آیا فیلم ابرقهرمانی در چند دهه آینده محبوب خواهد بود؟
محبوبیت فیلم ابرقهرمانی در دو دهه گذشته افزایش چشمگیری یافته است. این پدیده پشت سر این ماجرا شکل گرفت که وفاداری تزلزل ناپذیر خوانندگان کتابهای مصور باعث شد تا کمپانیها باور کنند تولید یک فیلم ...
محبوبیت فیلم ابرقهرمانی در دو دهه گذشته افزایش چشمگیری یافته است. این پدیده پشت سر این ماجرا شکل گرفت که وفاداری تزلزل ناپذیر خوانندگان کتابهای مصور باعث شد تا کمپانیها باور کنند تولید یک فیلم ابرقهرمانی مبتنی بر یک کتاب، عاملی برای موفقیت در گیشه خواهد بود. بنابراین، مارول کامیکس و دی سی کامیکس جایگاه خدایی خود را به عنوان رهبران این صنعت نمادین حفظ کردند، زیرا داستانهایی که زمانی به صورت چاپی گفته میشد، حالا میتوانستند از طریق رسانهای بررسی شوند که آزادی خلاقیت بیشتری را هنگام بازتاب مواد منبع آن فراهم میکرد.
اما به موازات مد، فیلمها نیز در دورههای مختلف سینمایی جهشی در روندها داشتهاند. به عنوان مثال، آثار موزیکال جزء اصلی هالیوود کلاسیک بودند و فیلمهای اکشن در دهه 70 میلادی رشد کردند. از سوی دیگر، فیلمهای ترسناک کمهزینه در دهه 80 میلادی طرفدارانی را به دست آوردند که از آزمون زمان گذشته است و میتواند گواهی بر این باشد که چگونه برخی از روندها هرگز به طور کامل محو نمیشوند. اما در این میان استودیو مارول نیز جهان سینمایی مارول و تسلط اجتناب ناپذیر آن بر فرهنگ عامه را به وجود آورد. همچنین همراه با مارول کمپانی برادران وارنر نیز دی سی کامیکس را در انبوه برندهای خود جذب کرد و کمیکها را در طرح بزرگتر محتوای چند سطحی خود گنجاند.
از آن زمان تا کنون، فیلم ابرقهرمانی و از اساس جهان ابرقهرمانان سینماها را در سطح بین المللی بیش از حد اشباع کردهاند. آنها در این مسیر موفق شدند یک پایگاه هواداران اختصاصی را به دست بیاورند که عاشقانه مارول و دی سی را با علاقه زیادی دنبال میکردند. هر دو کمپانی وعده دادهاند که حداقل یک دهه دیگر داستانهایی با مضمون ابرقهرمانی برای گفتن داشته باشند، اگرچه سرنوشت محبوبیت آنها ناگفته باقی مانده است. بنابراین این سوال پیش میآید: آیا فیلمهای ابرقهرمانی کمیکبوک همچنان در چند دهه آینده محبوب خواهند بود یا این ژانر، مانند بسیاری از فیلمهای قبلی، با روند جدید هالیوود جایگزین خواهد شد؟ در ادامه با ویجیاتو همراه باشید.
تاریخچه مختصری از فیلم ابرقهرمانی
فیلمهای ابرقهرمانی بر پایه کتابهای مصور آنقدر که تصور میشود، یک روند نسبتاً جدید نیستند. ریپابلیک پیکچرز مسئول راه اندازی این روند سینمایی در سال 1941 با ماجراهای کاپیتان مارول بود که تأثیر خود را از شخصیت دی سی کامیکس به همین نام سرچشمه میگرفت. داستان «Adventures of Captain Marvel» به 12 چیدمان کوچک تقسیم شد که به صورت اپیزودیک اجرا میشد. در واقع، دی سی کامیکس پیشتاز اصلی در معرفی این ژانر به دنیا بود، زیرا بتمن و سوپرمن را از طریق فیلمهای بلند زنده کرد. فیلم سوپرمن (1978) اولین سه گانه سوپرمن را برای مخاطبان تضمین کرد که تا اوایل دهه 1980 گسترش یافت، و پس از آن افزایش محتوای بتمن لایو اکشن نیز به رسانههای جریان اصلی وارد شد.
