نگاهی به فرنچایز پارک ژوراسیک از بدترین تا بهترین
با توجه به اینکه جدیدترین فیلم «پارک ژوراسیک» با عنوان «Jurassic World: Dominion» در اکران است، وقت آن است که در این مطلب از ویجیاتو هر یک از فیلمهای قبلی این فرنچایز را که از ...
با توجه به اینکه جدیدترین فیلم «پارک ژوراسیک» با عنوان «Jurassic World: Dominion» در اکران است، وقت آن است که در این مطلب از ویجیاتو هر یک از فیلمهای قبلی این فرنچایز را که از بدترین تا بهترین رتبه بندی شدهاند، باهم مرور کنیم.
در سال 1993، پارک ژوراسیک ساخته استیون اسپیلبرگ، جهان را غرق در طوفان کرد. این فیلم که حول یک پارک موضوعی از دایناسورهای شبیهسازی شده متمرکز بود، نه تنها یکی از بزرگترین دستاوردهای سینمایی در تمام دوران محسوب میشود، بلکه فرانچایزی را راهاندازی کرد که هنوز هم با قدرت ادامه دارد. اگرچه هیچ یک از دنبالهها از نظر اکثر بینندگان به حد و اندازه فیلم اصلی نزدیک نشده است، اما هر قسمت حداقل برای تماشاگران سینما چیزی برای گفتن باقی میگذارد، خواه یک صحنه اکشن استثنایی یا یک پیچش جدید در خط داستانی فراگیر این فرنچایز باشد.
البته در تمام این سالها میل و کنجکاوی مداوم مخاطب برای دیدن فیلم جدیدی در این فرنچایز باعث شده تولیدات و دنبالههای جدید آن موجه به نظر برسد. اما اکنون که Jurassic World: Dominion، به عنوان آخرین قسمت فرضی فرنچایز پارک ژوراسیک معرفی میشود، بهترین زمان ممکن است که ما دوباره نگاهی به تمام فیلمهای پارک ژوراسیک که تاکنون منتشر شده است، از بدترین تا بهترین داشته باشیم. در ادامه با ویجیاتو همراه باشید.
JURASSIC WORLD: FALLEN KINGDOM | 2018
اکثر دوستان و مخاطبانی که با آنها پیرامون این فرنچایز صحبت کردهام، قاطعانه بر این باورند که Jurassic Park III سزاوار رتبه آخر است و این تا اندازهای قابل درک است. اما چیزی که Fallen Kingdom را در این رتبه قرار میدهد، در میان دیگر مسائل، فقدان اصالت یا به یاد ماندنی بودن آن است. طرح داستان این فیلم کمی بیشتر از یک شبه بازسازی از «دنیای گمشده» یعنی قسمت دوم پارک ژوراسیک است. بسیاری از سکانسها و ایدههای موجود در این فیلم از آثار دیگر وامگیری شدهاند و چیزی بسیار کم به آن اضافه شده است. جدای از این، نکات تازه نیز یا شکل نگرفته یا طعمه دنبالهای شفاف و گاهی احمقانه است.
خیلیها شاید بگویند Jurassic Park III نیز دقیقاً اثر نوآورانه نیست، اما وضعیت Fallen Kingdom به عنوان پنجمین فیلم از این مجموعه باعث میشود کهنگی آن قابل بخشش نباشد. اما جدا از آن، طرح داستانی این قسمت حفرههای زیادی برای شمارش دارد و به طور همزمان با احمقانه ترین حوادث پر شده است. وقتی صحبت از لحظات احمقانه و غیر منطقی میشود، منظور من لحظاتی مانند فرار اوون فلج شده (کریس پرت) از گدازه یا دایناسوری است که به معنای واقعی کلمه به دوربین لبخند میزند، بنابراین چنین نکاتی باعث میشود پادشاهی سقوط کرده در این رتبه آخر قرار بگیرد.
