تبدیل یک خفاش به نمادی برای عدالت و امنیت شهر محل زندگی خود ایدهای عجیب و غریب و حتی دور از ذهن به نظر میرسد. چرا خفاش؟ این پستاندار نابینا که از نظر خیلیها ظاهر چندان جذابی هم ندارد مگر چه دارد که بروس وین را به انتخابش برگزیده؟ اصلاً چرا میلیاردر شهر گاتهام تبدیل به قهرمانی به اسم بتمن میشود؟
خفاشها، موجودات اسرار آمیزی که کمتر دیده میشوند و برای خیلیها شبیه به یک راز هستند. گاهی وقتی یکی از آنها را میبینیم فقط محو تماشایش میشویم. البته آنها برای برخیها هم یک نماد شوم به حساب میآیند. ولی از همه مهمتر، آنها یکی از معدود چیزهایی بودند که خود بروس وین هم در دورهای از آنها میترسید. بروس وینی که والدینش برا به خاطر جنایتی در شهر گاتهام از دست داد. چه چیزی جذابتر از تبدیل نماد ترس خودت به نماد ترس خلافکارهایی که زندگی مردم بیگناه را نابود میکنند؟
- اولین حضور: شمارهی 27 کمیک بوکهای Detective Comics (ماه مه سال 1939)
- ناشر: دیسی
- خالقان: باب کِین و بیل فینگر
بعد از موفقیت و جلب توجه سوپرمن بین مخاطبان بود که سران وقت کمپانی دیسی تصمیم گرفتند شخصیتهای بیشتری را برای صفحات کمیک بوکهای خود سفارش دهند. باب کین هم با هدف معرفی یک شخصیت جدید کمیک بوکی، قهرمانی به اسم «بت-من» (Bat-Man) را خلق کرد. شاید اسمش فرق چندانی با بتمن (Batman) نداشته باشد اما بگذارید ببینیم حاصل مشورت و همکاری باب کین با بیل فینگر چه شد. قسمتی از آتوبیوگرافی باب کین با نام «بتمن و من» که در ادامه آمده توضیحات لازم را به ما میدهد.
یک روز من به بیل زنگ زدم و گفتم «من یه شخصیت جدید دارم به اسم بت-من و یه سری طراحیهای ابتدایی و ساده دارم که میخوام تو بهشون نگاه کنی.»
او آمد و من نقاشیهایم را به او نشان دادم. در آن وقت، فقط یک ماسک دومینوی کوچک، مثل چیزی که بعداً رابین به صورت زد، روی صورت بتمن داشتم.
بیل گفت «چرا یه کاری نکنیم که بیشتر شبیه یه خفاش بشه و یه نقاب روش بذاریم، و مردمک چشمها رو حذف کنیم و فقط بریدگیها رو برای چشمها بذاریم تا بیشتر اسرار آمیز بشه؟»
در این وقت، بت-من لباسی سراسر قرمز به تن داشت و بال، تنه و ماسکش سیاه بودند. فکر کردم که رنگهای قرمز و سیاه ترکیب خوبی میشوند.
بیل گفت که لباس خیلی روشن بود «خاکستری تیره رنگش کن تا شومتر به نظر بیاد»
شنل، شبیه به دو بال خفاش ثابت وصل شده به دستهایش بود. با صحبت بیل و من، متوجه شدیم که بالها به وقت حرکت باعث زحمت بت-من میشدند و برای همین تبدیل به یک شنلش کردیم که وقتی میجنگید یا از طناب تاب میخورد بالهای یک خفاش را شبیه سازی کند. تازه، هیچ دستکشی نداشت و برای همین آنها را هم اضافه کردیم تا اثر انگشتی به جا نگذارد.
با توضیحاتی که خود باب کین داد، روند خلق بتمن با همکاری دو خالقش تکمیل شد. حالا با بتمنی طرف بودیم که قرار بود حدود 50 سال آینده در دل کمیک بوک خوانها و حتی اقتباسهایی که قرار بود از کمیک بوکها شوند جای خوش کند. البته از نظر ظاهری.
رفتار، روشها، اهداف و حتی هویت دوگانهی بتمن با اقتباسهایی از داستانهایی مشهور و عامیانهای مثل زورو و شرلوک هولمز باعث تکمیل شخصیت بروس وین به عنوان بتمن شد.
اما داستان بتمن از کجا شروع میشود؟ جوابش ساده و در عین حال تاریک و غمناک است. بروس وین، پسر توماس وین و مارتا وین، میلیاردهای شهر گاتهام بود. در یک شب بد، در کوچهی جنایت، سرنوشت پسری که ممکن بود فقط یک پسر پولدار دیگر باشد برای همیشه تغییر پیدا کرد.
یک زورگیر به قصد سرقت اموالِ همراه وینها به سراغ آنها آمد اما نهایتاً با به قتل رساندن والدین بروس وین در مقابل چشمانش از صحنه فرار کرد. بروس وین که تازه در اوایل دوران نوجوانی خودش بود، تاریکی دنیا را کاملاً لمس میکند و همین حادثه باعث تصمیمش برای توقف خلافکارهایی همچون این زورگیر برای بقیهی زندگیاش میشود.
البته بروس وین هیچوقت یک شبه قدرتهای ماورایی به دست نمیآورد تا تبدیل به کابوس زندگی خلافکاران و قانون شکنان شود. به طور معمول سکانس دوم زندگی بروس وین بعد از مرگ پدر و مادرش در حالی روایت میشود که بعد از سالها آموزش و یادگیری در همهی زمینهها ممکن، از مبارزات تن به تن تا یادگیری حبس کردن نفسش برای مدت طولانی زیر آب، دوباره به شهرِ حالا کثیفتر و تاریکتر از قبل خود، گاتهام، باز میگردد.
