انیمیشنهای سه بعدی پیکسار و والت دیزنی طی سالیان اخیر توانستند به بهترین خوراک انیمیشنی برای کودکان و نوجوانان تبدیل شوند. در بین آثار دیزنی انیمیشن Big Hero 6 از معدود آثاری بوده که مانند «شگفت انگیزان» پیکسار، به دنیای سوپرهیروها و ابرقهرمانان سرک کشیده است. با اینکه تا امروز خبر رسمی از ساخت قسمت دوم این سری به گوش نمیرسد اما Big Hero 6 عملا تبدیل به یک فرنچایز سینمایی شده و سریال انیمیشنی Baymax آخرین محصول از این فرنچایز است؛ محصولی ساده، کوتاه و دلنشین که میتواند در عین آموزندگی برای مخاطبین کودک و نوجوان خود، طعم اکشن و کمدی را نیز به آنها برساند.
مطلب پیشنهادی:داستان اصلی پری دریایی چه بود؟یک پری از زیر آبها که به دنیای بیرون از دریاها دل میبندد
دیزنی تغییرات شگفت انگیزی در محتواهای خود به وجود آورده و از یک سری خطوط قرمز همیشگی خود عبور کرده است. اوج این اتفاق در انیمیشن Turning Red رخ داد که در آن به مساله «عادت ماهیانه» و دیگر موارد عاطفی، فیزیکی در سن بلوغ دختران پرداخته شد. حتی بسیاری بر این باور هستند که در Luca هم ما شاهد تغییرات اینچنین در مورد پسران بودیم اما به شکل خیلی زیرپوستیتر؛ در هر حال به نظر میرسد دیزنی تصمیم گرفته تا به عنوان مهمترین رسانه و محبوبترین رسانه در بین کودکان و نوجوانان سراسر جهان، حرفهای تازهای برای گفتن داشته باشد.

آثار والت دیزنی میلیارد دلاری میفروشند و توسط صدها میلیون نفر در سراسر جهان دیده میشوند. اینجاست که اهمیت کارهای این استودیو بیشتر از همیشه روشن میشود و تغییر لحنی که دیزنی در محتوای خود داده، خودش را نشان میدهد. سریال Baymax هم در شش قسمت کوتاه میخواهد درباره مسائل مختلفی صحبت کند که شاید بزرگترها کمتر درباره آنها با بچههای خود صحبت میکنند.
در سریال Baymax ما با این روبات تپل سفید به عنوان قهرمان اصلی داستان روبرو هستیم (همین که شخصیت اصلی خودش یک روبات با این هیبت باشد و نه یک روبات فیتنس، نشان از مبارزه با Body Shaming یا همان شرم بدن دارد) که در سراسر شهر میچرخد و به مردم و حتی حیوانات کمک میکند. بیمکس دنیا را بسیار ساده میبیند و نمیخواهد که مردم به خودشان به دلایل مختلف آسیب بزنند، از همین رو با منطق و استدلالهایی خط کشی شده، به آنها میآموزد که راه درست را چطور انتخاب کنند.
قسمت اول این مجموعه ما را با یکی از کاراکترهای قدیمی این سری یعنی خاله کاس آشنا میکند. او که زانویش پیچ خورده نمیخواهد دست از کار بکشد و تصمیم دارد کماکان کافهداری کند تا بتواند به زندگی خودش برسد و پول در بیاورد. این قسمت از سریال درباره اهمیت دادن به زندگی و تفکیک زندگی از کار اشاره دارد، آن هم در دنیایی که همگی در به در دنبال پول در آوردن بیشتر هستند و مردم خودشان را تا سر حد مرگ خسته میکنند تا به کار و شغل خود ادامه دهند. بیمکس به ما میآموزد که باید زندگی را از کار جدا کرد و حتی شاید لازم باشد برای داشتن یک زندگی سالم، گاهی کار را تعطیل کرد.