البته لازم به ذکر است که این فیلم یک فاجعه کامل نیست، زیرا فیلمبرداری آن در لحظاتی میتواند خیرهکننده باشد، بهویژه زمانی که یک دایناسور را در قلب تصاویر قاب میکند یا نشان میدهد، و جلوههای ویژه به راحتی بهترین آنها در این مجموعه از زمان The Lost World هستند. همچنین چند سکانس پرتنش وجود دارد، و داستان، اگرچه بسیار مشتق شده از کل فرنچایز به نظر میرسد، اما سؤالاتی را در مورد اینکه ما با حیواناتی که بالاتر از ما در زنجیره غذایی هستند، چه میکنیم را ترسیم کرده است. اما فیلم با این پرسشها به جایی معنادار یا تازه نمیرسد، و این یعنی Fallen Kingdom چیزی بیش از تنظیمی برای یک فیلم امیدوارانه بهتر نیست.
JURASSIC PARK III | 2001
اگرچه اعتراف میکنم که «پارک ژوراسیک III» را صرفاً به عنوان یک اثر پاپکورنی به شدت دوست دارم، اما همیشه اولین کسی هستم که میگویم این فیلم تا یک اثر خوب فاصله معناداری دارد. در حالی که دو نسخه قبلی پیش از آن سعی میکنند مقداری گوشت را به استخوانهای فسیل شده داستانهای خود تزریق کنند، این سومین قسمت ساخته شده تا با بی خیالی کامل تنها یک اثر سرگرمکننده باشد و نه چیز دیگری. فیلمی که لزوماً چیز وحشتناکی نیست، اما وقتی هنر، جلوهها و شخصیتها در کنار داستان یک گام بزرگ به عقب برمیدارند، همه چیز روی هم میرود تا این اثر دور ریختنیترین فیلم پارک ژوراسیک باشد.
بدون تردید باید گفت برخی از احمقانهترین لحظات این فرنچایز، یا شاید هر فیلم بلاکباستری، اینجا اتفاق میافتد، و مورد علاقه من (به معنای بدترین) این است که یک اسپینوزاروس با آهنگ زنگ تلفنی که خورده بود، انسانها را شکار میکند. به طور کلی هرگز این فرنچایز به اندازه یک بیمووی سرگرمکننده پایین نیامده بود اما با این قسمت چنین دستور عملی را نیز تجربه کرد. اگرچه پارک ژوراسیک III حتی سعی نمیکند هیچ معنا یا ابعادی داشته باشد، اما حداقل مدت زمان کوتاهی را با چنین داستان توخالی انتخاب میکند و ریتم خود را تا به پایان حفظ میکند.
البته نباید فراموش کرد سم نیل به راحتی جذاب ترین بخش پارک ژوراسیک III است و تمام جذابیت و شوخ طبعی شخصیت خود را از فیلم اصلی بدون هیچ مشکلی حفظ میکند، حتی زمانی که با افراد بسیار معمولیتری نسبت به قسمت اول روبرو میشود. از جانب دیگر کارگردان جو جانستون نیز با چند سکانس اکشن به یاد ماندنی و سرگرمکننده، به ویژه حمله بیدندانهای پرنده یا Pteranodon و صحنه بارانی با اسپینوزاروس، خود را به اندازه کافی توانا نشان میدهد. در نتیجه Jurassic Park III فیلمی است که فقط در صورتی باید آن را بسازید که بخواهید یک فیلم تعقیب و گریز بی فکر در مورد دایناسورها را داشته باشید و نه بیشتر.
JURASSIC WORLD | 2015
اولین قسمت از دنیای ژوراسیک یکی از تجربیات به نسبت موفق از فرمول بازآوری یک فرنچایز قدیمی در عصر جدید سینما است. یکی از بزرگترین ستایشهای من برای این فیلم آن است که چگونه کارگردان کالین ترورو (که به نظر من به عنوان یک فیلمساز دست کم گرفته میشود) توانسته لحن الهام بخش اولین فیلم این فرنچایز، ساخته اسپیلبرگ را دوباره به دست آورد. ما در این فیلم پارک مخدوش شده ژوراسیک را بار دیگر باز و عملیاتی میبینیم، و طراحی و توجه به جزئیات باعث میشود که حسی زنده و شگفت انگیز به آن بدهد که خود جان هاموند باید زنده میبود و آن را تصور میکرد.
