۱۰ جاسوس برتر انیمهها که نمیشود دوستشان نداشت
به بهانهی پایان یافتن انیمهی «جاسوس×خانواده» که داستان زندگی یک جاسوس را روایت میکند تصمیم گرفتهایم به سراغ ۱۰ جاسوس برتر انیمه ها برویم. همچنین اگر به دنبال لیستی از جذابترین و دوست داشتنیترین سریال ...
به بهانهی پایان یافتن انیمهی «جاسوس×خانواده» که داستان زندگی یک جاسوس را روایت میکند تصمیم گرفتهایم به سراغ ۱۰ جاسوس برتر انیمه ها برویم.
همچنین اگر به دنبال لیستی از جذابترین و دوست داشتنیترین سریال های جاسوسی هستید، مقاله مرتبط با این موضوع را از ویجیاتو بخوانید.
- 1 ۱۰) ارن در «حمله به تایتان»
- 2 ۹) رولو لامپروژ در «کد گیاس»
- 3 ۸) راب لوچی در «One Piece»
- 4 ۷) آنی در «حمله به تایتان»
- 5 ۶) ایلومی زولدیک در «شکارچی×شکارچی»
- 6 ۵) زووای در «شبح: مرثیهای برای شبح»
- 7 ۴) ریوجی کاجی در «Neon Genesis Evangelion»
- 8 ۳) سرگرد موتوکو در «روح در پوسته»
- 9 ایتاچی اوچیها در «ناروتو»
- 10 ۱) توایلایت در «جاسوس×خانواده»
۱۰) ارن در «حمله به تایتان»
پروتاگونیست «حمله به تایتان» از وقتی بهعنوان جاسوس بینالمللی در مارلی فعالیت میکند؛ رفتارهایش تغییر کرده و مثل گذشته نیست. ارن دوستیهای مادامالعمر را بهم زده؛ خانهها را ویران کرده و جانهای بیشماری را ستانده است.
با وجود آنچه گفته شد؛ این تایتان شیفتر(تبدیلشونده) پردردسر هنوز طرفداران زیادی در بین انیمهبازها دارد. دلایل بسیاری برای طرفدارها از حمایت ارن وجود دارد و یکی از اصلیترین آنها، کار چشمگیر او بهعنوان جاسوس در حالیست که برای حملهکردن به مارلی برنامهریزی میکند.
- در کنار مطالعهی مقالهی ۱۰ جاسوس برتر انیمه ها ببینید: ویدیوی اختصاصی ویجیاتو دربارهی اتک ان تایتان
۹) رولو لامپروژ در «کد گیاس»
بهعنوان یک قاتل آموزش دیده و مأموری قابل اعتماد در MI6، رولو لامپروژ ثابت کرده وقتی حرف از جاسوسی باشد هیچکس به پای او نمیرسد. مهارتهای رولو چنان چشمگیر است که لولوش را متقاعد کرد که برادر بزرگتر خودش است و توانست این راز را برای یکسال پنهان نگه دارد.
تنها ایرادی که به رولو میتوان گرفت؛ برخورد او پس از نزدیکشدن به لولوش بود. یک جاسوس بیاحساس و اجتماعگریز که در معاشرت با لولوش قلبش نرم شد و دیگر جاسوس موفق و کارآمدی نبود. هرچند که یک کاراکتر دوستداشتنی باقی ماند.
۸) راب لوچی در «One Piece»
راب لوچی برای کشف نقشههای یکی از سه سلاح باستانی بهعنوان جاسوس مخفی فعالیت میکرد. امروز، طرفداران اختصاصی انیمهی وان پیس (One Piece)، لوچی را بهعنوان یک عضو باحال و قابل اعتماد CP0 میشناسند (او در قامت قویترین عضو CP9 معرفی شده بود) لوچی یک نیروی خطرناک طبیعت و وجاسوسی شایسته برای دولت جهانی بود.
ماجراجویی مخفیانهی او در شهر Water 7 در نهایت او را از عرش به فرش کشید. خوشبختانه پس از پرشزمانی موجود در قصهی «وان پیس»، لوچی با تغییراتی مثل طراحی بهتر کاراکتر دوباره برگشت تا به طرفداران یادآوری کند که یکی از باحالترین جاسوسهای تاریخ انیمه است.