اما کمپانی مارول ابتدا نسبت به انتشار آثارش به صورت سینمایی دو دل بود؛ در ابتدا این کمپانی عناوینی مانند هاوارد داک، کاپیتان آمریکا و پانیشر را روانه سینما کرد. سپس چهار شگفتانگیز ورود منحصربهفرد مارول به این ژانر در اوایل تا اواسط دهه 1990 بود. اما نیو لاین سینما، بلید خون آشام را برای رهبری اولین سه گانه مارولی خود که توسط وسلی اسنایپس هدایت میشد، انتخاب کرد. اگرچه در مورد پذیرش تلاش مجدد مارول در تولید فیلمهای ابرقهرمانی، همیشه دلهره وجود داشت، اما فاکس قرن بیستم و مردان ایکس آن، جذابیت جدیدی را با منابع این کمپانی ارائه کردند.
در ابتدای قرن جدید مارول از شهرت فیلمهای Evil Dead و کارگردان آن یعنی سم ریمی در آوردن مرد عنکبوتی به پرده بزرگ کمک گرفت. موفقیت مشترک بین اولین فیلمهای مردان ایکس و مرد عنکبوتی به دنبالههای سودآوری منجر شد که تلاشهای کمثمرتری مانند Daredevil یا Ghost Rider را تحت الشعاع خود قرار داد. اما پس از آن دهه ابتدایی قرن 21، مارول شناختهشدهترین شخصیتها را از کمیکهای خود به وجود آورد: کاپیتان آمریکا، مرد آهنی، ثور و سایر انتقامجویان کلیدی، مجموعهای از فیلمهای دارای همپوشانی خود را به دست آوردند و جهان سینمایی مارول را به وجود آوردند.
حتی در بستر این جهان سینمایی مارول در دهه 2010 افراد کمتر شناخته شدهای مانند نگهبانان کهکشان و دکتر استرنج نیز به پرده نقرهای وارد شدند، که دومی به طور موثری احتمالات دنیای سینمایی مارول را گسترش داد. البته در این سالها دی سی نیز در حالت سکون نبود. چرا که سهگانه شوالیه تاریکی نولان، مرد فولادی، و واچمن نیز به عنوان سهگانهای عمل کردند که DC Entertainment را به عرصه عمومی بازگرداند.
دقیقاً مانند تلاش مارول برای یافتن جای خود در بازاری که قبلاً منتشر نشده بود، فیلمهای دی سی با شروعی ناهموار روبرو شدند. استقبال انبوه از فیلمهایی که پیشبینی میشد فیلمهای پرفروشی باشند، امید به محبوبیت مداوم را از بین برد. بازخورد نگرانکننده طرفداران دیسی در مورد تعابیر لایو اکشن، البته، برادران وارنر را از تلاش برای بازسازی دنیای سینماییاش با امید به ایجاد پایهای محکم برای فرنچایزش منصرف نکرد.
محبوبیت فیلم های ابرقهرمانی در حال حاضر
ارتباط متقابل فیلمهای ابرقهرمانی تنها ارتباط متقابلی نیست که این ژانر ارائه میدهد. در حالی که ماهیت خیره کننده و پیچیده جهانهای سینمایی ممکن است به محبوبیت این ژانر کمک کند، اما نقاط مرتبط، فراتر از نقشه راه آینده یک استودیو است. فیلمهای ابرقهرمانی میتوانند طرفداران را گرد هم بیاورند و محیطی جمعی ایجاد کنند که حد و مرزها را میشناسد. عشق مشترک و هیجان سیری ناپذیری که حتی در معمولی ترین طرفداران موج میزند، نیرویی است که طرفداران فیلمهای کمیک را به هم متصل میکند. در بین این سالها فیلمهای ابرقهرمانی حس تعلق و جهان شمولی را ارائه میکردند که در آن طرفداران این ژانر میتوانستند در پدیدهای بزرگتر از جهان خودشان سهیم باشند.
وابستگیهای عاطفی و طنین شخصی با قهرمانان رنگارنگ، فرنچایزها یا خط داستانی باعث شده است که علاقه عمومی به سینمای ابرقهرمانی در حال افزایش باشد. طرفداران پرشورتر مشتاقانه منتظر کراس اوورهای سرنوشت ساز از شخصیتهای مورد علاقه خود هستند که قرار است سرانجام روی صفحه با هم ملاقات کنند، یا در انتظار زنده شدن محبوب ترین نمادهای قهرمانان مورد علاقه خود هستند.
