تاریخچه سری Fallout – باران رادیواکتیوی
مسلما اگر به داستانهایی که جنگهای اتمی را روایت میکنند علاقهمند باشید، میدانید که بازیهای زیادی درخصوص آنها، آنطور که بتواند شما را درگیر اتمسفر خاصشان کند، ساخته نشده. این ماجرا وقتی جدیتر میشود که ...
مسلما اگر به داستانهایی که جنگهای اتمی را روایت میکنند علاقهمند باشید، میدانید که بازیهای زیادی درخصوص آنها، آنطور که بتواند شما را درگیر اتمسفر خاصشان کند، ساخته نشده. این ماجرا وقتی جدیتر میشود که بخواهیم چنین حال و هوایی را در ژانر جهان آزاد هم تجربه کنیم. فالاوت همان عنوانی است که توانست از زمانهای گذشته تا به امروز به ما این حس را القا و ما را در چنین جهانی قرار دهد. در این مقاله قصد داریم تاریخچه فراز و فرودهای نسخههای مختلف فرانچایز Fallout را با شما به اشتراک بگذاریم. در ادامه با ویجیاتو همراه باشید.
Fallout
فرآیند ساخت اولین نسخه از فرانچایز Fallout به اوایل سال ۱۹۹۴ باز میگردد. طرح اولیه بازی به عنوانی در ژانر رول پلینگ نزدیک بود اینترپلی پروداکشنز فرگاس یورکهارت (Feargus Urquhart) را برای کارگردانی بازی انتخاب کرد. فرآیند کلی ساخت این نسخه سه سال و نیم و با بودجه سه میلیون دلاری به طول انجامید. فرآیند ساخت در ابتدا با برنامهنویس تیم، تیم کاین، آغاز شد. این فرآیند تا شش ماه به طول انجامید. شاید بهتر باشد بگوییم در شش ماه اول فرآیند ساخت بازی تیم کاین به تنهایی مسئولیت ساخت بازی را برعهده داشت. او در این مدت ساخت بازی را از موتور گرافیکی آغاز نمود. بعد از اینکه موتور مناسب انتخاب شد و نیازهای اولیه به درستی ارزیابی شدند، تیم توسعه بزرگتر شد و تعداد افرادی که مستقیما در فرآیند ساخت این عنوان دخیل شدند به ۳۰ نفر رسیدند.
افراد تیم رشد قابل توجهی داشتند اما رهبری مسیر توسعه توسط سه عضو اصلی تیم اتفاق افتاد. این سه شخص شامل تیم کاین، برنامهنویس، کریستوفر تیلور، طراح، و لئوناردو بویاراسکای کارگردان هنری بودند. درواقع این سه عضو مثلثی امن فراهم کردند که پروژه و اعضا در سایه آن بتوانند در مسیری ایمن و صحیح حرکت کنند. همه چیز آنقدر دقیق و درست بود که کاین بعدتر گفت ترکیب سه نفره ما برای ساخت ایدهآل بود. با گستردهتر شدن پروژه، دیگر زمان آن رسیده بود تا نامی برای این بازی درحال ساخت انتخاب شود. عنوانی که به دورانی پس از حوادث اتمی یا بهتر بگوییم پست نوکلیر میپرداخت. در ابتدا آنها تصمیم گرفتند تا نام Vault-13: A GURPS، نامی که بعدتر روی مخفیگاه دیدیم، را برای بازی انتخاب نمایند. اما مشکل اصلی این بود که اسم انتخابی اسمی مناسب برای یک بازی نبود.
