چندتا از ابرشرورهای مارول را می‌شناسید؟

دنیای سینمایی مارول در تعداد ابرشرورهایش کمبودی ندارد. برخی از ابرشرورهای مارول افراد عادی مانند جاستین همر (سم راکوِل) در «آیرون من ۲» یا دریکوف (ری وینستون) در «بلک ویدو» هستند. آن‌ها انسان‌های زمینی هستند که به جای داشتن قدرت‌های خارق‌العاده قدرت از طریق پول، جایگاهشان را به دست آورده‌اند، اما به جز این افراد، گروهی از دشمنان در فیلم‌ها و سریال‌های دنیای سینمایی مارول وجود دارند که قطعاً انسان‌های عادی نیستند.

برخی از ابرشرورهای مارول اصلاً انسان نیستند. البته تنوع زیادی هم دارند، از بیگانگان بنفش‌رنگ تا رئیس تبهکاران نامیرا. در واقع این اشخاص قدرت‌مندترین ابرشرورهای دنیای سینمایی مارول هستند – آن‌هایی که می‌توانند مثل آب خوردن قهرمانان و حتی سیارات را کاملاً از بین ببرند. این ابرشرورها‌ی مارول تهدیدات بزرگی برای ابرقهرمانان قدرتمندی هستند که در این جهان زندگی می‌کنند.

رتبه بندی قدرتمندترین ابرشرورها‌ی مارول مطمئناً کار آسانی نیست، به خصوص که اهداف و شخصیت هر کدام از آن‌ها بسیار متفاوت است. تلاش برای رتبه‌بندی آن‌ها و قرار دادنشان در برابر یک‌دیگر اندکی پیچیده است. با این حال، این می‌تواند یک واکاوی جالب باشد که به بینندگان اجازه می‌دهد تا از ابزارهای مختلف برای ایجاد تنش در این فیلم‌ها آگاه شوند و همچنین حریفان ویران‌‌کننده‌ ابرقهرمانان را بهتر بشناسند. طرفداران از این طریق می‌توانند تلاشی را که ابرقهرمانان برای شکست دادن این افراد به خرج دادند؛ بهتر درک کنند. دنیای سینمایی مارول ابرشرورهای بسیاری دارد، ابرشرورانی که پس از اتمام فیلم و نمایان شدن تیتراژ پایانی، همچنان در ذهن شما باقی خواهند ماند.

رونان (Ronan the Accuser)

رونان (لی پیس)، اولین شروری است که نگهبانان کهکشان با آن روبه رو می‌شوند و ورودی «باشکوه» به قصه دارد. او با صحبت راجع‌به وحشتی که مردم سیاره ‌یا زندار بر مردمش کری تحمیل کردند، وارد داستان می‌شود. با این حال، اولین سکانس این ابرشرور، فقط حرف و سخنرانی توخالی نیست. رونان با سلاخی یکی از اعضای سپاه نوا، از قبول کردن پیمان صلح بین زاندریان و کری خودداری می‌کند. از این نقطه به بعد، رونان در هر صحنه‌ای که حضور دارد کمِ‌کم یک نفر را می‌کشد، حتی دست راست قدرتمند تانوس، The Other.

میل رونان به قتل، کافی است تا او را به دشمنی به‌یادماندنی و قدرت‌مند تبدیل کند، اما او همچنین تصمیم می‌گیرد تا در شروع سومین پرده‌ی فیلم «نگهبانان کهکشان» از قدرت یک سنگ بی.نهایت برای عملی‌ کردن نقشه‌های خود استفاده کند. او این کار را برای سرپیچی از اربابش، تانوس (جاش برولین) انجام می‌دهد، و نقشه‌اش را برای قتل بی‌رحمانه این بیگانه بنفش و سپس تخریب کردن زاندار فریاد می‌زند.

بازی پرشور لی پیس این موقعیت را باورپذیر می‌کند که رونان می‌تواند تهدیدی جدی برای تانوس باشد و او را شکست دهد. رونان اما نمی‌تواند آن هاله‌ی ترسناک را برای مدت طولانی نگه دارد، زیرا نگهبانان کهکشان در نهایت او را شکست می‌دهند. با این حال، رونان در مدت زمانی که روی پرده حضور دارد، به خوبی خود را به عنوان یک تهدید جدی کیهانی ثابت می‌کند.