علیرغم برخی بازخوانیهای آشنا در قلمرو داستانی این فیلم، اما نوآوریهای زیادی در اکشن و خلق دایناسورها وجود دارد. برای مثال Indominus Rex یک شکارچی مخوف، مفرح، تهدیدآمیز و نمادی عالی از خلق هیجانی است که بیش از حد انتظار مخاطب بالا میرود. به هر حال، این فیلم به این دلیل ساخته شد که مردم بعد از سالها دلتنگ دایناسورها شده بودند، که این خود به طرز خندهداری یک نکته قابل ارتباط است و منعکس کننده وضعیت نابسامان سرگرمیهای مدرن عصر خودمان است.
از سوی دیگر شخصیتهای دنیای ژوراسیک یکی از نکات درست و جذاب آن است؛ به نظر من اکثر آنها بسیار خوب هستند. آنها به یاد ماندنیاند، خوب بازی میکنند، قوسهای محکمی دارند و به خوبی با یکدیگر در یک کار گروهی همکاری میکنند. اما آنچه سزاوار انتقادات زیادی است، استفاده بیش از حد از CGI ناسازگار است. تأثیرات روی دایناسورها، اگرچه به طور کلی بد نیست، اما بدترین آنها در این فرنچایز است، و واقعاً غم انگیز است که ببینیم فیلمی که 22 سال قدیمیتر از این اثر است، در این زمینه چقدر بهتر و جلوتر است.
در نتیجه باید گفت دنیای ژوراسیک دارای ایرادات واضحی است، اما جذابیت، انرژی یا خلاقیتی که فیلم را به جلو میبرد، قابل چشم پوشی نیست. به هر حال نباید فراموش کرد این فیلم با موفقیت و رضایت چشمگیر مخاطبان مواجه شد. هر فیلمی که این عکس العمل را داشته باشد، بدانید کارش را درست انجام داده است.
THE LOST WORLD: JURASSIC PARK | 1997
من فیلم «دنیای گمشده» را برای اولین بار مدت کوتاهی پس از دیدن اولین قسمت از پارک ژوراسیک تماشا کردم و آن را به اندازه یک فیلم بلاکباستری معمول دوست داشتم. با این حال، سالها بعد، دوباره آن را تماشا کردم و آن را بسیار بهتر از آنچه به یاد داشتم، یافتم. این فیلم به اندازه پارک ژوراسیک اورجینال عالی نیست، اما همچنان با قدرت فیلمسازی اسپیلبرگ که در بهترین فرم خود باقی مانده است، یک اثر هیجانانگیز عالی است. بنابراین، در حالی که زمانی این فیلم را ضعیف میدانستم، اما اکنون بهعنوان یک فیلم هیجانانگیز بسیار دستکمگرفته شده و دومین فیلم برتر این فرنچایز به آن ادای احترام میکنم.
بسیاری از سکانسهای این فیلم مانند واژگونی تریلر بر فراز صخره یا حمله کامپسوناتوس با بهترین لحظات فیلم اصلی رقابت میکنند. اگرچه این لحظات در فیلمی هستند که بیشتر درباره خطر تهاجمی این موجودات در حالت تعلیق در تاریکی میپردازد. از اساس سکانسهای زیبای شبانه اکثریت دنیای گمشده را تشکیل میدهند، و ریسکهای داستانی بهویژه در پرده سوم بسیار غیرمنتظره مطرح میشوند. جلوههای بصری نیز همگی به نسبت سال تولید در اوج خود قرار دارند.
با این تفاسیر، شخصیتها نسبت به بازیگران اولین پارک ژوراسیک یک تنزل رتبه بزرگ دارند، اما هنوز کاملاً متمایز هستند، پویاییهای جالب توجهی دارند و آنقدر خوب هستند که ما بخواهیم آنها را تا پایان دنبال کنیم. اما چیزی که نظر من را در مورد داستان دنیای گمشده بیشتر جلب میکند، تاکید آن بر درگیری بی پروا با چیزهایی است که خارج از کنترل ما هستند، حتی با بهترین نیت. منظور من ایجاد پرسشهای جذاب است. اگر سؤالات اخلاقی احیای این موجودات ماقبل تاریخ را کنار بگذاریم، اکنون که آنها اینجا هستند، چه مسئولیتی باید در برابر موجودیت آنها داشته باشیم؟ یا چه زمانی باید وارد شویم و چه زمانی باید کنار برویم؟ این سوالات در دل داستان فیلم لحظات جالبی را در ذهن مخاطب خودش خلق میکند.