رهبران تیم توسعه تصمیم گرفتند تا نامی دیگر انتخاب کنند. Armageddon گزینه بعدی آنها بود. اما این اسم هم به دلیل تشابه با پروژهای دیگر که در آن زمان در دست توسعه بود، گزینهای مناسب برای سازندگان به حساب نمیآمد. ناگفته نماند که پروژه Armageddon پس از مدتی بهطور کامل لغو شد. به هرترتیب درنهایت آنها به سراغ نام دیگری رفتند. اسم جدید Fallout بود. درنهایت این نام برای بازی انتخاب شد. اما چالش بعدی سازندگان انتخاب یک موسیقی مناسب برای تم اصلی بازی بود. موسیقی که آماده باشد و از سوی دیگر هم ارتباط خوبی بتواند با متن بازی و مفاهیم آن و همچنین نام آن برقرار کند.
انتخاب اول، آهنگ I Don't Want to Set the World on Fire از اینک اسپاتز (The Ink Spots) بود. اما باز هم مشکلی سد راه آنها بود. مشکل قانون کپی رایت و لایسنس. اینترپلی برای برطرف کردن مشکل حق کپی رایت نیاز به لایسنس داشت و متاسفانه و یا خوشبختانه آنها امکان دریافت لایسنس را این موسیقی نداشتند. در ادامه آنها به سراغ آهنگی جایگزین رفتند. موسیقی جدید باز هم از اینک اسپاتز بود اما این بار با نام Maybe. انتخاب جدید اینترپلی دیگر مشکل خاصی نداشت و به همین دلیل این موسیقی به تم اصلی بازی Fallout مبدل شد.
به هرترتیب آنچه که نتیجه تلاش سه ساله این استودیو تیم سازنده شد به دست منتقدان و گیمرها رسید. امتیازی که منتقدین به این بازی دادند، ۸۹ بود. امتیازی که شاید نتوان آن را ایدهآل و یا آرمانی دانست اما میتوان برای شروع کار یک بازی درخشان دانست. از سوی دیگر این بازی تقریبا با عناوینی چون Baldur's Gate و Diablo در یک بازه زمانی منتشر شد. به علاوه تشابه ژانری بین این سه عنوان به چشم میخورد. درنهایت این دومسئله سبب شدند تا مقایسههایی بین آن صورت گیرد. دیده شدن این بازیها و همچنین شهرت نه چندان زیاد این بازی در اوایل انتشار سبب شد تا در چند ماه و یا بهتر بگوییم یک سال اول انتشار این بازی، آمار فروش شگفت انگیزی از این بازی بدست نیامد. اما به مرور و با شناختهتر شدن بازی آمار و ارقام فروش این عنوان بهتر شد تا اینکه درنهایت Fallout با فروش ۶۰۰ هزار نسخهای به کار خودش پایان داد. بازی یاد شده تنها برای پلتفرم رایانههای شخصی دردسترس قرار گرفت.
Fallout 2
با اقدامات قبلی اینترپلی پروداکشنز، آنها به این نتیجه رسیدند تا تغییراتی در سیاستهای عملیاتیشان اعمال کنند. یکی از نتایج این بروزرسانی سیاستها، ساخت دومین نسخه اصلی از فرانچایز Fallout توسط استودیوی بلک آیل استودیوز بود. در واقع این استودیو همان استودیو خالق نسخه اول بودند که با نامی جدید به عنوان زیر مجموعه اینترپلی پروداکشنز کارشان را آغاز کردند. تیم کین و کریس اولان کارگردانی این بازی را برعهده گرفتند. نسخه دوم با فاصله تقریبا یک سال از انتشار نسخه قبلی، یعنی در سال ۱۹۹۸، منتشر شد. باتوجه به بازخوردها نسبت به نسخه اول آنها میدانستند که ساخت نسخهای دیگر به احتمال زیاد موفقیتهایی را به مراتب بیشتر از گام قبلی آنها همراه خواهد داشت.
