چرا «ریدلر» یکی از بهترین شرورهای ژانر ابرقهرمانی است؟
فیلم «بتمن» با بازی رابرت پتینسون در نقش اصلی در کنار زوئی کراویتز، پل دانو و جفری رایت، بیشتر به یک داستان پلیسی معمایی تمایل دارد تا یک داستان ابرقهرمان؛ در قلب معمای جنایی این ...
فیلم «بتمن» با بازی رابرت پتینسون در نقش اصلی در کنار زوئی کراویتز، پل دانو و جفری رایت، بیشتر به یک داستان پلیسی معمایی تمایل دارد تا یک داستان ابرقهرمان؛ در قلب معمای جنایی این فیلم «ریدلر» قرار دارد، یک قاتل سریالی مرموز که طبقه نخبگان فاسد گاتهام را هدف قرار میدهد. اما محبوبیت و جایگاه پایدار بتمن در فرهنگ عامه، پدیدهای منحصر به فرد برای این شخصیت ایجاد کرده است: داستانهای بتمن اغلب منعکس کننده سیاستها و ایدئولوژیهای در حال تغییر دوران مدرن هستند که در جذابیت طولانی مدت شخصیت نقش دارند. در جدیدترین فیلم «بتمن»، این پدیده از طریق شخصیت شرور ریدلر بیان میشود.
به لطف هماهنگی بین یک فیلمنامه فشرده با ایدههای به خوبی تحقق یافته و بازی برجسته پل دانو، «ریدلر» یکی از به یاد ماندنیترین شخصیتهای شرور دنیای بتمن از زمان جوکر هیث لجر است و در واقع یکی از بهترینهای این ژانر است. حال ما در این مطلب ویجیاتو به این پرسش پاسخ خواهیم داد که چرا «ریدلر» یکی از بهترین شرورهای ژانر معمایی است؟! در ادامه با ما همراه باشید.
اجرای قدرتمند پل دانو
ابتدای هر چیز، جالب است بدانید مت ریوز نقش «ریدلر» را در این فیلم با در نظر گرفتن شخص پل دانو در این نقش نوشته است. با تماشای فیلم، دلیل این انتخاب مشخص میشود: بازی دانو تعادل دقیقی بین مردی آزار دیده و ناسازگار با هوش پنهان و کاریکاتوری از روانپریشی برقرار میکند. به اعتبار بازیگر و فیلمنامه، شخصیت او به هیچ وجه شبیه تقلید یک شرور دیگر به نظر نمیرسد. در عوض، دیوانگی که از درون شخصیت ساطع میشود، به وضوح محصول ذهنی است که با ظلم و ستم در مقیاسی باورنکردنی شکسته است.
پل دانو که پیش از این با بازی در نقش تیپهای نابغه درونگرا کار حرفهای خود را به نمایش عموم مخاطبان و منتقدان گذاشته است، هوای آرامی از بدخواهی را به نقش خود میآورد. وقتی شخصیت از شدت خشم منفجر میشود، تضاد بین آن و سکون قبلیاش در اجرای بازیگر به شدت جذاب و در لحظاتی نگرانکننده و ناراحتکننده است. از اساس فیلم بتمن به دلیل شدت و انرژیای که دانو برای نقش به ارمغان میآورد، پیشرفت ویژهای میکند، که مطمئناً عملکردی به یاد ماندنی خواهد بود که در آزمون زمان مقاومت خواهد کرد.
پیدا کردن منشاء شیطان
در بسیاری از آثار ابرقهرمانی این روزهای سینما، تبهکاران یا شرورها ضعیفترین حلقه داستان هستند. در واقع شخصیت شرور این دست آثار یا وجود دارند تا درگیری را برای قهرمان داستان فراهم کنند، یا تمرکز فیلم بر شخصیت اصلی اجازه نمیدهد که شخصیت شرور همان نوع توسعه و توجه را داشته باشد. با این اوصاف با وجود این که ریدلر دلسوزترین شخصیت شروری نیست که تا به حال بر پرده سینما دیده شده است، اما این فیلم به او زمان کافی برای نمایش افکارش میدهد تا دیدگاهش برای بازگشایی رازهای داستان حیاتی باشد.
برای مثال: همانطور که مشخص است، ریدلر امروز محصول ضربه شدید دوران کودکی است. اگرچه جزئیات آسیب وجودی درون شخصیت به مخاطب نشان داده نمیشود، اما واضح است که این شخص مردی است که پس از سابقه سوء استفاده و بدرفتاری، تمایلات خشونت آمیزی پیدا کرده است. اما آنچه در مورد این پیشینه اهمیت دارد این است که شخصی و تا حدی قابل درک است. ریدلر از ریشه یک شرور نیست؛ و مطمئناً به عنوان موجودی ذاتی نفرت انگیز به دنیا نیامده است. درک دشمن به عنوان محصول بدرفتاری، آغاز همدلی با آنهاست.