باید توجه داشت در میان این سالها تیمهای خلاقی که در پس معرفی برخی از نمادینترین چهرههای ابرقهرمانی هستند، خستگیناپذیر برای این کار تلاش کردهاند، و استودیوها خود را در چرخهای ناگسستنی از روایت داستانهای مشابه از همان شخصیتها مشغول کردهاند. اما اکنون با یک درجا زدگی در این آثار مواجهایم. بنابر همین اتفاق کمپانیهای بزرگ برای برون رفت از این حلقه به دنبال راه جدیدی هستند. برای مثال برادران وارنر برای اثبات این موضوع، قهرمانان و شخصیتهای شرور خود را با ریبوتهای متعدد از این مجموعه سینمایی برای آثار جدیدش انتخاب کرده است. مارول نیز از ادامه دادن به دوران انتقام جویان خود که بیش از یک دهه ادامه داشت و سرانجام از مواد اصلی خود خارج شد، خودداری کرده است.
گفتمان پیرامون «سینما» و فیلمهای کمیکبوک، در سالهای اخیر اینترنت را تکان داده است، زیرا ستایش طرفداران برای دیدن این فرنچایزها، درک فیلمسازان از این پدیده را دستخوش تغییر کرده است. البته انتقادات فراوان کارگردانان مختلف به سینمای ابرقهرمانی نیز جلوه جدیدی به این داستان داده است. مارتین اسکورسیزی و تعداد انگشت شماری از کارگردانان کارکشته به صراحت انزجار خود را نسبت به فیلمهای ابرقهرمانی محور ابراز کردهاند. انتقادها استدلال میکنند که فیلمهای ابرقهرمانی اعتبار طبیعت بکر هنر عالی را از بین میبرند، در حالی که دیگران به این نکته توجه داشتهاند که برخی آثار کمیک خاص از موانع این ژانر فراتر رفتهاند.
با این تفاسیر باید بدانید که مطالعهای توسط سارا شیونوک برای Morning Consult انجام شده که در آن گزارش آمده است که در حالی که 41 درصد از بزرگسالان در ایالات متحده مشتاق و مایل به تماشای فیلمهای ابرقهرمانی در سینما هستند، همزمان 26 درصد از جمعیتی که در نظرسنجی شرکت کردند علاقه خود را به این آثار از دست دادهاند. جالب است بدانید طرفداران مارول و متولدین هزاره جدید جزو بالاترین درصد پاسخ دهندگانی بودند که علاقه مند به حمایت از ژانر ابرقهرمانی و کتابهای مصور در قالب سینمایی بودند. این آمار «خستگی از یکنواختی آثار ابرقهرمانی» را به راحتی نمایش میدهد، اگرچه میتوان آن را رد کرد زیرا نسخههای اصلی آینده این پتانسیل را دارند که یک بار دیگر هیجان واقعی را در اطراف این ژانر تقویت کنند.
از اینجا به کجا میرویم…؟!
بررسی آینده آثار ابرقهرمانی به دو نتیجه ممکن تقسیم میشود: تولد دوباره یا مرگ. سرنوشت سینمای ابرقهرمانی زیر سوال رفته است زیرا استودیوهای بزرگ پیشرو برای حفظ ارتباط با مخاطبان هر روز تلاش بیشتری میکنند. همانطور که دورههای گذشته سینما با گذر زمان به سمت یک روند جدید رفته است، ژانر ابرقهرمانی نیز ممکن است به سمت پایان تلخ خود حرکت کند. البته تلاشها برای احیای برندهای مختلف، مخاطبان هدف و نسلهای جدید طرفداران فیلمهای کمیک را دو قطبی کرده است.
برای صنعتی که اکنون کاملاً توسط اعداد و ارقام دیکته شده است (حداقل در جنبه هالیوودی) که در آن بودجهها در برابر باکس آفیس و تعطیلات آخر هفته در برابر ارقام ناخالص مادام العمر سنجیده میشود، فقط پول است که اهمیت دارد. و به طور فزایندهای این اعداد ابرقهرمانی برای واقعیت سینما خوب به نظر نمیرسند. البته نمیتوان گفت که همه فیلمهای ابرقهرمانی در حال مرگ هستند. با این حال، این ژانر بیش از حد اشباع شده است، و برای اینکه فیلم های ابرقهرمانی همچنان تاثیرگذار باشند، استودیوها مجبور هستند هر بار ایدههای بزرگتر و جسورانه تری را بیرون بکشند، و این مدل به سادگی قابل دوام نیست.