ساخت نسخه جدید کلید خورد و تیم سازنده قصد داشتند تا داستان بازی در ادامه نسخه قبلی این خانواده ساخته شود. داستان این نسخه هشتاد سال پس از وقایع نسخه اول اتفاق میافتد. این مسئله شاید تا حدی محتویات را تحت تاثیر گذاشتند اما اتمسفر کلی بازی حفظ شده بود. کین در مصاحبهای گفت، طرح اصلی این نسخه پیش از ساخت Fallout نوشته شده بود و حتی فرآیند ساخت آن هم به زمانی قبل از ساخت بازی باز میگردد. بریان فارگو، بنیان گذار اینترپلی، ساخت و طراحی آن را شروع کرده بود. آنها حتی برنامهریزی انتشار این بازی را پیش از نسخه اول درنظر داشتند. اما به هرترتیب انتشار و جزئیات دیگر آن طور که باید پیش نرفت و شاهد انتشار عنوان دیگری در جایگاه اولین نسخه فرانچایز Fallout بودیم.
با اینکه تلاش سازندگان در راستا بهبود امتیاز متا این بازی بود اما آنها نتوانستند موفق عمل کنند. منتقدین امتیاز متا ۸۷ را به این عنوان اختصاص دادند. از سوی دیگر اما در زمینه فروش سازندگان آن طور که خواستند عمل کردند. فروش بازی این بار کمی هیجانیتر از قبل شد و استقبالی بهتر از نسخه اول در یک ماه اول انتشار از Fallout 2 شد. علاوهبر این افتخارات دیگری هم نسیب Fallout 2 شد. یکی از این افتخارات، انتخاب بازی یاد شده در جایگاه شصت و هشتمین بازی از مجموعه بزرگترین بازیهای تاریخ بود. سرانجام این نسخه هم به کار خودش با بدست آوردن این آمار و ارقام و چندین افتخار بزرگ و کوچک دیگر پایان داد.
Fallout 3
ماجرای فالاوت پس از پایان در نسخه دوم رو به سکوتی نسبتا بلند مدت رفت. البته این سکوت صرفا برای بازیهای اصلی این خانواده بود و کماکان شاهد انتشار عناوین فرعی از این فرانچایز بودیم. یکی از این بازیها که اتفاقا اولین نسخه کنسولی این مجموعه هم شد بازی Fallout: Brotherhood of Steel بود. به هرترتیب سکوتی بزرگ گریبان این فرانچایز را به دلایلی که احتمالا شما هم باتوجه به مسائلی که بالا مطرح کردیم متوجه آن شدید گرفت. این سکوت سبب شد تا این سری از جایی به بعد به دست بتسدا بیفتد. Fallout 3 که دیگر حالا باران رادیواکتیوی نام گرفته بود توسط بتسدا ساخته و منتشر شد.
داستان بازی Fallout 3 اما همانند دیگر جزئیات بازی و تیم سازنده تحت تاثیر تغییرات قرار گرفته بود و روایتی نو را شاهد بودیم. داستان به جنگ جهانی چهارم اشاره دارد. نبردی دو ساعته که از آن به عنوان جنگ جهانی چهارم یاد میشود بین ابر قدرتهای جهان شکل میگیرد. نبردی که تماما با سلاحهای اتمی شکل گرفته و نتیجه آن نابودی جهان و آلودگی شدید رادیواکتیوی بوده. در این بین انسانهایی که توانستند به پناهگاههایی مخصوص با نام والت وارد شوند زنده ماندند. کارکتر اصلی یکی از پناهندگان مخفیگاه والت 101 در واشنگتن است. او این پناهگاه را ترک میکند تا پدرش را پیدا کند و همین ماجرا سرآغازی نو برای بازگشت سری Fallout توسط بتسدا به دنیا ویدئوگیم شد.