بسیاری از فیلمهای ابرقهرمانی آنتاگونیستهای خود را شیطانی و بدون دلیل مرگبار توصیف میکنند، اما این نوع داستان ذاتاً از واقعیت چیزی که مردم را وادار میکند به دیگران صدمه بزنند، فاصله دارد. حتی جوکر هیث لجر که به عنوان یکی از بهترین شرورهای بتمن شناخته میشود، از این ایده پیروی نمیکند که برخی افراد ذاتاً شرور هستند. این انتخاب ارزش روایی خاص خود را دارد، اما بسیاری از پتانسیل برقراری ارتباط مخاطب با شخصیت شرور و قرار دادن خود را در جایگاه متفاوتی از دست میدهد. اما خوشبختانه ریدلر در این گونه قرار نمیگیرد.
شروری که محصول شکست سازمانی است
در فیلم مت ریوز نه تنها به مخاطب گفته میشود که گذشته ریدلر غمانگیز است، بلکه بتمن در نهایت به رویدادی میپردازد که ضربه روحی پیرامون او را ایجاد کرده است. مرگ توماس وین که برای سرپوش گذاشتن بر یک قتل دیگر توسط سندیکاهای جرایم سازمان یافته گاتهام ترتیب داده شد، یک نظارت سازمانی گسترده ایجاد کرد. یک صندوق امدادی که برای حمایت از یتیمان گاتهام در نظر گرفته شده بود، هدف کارفرمایان جنایت، افسران پلیس فاسد و طبقه نخبگان قرار گرفت که همگی از راههای بوروکراسی برای گرفتن پول برای خود استفاده کردند.
بنابراین، در قلب چیزی که ریدلر را تحریک به جنایت میکند، شکست عمیق مؤسساتی است که برای پرورش و محافظت از فقیرترین و بیگانه ترین مردم در گاتهام طراحی شدهاند. این موضوع توسط شهردار در لحظات پایانی فیلم تأیید میشود، که به صراحت این نقصها را شناسایی میکند و متعهد میشود که یک سیستم محکمتر را اجرا کند. اغلب گفته میشود که مردم محصول محیط خود هستند، و این جملهای است که در این فیلم برای بتمن و ریدلر صدق میکند.
حفره موجود در سیستم، گروههای خاصی را تشویق میکند تا فعالانه به دیگری آسیب برسانند، الگویی که منعکس کننده واقعیتی دردناک است که هر روز به زندگی واقعی آسیب وارد میکند. بتمن انتخاب میکند تا جنایات، آسیبها و عواقب آنها را با توجه به مشابههای واقعیشان کشف کند، و این همان چیزی است که ریدلر را به یک آنتاگونیست جذاب تبدیل میکند.
پیمایش در مسیری به سوی گاتهام بهتر
در طول این فیلم به شکلی پیچیده، بتمن و ریدلر هر دو به سوی یک هدف کار میکنند: مجازات منبع شر و شرارت در گاتهام. به طور کلی در طول فیلم به مخاطب گفته میشود که جنایت در دوران تصدی بروس وین به عنوان بتمن در واقع افزایش یافته است و خود بتمن نیز درگیر این شک و تردید است که آیا اقدامات او تفاوت اساسی در جهان ایجاد کرده است یا خیر. در انعکاس هوشمندانه دوگانگی بتمن-ریدلر، وقایع داستان در واقع به طور مداوم توسط این دو که به نوعی با هم کار میکنند، بدون اینکه بدانند، پیش میرود. در واقع همانطور که بتمن پازلهای ریدلر را حل میکند، پاسخها او را به خشونت و معماهایی که ظاهراً پایانی ندارند هدایت میکند.
ریدلر به دنبال انتقام گرفتن از طریق اعمال خشونت علیه مردمی است که از سیستم دفاع از یتیمان آسیب دیده توسط صندوق امداد ناقص سوء استفاده کردند. در همین بین بتمن نیز به دنبال انتقام از جنایتکارانی است که علیه دیگران اعمال خشونت میکنند. بنابراین اقدامات هر دوی آنها در واقع به مسائل مشابهی به شیوههایی عمیقاً ناقص اشاره میکنند، و این مسیر دوراهی ناشی از یک فیلمنامه به نسبت جالب توجه است. در نتیجه، بتمن این کنار هم قرار گرفتن را با دقت متعادل میکند و حقیقت را در درگیری با شرارت و دفاع از مردم پیدا میکند و اینکه انتقام شخصی راهی به سوی شفا و آرامش نیست. برای رسیدن به این پیام، شخصیت ریدلر حکم یک کلید مهم را دارد؛ بنابراین داستان او به اندازه داستان بتمن در درک پیام فیلم مهم است.
ریدلر به اندازه کافی ترسناک بود
بخشی از اینکه چرا مخاطبان با قهرمانان فیلمها (حتی در مواقعی ضدقهرمانان) ارتباط برقرار میکنند به این دلیل است که آنها باید احساس کنند که مخاطرات به اندازه کافی زیاد است - یعنی اگر آنچه قهرمان برای آن (یا علیه آن) مبارزه میکند کافی به نظر برسد، تماشاگر برنده و مجذوب ماجرا میشود. با در نظر گرفتن این موضوع، دیدگاه کارگردان مت ریوز برای ریدلر، همراه با بازی شگفتانگیز دانو، کافی بود تا مخاطبان را به سمت قهرمانی چون بتمن راهی کند. ریدلر در این فیلم وحشتناک بود و این دقیقا همان لحنی بود که ریوز میخواست شخصیت و فیلم داشته باشند.
