در دنیای الدن رینگ چه اتفاقاتی میافتد؟ (کوهستان گلمیر و کاخ آتشفشان)
در بخش شمال غربی لیندل (Lyndell) پایتخت، کوهستانی آتشفشانی به نام کوهستان گلمیر (Mt. Gelmir) قرار دارد که خانهی ستمگرترین موجودات در سرزمین مابین است. کاخ آتشفشان محل پیدایش کفر و التحاد اگر به ترتیبی ...
در بخش شمال غربی لیندل (Lyndell) پایتخت، کوهستانی آتشفشانی به نام کوهستان گلمیر (Mt. Gelmir) قرار دارد که خانهی ستمگرترین موجودات در سرزمین مابین است.
اگر به ترتیبی که به بررسی مناطق الدن رینگ پرداختهایم در بازی پیشروی کرده باشید باید صاحب سه ابرطلسم (Great Rune) شده باشید، ابرطلسم گادریک (Godrick)، رنالا (Rennala) و سردار رادان (Radahn). حال وقت آن رسیده که به سمت شمال و محل رویش اردتری (Erdtree) برویم: فلات آلتوس (Altus Plateau).
مشابه سایر مسیرهای دسترسی سرزمین مابین، راههای زیادی برای رسیدن به فلات آلتوس وجود دارد. در هر صورت با ورود به این منطقه شاهد درگیری میان دو گروه نظامی، سربازان پایتخت اردتری، لیندل و نیروهای کاخ آتشفشان (Volcano Manor) واقع در کوهستان گلمیر در شمال خواهید بود.
مسیر شما از فلات آلتوس به شهر لیندل منتهی میشود، اما اگر به کاخ آتشفشان بروید فرصتی برای دستیابی به ابرطلسم دیگری بدست خواهید آورد که مسیر رسیدن به اردتری و جایگاه الدن لرد را برای شما سادهتر میکند. ارباب کاخ آتشفشان ریکارد (Rykard)، آخرین فرزند رنالا و راداگان (Radagon) است که بزرگترین دشمن قانون طلایی (Golden Order) در سرزمین مابین محسوب میشود. با راهیابی به کاخ آتشفشان اطلاعات زیادی درباره سرگذشت قانون طلایی، وقایع جنگهای از هم گسیختگی (The Shattering) و اتفاقات هولناکی که همچنان در سراسر سرزمین مابین در حال رخ دادن است، بدست خواهید آورد.
این مقاله شامل اسپویلرهای زیادی از داستان بازی است.
در ادامه به بررسی کوهستان گلمیر و کاخ آتشفشان پرداخته و از اسراری که این منطقه و افراد مستقر در آن مخفی کردهاند پرده برمیداریم.
انواع و اقسام جرایم جنگی
با ورود به کوهستان گلمیر شما فوراً با ستمهای ریکارد و ترس و وحشتی که در تمام این منطقه حاکم کرده است مواجه میشوید. با وجود همسایگی کوهستان گلمیر با شهر پایتخت لیندل، نیروهای ریکارد خطری جدی برای ارتش پایتخت محسوب میشوند و با گشت و گذار کوهستان شما آثار جدل و نبرد بین این دو لشکر را مشاهده خواهید کرد؛ مخصوصاً در بدو ورود به کوهستان شما با گروههایی از سربازان ارتش لیندل مواجه خواهید شد که در حال گشت زدن در میان جنازهها هستند، حتا اینطور به نظر میرسد که این سربازان از اجساد تغذیه میکنند.
میدانهای نبرد سوخته در تمام نواحی گلمیر و اوضاع بقایای ارتش لیندل که در این منطقه پرسه میزنند به خوبی تصویری از نحوه مبارزه ناجوانمردانه ریکارد نمایش میدهد. عدهای از سربازان به کلی عقل خود را از دست دادهاند و از چشمهای زرد عدهای دیگر نیز مشخص است در شرف تسلیم شدن در برابر جنون (Frenzied Flame) هستند.
