کردن در زمینه هایی که ضعیفن پیشرفت کنند.دیسی در سینما و مارول هم در انیمیشن.
بله
مارول انیمیشن هاش رو هنوز ندیدم متاسفانه ?
به نظرت با کدوم شروع کنم ؟
امیدوارم مارول پیشرفت کرده باشه یه بار یه انیمیشن دیدم مربوط به آیرون من و هالک چند سال پیش انقدر چرت بود و بچگانه باید می رفتم درجه سنی اش رو نگاه می کردم ?
البته دیسی رو دیدم و می دونم چندان جالب نیست dcu اش متاسفانه
خب مارول هم انیمیشن های خوبی داشته و اینطوری نیست که بگم باید حتما از یکی شروع کنی به دیدن و بعد اینو و ببینی.یجورایی مثل mcu نیست.
اونایی که پیشنهاد میکنم حتما ببینی اینا هستن:
سینمایی ها:
انیمیشن شش ابرقهرمان(اسکار گرفته)
انیمیشن spider-man in to the spider verse (فقط کافیه همین رو بدونی که این انیمیشن جایزه های اسکار،گلدن کلوب و بفتا رو مال خودش کرده و چون در سال ۲۰۱۸ اکران شده سایت های خارجی معتبری مثل cbr اون رو با امثال پلنگ سیان و اونجرز اینفینیتی وار مقایسه میکردن!!!
فقط یه نکته اینکه اگه میخوای این شاهکار رو تماشا کنی اصلا و ابدا نسخه سانسور شدش رو نبین چون کل لذتش از بین میره.بدون سانسور ببین و نگران نباش چون صحنه خاصی نداره?اگه اشتباه نکنم سایت هکس دانلود خودشون دوبله کردن و بدون سانسور هم هست که من دیدم عالی بود.)
سریالی ها:
دکتر استرنج جادوگر اعظم۲۰۰۷
Ultimate avengers:the movie
هالک علیه ولورین
مردعنکبوتی:مجموعه کارتونی جدید(گیر آوردن دوبله فارسیش سخته اما خیلی نوستالژی و خوبه)
مردان ایکس:مجموعه کارتونی
مردعنکبوتی خارق العاده(یعنی اینو نبینی انگار از زندگی لذت نبردی،انگار هیچ کاری نکردی.تنها چیزی که میتونم بهت بگم اینه که این رو حتما حتما ببین.و سعی کن این هم بدون سانسور ببینی چون اونایی که سانسور دارن خیلی رو مخ هستن و داستان رو با دوبله های مسخرشون تغییر میدن.اگه زبان اصلی باشه با زیر نویس خیلی خوب که نور علی نوره:)))
مرسی