تحلیل شخصیت جیل ولنتاین – سری بازیهای Resident Evil
فرانچایز محبوب رزیدنت اویل، یکی از مشهورترین فرانچایزهای پر سابقه است که با وجود شخصیتهای خاص خود توانست در دل مخاطب جایگاه خاصی داشته باشد. یکی از شخصیتهای اصلی سری بازی Resident Evil، شخصیت جیل ...
فرانچایز محبوب رزیدنت اویل، یکی از مشهورترین فرانچایزهای پر سابقه است که با وجود شخصیتهای خاص خود توانست در دل مخاطب جایگاه خاصی داشته باشد. یکی از شخصیتهای اصلی سری بازی Resident Evil، شخصیت جیل ولنتاین است که در این مقاله در مورد ویژگیهای روانشناسی او صحبت خواهیم کرد. با تحلیل شخصیت جیل ولنتاین همراه ویجیاتو بمانید.
- 1 پیشزمینه مختصر
- 2 ویژگیهای شخصیتی جیل ولنتاین
- 2.1 تودار و مقابله با بیان احساسات
- 2.2 وفاداری و ارزشهای شخصی محکم
- 2.3 انتقام جویی
- 2.4 کارآگاه جیل ولنتاین
- 2.5 درونگرایی
- 3 بررسی رابطه بین کریس و جیل
- 4 نقاط قوت و ضعف شخصیت جیل ولنتاین
- 4.1 نقاط قوت
- 4.2 نقاط ضعف
- 5 نکات و فکتهایی از شخصیت جیل ولنتاین
- 6 سخن آخر
پیشزمینه مختصر
در مورد گذشته و دوران کودکی جیل ولنتاین اطلاعات خاصی وجود ندارد و ابتداییترین اطلاعات ما از جیل از همان حوادث عمارت اسپنسر شروع میشود.
جیل ولنتاین یکی از عضوهای فعال گروه استارز است. این گروه در زمینه مبارزه ویژه با قانونشکنی و تروریسم فعالیت میکند. او مهارتهای به شدت خاص و مهمی دارد که باعث شده در گروه استارز به یک مامور حرفهای و کاربلد شناخته شود.
اولین ماموریت جیل ولنتاین بر علیه سلاحهای بیولوژیکی به ماجرای عمارت اسپنسر و حوادث آن بر میگردد.
بعد از ماجراهای عمارت اسپنسر که در بازی Resident Evil 1 رخ داد. جیل گذرش به شهر راکون افتاد و از آنجا به بعد داستان بازی Resident Evil 3 رخ میدهد.
بعد از تلاشهای جیل ولنتاین و کریس برای نابودی آمبرلا که منجر به سقوط این شرکت شد، جیل و کریس هر دو عضو تیمی به نام BSAA شدند تا با بازماندههای شرکت آمبرلا و اهداف شرورانه آنها مبارزه کنند.
در یکی از ماموریتهای مشترک جیل و کریس، هر دو وارد یک عمارت شدند که مخفیگاه اسپنسر بود. در این ماموریت، اسپنسر توسط آلبرت وسکر کشته شد و بعد از مبارزههای کریس و جیل با وسکر، جیل به اسارت آلبرت وسکر در آمد.
جیل ولنتاین برای مدتی تبدیل به یک مورد آزمایشی توسط آلبرت وسکر شده بود. ویروسی که وسکر روی آن کار میکرد، ویروسی به نام اوروبوروس بود. جیل به دلیل پادتنهایی که به خاطر درگیری با نمسیس در بدنش مانده بود، برای وسکر مورد خاصی بود که دوست داشت از آن استفاده کند.
در نهایت جیل با کمک کریس از اسارت وسکر خلاصی پیدا کرد و با کمک یکدیگر او را شکست دادند و از آن منطقه فرار کردند.
بازیهایی که جیل ولنتاین در آن حضور داشته است:
- Resident Evil
- Operation Raccoon City
- The Umbrella Chronicles
- Resident Evil 3
- Resident Evil 5
- Resident evil The Mercenaries 3D
- Resident evil Revelations
ویژگیهای شخصیتی جیل ولنتاین
هر کسی یکسری ویژگیهای شخصیتی ثابت و مشخصی دارد که معمولا بر اساس رویدادها و اتفاقاتی که در زندگیاش رخ میدهد شکل میگیرد.