با پیشروی در کوهستان با نیروهای دیگری مواجه میشوید که ریکارد برای مبارزه با ارتش پایتخت اجیر کرده است. دستگاههای آهنین عظیمی به نام دوشیزگان آدمربا (Abductor Virgins) که در گذشته در محوطه آکادمی رایا لوکاریا (Raya Lucaria) با آنها مواجه شده بودید، یکی از این نیروها هستند. تمام این منطقه با خون و آتش پوشیده شده است، تلهای بزرگی از اجساد و سربازان به صلیب کشیده شده نشان میدهد که مبارزهی میان ریکارد و پایتخت تنها بر سر قدرت نبوده است بلکه نمایشی از ایدئولوژی طرفین نبرد میباشد.
تمام وحشت و ستمی که شما در این منطقه میبینید به دستور ریکارد ایجاد شده است چرا که ستمگری وجهای از حکومت حاکمیست که نامش ارباب کفر و التحاد (Lord of Blasphemy) است.
گروه بازجویان (Inquisitors)
برای درک بهتر منظور از لقب "ارباب کفر" ریکارد لازم است که با گذشته او بیشتر آشنا شویم. ریکارد در گذشته از حامیان پر و پا قرص قانون طلایی بود، او تنها به قانون طلایی ایمان نداشت بلکه یکی از مجریان و مبلغان آن نیز به شمار میرفت. نام قبلی او "قاضی ریکارد" بود و گیدین اُفنیر (Gideon Ofnir) او را مجری قانون طلایی و فرمانده بازجویان معرفی میکند. لقب ریکارد به عنوان فرمانده بازجویان به این معنا بود که او تحت این عنوان به بازداشت و شکنجه افراد زیادی به جرم کفر و ارتداد از قانون طلایی میپرداخت. اگر به سیستمهای بازجویی در تاریخ دنیای خودمان هم نگاهی اندازیم میتوانیم نتیجه بگیریم که ریکارد فردی ظالم و بیرحم بوده است.
با دقت به تزئینات و محیط کاخ آتشفشان و صحبت با افرادی که در آن مستقر هستند تا حدود خوبی میتوانیم در رابطه با گروه بازجویان اطلاعات بدست آوریم. با ورود به کاخ و بالا رفتن از پلهها یکی از بازجویان سابق تحت فرمان ریکارد به نام گیزا (Ghiza) به شما حمله میکند، در دست او سلاح خوفناکی به نام چرخ گیزا قرار دارد که در حقیقت چرخ بزرگی است که به یک جوبدستی متصل شده و باید بدانید که این سلاح تنها ابزاری برای کشتن دشمنان نیست بلکه یکی از ابزارهای شکنجه قدیمی در قرون وسطا به حساب میآید. تیغهای کار شده روی این چرخ تنها برای زخمی کردن دشمن نیست بلکه نوعی کندهکاری و علامتگذاری روی پوست آنها میباشد.
این نوع سلاح فقط توسط گیزا حمل میشود اما در مکانهای دیگری در سرزمین مابین ابزارهایی مشابه آن دیده میشود، برای مثال یکی از ابزارهای کار شده روی دستگاههای دوشیزه آدمربا مشابه این سلاح است. این موضوع بیانگر مسائل مختلفی است، یکی اینکه این ابزار به احتمال زیاد تا قبل از جنگهای از هم گسیختگی کاربرد زیادی داشته و رایجتر بوده است.
دیگری اینکه وجود سلاحهایی مشابه بر روی دستگاههای دوشیزگان آدمربا نشان بیانگر این است که این دستگاهها توسط گروه بازجویان به عنوان ابزار شکنجه نیز مورد استفاده قرار میگرفتند. دوشیزگان آدمربا به درخواست گروه بازجویان به طور به خصوصی طراحی شدند و مشخص است که شکنجه یکی از مهمترین اهداف و کاربری آنها بوده است.
کاخ آتشفشان در بالای شهری در کوهپایههای کوهستان آتشفشانی گلمیر واقع شده است که به "زندان شهر" (Prison Town) شهرت دارد. این محل پر از دستگاههای شکنجه و سلولهای زندان است که نمایشگر سلطه بازجویان بر این شهر بوده و آنان در تمام شهر مشغول دستگیری، زندانی، شکنجه و متهم کردن مردم بودند درحالیکه اربابشان ریکارد در کاخ خود بر فراز آنان در حال جشن گرفتن با سایر اشرافزادگان است.