اولتران (Ultron)

تونی استارک (رابرت داونی جونیور) قصد داشت با اولترون (جیمز اسپیدر) زرهی دور تا دور زمین بکشد و از آن محافظت کند. در عوض چیزی که استارک ساخت یک ماشین نسل‌کشی بود که متقاعد شده اگر بشریت نابود شود، سیاره زمین وضعیت بهتری خواهد داشت. گیر سه پیچ اولتران به خشونت به اندازه‌ی کافی موقعیت را دشوار می‌کرد، اما بدتر از آن سرسخت بودن این دشمن قدرت‌مند بود. شکست دادن هوش مصنوعی اولتران اصلاً کار آسانی نبود، زیرا هر موقع که آسیب می‌دید می‌توانست به سادگی هوشیاری خود را به یک بدن رباتیک جدید منتقل کند.

اولتران از وجود با دوام خود برای زنده ماندن استفاده کرد و توانست تقریباً نقشه خود را برای تبدیل کردن شهر سوکوویا به شهاب سنگی برای نابود کردن تمام ساکنان زمین، استفاده کند. بسیاری از ابرشرورهای فیلم‌های کمیک می‌خواهند نسل بشر را از بین ببرند، ابرشرورهای مارول هم از این قاعده مستثنی نیستند. اما چند ابرشرور برنامه‌های خود را بر اساس منقرض شدن دایناسورها شکل می‌دهند؟ به عنوان یکی از سرسخت‌ترین دشمنانی که انتقام‌جویان با آن‌ روبه‌رو شدند؛ اولتران نمادی بود که نشان می‌داد وقتی جاه‌طلبی‌های استارک کنترل نشود چه اتفاقی می‌افتد.

هلا (Hela)

هلا: الهه‌ی مرگ (کیت بلانشت)، در تاریخ ابرشرورهای مارول ، یکی از خاص‌ترین ورودها را به قصه دارد. او بدون ذره‌ای توجه به ثور (کریس همسورث) و لوکی (تام هیدلستون) نزدیک می‌شود، انگار که آن‌ها هیچ چیزی نیستند. هر حرکت او همراه با قدرتی افسارگسیخته است. علاوه بر تمامی این نکات، هلا با شکستن چکش ثور، Mjolnir، جایگاه خود را به عنوان ابرشروری که باید به آن توجه کرد، تثبیت می‌کند. با این حرکت حیرت‌آور، آشکار است که ثور روبه‌روی ابرشروری قرار گرفته که تا به حال در عمرش ندیده است.

همانطور که از حمله‌ی بی‌رحمانه او به ازگارد مشاهده می‌شود، قدرت هلا فراتر از نابود کردن چکش است. او به تنهایی کل ارتش سربازان ازگاردی را از بین می‌برد. یک سکانس فلش‌بک او را در حال سلاخی همه‌ی رفقای والکیری به تصویر می‌کشد. سپس، مبارزه او با ثور که در آن هلا چشم ایزد آذرخش را از بین می‌برد. الهه‌ی مرگ دشمنی نیست که بتوان شکست آن را کار آسانی دانست. «ثور: راگناروک» مدام به بینندگان یادآوری می‌کند که هلا دشمنی فوق‌العاده قدرت‌مند است. حتی شکست او نیز بر میزان قدرتمندی او پافشاری می‌کند، زیرا برای از بین بردن هلا به تمام قدرت سورتور لازم است.

(او که باقی می‌ماند) He Who Remains

در پایان فصل اول «لوکی»، لوکی و سیلوی (سوفی دی مارتینو) در نهایت با مردی که به دنبالش بودند روبه‌ررو می‌شوند. آن‌ها به اقامتگاه او که باقی ما‌ند(جاناتان میجرز)، شخصیتی که مسئول ایجاد سازمان ناسازگاری زمانی است، می‌رسند. او که باقی می‌ماند همچنین وظیفه دارد تایملاین اصلی را از خطرات دور نگه دارد. اگر او بمیرد یا وظایف خود را رها کند، هرج و مرج عظیمی آغاز می‌شود و تایملاین‌های مختلف از هم می‌پاشند.