باتوجه به قدرت و سرمایه فراوان بتسدا، آنها موفق شدند تا جهان این بازی را بزرگتر از هر چیز دیگری که کاربران تصور کنند بسازد. گیمپلی، معماری کلی بازی و روایت این عنوان همگی دچار تحولی عظیم و نو شدند. درنهایت Fallout 3 بالاخره موفق شد تا به آرزویش برای کسب امتیاز متا بالاتر رسید. بازی یاد شده توانست تا امتیاز ۹۱ را روی رایانههای شخصی، ۹۳ روی ایکس باکس 360 و ۹۰ را روی پلی استیشن 3 کسب نماید. درکنار رشد در این زمینه، آمار فروش بازی نیز رشد بسیار چشم گیری داشت. برخلاف دو نسخه اصلی اول، این بازی توانست در همان اول انتشارش بیشتر از ۶۰۰ هزار نسخه به فروش برساند. با اینکه بازی با کسب چنین آمار و ارقامهایی به کارش پایان داد اما همچنان تیم سازنده محتویات قابل دانلود و مختلفی برای آن منتشر میکردند.
Fallout: New Vegas
باتوجه به تجربهای که بتسدا در ساخت نسخه سوم بدست آورده بود، به وضوح نیاز به عناوین فرعی احساس میشد. بنابراین آنها تصمیم گرفتند تا نسخهای فرعی از این فرانچایز بسازند. هرچند که Fallout: New Vegas اولین بازی فرعی این خانواده نبود اما میتوانیم آن را از اولین تلاشهای موفق سری فال اوت برای کسب موفقیت در سری عناوین فرعی بدانیم. داستان این نسخه در ادامه قسمت اصلی منتشر شده، Fallout 3، بود.
این بار همه چیز ۳ سال پس از وقایع نسخه قبل اتفاق میافتد. این بار شما در نقش یک نامه رسان حاضر میشوید. به عبارت بهتر سه ماه از نبرد سد هوور (Hoover Dam) گذشته و هفت نامهرسان استخدام شدند تا یک بسته مهم را حمل کنند. در همین اتفاقات دیگری برای شما در قالب یکی از نامهرسانها رخ خواهند داد. آبسیدین اینترتیمنت پایان بازی را تنها به یک بخش محدود نکرده بود و پایان های مختلف و متعددی را در Fallout: New Vegas شاهد بودیم.
Fallout 4
با درخشش Fallout 3 در سال ۲۰۰۸، دیگر دلیلی برای درنگ نبود. بتسدا ساخت چهارمین نسخه اصلی را با کمی تمرکز و بازیابی کلید زد و آن را در سال ۲۰۱۵ برای کنسولهای نسل هشتمی سونی ومایکروسافت و البته رایانههای شخصی منتشر نمود. بهنظر میرسید بتسدا دیگر میدانست که قرار است چه چیزی را خلق کند. داستان بازی مجددا دچار تحول شد. اما این تحول یا بهتر بگوییم تغییر صرفا در محتوا بود و المانهای اصلی مانند والت و چیزهای دیگر که اتمسفر کلی این خانواده را تشکیل میدادند همچنان حفظ شده بودند.
داستان بازی برخلاف سایر نسخهها که رویدادهای پس از پخش شدن آلودگی رادیواکتیو را نشان میدهند، این بار به دقایقی پیش از آلودگی باز میگردد. در اولین سکانسهای بازی میبینیم که صدای آژیر خطر به صدا در میآید و بمب باران اتمی آغاز میشود. در همین سکانس برشی زمانی داریم به ۲۰۰ سال بعد میرویم. زمانی که قرار است بازی در آن زمان روایت شود. شاید بد نباشد که بدانید هم زمان با ساخت این بازی بتسدا عنوان دیگری هم در دست توسعه داشت. The Elder Scrolls V: Skyrim که چند سالی پیش از Fallout ساخته و منتشر شده بود نیاز به بروزرسانی، محتویات و بستههای الحاقی جدید بود. باتوجه به استقبالی که از The Elder Scrolls V: Skyrim شده بود، بتسدا تمرکز زیادی بر آن داشت. به همین دلیل هم فرآیند ساخت Fallout 4 طولانیتر و البته پر چالشتر از قبل شد.