شخصیت جیل ولنتاین نیز شامل ویژگیها و رفتاری است که شناخت آنها باعث میشود بیشتر از قبل در مورد درونیات او و دلیل برخی تصمیماتی که در طول بازیها میگیرد بدانیم. در ادامه بعضی از این ویژگیهای شخصیتی را برای شما شرح میدهیم.
تودار و مقابله با بیان احساسات
یکی از ویژگیهای جذاب شخصیت جیل ولنتاین که البته بیشتر در نسخههای کلاسیک و اصلی واضح است، تودار بودنش است.
جیل به شدت احساسات را درون خودش نگه میدارد و معمولا تا موقعی که ضرورت نداشته باشد آنها را فاش نمیکند.
البته فاش نکردن احساسات و تودار بودن به این معنا نیست که او شخصیت بی احساسی باشد. او حتی عاشق هم میشود و عزیزانی هم دارد؛ اما از اینکه به آنها بگوید و یا به هر نحوی احساسات خود را ابراز کند، ناتوان است و آنچنان اینکار را دوست ندارد.
ممکن است او در کودکی مدام احساساتش توسط بقیه سرکوب شده باشد و به همین دلیل در جوانی از ابراز احساسات امتناع میکند. مثلا شاید چندباری تلاش کرده تا از احساسش برای عزیزانش بگوید اما آنها توجهی نکردند و او را طرد کردند. در نتیجه برای همیشه نسبت به بیان احساسات نفرت پیدا کرده است.
وفاداری و ارزشهای شخصی محکم
مهمترین ویژگی شخصیت جیل ولنتاین که در واقع شناسنامه اصلی او است، وفاداری بی مانند او نسبت به دوستان و عزیزانش است. او به دلیل اینکه یک شخصیت درونگرا و متفکر است، میتواند زود آدمهای اطرافش را بشناسد.
او وقتی اثری از خوبی را در یکی مشاهده کند و آن شخص حتی فقط یکبار به جیل کمک کند، جیل نسبت به او وفاداری بی اندازهای نشان میدهد و سعی میکند همیشه هوای آن شخصی که تنها یکبار کمکش کرده را داشته باشد.
این وفاداری برای او یک حالت ارزشی دارد؛ در واقع با تلاش برای خوب بودن و نشان دادن خوبی سعی میکند به ارزشهایش بها دهد و احساس معنا کند. به بیانی دیگر، وفاداری برای شخصیت جیل مثل یک مسیر به سمت معنایابی و داشتن ارزش در زندگی است.
شخصیتهای بسیار زیادی هستند که شامل وفاداری جیل ولنتاین میشوند. از کریس ردفیلد و کارلوس گرفته تا شخصیتی مثل پارکر در رزیدنت ایول رولیشنز، همگی جزو کسانی هستند که جیل وفاداری بی مانند خودش را به آنها نشان داده است.
انتقام جویی
نقطه مقابل وفاداری جیل ولنتاین، حس نفرت و انتقام جویی او است. شخصیت جیل ولنتاین همانقدر که برای آدمهای خوب اطرافش ارزش قائل است و نسبت به آنها وفادار است، همانقدر هم نسبت به دشمنانش و آدمهای منفور احساس نفرت دارد و بدجوری از آنها کینه به دل میگیرد.
همانطور که گفتیم، جیل ولنتاین توانایی بالایی در شناخت افراد دارد و از این ویژگی خود به بهترین شکل استفاده میکند.
او همانطور که میتواند یک انسان خوب را شناسایی کند، میتواند آدمهای بد را نیز به خوبی بشناسد و تا ابد تمام انرژیاش را بذارد تا آنها را شکست دهد.
نمونه آن، کینهجویی خاص جیل از نیکولای در بازی رزیدنت ایول 3 ریمیک است. جیل تا آخرین لحظه احساس نفرت و کینهاش را نسبت به نیکولای نشان میداد.
کارآگاه جیل ولنتاین
ترکیب یکسری از ویژگیهای شخصیتی جیل ولنتاین باعث شده تا او یک روحیه کارآگاهی و منظمی داشته باشد.
اولین ویژگی توجه به جزئیات است. جیل وقتی با یک مسئله روبه رو میشود، سعی میکند جزئیات آن مسئله را پیدا کند و تمام جوانب آن را بررسی کند. او نسبت به جزئیات علاقه خاصی دارد و عقیده دارد که جزئیات نقش مهمی در فهمیدن و حل مسئله دارد.