برخلاف اکثر ابرشرورهای مارول ، او که باقی می‌ماند چندان اهل مبارزه نیست. هنگامی که سیلوی تصمیم می‌گیرد نقشه‌ی خشونت‌آمیز خود را برای انتقام عملی کند؛ او که باقی می‌ماند دفاع خاصی از خودش نمی‌کند. قدرت او که باقی می‌ماند نه از قدرت بدنی، بلکه از نفوذ و قدرت او در چندجهانی است.

به علاوه، تمام قدرت‌های بالقوه‌ای که در نسخه‌هایی متفاوت از He Who Remains وجود دارد که مخاطبان هنوز آن را ندیده‌اند. مانند همه‌ی موجودات، او که باقی می ماند انواع بی‌شماری در جهان‌های مختلف دارد. یکی از فرم‌های جایگزین برجسته، کانگ فاتح قدرت‌مند است که در آخرین لحظات فصل اول «لوکی» به او اشاره می‌شود. چه کسی به اسلحه نیاز دارد وقتی شما آن کسی هستید که باقی می‌ماند، شخصیتی که تأثیر و قدرتش می‌تواند در ابعاد بی‌شماری گسترش یابد؟

آگاتا هارکنس (Agatha Harkness)

آهنگ فوق‌العاده جذاب «Agatha All Along» در سریال «وانداویژن»، به طور خلاصه روش‌های مختلفی را که آگاتا هارکنس جادوگر (کاترین هان) مخفیانه از قدرت جادویی خود در طول سریال استفاده کرد، بیان می‌کند. اعمال حیله‌گرانه او شامل شست‌وشوی مغزی مردی به نام رالف بونر (ایوان پیترز) برای ظاهر شدن در نقش پیترو ماکسیموف، برادر متوفی واندا ماکسیموف، و کشتن سگ بچه‌هایش، اسپارکی است. هارکنس بسیاری از این سریال را بدون اینکه ماکسیموف یا بیننده بدانند کنترل می‌کرد. قدرت‌هایی که واندا (الیزابت اولسن) اغلب از آن وحشت دارد، همان کارهایی است که هارکنس در هر فرصتی از انجام دادن آن‌ها لذت می‌برد.

رفتار فریبکارانه، تنها ترفندی نیست که هارکنس در آستینش دارد. او از قدرت‌های «دارک هولد» (Darkhold) استفاده می‌کند؛ کتابی عرفانی پر از شر، و همان‌طور که در یک فلش‌بک دیده می‌شود، او قبلاً گروهی از جادوگران از جمله مادرش را کشته است. البته، زمانی‌که انتقام‌جوی داستان به‌عنوان اسکارت ویچ، قدرتش را نمایان می‌کند، آگاتا هیچ شانسی برای مبارزه با او ندارد. با این حال، هارکنس یکی از ابرشرورهای مارول و شخصیتی فوق‌العاده قدرتمند است که با استفاده از جادوی تاریک، هیزم بیشتری به آتشی که واندا در شهر وست ویو بر پا کرده؛ اضافه می‌کند. مطمئناً برای فهمیدن این موضوع نیازی به یک آهنگ هیجان‌انگیز ندارید، اما این آهنگ می‌تواند یادآوری خوبی باشد.

گور، قصاب خدایان (Gorr the God Butcher)

قدرت گور (کریستین بیل) آنتاگونیست اصلی «ثور: عشق و تندر» از نام کامل او مشهود است: گور، قصاب خدایان. گورِ مسلح به شمشیرِ نکروس نفرین شده، خود را وقف از بین بردن خدایان می‌کند. این نقشه‌ی او فقط یک جاه طلبی بی‌دلیل نیست. یک شات سریع در «ثور: عشق و تندر» نشان می‌دهد که تلاش گور برای انتقام، سیاره‌های متعددی را در بر گرفته و منجر به مرگ خدایان بی‌شماری شده است.