در این بین ادعاهایی مطرح شده است که ژانر ابرقهرمانی بر پایه آثار کمیک بوک به مرگ سینما کمک میکند. استدلالها این موضع را نشان میدهند که چنان اشباع بیش از حدی در این ژانر وجود دارد که توانایی سایر فیلمها را برای پیشرفت کاهش میدهد و ترویج تنوع در شکل هنری را درهم میشکند و امکان فیلمسازی نوآورانه را نیز محدود میکند. مشکل حاصل از این فرمول اشباع این است که در یک نقطه خاص، خود فیلمها در بازار به انحصار تبدیل میشوند. وقتی پول بیشتری برای چند فیلم ابرقهرمانی بزرگ تخصیص مییابد، کمپانیها دیگر برای آثار با بودجه کوچکتر که در برخی موارد حتی ساخته نمیشوند، پولی به جای نمیگذارند.
این وضعیت زمانی تشدید میشود که دو بازیگر بزرگ دنیای کمیک (مارول و دی سی) با نسخههای سینمایی بزرگ خود وارد جنگ رودررو در گیشه شوند و در نهایت تمام داستانهای «کوچکتر» و سینمای هنری جای نفس کشیدن و خودنمایی هم ندارند. همچنین باید بیان کرد این مفهوم که فیلمهای ابرقهرمانی این روزها «خستهکننده» هستند و ضعیف نوشته میشوند، از این فرض حمایت میکند که اتکای شدید به کتابهای کمیک نتیجهی کشتار آهسته این فرم هنری است. بر کسی پوشیده نیست که بخش بزرگی از سلطنت فعلی ژانر ابرقهرمانی به فناوری بصری پیشرفته امروزی مربوط میشود که عملا جای داستان پردازی را گرفته است. پس جای تعجب نیست که فناوری روندهای فعلی صنعت فیلم را دیکته میکند.
اما در پایان باید گفت کماکان جای امید باقی است و شاید آثار ابرقهرمانی با ایجاد یک فرمول تازه توانستند از این یکنواختی موجود فرار کنند. هرچند چه موضوع مد باشد، چه موسیقی و چه سینما، روندها تغییر میکنند و هیچ چیز از چرخه همیشه در حال تکامل آنها خالی نیست. شاید به همین دلیل است که استودیوها در حال حاضر تمام تلاش خود را برای کسب درآمد از فیلمهای ابرقهرمانی انجام میدهند، زیرا میدانند که این فرصت برای همیشه ادامه نخواهد داشت. با این حال، مشخص نیست که دقیقا چقدر زمان برای این جنس فیلمها باقی مانده است. تقریباً میتوان گفت که به زودی چیز دیگری در افق سینما وجود خواهد داشت، و اگرچه این ژانر شانس ادامه دارد، اما به شکل فعلی خود نخواهد بود.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
قطعا هر طلوعی غروبی هم داره فرانچایزهای بزرگی مثل مارول و دی سی بالاخره یه جایی تموم میشن اگر بتونن خلاق باشن به انتها میرسن وگرنه شکست میخورن در هر دو حالت فرقی نمیکنه تموم میشه و پس از چند سال دوباره آغاز به کار میکنن
جواب ساده:فعلا فعلا ها تموم نمیشه محبوبیت این فیلم ها
کلید واژه: حالا حالا ها??
نظر من اینه که محبوب هست اما نه به اندازه الان
اگر از کلیشه در بیاد چرا
مثلا یه هو بی دلیل یه قهرمان سکته کنه بمیره وسط یه فایت مهم یکم بخندیم
والا ، همیشه اتفاقات روزمره مثل تصادف و اینا واسه فیلمایی که تخیلی نیستن، یکم بیان تو فیلمای تخیلی
الان مثلاً مردعنکبوتی وسط تار انداختن بخره بهیه ساختمون بره زیر قطار منطقیه؟ البته تا حدودی موافقم
اگر مثل no way home باشه اصلا
نو وی هوم شاهکار نبود. نزدیکشم نبود. اما بخاطر دلایلی مشخص یکی از پر فروش ارین فیلم های تاریخه
دلایلش مثل کلی تبلیغ و ایجاد هایپ