نتیجه این چالشها و مشکلات با اینکه خودشان را در اوایل کار نشان ندادند اما پس از انتشار به وضوح مشخص بودند و حتی منتقدین این مسئله را کاملا در نقدهایشان توضیح دادند. Fallout جدید با کاهش چند پلهای از امتیاز متا ۹۳ به ۸۸ رسید. اما در بحث فروش بازی، ماجرا کاملا برعکس بود. تقریبا تمام گیمرها و هواداران منتظر بودند تا ببینند که بتسدا چه چیزی برای آنها آماده کرده است. این مسئله سبب شد تا ۱۲ میلیون واحد از این عنوان را تنها در ۲۴ ساعت اول انتشار به فروش برساند. این بازی با کسب چندین افتخار و کسب چند رکورد فروش مختلف به کار خودش پایان داد. در سال ۲۰۱۹ مشکلی قانونی برای یکی از بستههای الحاقی این عنوان پیش آمد که ظاهرا به یکی از لباسهای موجود در این بسته مربوط میشد. درنهایت این مشکل توسط زنی مکس و بتسدا و در مذاکراتی با مایکروسافت موقتا مسکوت شد.
Fallout 76
با ورو این فرانچایز به نسل هشتم و حواشی پیش آمده برای Fallout 4، حال زمان آن رسیده بود که بتسدا و توسعهدهندگانش دوباره عنوان فرعی دیگری را به میدان بفرستند. عنوانی که بتواند کمی فضا را آرام و این مجموعه را به ساحلی بدون موج حواشی بکشاند. اما Fallout 76 گزینه مناسبی برای این کار نبود. بازی در زمان انتشار نتوانست با کیفیت خوبی بدست گیمرها و هواداران برسد و این مسئله آتشی تند در دل مخاطبان ایجاد کرد.
داستان بازی از پایگاه ۷۶، یکی از ۱۷ پناهگاه بازماندگان، آغاز میشود. طبق روایت بازی، بیست سال از زمان جنگ اتمی گذشته و حالا زمان آن است تا ساکنین این پایگاهها به سطح زمین بازگردند و دوباره مناطق جنگ زده را بسازند. این نسخه بهطور کامل از نظر زمانی داستانی پیش از هر عنوان دیگری از این خانواده را روایت میکند. این بار شما در نقش شهروندی از این پناهگاه هستید که باید به زمین بیایید و آن را بسازید.
جزئیات خاص و مختلفی در بازی دیده میشد. یکی از مطرحترین نمونههای آن هم میتوان وجود بخش آنلاین در این بازی دانست. اما همانطور که بالاتر هم اشاره داشتیم حضور آن در لحظه انتشار آنطور که باید و انتظار میرفت نبود. کمی بعدتر با انشار بروزرسانیهای مختلف و بستههای الحاقی مشکلات موجود تا حد زیادی برطرف شدند. به هرترتیب فال اوت با نسخه Fallout 76، که برای پلتفرم رایانههای شخصی و کنسولهای پلی استیشن 4 و ایکس باکس وان منتشر شد، به کار خودش پایان داد. امیدواریم بزودی نسخههای شایسته دیگری از این خانواده را مجددا در دنیا ویدئو گیم ببینیم.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
فال اوت از اون بازیایی هست که خیلی دلم میخواد بازیش کنم اصن یه دنیای دیگه ای تا حالا نداشتیم همچین چیزی نبود تا حالا دنیایی که یک اینده دیگه رو نشون میده آینده ای که حیات بخاطر اثرات بمب اتم از بین رفته و بشریت هم داره منقرض میشه
بنظرم بهترین نسخه اش فال اوت ۳ باشه
میشه یکی برام توضیح بده که چرا فال اوت ۴ متاش ۸۸ شد
اخه طبیعتا بخاطر باگ نبوده چون بازیایی بتسدا همیشه باگ دارن
چون یه خورده اتمسفر و فضاش عوض شد و طرفدار ها باهاش حال نکردن اما اونم یه نسخه عالی محسوب میشه. اگر برای اولین بار میخوایی این سری رو بازی کنی همین نسخه 4 رو بهت توصیه میکنم
من که خودم به شاهکار بودن بازی معتقدم و اتفاقا اگه شد میخرمش فقط زبانم یکم دردسر سازه
حالا علاوه بر اینا نیگفتن بخاطر صداگذاری روی شخصیت ها دیالوگ ها کمتر شده
البته از نظر من صداگذاری باعث باورپذیر تر شدن شخصیت میشه
الان شنا برید ویچرو بازی کنید عمرا اگه بدون دیالوگ گفتن گرالت انقدر با داستان حال میکردید
منتقد ها به عدم نوآوری ، گرافیک فنی متوسط و هوش مصنوعی همراهان گیر دادن .