واقعگرایی شخصیت جیل ولنتاین، یکی دیگر از ویژگیهایی است که به شم کارآگاهی او کمک بزرگی میکند. او مسائل واقعی و عینی را مشاهده میکند و با وجود تمام جزئیات آن را بررسی و تحلیل میکند. در نتیجه میتواند به خوبی یک برنامه ریزی دقیق برای عملی کردن ماموریتش داشته باشد.
درونگرایی
شخصیت جیل ولنتاین درونگرایی خاصی دارد و این موضوع نه تنها روی روابط اجتماعی او موثر است بلکه روی کار و شغل او نیز تاثیراتی گذاشته است.
او تمایل دارد کارها و ماموریتها را تنها و انفرادی پیش ببرد. این حرکت او باعث شده تا در ماموریتها آنچنان به کار تیمی علاقهای نداشته باشد و کمی نسبت به یار خود بی اعتماد باشد. منظور از بی اعتمادی ترس از انجام نشدن کارها به بهترین شکل است.
البته این ویژگی او بعد از اتفاقات راکون سیتی به مرور برطرف میشود نسبت به دوستان و همکاران نزدیکش اعتماد بیشتری پیدا میکند. به همین دلیل اکثر ماموریتهای خود را با کریس انجام میدهد؛ زیرا جز او نمیتواند به مهارتهای کس دیگری اعتماد کند.
بررسی رابطه بین کریس و جیل
یکی از بهترین گروههای دونفره سری رزیدنت ایول، گروه جیل ولنتاین و کریس رد فیلد است. این دو نفر با یکدیگر ماموریتهای سخت و ناممکن را ممکن کردند و در هر ماموریتی ردی از حضور این دو نفر بود، آن ماموریت بالاخره با موفقیت به اتمام میرسید.
کریس و جیل به دلیل داشتن ویژگیهای مکمل همیشه به خوبی با یکدیگر کنار میآیند و تفاهم بی نظیری باهم دارند.
جیل به دلیل داشتن شم کارآگاهی میتواند به خوبی مسائل را حل کند و برای ماموریت برنامهریزیهای کاربردی انجام دهد. کریس هم به دلیل داشتن روحیه رهبری به خوبی پذیرای ایدهها و برنامههای جیل است و با اعتماد به برنامه ریزیهای او ماموریتها را انجام میدهند.
همچنین جیل با وجود داشتن مهارتهای رزمی بی نظیر، ذهن و هوش بسیار بالایی دارد و در کنار زور بازوی کریس ردفیلد سختترین ماموریتها را حل میکنند.
مهمترین تفاهم آنها منطقی و متفکر بودنشان است. هر دوی آنها میتوانند با تکیه بر منطق و قدرت تفکر خود، از پس مشکلات بر بیایند و احساسات را وارد مسائل منطقی نکنند. این ویژگی آنها خیلی مهم است؛ زیرا در صورتی که بخواهند از احساسات برای حل مسائل استفاده کنند، قطعا قدرت الان را نداشتند.
نقطه قوت مهم دیگر رابطه بین کریس و جیل، تدافعی بودنشان در مقابل احساسات است. هر دوی آنها از ابراز احساس نسبت به یکدیگر ناتوان هستند و آنچنان این موضوع را باور ندارند. در نتیجه هیچکدام هیچ انتظاری از یکدیگر ندارند و صرفا با دیدن فداکاریهای یکدیگر برای هم، به آنها ثابت میشود که همدیگر را دوست دارند.
قطعا اگر یکی از آنها به جای شخصیت متفکر، احساسی بود، رابطه آنها با مشکلات و چالشهای بزرگی روبه رو میشد.
مشکلی که ممکن در رابطه آنها وجود داشته باشد، درونگرایی جیل و برونگرایی کریس ردفیلد است که ضربههای خودش را به هر دو نفر وارد کرده است. جیل به جای تیمی کار کردن ترجیح میدهد یا تنهایی کار کند و یا با یک نفر که شدیدا به او اعتماد دارد کار را پیش ببرد.
اما کریس تنهایی کار کردن را قبول ندارد و حتی در انجام ماموریتها به صورت انفرادی ضعف دارد. به همین دلیل کریس ترجیح میدهد در ماموریتهایش همیشه اعضای تیمش را بیاورد و با کمک آنها ماموریتها را به سرانجام برساند.
شاید دلیل جدایی اخیر جیل و کریس همین موضوع باشد. کریس از اینکه صرفا با جیل به ماموریت برود راضی نیست و زود تیم خودش را تشکیل داد تا بتواند با تیمش به انجام ماموریت بپردازد.