در «ثور: عشق و تندر»، گور زمانی که به سمت شخصیت اترنیتی (برآورده‌کننده‌ی آرزوها) حرکت می‌کند، قدرت‌مندتر هم می‌شود. در حالی که بسیاری از دشمنان دنیای سینمایی مارول حتی لحظه‌ای متوجه رسیدن به پایان شوم داستان خود نشدند، گور اینگونه عمل نمی‌کند. او در حین مبارزه با ثور (کریس همسورث) و ثور توانا (ناتالی پورتمن) از قدرت خود برای رسیدن به غیرممکن و رسیدن به ابدیت استفاده می‌کند.

سیر شخصیتی گور در «عشق و تندر» بسیار احساساتی به پایان می‌رسد؛ زیرا او ترجیح می‌دهد به جای سلاخی تمام خدایان، آرزو کند دخترش احیا شود. با این حال، قبل از آن لحظه‌ی ستگاری، گور یکی از تاثیرگذارترین ابرشرورهای مارول شرور با سابقه‌ای موفق در تحقق کامل نقشه‌های شیطانی‌اش است.

آریشم قاضی (Arishem the Judge)

جاودانگان (Eternals) می‌توانند قرن‌ها زندگی کنند و قدرت‌هایی داشته باشند که با آن می‌توان کوه‌ها را جا‌به‌جا کرد، اما حتی آن‌ها هم باید به قدرتی بالاتر پاسخ دهند. این ابرقهرمانان برای سلستیالی به نام آریشم کار می‌کنند موجودی غول‌پیکر از دورترین نقطه‌ی‌ کیهان. سرسی (جما چان) بعداً متوجه می‌شود که آریشم هر یک از جاودانگان را خلق کرده است. او و گروه‌هایش همگی شکل‌هایی از زندگی مصنوعی هستند که برای از بین بردن سیارات و کمک به تولد سلستیال جدید طراحی شده‌اند. آریشم این اعمال وحشتناک را از خاطرات سرسی و رفقایش پس از پایان کارشان پاک می‌کند.

قبل از «جاودانگان»، قدرت سلستیال‌ها در فیلم‌هایی مانند «نگهبانان کهکشان» دیده می‌شد. با این حال، حضور وحشت‌آور آریشم در «جاودانگان»، ماهیت باعظمت سلستیال‌ها را بیش از پیش به تصویر می‌کشد. این خو در صحنه‌ی پایانی «جاودانگان» متبلور می‌شود، که در آن آریشم بر فراز زمین می‌چرخد در حالی که با تعداد انگشت‌شماری از جاودانگان بازمانده روبه‌رو می‌شود. جاودانگانی که از دستورات او سرپیچی می‌کنند. در گروه بزرگ دشمنان کیهانی بسیار قدرتمند در دنیای سینمایی مارول، سایه قدرت‌مند آریشم به خوبی حس می‌شود.

ایگو سیاره‌ی زنده (Ego the Living Planet)

آریشم تنها سلستیال برجسته در دنیای سینمایی مارول نیست. ایگو (کرت راسل)، پدر پیتر کویل (کریس پرت) را نباید فراموش کرد. این شخصیت موجودی همه‌کاره است که سیاره‌ای به دور خود ساخته. این اقامتگاه، در ظاهر دوستانه به نظر می‌رسد اما اسکلت‌های زیادی را از گذشته در درون خود جای داده است. ایگو همچنین می‌تواند ساعت‌ها لاف بزند که چه‌گونه می‌تواند زندگی خلق کند و اوه! به سیاره‌های بی‌شماری در سراسر کهکشان نیز سر زده. ایگو که همیشه در آرزوی گسترش دامنه‌ی دسترسی خود است، قدرت فوق‌العاده‌ای را در اختیار دارد و از سلاخی کسانی که در راه او ایستاده‌اند هراسی ندارد.

