آشنایی با سرزمین مابین و داستان بازی الدن رینگ
داستان بازی الدن رینگ (Elden Ring) داستانی زیبا ولی گیجکننده است و در طول بازی، همانطور که با قطعات حلقه قدرت مواجه میشوید داستان هم به شکل تکهتکه برای شما تعریف میشود. بازی سرشار از ...
داستان بازی الدن رینگ (Elden Ring) داستانی زیبا ولی گیجکننده است و در طول بازی، همانطور که با قطعات حلقه قدرت مواجه میشوید داستان هم به شکل تکهتکه برای شما تعریف میشود. بازی سرشار از خرده داستانهای زیادی است و با مواجه شدن شما با کرکترهای مختلف، که هر یک اهداف خود را دنبال میکنند، به آنها پی خواهید برد.
هشدار
این مقاله شامل اسپویلرهای زیادی از داستان بازی است.
شما به عنوان یک تارنیشد (Tarnished - گروهی از طردشدگان که به تارنیشد یا مایه ننگ معروف بودند) وارد دنیای سرزمین مابین (Lands Between) میشوید و وظیفه دارید که از طریق مبارزه، به جمعآوری طلسمهای عظیم (Great Runes) دست یافته و به الدن لرد تبدیل شوید. این امر از طریق درگیر شدن شما در جنگی میان چند گروه مختلف و تعدادی خدای بینام، بر سر حکومت بر سرزمین مابین صورت میگیرد و اگر شما از این مبارزات پیروز خارج شوید سرنوشت این سرزمین به دست شما تعیین خواهد شد.
داستان بازی به طوری است که بعد از چندین ماهی که از انتشار آن میگذرد هنوز خرده داستانهایی توسط علاقمندان کشف میشود. در این مقاله میخواهیم به شکل کلی به چهار موضوع بپردازیم:
- قبل از آمدن شما به سرزمین مابین چه اتفاقاتی افتاده بوده است؟
- علت حضور شما در این سرزمین چیست؟
- هدفی که باید در این سرزمین به آن دست یابید، چیست؟
- چه موانعی برای رسیدن شما به هدفتان وجود دارد؟
داستان بازی الدن رینگ؛ داستانی درباره مرگ
مشابه سایر بازیهای استدیو Fromsoftware رابطه بین شما و مردنهای متعدد در محیط بازی بهگونهای است که طی اتفاقاتی که در دنیای بازی میافتد اطلاعاتی به شما داده میشود. در سرزمین مابین، در محلی در پس مه، پایه و اساس حقیقت، به امر خدایان و نیمهخدایان (Demigods) پنهان شده است و یکی از مهمترین مسائل در رابطه با سرزمین مابین این است که ملکه ماریکا (Marika) با استفاده از قدرتی خدایان به او عطا کردند توانست حقیقت را طوری تغییر دهد تا مرگ (قانون طبیعت همه موجودات زنده، منجمله خدایان) برای همیشه از بین برود.
پیشروی در بازی الدن رینگ مشابه سایر بازیهای فرامسافتور است؛ چرخه مبارزه شما با دشمنان سرسخت و مردن برای رسیدن به ادامه بازی یا بدست آوردن قدرت خارقالعاده آنها. به دلیل کارهایی که ملکه ماریکا برای از بین بردن مرگ انجام داده است، مرگ شما به عنوان یک تارنیشد هم منجر به از بین رفتن کامل شما نمیشود و شما مجدد در آخرین محل معجزه ماریکا (سایت آف گریس - Site of Grace) بیدار شده و میتوانید به ماجراجویی خود ادامه دهید. از طرف دیگر این اتفاق برای دشمنان شما هم میافتد، با استراحت شما در سایت آف گریس تقریباً تمام دشمنانتان مجدد زنده میشوند و این بدان معناست که موجوداتی که در سرزمین مابین هستند برای مدت بسیار زیادی زندگی کردهاند.
به همین دلیل است که شبهنگام صدای زوزه و ناله از سلابههایی که در لیمگریو (Limgrave) قرار دارند را میشنویم یا تعداد بسیار زیادی از دشمنان ما شبیه به اسکلت هستند یا چیزی شبیه به مرده متحرک که بیهدف به دور خود میچرخند یا زمین را حفر میکنند. به نظر میآید که عمر طولانی باعث شده مردمان سرزمین مابین عقل خود را از دست بدهند.