به نظر من بازی در کل مشکلی نداشت فقط با سیستم دیالوگ جدید حال نکردم .
تنها ایرادی که فال اوت سه داشت برای منی که بازی رو دارم ( نمیدونم دقیق ولی فکر کنم چهارده سال بعد انتشار ) بازی میکنم این بود که مثل دوتا بازی دیگه فال اوت یعنی نیو وگاس و نسخه چهارم و حتی اسکایریم توسط ماد ساز ها بهش توجه نشده بود ، یعنی تو میتونستی با ماد هایی که برای اون دوتا میومد بازی رو شبیه کالاف دیوتی بکنی ولی نهایتا با مادای فال اوت سه میشد کمی گرافیک و عوض کرد .
اتفاقا کلی واسش ماد اومده توی سایت های مخصوص ماد اگر بری متوجه میشی
من نگفتم ماد نیومده براش گفتم به نسبت نیو وگاس و چهار ماد هاش کمتره
شاهکار
دوستان میخوام این سری رو استارت بزنم از کدوم نسخه شروع کنم
گرافیگ برام خیلی اهمیت نداره در حد اسپایدر من ۲ پلی استیشن ۱ باشه هم حله
در چه حد سیستم داری ؟
روی کنسولی ؟
تا حالا بازی های نقش آفرینی مثل فال اوت بازی کردی یا نه ؟
سیستمم در حد بازی های که تا سال ۲۰۱۹ اینا عرضه شده هست
بله کلا سبک مورد علاقه ام همین سبک هستش
به نظر من از fallout 3 شروع کن
ببین داش بستگی داره به نوع بازی کردنت نسخه اول و دوم مثل دیابلو دپربین از بالا به پایین و کمی هم حالت استراژیکی
اما نسخه سوم و چهارم
اولشخص شدن و مدل ار پی جی شونم شبیه الدراسکرولز
باید ببینی خودت چه مدلیشو دوست داری
در ضمن سیستمت باید قوی باشه چون بازیهای بتسدا توی سیستم قوی مشکل دارن دیکه وای به حال سیستم ضعیف اصن بالا نمیاد
به نظرم از 4 شروع کن چون مدرن تر و بهتر هست. ببین داستان های فال اوت با هم در ارتباط نیستن پس با خیال راحت هر نسخه ای که خواستی رو بدون ترتیب بازی کن
به به اتفاقا قراره تابستون فالوت 3 رو استرت بزنم
پ.ن:کاربر جدیدم
خوش اومدی به سایت?
درود. امیدوارم تجربه خوبی باشه برات. خوش اومدی.
خوش اومدی، در ضمن توی نسخه سوم یادت نره که ساید کوئست ها (مأموریت های فرعی) رو دست کم نگیری چون خیلی بهت کمک میکنه
مقاله حقی بود خسته نباشید
درود. سلامت باشی.
به به آقای چوبین دمتون گرم
بشدت منتظر این مقاله بودم و ممنون که به نظرات کاربران اهمیت میدید.
سری Fallout هم که جزو بهترین بازی هایی بوده که پلی دادم و همینطور از لحاظ فضا سازی هم جزو بهترین بازی های این سبکه .