در نهایت به نظر میرسد که در زمان جنگهای از هم گسیختگی ریکارد تغییر کرده و نظرش عوض شد. او به جای حمایت و دفاع از قانون طلایی به مخالفت با آن پرداخت و به کفر و التحاد روی آورد. با توجه به ذات کثیف و فاسد بازجویان این تغییر برای ریکارد صرفاً جنبه ایدئولوژیک داشت و این امر منجر به همراه شدن تعداد بسیار زیادی از اعضای بازجویان با او و گرویدن به فرقهی جدید ریکارد شد.
تغییر ایدئولوژی ریکارد و پس زدن قانون طلایی برای او و سربازانش عواقب سنگینی نیز به همراه داشت. ارتش کاخ آتشفشان به طور کلی ارباب خود را ترک کردند و به همین دلیل است که سربازان ریکارد که در این منطقه با آنها مواجه میشویم را دستگاههای جدید اختراع شده، عروسکهای عجیب و گروههایی از دزدان را تشکیل میدهند.
با وجود اینکه ریکارد مانند سایر نیمه خدایان وفاداری و ایمان سربازان و ارتشش را به همراه ندارد اما موجودات دیگری هستند که به او برای رسیدن به اهدافش کمک میکنند.
تارنیشدهای یاغی
علت تغییر رویه ریکارد و کنار گذشتن ایمانش به قانون طلایی تنها علاقهاش به شکنجه و خونریزی نبود، او به کفر روی آورد چون از قدرت خدای بیگانه مریکا و کنترل دو انگشت بر سرزمین مابین نفرت داشته و اعتقاد داشت که زمان حکومت آنها بر سرزمین مابین به پایان رسیده است و او سعی دارد که ایدئولوژی خود را به سایرین منتقل کرده و افراد بیشتری را با خود همراه کند.
به لیورنیا برمیگردیم که با گشت و گذار در حوالی آکادمی احتمالاً با زنی به نام ریا (Rya) آشنا میشوید که از شما درخواست کمک میکند و میگوید تارنیشد دیگری به نام بلک گارد (Black Guard) گردنبندش را دزدیده است. اگر درخواست او را بپذیرید دو راه برای پس گرفتن گردنبند دارید: یکی کشتن بلک گارد که در واقع نامش بیگ بوگارت (Big Boggart) است و دیگری خریدن گردنبند از او. در هر دو حالت با برگرداندن گردنبند به ریا، او بسیار خوشحال شده و تحت تاثیر قرار میگیرد و در ازای تشکر دعوتنامهای به کاخ آتشفشان به شما میدهد.
بعدها مشخص میشود که ریا وظیفه داشته تا به دنبال تارینشدهای مثل شما بگردد، تارنیشدهایی که حاضر هستند با امثال خود بجنگند و دست خود را به خون آنان آلوده کنند، و آنها را به کاخ آتشفشان بکشاند. اگر با ریا دوباره در فلات آلتوس ملاقات کنید او شما را مستقیماً به محل کاخ آتشفشان میبرد تا با بانوی کاخ، زنی به نام تانیث (Tanith) ملاقات کنید.
شما میتوانید بدون داشتن دعوتنامه ریا نیز به کاخ آتشفشان وارد شوید و به بانوی کاخ ثابت کنید که لایق اضافه شدن به اعضای کاخ هستید. در هر حال تانیث و محافظش شما را میپذیرند.
تانیث همسر ریکارد است که رقصندهای در سرزمینهای خارجی بوده و ریکارد در حین انجام وظیفه به عنوان بازجو با او ملاقات میکند. ریکارد در کاخ حضور ندارد و تانیث امور کاخ را در نبود او به عهده گرفته است.
او به شما پیشنهاد میدهد که در مقابل قانون طلایی و مجریان آن بایستید و در مورد نیت دو انگشت و فرستادن شما در مبارزاتی ناجوانمردانه علیه نیمهخدایانی بسیار قدرتمند، در شما شک و تردید ایجاد میکند. اگر شما به اعضای کاخ آتشفشان و گروه یاغیان اضافه شوید قادر خواهید بود که قدرت را از دستان قدرتمندان گرفته، خود را از قانون طلایی خلاص کرده و سرنوشت خود را رغم بزنید.