اما اگر کسی موفق به مردن شود، روحش به درخت جادویی (اِرد تری – Erdtree) همان درخت عظیم طلایی رنگ در مرکز سرزمین مابین باز میگردد. اِرد تری منشاء اصلی حیات و مکمل مهم الدن رینگ و قانون طلایی (Golden Order) است.
به نظر میرسد که از طریق اِردتری میتوان به زندگی ابدی و یا بازگشت به زندگی پس از مرگ دست یافت. این موضوع که با مرگ موجودات، ارواحشان به اِردتری بازگشته و از بین نمیروند دلیل اصلی وجود تعداد فراوان ارواح و عناصر شناوری بر پایه و اساس روح، مثل خاکستر روح (Spirit Ash) در سرزمین مابین است.
بازگشت به اِردتری دلیل روبهرو شدن شما با قبرستانهای زیرزمینی بسیاری است که در انتهای هر یک هیولایی در فضایی پر از ریشههای درخت قرار گرفته است. گویی نزدیکی ارواح به ریشههای درخت، مسیر رسیدن به اِردتری را برایشان هموارتر میکند.
همانطور که گفته شد شما به عنوان یک تارنیشد به این دنیا وارد میشوید، تارنیشد یا افرادی که از آنها با عنوان لکه ننگ یاد میشود قبلاً از شهروندان سرزمین مابین بودند اما مدتهاست که آنها را به تبعید فرستادهاند. این افراد همگی از پیروان گادفری (Godfrey Hoarah Loux) اولین الدن لرد (کسی که قدرت حلقه را به دست میگیرد) بودند که مدت درازی در تبعید زندگی میکنند. با شروع بازی متوجه میشوید که شما نیز یکی از همان افراد هستید و در دنیایی خارج از سرزمین مابین با مرگ روبهرو شده و مجدداً به آن فراخوانده شدهاید تا در نبرد رسیدن به حلقه قدرت و جایگاه الدن لرد، شرکت کنید.
پیروزی در نبردی که منجر به رسیدن شما به جایگاه اِلدن لرد میشود بزرگترین هدف شما در بازی است. برای کسی که تازه از مرگ برگشته و با هر کسی که در این دنیا صحبت میکند این هدف را به او گوشزد میکند، مقداری گیحکننده به نظر میرسد و علت آن جایگاه قدرتمندی است که اِلدن لرد به واسه جادوی حلقه به دست میآورد و گروهها و افراد زیادی بنابر دلایل و اهداف خود به دنبال دستیابی به آن هستند.
ماریکا و نیمهخدایان
به منظور درک بهتر جایگاه الدن لرد لازم است که با نحوه شکلگیری واقعیت در سرزمین مابین آشنا شده و ببینید که چطور ماریکا و خانوادهاش بر آن حکومت میکنند. خانوادهای که علاوه بر جایگاههای فئودالیستی نظیر پادشاه، ملکه و... قدرتهایی خداگونه نیز دارند.
اول از همه باید با الدن رینگ (حلقه قدرت) آشنا شویم، وسیلهای که به شما قدرت دخالت در قوانین واقعیت در سرزمین مابین را میدهد. حلقه از تعدادی طلسم عظیم (ابرطلسم – Great Rune) ساخته شده است که در منوی شروع بازی آن را میبینید. طلسمهای عظیمی که بر روی این حلقه قرار دارند هر یک قدرت دخالت و دستکاری در یکی از عناصر واقعیت را به شما میدهند. ماریکا با جدا کردن طلسم مرگ از حلقه موفق شد نظم و عملکرد مرگ را در سرزمین مابین دستکاری کند. همچنین لازم به اشاره است که الدن رینگ در سرزمین مابین ساخته نشده بلکه توسط نیرویی بیگانه به نام اراده ماورایی (Greater Will) به آنجا فرستاده شده است.