اپیزود دوم درباره مواجهه با مرگ است؛ موضوعی که پیش از این نیز در انیمیشنهایی چون COCO به خوبی به آن پرداخته شده و در Soul به اوج خود رسید. در انیمیشن بیمکس اما بیشتر از آنکه درباره خود مرگ حرف زده شود، درباره اهمیت گذر کردن از فقدان مرگ صحبت میشود، اینکه پس از مرگ دوستان و آشنایان خود نباید تا آخر عمر زانوی غم بغل کرده و خودمان را از زندگی کردن محروم کنیم. این زاویهای جدید و تازه است که در این قسمت به آن پرداخته میشود و بیمکس به زنی که عزادار همسر خودش است، کمک میکند تا دوباره زندگیاش را بسازد.
در قسمت سوم ما با پدیده بلوغ دختران و بهویژه مساله «عادت ماهیانه» روبرو هستیم. بیمکس با دختری آشنا میشود که روز اول قاعدگی خود را سپری میکند و به همین خاطر نمیخواهد که با دوستانش در تماس باشد. او میخواهد تا ابد در دستشویی و در کنار وسایل بهداشتی خود زندگی کند و از دیدن دوستانش و انجام فعالیتهای فیزیکی هراس دارد. رو در رو شدن بیمکس با این دختر باعث میشود که او درسهایی درباره این فرایند طبیعی در دختران به او یاد بدهد.
در قسمت بعدی ما با موبیتا آشنا میشویم که کسب و کار خانوادگی خودشان یعنی فروش ماهی را ادامه میدهد. آنها جد اندر جد در این کار بودند و حالا که پوست موبیتا به ماهی حساسیت پیدا کرده، نمیخواهد قبول کند که باید دست از این کار بکشد و به کار دیگری مشغول باشد. تمام این قسمت استعارهای است از هویت جنسی موبیتا که در واقع یک همجنسگرا است و باید زندگی خودش را تغییر دهد. بیمکس به او یاد میدهد که چون خانوادهاش «فلان جور» بودند، لازم و ضروری نیست که او هم دقیقا راه آنها را ادامه دهد و میتواند تغییر کند و شجاعت این تغییر را داشته باشد.
در نهایت به یاچی میرسیم، گربهای خیابانی که تنهاست و خیلی اتفاقی یک ایرفون بلوتوثی را قورت میدهد و بیمکس برای نجاتش تلاش میکند. جدا از درسهایی نظیر کمک به حیوانات و اهمیت دادن به حیوانات ولگرد و رها نکردن آنها، سریال بیمکس در دو قسمت پایانی خود به ما اهمیت دوستی و مبارزه برای رفاقت را یاد میدهد. در واقع دوستان بیمکس در کل سریال دست به دست هم میدهند تا او را نجات دهند و یاچی که تنه یک گربه خیابانی است هم در این راه به آنها کمک میکند. گره مشترک بین تمام این شخصیتها، کمکهای بهداشتی بیمکس چه از لحاظ بهداشت فردی، جنسی و روانی است و این موضوع «سلامت روح و تن» است که تمامی شخصیتها را به هم گره زده است.

در دورانی که پس از شیوع ویروس کرونا، اهمیت سلامتی و پزشکی دوچندان شده، بیمکس به عنوان روباتی که پیام آور سلامتی و بهداشت است، ابرقهرمان همه ما محسوب میشود. او به دنبال سالم زندگی کردن همه افراد در جامعه است و در این راه از هیچ کمک و تلاشی دریغ نمیکند. این روبات با نگرشی ساده به زندگی، آنها را از پیچیدگیهایی که خودشان را در آن غرق کردند نجات میدهد و راه و روش درست زندگی کردن را یادشان میاندازد.
مطلب پیشنهادی:نگاهی به بهترین شخصیتهای دیزنی که خاطرات شیرینی را برایمان رقم زدندشخصیتهایی که هیچگاه از یادها پاک نمیشوند
انیمیشن سریالی Baymax مجموعه جمع و جور و کوتاهی است که سرجمع به یک ساعت هم نمیرسد اما نکات آموزندهای که در آن وجود دارد، مانند ساعتها کلاسهای درس مختلف است. این نکات آموزنده به ظریف ترین شکل ممکن به مخاطب القا میشود و هیچ حالت شعاری به خودش نمیگیرد. شاید زمان این فرا رسیده باشد که کتابهای درسی هم برای خودشان یک Baymax داشته باشند چرا که او بهترین معلم بهداشتی است که هر دانش آموزی میتواند به چشم خود ببیند!
به قول دیزنی بیمکس «همان کاری را انجام میدهد که برایش برنامهریزی شده است: کمک به دیگران». جمله ساده و بینظیری است، کاش ما هم همیشه سعی کنیم به دیگران کمک کنیم.
به شخصه پیشنهاد میدم با خانواده نبینید
از این سریال انتظار بیشتری داشتم
با انیمیشن نسخه ۲۰۱۴ خیلی خاطره دارم دوبله معرکه ای داشت و تموم دیالوگ هاش رو حفظ بودم
واقعا متاسفم که بعضی از اپیزود های سریال توی جایی مثل نماوا و فیلیمو موجود نیست..
میتونم بگم هر قسمتش برای بخشی از جامعه مفیده…
میبینمش..
من عاشق این کاراکترم
با اون علاِئم و دیالوگ ها بنظرم برای نوجوان ها هم خوب نیست چه برسه بچه های خوب کاش میدیدین بعد این پستو میذاشتین فاجعه بود
بی مکس سیاه نکردن.منتقیح نیست?