شوالیهی تاریکی با ترکیب آموختههای چند سالهی خود با ثروت عظیمی که از پدر و مادرش به او ارث رسیده و هوش سرشارش که همیشه در فکر تقویت آن است به همراه متحدانی که در ادامهی مسیر زندگیاش به عنوان بتمن با آنها برخورد میکند، خود را کم کم تبدیل میکند به قدرتمندترین انسان روی زمین و همینطور ترسناکترین برای کسانی که رو به رویش قرار میگیرند.
مهمترین تفاوتی که بتمن با تمام شخصیتهای کمیک بوکی که در طول سالهای بعد و حتی قبل از خلقش دارد، مجموعهای از شرورهاییست که تواناییهای فیزیکی، ذهنی، روحی و حتی اخلاقی او را در سختترین شرایط و با بیرحمی کامل مورد چالش قرار میدهند. نه تنها شرورهای اختصاصی خودش، بلکه برترین شرورهای دنیای کمیک بوکهای دیسی هم جدالهای جذابی با خفاش شنل پوش گاتهام داشتهاند. کاری که خیلی از شخصیتهای دنیای کمیک بوکها از انجام حتی مقیاس کوچکتری از آن بازماندهاند.
از همهی اینها سر آمد هم جوکر است. شروری که در فاصلهی کمتر از یک سال از خلق بتمن، پا به دنیای داستانهای او گذاشت تا تبدیل به بزرگترین چالش زندگی او شود. داستان تقابلهای بتمن و جوکر و ایدئولوژی کاملاً متفاوت آنها باعث خلق پارادوکسی میشود که از آن میتوان به عنوان برترین تقابل شرارت و عدالت در دنیای داستانهای مصور و حتی تمام داستانها یاد کرد.
بتمن به عنوان یک انسان جایگاه ویژهای در بین تمام ابرقهرمانهای داستانهای دیسی دارد. خیلی از شخصیتهای دیگری مانند او خلق شدهاند اما هیچوقت نتوانستند تبدیل به یک ابرقهرمان در سطح بالا مثل او شوند. اکثر قهرمانهای شبیه به او یا قهرمانهای خیابانیاند یا ویجلنتی و پارتیزان.
اما بتمن نه تنها یکی از بزرگترین محافظان کرهی زمین در برابر تمام خطرهای داخلی و خارجی محسوب میشود، بلکه هدایت جاستیس لیگ را در کنار سوپرمن و واندروومن در موارد لزوم بر عهده میگیرد و حتی در کنار فلش و سایبورگ به عنوان مغز متفکر این گروه ابرقهرمانان شناخته میشود. ثروتش هم پشتیبان همیشگی تجهیزات مورد نیاز جاستیس لیگ بوده.
نه تنها هوش او، بلکه تجهیزاتی که به کمک منابع و ثروتش خلق میکند یکی از مهمترین عوامل برتری او نسبت به تمام انسانهاییست که نقاب به صورت میزنند تا در برابر بیعدالتی بایستند. بتمن یک توپخانهی کامل در غار خفاشی و محلهای مخفی دیگر خود (مگر چند نفر را میشناسید که یک پناهگاه مخفی روی ماه هم داشته باشند؟!) در اختیار دارد که در صورت احتیاج به آنها سری میزند. هر چند ترجیحش به استفاده از لباس و نقاب همیشگی خودش است اما گاهی اوقات برای مبارزه با دارکساید سر جنازهی یکی از عزیزانش زره هلبت (Hellbat) مناسبتر به نظر میرسد.
بتمن به هر وسیلهای که در مسیر برقراری عدالت نیاز داشته باشد، یک برچست «بت» میچسباند و آن را وارد ویترین تجهیزات ضروریِ در هنگام نیازش میکند. فرقی نمیکند یک تانک مدرن با نام «بتموبیل» باشد یا یک بومرنگ تیز به اسم «بترنگ»، بتمن کار خودش را میکند.
خیلیها بتمن را به عنوان شوالیهای تنها در کثیفی دنیا میبینند اما با نگاهی اجمالی به داستانهای او، متوجه میشویم که این ویژگی فقط جزو برجستگیهای اشتباهی است که از بتمن میشود. بتمن همیشه دستیاران و متحدانش را در مسیرش همراه خود داشته. از آلفرد سال خورده پشت بت کامپیوتر در بت کِیو (غار خفاشی) تا کت وومن به عنوان یک سارق و گاهی یک معشوقه و حتی دیمین وین، پسر تماماً آموزش دیدهاش توسط قاتلین به عنوان یک رابین جدید. حتی گاهی اعضای جاستیس لیگ هم برای کمک به حل مسائل درون گاتهامیِ بتمن به کمک او میآیند.
اقتباسهای فراوانی که در این سالهای طولانی، از سریال تلویزیونی سیاه و سفید تا بازی واقعیت مجازی بتمن: آرکهام VR از دنیای کمیک بوکهای شوالیهی تاریکی پدید آمدهاند نشان از علاقهی سیری ناپذیر سازندگان و مخاطبان برای سر زدن به دنیای بتمن و تماشای بخشهای متفاوتی از چالشهای زندگی او را دارد. دنیای بتمن هم کشش و پتانسیل پذیرش تمام این اقتباسها را به خوبی از خود نشان داده. مطمئناً شما هم حداقل طرفدار یکی از این آثار هستید، اینطور نیست؟
بهترین شخصیت کمیک بوکی😍