هرچند متأسفانه، تماشاگران آنقدر که میتوانستند از وحشت موجود در شخصیت ریدلر دریافت نکردند، زیرا او مجبور شد در طول برخی صحنهها و جابهجاییها در صندلی عقب بنشیند که در غیر این صورت میتوانست در آن صحنهها حضور جدیتر داشته باشد. در مجموع، ریدلر تنها برای حدود 15 تا 20 دقیقه از یک فیلم سه ساعته روی پرده بود. اکنون، تکنیکی وجود دارد که اغلب در فیلمهای ترسناک/تعلیقآمیز/کارآگاهی استفاده میشود که در آن قاتل تا پایان فیلم به سختی نمایش داده میشود یا حتی دیده میشود، و بتمن در به کارگیری این تکنیک به اندازه کافی خوب عمل کرد.
اما متأسفانه، چنین فیلمی به دلیل شهرت و بدنامی شخصیتهای منفی متعدد دی سی نمیتواند آن تکنیک را تا حد کمال اجرا کند. ریدلر ممکن است معروف ترین شخصیت شرور DC نباشد، اما تماشاگران از قبل میدانستند که تهدید کننده اصلی این فیلم کیست، بنابراین تعلیق و آشکار شدن ریدلر آنطور که میتوانست تقویت نشد.
کلام پایانی
بتمن نوع متفاوتی از ریدلر را معرفی میکند. این تجسم که او از قاتل زودیاک الهام گرفته شده است، بسیار شومتر از آن چیزی است که ما معمولاً از این شخصیت دیدهایم. اما در مجموع چیزی که واقعاً به موفقیت آن کمک کرد، بازی دانو در این نقش بود. از همان ابتدا، مت ریوز، دانو را برای این نقش در نظر گرفته بود و در واقع این ریدلر را با در نظر گرفتن دانو نوشته بود. این مطلب را با بیانی از جانب کارگردان فیلم بتمن پیرامون شخصیت ریدلر به پایان میرسانیم:
ریوز به هالیوود ریپورتر گفته بود: «این شخصیت در خود گرفتار شده است و برای برقراری ارتباط با اطرافیان خود تلاش میکند.» ریدلر محصول زمان ما است، روشی که مردم به صورت آنلاین منزوی میشوند و به سمت فعالیتهای ذهنی که جایگزین عدم ارتباط است، عقب نشینی میکنند. پل دانو با اجرای خود توانسته این حفرههای شخصیتی را در ریدلر نمایان کند. بنابراین «من نمیخواستم این شخصیت یک شرور باشد. حتی در تاریکی او میخواستم آن انسانیت را ببینم.»
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
واقعا ریدلر ویلین عالی بود از خیلی لحاظ و اینکه خیلی حال بتمن رو گرفت که کمتر ویلینی از پس همچین کاری بر میاد
اون سکانسی که ریدلر با جوکر حرف میزنه هم مغزمو منفجر کرد
اصلا انتظار نداشتم جوکر رو هم معرفی کنن?
واقعاً ریدلر هم از لحاظ همه لحاظ بهترین ویلن بعد از جوکر هست،واقعا ویلن عالی بود مخصوصا داخل فیلم.
از نظر من ریدلر تنها شخصیتی بود که دیسی نتونست خرابش کنه
قبول کنید سکانس پایانی فیلم می شد غم رو تو چشم های بروس دید
دقت کنید تو چشم های بروس نه بتمن
بنظرت اون جوکر بود با ریدلر حرف میزد؟
یقینا
آره خود مت ریوز تایید کرد
If you are justice please do not lie what is the price for your blind eyes
The answer is bribe
کیفیت اصلی کی میاد؟
فردا داداش
ریدلر یکی از بهترین ویلناس
درود بر مرییییم!!!!!!!
سرشار از رحمت ایزدی!!!!!!
اونایی که فیلم رو دیدن میفهمن
پسر مو های بدنم برای بار n سینه شد
آخه چرا الان
هایپ شدم اینو بگیرم ولی نت ندارم
مقاله عالی ای بود آقای پریمی خسته نباشید ??
به یاد محبت هایی که ریدلر به ما کرد در آرکام سیتی و آرکام نایت افتادم
خدا خیرش بده
اتفاقا من خیلی از حل معما هاش لذت میبرم :))
الانم دارم بتمن آرکام سیتی رو پلات میکنم و حدود ۲۰ تا ریدلر تروفی مونده
منی که بعد از یک سال تمومش کردم:?
خداییش هر چی توهین و غرور بود رو سر بتمن میورد و سربازاش رو کوچیک فرض میکرد??
ولی خداییش هم صداش هم جملاتش عالی بودن