خب شروع کنیم .
War , war is never changes
Fallout 1 شروع یک افسانه است . اگر بازیکن هایی که نسخه های جدیدتر رو انجام داده باشن برگردن و این نسخه رو بازی کنند متوجه میشن که در عین تفاوت ، شباهت های بسیاری هم با بازی های جدید داره و به نظرم این نبوغ بتسدا و به خصوص تاد هاوارد رو نشون میده . بازی هم فوق العاده است زمانی که خواستم این بازی رو بگیرم ترسیدم ، ترسیدم که نتونم ارتباط بگیرم ولی بازی انقدر عالی بود که به راحتی باهاش ارتباط گرفتم . گیمپلی هم همینطور با نسخه های جدیدتر شباهت های بسیاری داره و اما داستان . داستان واقعاً فوق العاده است و پیچش های خوبی هم داره . ( من متاسفم تو یه قهرمانی ولی باید بری ! ) چقدر این جمله خوب بود .
Fallout 2 : این بازی هم مثل بازی قبلی شباهت های بسیاری با بازی های جدید این سری داره . از لحاظ گیمپلی تغییر زیادی نداشته . در کل مهم ترین تغییر ، تکامل روایت هست . طوری که داستان روایت میشه به نظرم یکی از بهترین هاست و برای کسانی که می خوان داستان بازی ها رو بنویسند یه کلاس درسه . Enclave واقعاً یکی از بهترین معرفی ها رو داشت .
Fallout 3 : این بازی نقطه ای انقلابی برای این سری بازیه نقطه ای که سرنوشت ادامه فرنچایز رو مشخص کرد .
هر چی از این بازی بگم کم گفتم . داستان که در سطح خوبیه ولی بهترین داستان ها رو ماموریت های فرعی دارن داستان هایی که در دل دنیای بی رحم Fallout می تونن لحظه ای آرامش بهمون بدن مثل پایان کوئست Agata song چقدر زیبا بود . گیمپلی هم در این نسخه واقعاً عالیه و می تونی هر جایی اکتشاف کنی هر تصمیمی بگیری و هر کاری بکنی . درسته که برای بعضی سبک های بازی کامل نیست ولی می تونن تمام سبک های بازی رو پوشش بده . و موسیقی ، موسیقی چقدر شاهکار بود هم موسیقی متن بازی و هم موسیقی های رادیو ( Dear heart's and gentle people) و البته که این بازی واقعاً یکی از کامل ترین بازی های ژانر Rpg است .
و البته Dlc های این بازی هم عالی بودن به خصوص point lockout .
Fallout NV : این بازی بی شک بهترین بازی برای منه . داستان از همه لحاظ بهترینه چقدر اون گیر افتادن بین گروه ها عالیه و چقدر کار ها و انتخاب های خاکستری داره این بازی . بهترین ساید کوئست ها رو داره مثل سفر غول ها به ماه و همچنین باشگاه دستکش سفیدان . دیالوگ ها چقدر عالی بودن مخصوصا دیالوگ های جاشوآ گراهام (I survived because the fire inside me burned brighter than the fire around me ) چقدر انتخاب ها سخت بود و گیمپلی بشدت تکامل یافته و میتونه نیاز های هر نفر با هر سبک بازی رو ارضا کنه . و یه ایرادی که به فال اوت ۳ میگیرند نداشتن iron sight بود که تو این بازی اضافه شده .اون Wild card ها که اضافه شده بودن واقعاً گیمپلی رو به یه سطح از واقع گرایی نزدیک کرده بود که هر کدوم رو انتخاب می کردی هم یه ویژگی خوب داشت و هم یه ویژگی بد . حالت Hardcore هم باعث میشد که بازی از همیشه واقعی تر ، سخت تر و جذاب تر بشه . سیستم Fame خیلی باحال بود و این بازی طوری شده بود که هر صحبتی که بکنی هر انتخابی که انجام بدی عواقب هایی برات داره و بشدت واقع گرایانه بود . Dlc ها هم که بهترین بودن حتی از fallout 3 هم بهتر به خصوص honest hearts .