با قبول کردن پیشنهاد تانیث برای عضو شدن در کاخ آتشفشان، او ماموریتی به شما میدهد تا قدرت و ارزش خود را به اعضای کاخ ثابت کرده و نیرو و سلاحهای قدرتمند سایر تارنیشدها را از آنها بگیرید. این ماموریتها به شکل قراردادهای قتل و ترور سایر تارنیشدها، به ویژه آنانی که به قانون طلایی ایمانی راسخ دارند، ارائه میشوند.
اگر موفق به انجام تعدادی کافی از این ماموریتها شوید در نهایت به ملاقات ارباب کاخ یعنی ریکارد میروید. شما تنها تارنیشدی نیستید که به نیروهای ریکارد و کاخ آتشفشان اضافه شدهاند و با گشتن در کاخ با تارنیشدهای دیگری مانند خود ملاقات خواهید کرد اما خواهید دید که آنها مانند تانیث به طور کامل شستشوی مغزی نشده و به ایدئولوژی ریکارد اعتماد ندارند.
در کاخ با ریا نیز ملاقات میکنید و با صحبت با او و پیشروی در خط داستانیش، پرده از اسراری درباره کاخ آتشفشان و افراد ساکن در آن برمیدارید که در هنگام ورود به کاخ به هیچ عنوان قادر به درک آنها نبودید.
مخالفت با قانون طلایی
با انجام چندین ماموریت از مجموعه قراردادهای کاخ آتشفشان خواهید دید که ریا جابهجا شده و در اتاق دیگری به موجودی نیمه انسان نیمه مار تبدیل شده است. ریا نام اصلی خود را زورایاس (Zorayas) معرفی میکند و سعی دارد تا جای ممکن این فرم مارگونه را به علت ترس از سایرین مخفی کند. او همچنین به شما میگوید که تانیث مادر اوست اما اطلاعات زیادی در رابطه زندگی خود ندارد و میگوید که مادرش او را حاصل معجزات شاهی گرانقدر میداند.
اگر در حین انجام ماموریتهای خود به کاخ بازگشته و با ریا صحبت کنید، او درباره صداهای عجیبی که در پشت دیوارهای کاخ آتشفشان میشنود به شما میگوید و در نهایت شما دیواری خیالی را میان دیوارهای کاخ پیدا خواهید کرد که با مسیری مخفی به اتاقهای مخفی کاخ میرسد. با عبور از این مسیر شما موجودات مارمانند بیشتری را خواهید دید و در نهایت راهی به خارج از کاخ و به کوهپایههای کوهستان گلمیر میرسید و میتوانید در زندان شهر بگردید و اطلاعات بیشتری در رابطه با ریکارد و همراهانش بدست آورید.
زندان شهر نگهبانانی از مردمان مارگونه و دوشیزگان آدمربا دارد و در خیابان اصلی آن هم یک قاتل فرزندان طالع پرسه میزند. در شهر شما افراد معمولی و معتقد به قانون طلایی را خواهید دید که در سلولهای زندان به قتل رسیدهاند. با رسیدن شما به مرکز شهر با ساختمان بزرگی مواجه میشوید که در اطرافش پر از قفسهایست که آلبینوریکها (Albinaurics) با ابزارهای شکنجه بزرگ و کوچکی در آن زندانی هستند.
در داخل ساختمان میزهای جراحی زیادی قرار دارند که انسانها و آلبینوریکها بر روی آنها خوابیدهاند درحالیکه نقص عضو شده و یا مردهاند. با بررسی موجودات نیمه انسان نیمه مار و قفسهای از آلبینوریکها و درنهایت ملاقات با ارباب کاخ آتشفشان، در خواهیم یافت که ریکارد در حال انجام آزمایشاتی است تا ارتشی از موجودات مارگونه بسازد و با آنها به لیندل پایتخت حمله کرده و قانون طلایی را شکست دهد.
در اینجا هدف اصلی ساخته شدن دوشیزگان آدمربا را متوجه میشویم: تهیه نمونههای آزمایشگاهی برای پروژه ریکارد. بیشتر نمونههای آزمایشگاهی از نژاد آلبینوریکها هستند و ما در محوطه آکادمی رایا لوکاریا با تعدادی از این دستگاهها مواجه شدیم که برای دستگیری آلبینوریکهای آکادمی فرستاده شده بودند.