۷) آنی در «حمله به تایتان»
از میان همه جنگجویان مارلیایی که به جزیره پارادیس فرستاده شدند؛ هیچکسی مانند آنی خونسردی خود را حفظ نکرد. آنی در تمام فصل اول توانست، نقشهی حملهاش را از بقیه مخفی نگه دارد تا به همراه ارن، از دست لیوای و میکاسا فرار کند.
آرک زن تایتان به لطف مجموعه مهارتهای چشمگیر آنی، یکی از بهترین آرکها در «حمله به تایتان» است. پس از نبرد با دستهی دیدهبان در زمین باز، او سرانجام در جنگل توسط لیوای و میکاسا ردیابی شد. اگر قدرت ترکیبی این دو آکرمن نبود، آنی به تنهایی میتوانست ماموریت مارلی را با موفقیت به سرانجام برساند.
۶) ایلومی زولدیک در «شکارچی×شکارچی»
ایلومی زولدیک، برادر بزرگتر کیلوا را که فردی کنترلگر است باید یک آدمکش در نظر گرفت اما کارهای او در حین آرکِ آزمون شکار، بیشتر جاسوسی است. در حالیکه کیلوا و گون در تلاشند تا بهعنوان کارآموز از پس آزمون برآیند. ایلومی برای اینکه برادر کوچکترش را زیر نظر داشته باشد؛ در زیر لباس مبدل مضحکی خود را مخفی میکند.
با توجه به نتیجهی آزمون، ایلومی میتوانست به آسانی کیلوآ را به املاک زولدیک برگرداند. اما او به جای این کار او تصمیم گرفت خود را در یک لباس مبدل از برادرش جاسوسی کند و نقاط قوت و ضعفش را بهتر بشناسد.
۵) زووای در «شبح: مرثیهای برای شبح»
زووای یک روح آدمکش است. کسی که جایگاه ویژهای در دوزخ دارد و بدون حتی یک روز تمرین توانست از دو نفر از قویترین اعضای گروه پیشی بگیرد. او از روزی که بهعنوان جاسوس کارش را آغاز کرد هویتش را در معرض خطر قرار داد.
بعد از اینکه حافظهی زووای توسط دوزخ پاک شد؛ او بهعنوان یک آدمکش زندگی میکرد تا زمانیکه کلودیا حقیقت زندگی گذشتهی زووای را نشانش داد. با این دانستهها؛ زووای از موقعیتش در دوزخ برای جاسوسی به نفع کلودیا استفاده کرد.
۴) ریوجی کاجی در «Neon Genesis Evangelion»
ریوجی کاجی ممکن است دارای تواناییهای ماوراء طبیعی نباشد، اما او اعتمادبهنفس و بصیرت یک جاسوس تمامعیار را دارد. در سراسر Neon Genesis Evangelion، بینندگان به این باور رسیدند که کاجی چیزی نیست جز یک محقق که بهعنوان یک شبهمحافظ برای آسوکا لنگلی سوریو مشغول فعالیت است.
زمانی که کاجی شروع به حفاری در اطراف مقر NERV کرد، طرفداران متوجه شدند که شرح وظایف او بسیار پیچیدهتر بوده. اگرچه او بهطور ذاتی وفادار است اما مهارتهای تحقیقاتی خود را در اختیار NERVE، SEELE و حتی میساتو کاتسوراگی گذاشته است. که این آخری موجب شد با یکی از جذابترین کاراکترهای زن انیمه ماجرای عاشقانه داشته باشد.
- در کنار مطالعهی مقالهی ۱۰ جاسوس برتر انیمه ها بخوانید: دربارهی یکی از شاهکارهای انیمه تاریخ بیشتر بدانید: Neon Genesis Evangelion
۳) سرگرد موتوکو در «روح در پوسته»
نسخهی سینمایی انیمهی «روح در پوسته» با صحنهای از جاسوسی سرگرد موتوکو کوساناگی از یک جلسهی مخفیانه که به هرحومرج میرسد شروع میشود. وقتی دعوا و درگیری بالا میگیرد؛ کوساناگی را در پیشزمینهی تصویر میبینیم که یادآور بهترین جاسوسهایی است که در فیلمهای علمیتخیلی دیدهایم.