نقاط قوت و ضعف شخصیت جیل ولنتاین
یکی از راههای شناخت شخصیتها، شناخت نقاط قوت و نقاط ضعف شخصیت است. شناخت نقاط قوت و ضعف کمک میکند تا به این پی ببریم که شخصیت چه ترسهایی دارد و از چه چیزهایی انگیزه میگیرد. در ادامه به نقاط قوت و ضعف احتمالی شخصیت جیل ولنتاین اشاره میکنیم.
نقاط قوت
- شم کارآگاهی قوی برای حل مسائل و برنامه ریزی
- مسئولیتپذیری و مقاومت بسیار زیاد در برابر سختی
- قدرت درک و تحلیل رابطه بین حوادث و رویدادها
- واقعبینی و دوری از تخیلهای بی دلیل
نقاط ضعف
- ناتوانی در انجام کارهای تیمی بیشتر از دو نفر
- ناتوانی در بیان احساسات به شخص مقابل
- شم کارآگاهی او باعث شده تا گاهی قضاوتهای نادرستی داشته باشد
- ناتوانی در ایجاد عادتهای جدید و خلاصی از برنامههای همیشگی
نکات و فکتهایی از شخصیت جیل ولنتاین
در این بخش از مقاله به بیان نکات و فکتهایی از این شخصیت میپردازیم که احتمالا از آنها بی خبر بودید.
- بازی رزیدنت ایول جزو اولین بازیهای سبک وحشت و بقا بود که در سال ۱۹۹۶ منتشر شد. البته بازیهای دیگری در سبک وحشت تا قبل از این بازی منتشر شده بود؛ اما این بازی رزیدنت ایول بود که توانست این سبک را به اوج خودش برساند. نکتهای که در مورد شخصیت جیل ولنتاین وجود دارد، این است که او نخستین شخصیت زن در سبک وحشت و بقا بود که گیمر قابلیت بازی با آن را داشت.
- جیل ولنتاین دومین شخصیت برتر رزیدنت اویل است. طبق آماری که Guinness World Records Gamer منتشر کرده است، شخصیت جیل ولنتاین رتبه چهل و سوم را در ۵۰ شخصیت برتر ویدیو گیمی دارد. شخصیت لیان اسکندی در همین لیست رتبه ۳۶ را دارد.
- دلیل اینکه در بازی دوم، به جای شخصیتهای قبلی، از شخصیتهای جدید استفاده شد، تمایل سازنده بازی به استفاده از شخصیتهای تازهکار و آماتور بود تا بتوانند با چالشهای بهتری روبه رو شوند. این نشان میدهد که شخصیت جیل ولنتاین مهارتهای بسیار زیادی دارد.
- اگر شما هم بازی Resident Evil 5 را بازی کرده باشید، احتمالا متوجه تغییرات ظاهری شخصیت جیل ولنتاین شده باشید. این تغییرات دلایل خاصی دارد. جیل همیشه به موهای کوتاه و قهوهای اش مشهور بوده. در طی زمانی که او به اسارت آلبرت وسکر در آمده بود، موهایش بلند شده و به دلیل آزمایشات بیولوژیکی که روی او انجام شده، رنگ موهایش بلوند شده است.
- جیل ولنتاین علاوه بر کارهای پلیسی و مبارزهای، به هنر هم علاقه زیادی دارد. در یکی از دی ال سیهای بازی رزیدنت اویل ۵ متوجه شدیم که او در نواختن پیانو مهارت دارد.
سخن آخر
شخصیت جیل ولنتاین، نه تنها یکی از برترین شخصیتهای فرانچایز Resident Evil است، بلکه جزو محبوبترین شخصیتهای ویدیو گیم نیز محسوب میشود. کپکام اخیرا روایت جدیدی از شخصیتهای قدیمی و کلاسیک خود به مخاطبان ارائه نکرده است.
امیدواریم بالاخره در یک بازی سرنوشت این شخصیتهای دوست داشتنی بالاخره مشخص شود و سازندگان پایان درخوری برای آنها مشخص کنند.
دوست دارید برای مقاله بعدی تحلیل کدام شخصیت را بنویسیم؟ در قسمت نظرات پیشنهادات خود را بنویسید.