فقط این واقعیت که ایگو یک سیاره‌ی کامل را ساخته است (سیاره‌ای که گهگاه چهره او را نشان می‌دهد) باید نشان دهد که این سلستیال چه‌قدر قدرتمند است. تعداد حیرت‌‌انگیز کسانی که او به قتل رسانده، از جمله مادر کویل، یک یادآوری وحشتناک برای ماست که چه‌گونه ایگو علاقه‌ای به استفاده از قدرت‌های باشکوه خود برای بهبود کیهان ندارد. توانایی او برای بازسازی شکل انسانی خود بدون توجه به اینکه چند بار از بین رفته است، ایگو را به یکی عجیب‌ترین ابرشرورهای مارول و تهدیدی غیرقابل انکار تبدیل می‌کند.

اسکارلت ویچ (‌‌Scarlet Witch)

واندا ماکسیموف در آخرین لحظات رویارویی غیرِ خشونت‌آمیز خود با دکتر استرنج (بندیکت کامبربچ) در «دکتر استرنج در چندجهانیِ دیوانگی» به جادوگر اخطار می‌دهد: اگر آمریکا چاوز (خوچیتل گومز) را تحویل ندهد، با غروب آفتاب، او و هر کسی که از او محافظت می‌کند با خشم ماکسیموف روبه‌رو نخواهند شد. در عوض، آن‌ها با قدرت کامل اسکارلت ویچ روبه‌رو خواهند بود. ماکسیموف دائماً از قدرت جادویی خود استفاده می‌کند تا هر کسی را که سر راهش قرار می گیرد نابود کند و بدن نسخه‌های دیگر خود در جهان‌های دیگر را به دست بگیرد.

قدرت فوق‌العاده‌ی اسکارلت ویچ، زمانی که این شخصیت با نسخه‌ی دنیای سینمایی مارول از ایلومیناتی رودررو شده، حقیقتاً آشکار می‌شود. در اینجا، افرادی مانند بلک بولت (آنسون مانت)، آقای شگفت‌انگیز (جان کراسینسکی) و کاپیتان کارتر (هیلی اتول) همگی توسط اسکارلت ویچ نابود می‌شوند. حتی پروفسور اکس (پاتریک استوارت) بعد از اینکه دستش را دراز می‌کند و سعی می‌کند کمی با اسکارلت ویچ صحبت کند، گردنش شکسته می‌شود.

همانطور که در فیلم «انتقام‌جویان: جنگ ابدیت» واندا ویژن (پل بتانی) را نابود کرد تا جهان را نجات دهد، ماکسیموف همیشه شخصیت قدرتمندی بوده است، اما «چندجهانیِ دیوانگی» توانایی‌هایش را با پذیرفتن خوی اسکارلت ویچ به سطح بالاتری می‌برد. در این روند، این کاراکتر به یکی از ترسناک‌ترین ابرشرورهای مارول تبدیل می‌شود.

لوکی (Loki)

بسیاری از ابرشرورهای مارول از نظر فیزیکی قلدرماب هستند. لوکی اما انحراف جالبی از این هنجار است. لوکی فاقد هیکل فوق‌العاده عضلانی بوده و بیشتر شبیه یک مرد معمولی است. همین نکته، دقیقاً بخشی از چیزی است که او را به یک دشمن فوق‌العاده قدرتمند تبدیل می‌کند. او آخرین موجودی است که گمان می‌کنی یک ابرشرور باید باشد (با لباسی شبیه به یک سوسک)، موجودی غیرقابل کشتن که مدام برمی‌گردد.

لوکی در طول حضورهای مختلف خود در دنیای سینمایی مارول، از عقل و هوش خود برای فریب دادن مرگ در موارد بی‌شماری استفاده می‌کند. با فرار از مرگ، لوکی توانسته است از دیگران در MCU پیشی بگیرد و آن‌ها را کنترل کند. برای مثال، حکومت وحشت‌‌انگیز او بر روی زمین در «انتقام‌جویان» یا زمانی که در شروع «ثور: راگناروک» خود را جای پادشاه اودین (آنتونی هاپکینز) نشان می‌دهد.

حتی در مبارزات تن‌به‌تن، او باز هم یک چهره قدرتمند است. خدای شرارت ممکن است در نگاه اول نیروی چندان قدرت‌مندی به نظر نرسد که بتوان رو‌ی آن حساب کرد اما فقط صبر کنید. دیر یا زود، انگیزه‌های خودخواهانه‌ی لوکی و توانایی او در تحمل – بدون توجه به چالش – به شما یادآوری می‌کند که چرا او ابرشروری است که باید از او ترسید.