در زندان شهر یافتههای دیگری نیز پیدا خواهید کرد که هدف اصلی ریکارد را برملا میکند. در غارهای مذابسنگ در زیر زندان شهر با اَبَرمار (Wyrm) ماگما روبهرو خواهید شد. این ابرمار از نسل اژدهایان دیگری که در سرزمین مابین با آنها مواجه شدید نیستند بلکه انسانهایی هستند که قلب اژدهایانی که شکار کرده بودند را بلعیدهاند تا قدرت آنان را تصاحب کنند.
انسانهایی که به شکار اژدهایان پرداخته و در محل کلیسای انجمن اژدهایان (Church of Dragon Communion) و برای کسب قدرت شکارشان قلب آنها را میبلعند بعد از مدتی انسانیت خود را از دست خواهند داد. (اگر شما به عنوان تارنیشد به شکار اژدهایان پرداخته و قلب آنها را ببلعید به ابرمار تبدیل نخواهید شد بلکه تنها تغییرات جزئی در آرایش و صورتتان پدید خواهد آمد).
در کلیسای زندان شهر با باس گادسکین اشرافی (Godskin Noble) مبارزه خواهید کرد. گاداسکینها نسلی از موجوداتی هستند که در مقالات بعدی به بررسی و معرفی آنها خواهیم پرداخت اما لازم است که در همین حد بدانید که آنها موجوداتی غیرانسانی هستند که جسم و کالبد موجودات دیگر را تسخیر کردهاند.
آنها مشابه سربازان ماری ریکارد توانایی بلندتر و بزرگتر شدن دارند و نوع اشرافی این موجودات در زیر پوستشان دمی مشابه دم اژدها دارند. دلیل حضور این گاداسکین اشرافی در منطقه کاخ آتشفشان مشخص نیست اما حضورش در کلیسا نماد همدستی او با ریکارد است. تمام این شواهد حاکی از آن است که ریکارد درصدد جذب موجودات از نژادهای مختلف و ترکیب آنها با یکدیگر برای رسیدن به موجودی کامل و قدرتمند است.
با ادامه دادن خط داستانی ریا شما شیء کیسه مانندی پیدا خواهید کرد که نکاتی را در رابطه با تولد او بیان میکند و ریا در نهایت کشف میکند که تولد او معجزهی پادشاهی نیست بلکه حاصل مناسک نفرتانگیز و وحشتناک ریکارد است.
با این حال تمام این شواهد به اندازه خود ریکارد قادر به نمایش هدف نهایی او از این آزمایشات نخواهند بود.
ارباب کفر و التحاد
در نهایت شما با خود ریکارد در اتاقی بزرگ پوشیده شده از مذابسنگ روبهرو میشوید. البته در ابتدا شما ماری بزرگ را خواهید دید که همان مار خداخور (God-Devouring Serpent) است با نام ایگلِی (Eiglay)، ماری شیطانی که معبدش را در نزدیکی ریکارد خواهید یافت که در آن پوست انداخته و بقایای پوستش از طاقهای آن آویزان است.
با تمام داستانهایی که در این منطقه شنیده و اطلاعاتی که بدست آوردید خواهیم دید که ریکارد از تمام وجودش برای نابودی قانون طلایی استفاده کرده است. او به مار شیطانی اجازه داده تا او را ببلعد و به نحوی خود را با او ادغام کرده و به موجودی فراتر از انسان تبدیل شده است.
در ابتدای ورود به کاخ آتشفشان با روحی از سربازان ارتش سابق ریکارد برخورد میکنید که به شما از نیزهای افسانهای میگوید که نامش شکارچی مار است و گفته میشود که در گذشته برای کشتن یک مار نامیرا مورد استفاده قرار گرفته است. سربازان ارتش ریکارد وقتی شاهد به فساد و ظلمت کشیده شدن اربابشان شدند تصمیم میگیرند که چارهای اندیشیده و راهی پیدا کنند تا او را از بین ببرند که به یافتن این نیزه ختم میشود. این نیزه قدرتهای ویژهای در برابر مار خداخور دارد و به شما کمک میکند که به سادگی مار را به قتل برسانید. مرگ مار خداخور ریکارد را وادار میکند که خودش را نشان دهد.
در بخش دوم مبارزه شما متوجه میشوید که ریکارد و مار هر دو در حقیقت یک موجود هستند و صورت و سر ریکارد از گردن مار بیرون زده و بازوانش از بدن مار بیرون زده است که به او اجازه میدهد شمشیرش "تیغه کفر" (Blasphemous Blade) را به دست بگیرد.