اراده ماورایی در عالمی خارج از سرزمین مابین وجود دارد و برای انتقال دستورات خود به دنیای بازی از نمایندگانی استفاده میکند. ماریکا یکی از این نمایندگان است و خود نیز از سرزمینی خارجی به سرزمین مابین وارد شده است که به این افراد نومِن (Numen) میگویند. ماموران اراده ماورایی به نام دو انگشت (Two Fingers) مریکا را برگزیدند تا به جایگاه خداوندی در سرزمین مابین برسد و ابزاری برای انجام دستورات اراده ماورایی توسط حلقه قدرت باشد. ماریکا تمام دستورات را مو به مو اجرا کرده و به جایگاه خداگونه نائل شد. بنابراین در راس قدرت، اراده ماورایی قرار دارد که ماریکا و حلقه قدرت نمایندگان او هستند، سپس دو انگشت و نیمه خدایان که همان فرزندان و فرزندخواندههای ماریکا هستند قرار میگیرند.
زمانی که ماریکا قدرت حلقه را به دست آورد سرزمین مابین خالی از سکنه نبود، بلکه مردمانی با خدایان و تمدنهای مخصوص به خود در آن زندگی میکردند. این مردمان شامل گروهی از غولها (جاینت – Giant) در کوهستانها، تعدادی اژدها (که احتمالاً قبل از برگزیده شدن ماریکا توسط اراده ماورایی مورد توجه واقع شده بودند) و انسانها به همراه نژادهای مختلف دیگری است که در جای جای سرزمین مابین مستقر بودند.
ماریکا با در دست داشتن کنترل حلقه قدرت قوانینی را با نام قوانین طلایی وضع کرد که این قوانین توسط جایگاههایی به نام معابد مریکا (Church of Marika) واقعیت سرزمین مابین را دربرگرفته بودند. سپس ماریکا تصمیم گرفت که تمام موجودات سرزمین مابین را تحت سلطه خود و قانون طلاییاش دربیاورد. به همین منظور او به فرمانده جنگی احتیاج داشت که به نمایندگی از ملکه، نقش پادشاه را بازی کند. این فرمانده به نام اِلدن لرد شناخته میشود، دست راست ملکه ماریکا که با قدرتی باورنکردنی تمام سرزمین مابین را فتح میکند.
به عنوان اولین اِلدن لرد، ماریکا جنگجویی قدرتمند به نام هورا لو (Hoarah Loux) را انتخاب کرد که زمانی که به جایگاه پادشاهی رسید نامش به گادفری طلایی (Godfrey the Golden) تغییر کرد. تحت فرمان ماریکا، گادفری شروع حمله به جایجای سرزمین مابین، غولها و سایر تمدنها کرد. (اگر به منطقه قله غولها (Mountaintops of Giants) برسید خواهید دید که تعداد زیادی غول در نبرد با گادفری در آنجا مرده و منجمد شدهاند.) از ماریکا و گادفری فرزندانی متولد شدند، گادوین طلایی (Godwyn the Golden) و دو قلوهایی به نام مارگوت (Margott) و موگ (Mohg).
در بین این فرزندان، گادوین فرزند محبوب مریکا بود که با اژدهایان وارد نبرد شد و به واسطه قدرت بینهایتش موفق شد با تعدادی از آنها نیز دوست شود. مارگوت و موگ اما فرزندان طالع (Omen) بودند، موجوداتی شاخدار، عجیب، قدرتمند و نفرینشده. قانون طلایی با فرزندان طالع مخالف بود و باید شاخهای آنها در بدو تولد بریده میشد (عملیاتی که معمولاً به مرگ موجود منتهی میشد)، اما درباره فرزندان طالع اشرافزاده این قوانین اجرا نشد بلکه آنها را در خفا در زندانی در فاضلابهای پایتخت، لِیندِل (Leyndell) نگه میداشتند.
در حالی که برنامهی ماریکا برای فتح کل سرزمین مابین به خوبی پیش میرفت و نیروی اراده ماورایی در سراسر آن پخش میشد، درمیان لشگریانی که به مناطق مختلف رستاده میشد قهرمانی به نام راداگون (Radagon) وجود داشت که موفق شد فرمانده ارشد ارتش لیندل شود. او رهبری ارتشی را به عهده گرفته بود که به لیورنیا (Liurnia of the Lake) فرستاده شد تا این منطقه که در برابر قانون طلایی تسلیم نمیشد را فتح کند.