تانوس (Thanos)

از اولین حضورش در دنیای سینمایی مارول، مخاطب گمان می‌برد که تمام کاری که تانوس انجام می‌دهد این است که روی یک صندلی بزرگ طلایی بنشیند. «انتقام‌جویان: جنگ ابدیت» و صحنه‌ی ابتدایی آن، تانوس را به عنوان تهدیدی معرفی کرد که باید بسیار جدی گرفته شود. در آغاز «انتقام‌جویان: جنگ ابدیت»، تانوس و وفادارانش کشتی ازگاردی‌ها را از بین می‌برند. این موجود بنفش ثور را از موهایش می‌گیرد تا لوکی نشان دهد که سنگ ابدیت کجاست. تانوس پس از پرتاب خدای آذرخش به زمین، با هالک مبارزه می‌کند، دوئلی که او با وجود قدرت قابل توجه غول سبز، برنده می‌شود.

تانوس از قدرت باورنکردنی خود استفاده می‌کند. این قدرت با وجود سنگ‌های ابدیت افزایش پیدا می‌کند و او زندگی را برای ابرقهرمانان جهنم می‌کند. تانوس در پایان «جنگ ابدیت»، زمانی که واندا ماکسیموف ویژن را قربانی کرد، اوج توانایی‌هایش را به نمایش می‌گذارد. در پی این شکست به ظاهر قطعی، تانوس از سنگ زمان برای معکوس کردن زمان و شکست دادن ماکسیموف استفاده می‌کند. تانوس فقط از نظر فیزیکی نیرومند نیست. بله او می‌تواند در یک مبارزه با افرادی مانند تور و هالک مقابله کند و آن‌ها را شکست دهد؛ اما او یکی از باهوش‌ترین ابرشرورهای مارول است و از سنگ‌های ابدیت به نفع خود استفاده می‌کند.

ژو ونوو (Xu Wenwu)

با شروع «شانگ-چی و افسانه‌ی ده حلقه»، تماشاگران با پیش‌درآمدی مواجه می‌شوند که قرن‌ها قبل را نمایش می‌دهد. زمانی که در آن وِنوو (تونی لیانگ چائو-وِی) از ده حلقه‌ی جادویی برای از بین بردن دشمنانش استفاده می‌کند. اگرچه منشأ این حلقه‌ها در هاله‌ای از رمز و راز پنهان است؛ روشی که ونوو از آن‌ها، برای نابود کردن هر کسی [که به اندازه‌ی کافی بدبخت است] که در مسیر او قرار بگیرد استفاده می‌کند، افسانه‌ای است.

با حلقه‌هایی که او در چنگ دارد، این جنایتکار امپراتوری خود را فراتر از وحشیانه‌ترین رویاهای هر کسی گسترش می‌دهد. ونوو فواید زیادی از حلقه‌ها درو می‌کند؛ از جمله توانایی زندگی طولانی بدون پیر شدن.

حتی زمانی که ونوو، ناخواسته تحت تاثیر نیروهای هیولایی قرار می‌گیرد؛ از قدرت او چیزی کم نمی‌شود. چه کسی جز ونوو توانایی شکستن سدی را دارد که ارتشی از هیولاهای پرنده را محصور نگه می‌دارد؟ هوش حیله‌گرانه‌ی ونوو، یک ویژگی‌ کاملاً جدا از قدرت ده حلقه است و او را به یکی از ترسناک‌ترین ابرشرورهای مارول و تهدیدی خطرناک‌تر از گذشته تبدیل می‌کند. تونی لیانگ چائو-وِی هاله‌ای از اقتدار غیرقابل انکار را به تصویر می‌کشد؛ بازی او توجه شما را جلب می‌کند، حتی زمانی که ونوو فقط به سادگی سر میز شام صحبت می‌کند. ونوو ممکن است مانند دیگر ابرشرورهای مارول از خدایان نباشد یا از ستارگان برنخاسته باشد، اما میراث طولانی ویرانگرش، او را به قدرتمندترین دشمن در این حماسه تبدیل کرده است.