هر چه فیلم جلوتر میرود؛ کوساناگی رازهایی را کشف میکند که او را با توطئههایی مواجه میسازد که خود، همتایان سایبری پیشرفتهاش و دولت، دنیا را با مشتی آهنین اداره و کنترل میکنند. هر سرنخی که سرگرد کوساناگی مییابد؛ هویت او را بهعنوان یک جاسوس شایسته ارتقا میدهد.
ایتاچی اوچیها در «ناروتو»
ایتاچی اوچیها نیاز به معرفی ندارد. مردی که تمام اعضای خانوادهاش را به قتل رساند تا جنگی را که موجب نابودی دهکدهی مخفی برگ میشود متوقف کند. او عمرش را در کنار ویلنها گذرانده و هنوز هم در قلب طرفداران انیمه جا دارد.
ایتاچی اوچیها جاسوس بزرگی است چون موفق میشود یکی از بزرگترین رودستهای تاریخ فیکشنها را عملی کند. بعد از سالها همکاری با آکاتسوکی و زندگی در قالب یک بدمَن، مشخص میشود او در تمام این سالها مخفیانه بهعنوان یک جاسوس دهکدهی مخفی برگ فعالیت داشته است.
۱) توایلایت در «جاسوس×خانواده»
جاسوس انیمهی «جاسوس×خانواده» تنها به ۱۲ قسمت نیاز داشت تا دل هواداران را برای خود کند.
برای رسیدن به این محبوبیت، ما جاسوسی به نام توایلایت داریم که به همراه چند نفر دیگر خانوادهای بهنام فورگر را با هویتهای دروغین تشکیل دادهاند. توایلایت خود را لوید فورگر میداند.
از جمله ماجراجوییهایی که در فصل یک میبینیم؛ لوید به یکی از معتبرترین مدارس اوستانیا نفوذ میکند و دو بچه را از غرقشدن نجات میدهد؛ حواس پلیس را پرت میکند و با نامبردن از انواع نژادهای پنگوئن در یک آکواریوم یک عروسک پنگوئن بزرگ بهعنوان جایزه هدیه گرفته و آن را به دخترش میدهد. مجموعهی این فعالیتها، نشاندهندهی توانایی و باحالبودن او را در تمام موقعیتها نشان میدهد. او به شایستگی بهترین جاسوس دنیاست.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
مرگ بر آنی
دختره بی رحم
اصلا چرا نمیزنن بکشنش بعد اون همه کاری که کرد؟
جدی: هیچکدوم رو دوست نداشتم?
اصلا انیمه دوست نداشتم
اصلا چین و ژاپن و کره دوست نداشتم??
فقط آمریکایی دوست داشتم?
گنگ ایتاچی??
لولوچ لامپروژ یا کسی که بریتانیا و چین رو از رو زمین محو کرد کسی که میتوانست حاکم کل دنیا شود ولی ترجیح داد کل دنیا رو یکی کنه و برای این هدف از جان خود گذشت
راستش آنی برای من منفور شد تا اینکه جذاب و دوست داشتنی بشه
چرا؟ بعدا که با لیوای و هانجی و آرمین و اینا صمیمی میشه
اسپویل
.
.
.
.
.
هیچ وقت یادم نمیره چطور جوخه لیوای رو تیکه پاره کرد،بدون هیچ عذاب وجدانی
و متحد شدن هانجی و لیوای باهاش خیلی غیر منطقی بود انگار نه انگار چه بلایی سرشون اورده
با دشمن متحد میشن که دوستاشون رو بکشن، دوستایی که با هم بزرگ شده بودنن و قسم خوردن تایتان هارو نابود کنن،اونجا هم میبینیم آنی چطور با بیرحمی یگریست هارو میکشه. حتی خود میکاسا یه جوری تیکه تیکه شون میکنه انگار دشمن خونی بودن.
تا حدودی موافقم
و نمیفهمم چرا آرمین کراش داره رو آنی:/ آخه آرمین اصلا مناسب این خشونتا نیست
اره واقعا
آرمین خیلی روحیه اش لطیفه
آرمین؟ خب کسی که روی آنی کراش داشته رو خورده. یسری چیزا منتقل میشه
ایتاچی به نظرم واقعا خیلی محبوب تر از توایلایته