در منطقه لیورنیا آکادمی رایا لوکاریا (Raya Lucaria Academy) قرار داشت، موسسهای که مخصوص تعلیم جادوگرانی بود که قدرت خود را از یک منشاء کیهانی بدست میآوردند؛ این قدرت در تضاد با قدرتی بود که به واسطه ایمان به قانون طلایی به دست میآمد. این منطقه اشرافزادگان خودش را داشت، خانواده اشرافی کارین (Carian Royal Family) که ارتشی قدرتمند از شوالیهها و جادوگران داشتند.
راداگان به همراه نیروهای خود به لیورنیا حمله کرده و از ارتش کارین شکست سختی خورد، در این هنگام بود که او در میدان نبرد با یکی از اشرافزادگان خانواده کارین یعنی رنالا (Rennala) آشنا شد و این دو فوراً عاشق یکدیگر شدند و به این شکل بود که لیورنیا هم تحت سلطه قانون طلایی در آمد؛ البته نه از طریق جنگ و زور بلکه به واسطه ازدواج راداگان و رنالا. این دو صاحب سه فرزند به نامهای ریکارد (Rykard)، رادان (Radahn) و رانی (Ranni) شدند.
با گذشت زمان فتوحات گادفری به پایان رسید و بنابر دلایلی ماریکا تصمیم گرفت که جایگاهش به عنوان اِلدن لرد را از او بگیرد. او گادفری را به همراه ارتشش به خارج از سرزمین مابین تبعید کرد که تا زمانی که قدرتمندتر نشدهاند در آنجا رنج کشیده و بمیرند. به این ترتیب افراد ارتش گادفری به تارنیشد (کسی که مایه ننگ است) معروف شدند.
وقتی گادفری تبعید شد و جایگاه اِلدن لرد خالی ماند، راداگان رنالا را ترک کرده و به لِیندل بازگشت تا همسر مریکا و دومین اِلدن لرد شود. این موضوع منجر به ویرانی رنالا شد ولی سه فرزند آنها به عنوان فرزندخواندههای مریکا قدرتی خداگونه دریافت کرده و نیمهخدا شدند.
راداگان و رنالا نیز صاحب دوقلو شدند، میکِیلا (Miquella) و مالینیا (Malenia) که مشابه مارگوت و موگ آنها نیز نفرین شده بودند اما به شکلی متفاوت، میکیلا هرگز نمیتوانست رشد کند و برای همیشه در بدن یک بچه زندانی شده بود و مالینیا هم به فساد سرخ (Scarlet Rot) مبتلا بود که این بیماری با وجود نامیرا بودن مالینیا منجر به پوسیدن بدنش از داخل میشد.
با وجود تمام این مسائل مریکا و خانوادهاش برای مدت بسیار زیادی به عنوان خانواده اشرافی بر سرزمین مابین حکومت کردند، اما رفتهرفته اوضاع در حال تغییر کردن است.
شامگاه دشنههای سیاه و از هم گسیختگی
مریکا کنترل کامل بر سرزمین مابین را به دست گرفت و قانون طلایی را در نقطهنقطه آن جاری کرده بود، او به واسطه حلقه قدرت بسیار قدرتمند شده و ارتشی عظیم از سربازان و جادوگران را از طریق قانون طلایی با خود همراه کرده بود. همانطور که گفته شد او با استفاده از حلقه به طلسمهای قدرتمندی دسترسی داشت، ازجمله طلسم مرگ، که به او اجازه میداد هرطور که مایل است از آن استفاده کند و آن را تغییر دهد، به این ترتیب او و خانوادهاش و بعد از مدتی تمام موجودات سرزمین مابین نامیرا شدند.
به منظور مخفی و امن نگه داشتن طلسم مرگ، مریکا از برادر ناتنی و محافظ (Shadow) خود مالیکت (Maliketh) که موجودی نیمه انسان نیمه گرگ بود کمک خواست. مریکا او را موظف به مراقبت از طلسم مرگ کرد و به این شکل مالیکت به همراه طلسم بینهایت قدرمند مرگ، در جایی دوردست محبوس شد.
یک شب اما شخصی موفق به دزدیدن قطعهای از طلسم مرگ شد و با ادغام طلسم با دشنههایی سیاه، گروهی را مامور کرد که در تاریکی شب به پایتخت رفته و با استفاده از دشنهها گادوین را به قتل برسانند. این گروه در مسیر فرار نابود شدند اما ماموریت خود را به اتمام رساندند، یک نیمه خدا را برای اولین بار در تاریخ به قتل رساندند.