JURASSIC PARK | 1993
آیا انتظار داشتید اثر دیگری در جایگاه شماره 1 باشد؟ راستش را بخواهید، دیدن یک لیست رتبه بندی پیررامون فرنچایز پارک ژوراسیک که فیلم اصلی را در بالای خود نداشته باشد، شخص من را متعجب خواهد کرد. بلاکباستر ماندگار استیون اسپیلبرگ در سال 1993 زمین بازی را برای استفاده از جلوههای دیجیتال در هالییود تغییر داد و چیزی را به وجود آورد که برخی از بهترین لحظات بهرهگیری از CGI تمام دوران سینما را در دل خود جای داده است. اما همچنان عاقلانه میدانست که انیمیشنها و جلوههای عملی را تا جایی که ممکن است حفظ کند، و آنها نیز درجه یک هستند، و تشخیص اینکه چه چیزی واقعاً در مقابل دوربین است و چه چیزی نیست را برای چشمان ما سختتر میکند.
به همین دلیل، و به دلیل کارگردانی استادانه اسپیلبرگ، یک «تریسراتوپس» بیمار میتواند ریسمان قلب ما را ببرد، دیدن و شنیدن صدای «گالیمیموس» میتواند ما را شگفتزده کند، و سکانس حمله «تیرکس» میتواند به همان اندازه ترسناک باشد که از دیدن یک فیلم ترسناک درجه یک تعلیقی انتظار دارید. این رویکرد به جلوههای ویژه چیزی است که فیلمهای مدرن به شدت به دنبال آن هستند، اما تا به امروز نتواستند به چنین سطح قابلی دست یابند.
اما جدا از نمایش خیرهکننده دایناسورها در یک فیلم، بازیگران و شخصیتهایی که از دست حمله آنها فرار میکنند نیز به همان اندازه مهم هستند و پارک ژوراسیک دارای برخی از سرگرمکننده ترین و هم افزایی ترین شخصیتها در هر بلاکباستری است. خارج از سکانس رویارویی ابتدایی با تیرکس، در دیگر صحنه مورد علاقه من در فیلم هیچ دایناسوری وجود ندارد. صحنهای که در آن هاموند با ابراز همدردی با الی سادلر (لورا درن) میگوید چقدر اهمیت دارد که چیزی بسازد که مردم واقعاً آن را به خاطر بسپارند، و سادلر نیز خطرات احتمالی این ایده را به عنوان گیاه شناسی دیرینه بیان میکند.
هر نکتهای از فیلم پارک ژوراسیک را که واکاوی و ستایش کنیم، متوجه خواهیم شده که قبلاً به بهترین شکل مورد تمجید قرار گرفته است. این یکی از فیلمهای مورد علاقه من با یکی از موسیقیهای مورد علاقه من از جان ویلیامز است. این اثر سینمایی یکی از تاثیرگذارترین فیلمهایی است که تا کنون ساخته شده، و یکی از کاملترین و ماندگارترین فیلمهای ماجرایی است که میتوانید پیدا کنید. در نتیجه مهم نیست که این فرنچایز چقدر فراز و نشیب از زمان تولید این اثر داشته است، فیلمی که همه این ماجراجویی را آغاز کرد، اکنون جایگاه خود را به عنوان یک اثر کلاسیک در دل تاریخ سینما ثبت کرده است.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
حعی یادش بخیر ۴ سالم بود بازی لگوییش رو میکردم و از دایناسور ها میترسیدم??
ولی نیاز ب برگشتن ترس دارم..
امیدوارم که این فرانچایز از گل بلند شه
آمین??
هرچیز باید یه پایانی داشته باشه ارزو کن پایان خوبی داشته باشه
نکه مثل ترمیناتور اینا گندش در بیاد