مبارزه با ریکارد نشان میدهد که مشابه کاری که گادریک با پیوند زدن انجام میداد، ریکارد نیز به دنبال راهی برای قدرتمند شدن و مقابله کردن با سایر نیمهخدایان است. تارنیشدهای یاغی نیز که در کاخ آتشفشان مستقر هستند در حقیقت اگر به اندازه کافی قدرتمند شوند در نهایت خوراک ریکارد خواهند بود تا قدرت آنها و تمام تارنیشدهایی که شکار کرده بودند به ریکارد برسد.
او این تارینشدها را خانواده خود مینامد و به نظر میرسد که خورده شدن آنها را نوعی اتحاد و امری مثبت در مسیر رسیدن به اهداف خود میداند. نیرو و قدرت تمام تارنیشدهایی که به کاخ آتشفشان آمده و قدرت خود را ثابت کردهاند در نهایت در اختیار ریکارد قرار میگیرد و در حین مبارزه شما خواهید دید که او جمجمههایی آتشین به سمت شما پرتاب میکند که در حقیقت بقایای تارنیشدهای بلعیده شده است.
با شکست ریکارد آخرین حرفش یعنی "یک مار هرگز نمیمیرد" به معنای این است که او فکر نمیکند که ممکن است واقعاً بمیرد اما در هر صورت شما قادر به تصاحب ابرطلسم او خواهید شد.
مرگ ریکارد منجربه جدایی تارنیشدهای یاغی از کاخ آتشفشان شده و اعضای آن هر یک به مسیرهای متفاوتی میروند و برخی از آنان ممکن است در شرایطی با شما مبارزه کنند. شما با شکست ریکارد و تصاحب ابرطلسم او در حقیقت سندی زنده بر ایدئولوژی ارباب کفر محسوب میشوید چرا که او اعتقاد داشت آنکه قویترین باشد صاحب همهچیز خواهد شد.
اگر بعداً به اتاق مبارزه با ریکارد بازگردید خواهید دید که تانیث تسلیم بر اعتقادات ریکارد، در حال بلعیدن جسد ریکارد و مار خداخور است و امید دارد که ریکارد و مار خداخور با او ادغام شوند.
با دستیابی به ابرطلسم ریکارد، میتوانید به شرق رفته و با گذر از فلات آلتوس، به پایتخت و محل رویش اردتری برسید و شانس خود را برای رسیدن به جایگاه الدن لرد امتحان کنید.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
اخه چر کرکی میخری.... میدونم پولش تو ایران زیادی هستش ولی بازم
جوابش ساده است دوست من
یک آمریکایی حتی اگه کارگر هم باشه ساعتی کمتر از ۱۰ دلار نمی گیره و حداکثر با ۲ روز کار می تواند الدن رینگ رو بخره حتی یک بچه هن با جمع کردن پول تو جیبی هتش ضرف یک یا دو هفته می تونه الدن رینگ رو بخره اما آیا می توانیم آیا منی که ۱۷ سالم می توانم؟
در سرزمین مابین چه گذشته است ؟
با این چیز هایی که تا الان خوندم میگم اتفاقاتی خوبی نیفتاده است:)
مقاله خوبی بود
من الدن رینگ رو بازی کردم ... نصف اینارو نمیدونستم.
ببین الدن رینگ سکیرو و سولز ها داستان پیچیده ای دارن اگه میخای کاملش رو بفهمی تو یوتویب بزن nima notron
نکته ای که وجود داره اینکه باید بری تک تک آیتم دیسکریپشن هارو بخونی با اینکه ممکنه همه ی آیتم هارو بدست نیاری . ولی نمیدونستم نیما چنل داره . دمت گرم .
خسته نباشید خانم احمدی ❤?
واقعا این سری مقالاتتون خیلی جامع و کامل هستن ، حیف که فعلا نمیتونم بازی رو تجربه کنم و با خوندن این مقاله کل داستان رو اسپویل میشم ?
واقعا داستان سرایی محیطی بازی های فرام سافت ور رنگ و بوی دیگه ای به بازی های اوپن ورلد و سند باکس دادن
امیدوارم همه دوستان بتونن از این عناوین شاهکار لذت ببرن
Thank you brother
❤?