مرگ گادوین ضربه هولناکی به مریکا و قانون طلایی زد و مریکا در غم فرزندش با چکشی حلقه قدرت را خرد کرد. حلقه به طلسمهایی به اندازه و قدرت متفاوت تقسیم شده و در تمام سرزمین مابین پراکنده شد. راداگان سعی کرد حلقه را تعمیر کند اما موفق نشد و مریکا نیز ناپدید شده بود. به این ترتیب قانون طلایی و دنیایی که مریکا ساخته بود شروع به فروپاشی کرد. و مریکا نیز ناپدید شده بود. به این ترتیب قانون طلایی و دنیایی که مریکا ساخته بود شروع به فروپاشی کرد.
در نهایت راداگان نیز به طور مرموزی ناپدید شده و با از بین رفتن حلقه قدرت، قانون طلایی شروع به فروپاشی کرده و قدرتی که به واسطه حلقه ایجاد شده بود رو به نابودی برداشت. بعضی از فرزندان مریکا، نیمه خدایان، موفق به پیدا کردن قطعات بزرگی از حلقه به نام ابرطلسمها شدند که باعث شد از قبل نیز قدرتمندتر شوند.
از بین نیمه خدایان، برخی خواهان شکلگیری مجدد قانون طلایی بودند، برخی خواهان نگه داشتن قدرت برای خود، برخی خواهان ایجاد تغییر در قوانین حقیقت با استفاده از حلقه قدرت و برخی هم دست به دامن نیروهای بیگانه شده و خود را در اختیار آنها قرار دادند. فرزندان مریکا هر یک برای رسیدن به اهداف خود نیاز به دستیابی به جایگاه اِلدن لرد داشتند که این موضوع باعث شد جنگی داخلی در سرزمین مابین صورت گیرد که به آن نام از هم گسیختگی (The Shattering) دادند.
سرزمین مابین به سرعت به مناطق مختلفی تقسیم شد که هر یک ارتش مخصوص خود را داشتند. نیمه خدایان نیز به مبارزه با یکدیگر پرداختند، در میان آنها رادان و مالینیا که جزو قدرتمندترین مبارزان بودند در تلماسههای در کِیلید (Caelid) در مقابل هم قرار گرفتند اما هیچیک موفق به شکست دیگری نشد.
با وجود اینکه این مبارزه برندهای نداشت اما بیماری مالینیا در تمام منطقه کالید پخش شد و به ارتشها سرایت کرد. بیماری فساد سرخ درمانی نداشت و علاوه بر فاسد و نابود کردن گوشت بدن، بر مغز بیمار نیز تاثیر میگذارد. رادان در طی مبارزه به قدری در معرض بیماری قرار گرفت که عقلش را به طور کامل از دست داد، مالینیا هم برای اینکه بتواند در برابر قدرت بینهایت رادان ایستادگی کند، نیرویی که با درگیری بیشترش با بیماری به او داده میشد را به طور کامل پذیرفت و این امر نه تنها باعث از بین رفتن بدنش شد بلکه اراده و فهمش را از او گرفت.
بعد از نبرد سهمگین بین این دو، جنگ رفتهرفته آرام گرفت ولی از سرزمین مابین چیزی جز ویرانی و نابودی باقی نماند. نیمه خدایان هم هر یک از ترس خواهران و برادران خود در مناطق مختلفی به همراه تکههای ابرطلسم خود مخفی شدند.
در این حال تعدادی از این نیمه خدایان در حال برقراری ارتباط با نیروهای بیگانه برای دستیابی به قدرت بیشتر بودند تا بتوانند در مقابل سایرین مقاومت کرده یا بر آنها پیروز شوند، جنگی در کار نبود، خبری از صلح هم نبود، کسی خواهان تعمیر حلقه نبود و فقط ویرانی بود و ویرانی.
و اینجاست که شما به عنوان یک تارنیشد وارد سرزمین مابین میشوید. نیرویی ناشناس شما را به آنجا بازفراخوانده و توسط معجزه (Grace) راهنمایی و هدایت میکند، این الهامات هدایتگر فقط برای شما قابل دیدن است.