Fallout 4 : این بازی همه سختی و مشکلات بازی های قبلی رو کنار گذاشته و سرگرمی رو یه پله بالا تر برده و هدفش هم جذب بازیکنان جدید بوده . باید بگم تو این بازی هر نوع سرگرمی پیدا می کنید و حوصله تون سر نمیره . از بخش های جدید بازی می تونیم به سیستم کرفتینگ اشاره کنیم که بشدت می تونین باهاش کیف کنید و چیز های جدید بسازید . داستان هم نسبتاً خوبه و ساید کوئست ها هم خوب هستن و دوربین بازی هم خیلی خوب شده بود . و به نظرم مشکل اصلی نبود karma بود که باعث میشد زیاد به عواقب تصمیم هات فکر نکنی . DLC ها هم که خوب بودن و کل سر سبدشون Far harbor بود .
سری Fallout علاوه بر ارزشی که برای من داشته و سرگرمکننده کننده بوده ارزش های معنوی زیادی هم داشته . متاسفانه بازیکن های جدید زیاد به عمق بازی کاری ندارن و فقط به چیز های سطحی گیر میدن و اگه این سری در این دوره به بازار میومد ازش به این اندازه استقبال نمیشد .
پ.ن : آقای چوبین منتظر تاریخچه سری Metro هم هستیم .
دمت گرم داداش نقد مختصر و عالی ای بود
انصافا سری فال اوت یکی از بهترین فرانچایز های تاریخ ویدیو گیمه و بنظرم هر کسی که ذره به این صنعت علاقه داره و خودشو گیمر میدونه باید حداقل یه نسخه ش رو بازی کنه و از عناوین شاهکار لذت ببره
ممنون ?
آره واقعا کسی که بخواد نقش آفرینی بازی کنه این سری براش جزو بهترین گزینه هاست ولی متاسفانه برای بعضیها این برگشتن به عقب سخته و بازی های جدید انقدر خوش رنگ و لعاب شدن که گیمر به خودش میگه چرا بازی هایی با این گرافیک رو ول کنم برم بازی ۱۰ سال پیش رو بازی کنم . به نظرم یکی از بهترین کارهایی که میتونه انجام بده ریمستر Fallout 3 و Fallout NV که علاوه بر فروش خوب میتونه طرفدار های جدیدی هم جذب کنه .
خیلی بازی خفنی میشه
خود fall out nv گیم پلی و داستان فوق العاده ای داره ولی وقتی با انجین جدید ریمیکش کنن وصف نشدنی میشه
چرا نمیای ویجیاتو مقاله بنویسی؟
درود. مخلصم.
امیدوارم یه ریمیکی ریمستری از فال اوت ۳ بسازن
یا شایدم نیو وگاس ۲ رو دادن??
بتسدا فقط از اسکایریم ریمستر میده امید نداشته باش
احتمال اومدن نیو وگاس ۲ خیلی زیاده
چون الان ماکرو صاحب ابسیدین و ایپی فال اوته و ماکرو تصمیم میگیره چی اتفاق بیفته
یکی از بهترین بازی هایی که بازی کردم نسخه سوم این مجموعه بود واقعا خیلی خفن بود، البته فال اوت 76 کاملا قدمی رو به عقب بود واقعا بدترشده بود
مقاله خیلی خوبی بود☺️
بازی مورد علاقه من?
به امید موفقیت fallout 5 البته اگر این نسل بیاد...
احتملا بعد الدر اسکلروز ۶ هست که اونم بعد استارفیلد هست ?
آره
همون نسل ۱۰ میشه دیگِ?
درود. منم همینطور، امیدوارم که همه یه تجربه درخشان تو نسل نهم از این بازی داشته باشیم.