بیشتر بخوانید:
تحلیل شخصیت ایدا وانگ – سری بازیهای Resident Evil
تحلیل شخصیت مکس پین – سری بازیهای Max Payne
تحلیل شخصیت اتزیو – سری بازیهای Assassin’s Creed
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
سلام به همگی
و تشکر از این مقاله یکی دیگه از مواردی که از جیل از قلم افتاد توانایی اون در باز کردن قفل ها با سنجاق است در حقیقت این ویژگی به دوران کودکی و پدر فرانسوی اش برمی گردد که ظاهرا دزد بوده و این توانایی رو داشته و جیل هم از اون یاد گرفته
خوب شد که تحلیل شخصیتی رو روی ریمیک۳ نکردید چون له شخصه واقعا نتونستم با بددهنی اون کنار بیام چطور یک شخص درونگرا این طوری باشه؟
شخصیت بعدی می تونه مستر چیف باشه
چرا درباره لیان نمینویسید؟؟
به نظر میاد کپکام به آوردن کاراکتر اصلی جدید توی یه بازی و دور انداختن کاراکتر محبوب قبلی(و بعضی وقتا حتی منفی کردنش) عادت داره
مقاله خوبی بود. لطفا سایر شخصیت های مهم بازی ها را هم معرفی کنید.
واقعا ممنونم ازتون . از ماه ها پیش در خواست تحلیل این شخصیت رو داشتم . برای بعدی هم نیکو بلیک گزینه خوبی برای تحلیل هست
عالی
اگر درست یادم باشه بعد از Resident Evil 5 دیگه خبری ازش نشد،اما تنها کاری که از دست ما برمیاد امیدواریه
میتونید برای تحلیل های بعدی سراغ James Sunderland هم برید، بیش از حد روانیه
چرا خبری ازش نشد؟ ایشان با شخصیت پردازی کاملتر در Resident Evil 3 Remake سال 2020 شخصیت اصلی بود.
خب اسمش روشه دیگه
ریمیک
من منظورم ادامه داستانشه،نه دیدن خاطرات قدیمی صرفا با رزولوشن و کوآلیتی بیشتر
در نسخه سال 1999 دیالوگ های خیلی ابتدایی داشت. در ریمیک 2020 کلی دیالوگ و تبادل احساسات بین اون و کارلوس و فداکاری و سخت جان بودن و غیره رو هم داشت.
چرا کپکام اینطوری میکنه؟ الان خیلی وقته تو داستان خبری از کاراکتر هایی مثل لیان،جیل،کلر، ربکا نیست و بر عکس تمرکز کپکام رو کریس خیلی زیاد شده یعنی تو ۴ تا نسخه ی آخر سری بود. این بد نیستا ولی بقیه رو نباید فراموش کنه
خیلی وقت بود که از این مقالات نداشتیم و امیدوارم ادامه پیدا کنه . اگه قرار باشه یه شخصیت معرفی کنم یک شخصیت پیشنهاد بدم برای تحلیل ، به نظرم Mae Borowski از بازی night in the woods میتونه انتخاب جالبی باشه . نکته که وجود داره که بازی رو از گرافیک قضاوت نکنید .
حالا در مورد جیل ولنتاین به چندتا نکته اشاره میکنم که توی متن ذکر نشده : (شاید از قبل بدونید )
1-برای هر بازی از صدا پیشه مختلفی استفاده شده و تقریبا برای هر قسمتی که توی اون حضور داشته صدا پیشه متفاوتی انتخاب شده .
2- جیل ولنتاین در اول به طوری دیزاین شده بود که بر خلاف شخصیت های مونث بازی های دوران خودش دیزاین "جنسیتی" نداشت . (واقعا خوشحالم که دید ویدیو گیم به شخصیت های مونث عوض شده )
3-اگه سری رزیدنت اویل رو بازی کرده باشید میدونید که جیل عملا درجه سختی بازی رو کم می کرد یا همون easy mode بازی بود .
4- جیل ولنتاین در اصل شخصیت فرانسوی - ژاپنی بود .
واقعا کپکام نسبت به بعضی کارکتر های این فرانچایز دوست داشتنی راه درستی رو در پیش نگرفته . جیل ولنتاین به عنوان اولین کاراکتر رزیدنت اویل استحقاق اینو داره که داستانش ادامه پیدا کنه . به شخصه دوست دارم دوباره اون زوج کریس و جیل رو تو بازیهای جدید ببینم . این روزها هم که تازگیا رزیدنت اویل 1 رو تموم کردم دلم براش خیلی بیشتر تنگ شده . ( درسته قدیمیه ولی یه اویل فن این حرفا حالیش نیست )