به نظر میرسد که هدایت این معجزه از طریق نیروی دو انگشت و یا در نهایت اراده ماورایی انجام میشود که شما را برای پیدا کردن و مبارزه با نیمه خدایان، بدست آوردن ابرطلسم هر یک از آنها، تعمیر حلقه قدرت و تبدیل شدن به اِلدن لرد، راهنمایی میکند. در طول بازی شما با تارنیشدهای زیادی مثل خود برخورد میکنید که بارها توسط نیرویی ناشناس فراخوانده شدهاند تا به هدفی مشابه هدف شما دست یابند اما به قدری در این مسیر شکست خورده و باقی ماندهاند که دیگر توانایی دیدن معجزه هدایتگر را ندارند.
ورود شما به سرزمین مابین زمان پایان حکومت طولانی مریکاست، وقتی که بیشتر سرزمین به ویرانه تبدیل شده است و همچنین با نبود مریکا دیگر گروهی به نام تارنیشد وجود نداشته و آنها در محلی به نام مقر میزگرد (Roundtable Hold) دور یکدیگر جمع شدهاند.
هدف غایی و نیروهای بیگانه
زمانی که شما با هدف شکست نیمه خدایان و تبدیل شدن به اِلدن لرد پا بر سرزمین مابین میگذارید اتفاقات زیادی در حال وقوع است. شما با افراد زیادی که در پی یافتن قطعات حلقه قدرت برای رسیدن به اهداف خود هستند مواجه میشوید. بیشتر افرادی که با آنها آشنا میشوید خواهان دستیابی به جایگاه اِلدن لرد هستند و حتا برخی از آنها سعی میکنند از شما برای رسیدن به اهداف خود استفاده کنند.
مشوق و راهنمای اصلی شما برای دنبال کردن هدفی که برای آن فرا خوانده شدهاید، دو انگشت، مامور اراده ماورایی است. اطلاعاتی که باید از طریق دو انگشت به شما منتقل شود باید به طور معمول توسط دوشیزگان انگشت (Finger Maidens) در اختیار شما قرار بگیرد. این دوشیزگان تسلیم تارنیشد خود هستند.
آنها وظیفه دارند که او را دنبال کرده و بصیرت دو انگشت را در اختیارش قرار دهند و به او برای بالاتر بردن قدرتش با استفاده از محل معجزه (Site of Grace) کمک کنند. وقتی شما بازی را شروع میکنید متوجه میشوید که بنا به دلایلی دوشیزهای برای شما درنظر گرفته نشده است، اما دختری مرموز به نام ملینا (Melina) به شما نزدیک شده و پیشنهاد میکند که به عنوان دوشیزه انگشت به شما خدمت کند تا در ازای آن شما برای انجام ماموریتش به او کمک کنید.
اراده ماورایی خواهان تعمیر حلقه قدرت است تا بتواند اهداف خود را دنبال کند، اما میان افراد زیادی که خواهان رسیدن به جایگاه اِلدن لرد هستند، تعداد قابل توجهی مایل به انجام دستور اراده ماورایی نیستند. مشکلات و مسائل زیادی بعد از جنگهای از هم گسیختگی در سرزمین مابین پیش آمده است و اراده ماورایی خواهان بدست آوردن دوباره کنترل کامل است اما او تنها نیروی بیگانهای نیست که در عالم وجود دارد. نیروهای بیگانه دیگری نیز به دنبال دستیابی به کنترل کامل بر سرزمین مابین هستند که در طول بازی با برخی از آنها و پیروانشان آشنا میشوید.
در سرزمین مابین علاوه بر فرزندان و فرزندخواندگان مریکا، گروهی از نیمه خدایان هستند که توسط دو انگشت برای رسیدن به جایگاهی که مریکا داشت انتخاب شدهاند. مشابه رابطه مریکا و مالیکت هر کسی که توسط دو انگشت انتخاب شود موجودی نیمه انسان نیمه گرگ به شکل سایه باید از او حفاظت کند.
برگزیدگانی که در طی بازی معرفی میشوند عبارتند از دوقلوهای مریکا و راداگان، مالینیا و بردارش میکِیلا، و دختر رنالا و راداگان یعنی رانی. در میان آنها نیمه خدایانی هستند که مایل به بازگشت به مسیر مریکا و قانون طلایی هستند، اما گروه دیگری میخواهند حلقه قدرت را بر اساس اهداف خود تغییر دهند و عدهای هم به دنبال دستیابی به قدرت خدایی هستند، به طوری که هر آنچه که مریکا انجام داده را تغییر دهند.
پس با گشت و گذار شما در سرزمین مابین شما با افراد مختلفی آشنا میشود که اطلاعات متفاوت و گاهی دروغین را در اختیار شما قرار میدهند تا به اهداف خود دست پیدا کنند. عدهای به مبارزه با شما میپردازند تا خود به مقام اِلدن لرد برسند. اینکه با قدرتی که در مسیر به دست میآورید به چه کسی کمک کنید یا یار چه کسی باشید انتخابی است که شما باید انجام دهید و شاهد نتایجش باشید.
در مقالات بعدی به بررسی داستان، تاریخ و شخصیتهای دنیای بازی الدن رینگ به تفکیک مکانی آنها میپردازیم. مقاله بعدی من درباره ماجراجویی در لیمگرو (Limgrave) را از دست ندهید.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
خیلی عالیی?
واقعا بعد از خوندن این مطلب میشه داستان رو فهمید?
خانم احمدی مقاله کامل و خوبی بود فقط اینکه غلط نگارشی و املایی داشت میزد تو ذوق و کلمه حتی درسته نه حتا.
.
واقعا تو ویجیاتو ویراستار یا کسی که مقالات چک کنه نیس؟ واسه سایتی مثل ویجیاتو زشته
از سال 1395 طی بخشنامهای برای نوشتن پایاننامه کارشناسی ارشدم اعلام کردند که قرار شده خطالرسم عربی از زبان فارسی رفته رفته خارج بشه، به همین دلیل حتا رو به این شکل نوشتیم. اگر ویراستاری اجازه میدادند حذف تنوین هم انجام میدادم.
چطوری با بازی کردن این گیم ، داستان بازی رو متوجه بشیم ، بدون کمک از وبسایت ها و یوتیوب
اطلاعات ایتم رو بخون
به دیالوگا توجه کن
تیوری بده
به اینکه چی کجا بهت میرسه دقت کن
یک نکته.
Erdtree خودش منبع حیات نیست همونطور که خودتون اشاره کردین حیات از قبل هم وجود داشته، در واقع اکثر نیروی حیات زمانی در Deeproot depth بوده که بعدا erd tree یه نوع رابطه همزیستی یا حتی انگلی با اون پیدا کرده
واقعا مرسی چون بازی داستانش فهمیدنش سخت بود ?
یه سوال من بازیو نتونستم تموم کنم توی اون ما با مریکا مبارزه میکنیم؟ یا کلا مریکا ناپدید شده؟
با مریکا ملاقات خواهید کرد اما شاید به شکلی جدید (؟)
چطوری. میشه داستان بازی رو فهمید؟
دوست من توی یوتیوب و وب میتونی تا حد زیادی در مورد داستان بازی بفهمی۔ولی خب باید چند جا رو مطالعه کنی چون هر سایتی ی سری قسمت ها رو توضیح داده.بعد گشتن توی چند سایت میتونی ب ی جمع بندی خوب برسی در مورد بازی
حیف که اسپویلر آلرت داره
امممم...... سرزمین مابین؟؟؟
سرزمین میانه ارباب حلقهها، سرزمین Midland (میانی) در مانگای برزرک و سرزمین مابین این بازی همگی اشاره به دنیای Midgard در اسطورهشناسی نورس دارن. برای اینکه با اونا اشتباه نشه باید اسم جدیدی براش میذاشتیم
واقعا دمتون گرم خیلی عالی بود. تشنه مقالات تخصصی به این شکل هستیم. فقط یه پیشنهاد کوچیک، اگر ممکنه کمی بیشتر روی ادیت متن مقالاتتون کار کنید تا غلطهای تایپی و املایی و نگارشی نداشته باشن که خیلی پسندیدهتر میشه. بازم ممنون ازتون
ممنون بابت مقاله
چند سال دیگه به دردم میخوره که الدن رینگ رو بازی کردم
الان که نمی تونم سن نمیخوره پدر و مادر هم نمیزارن اگه خدا بخواد چند سال دیگه بازی میکنم