۱۰ ویلن کمیک بوکی که بیش از بقیه کشته شدهاند
کشته شدن برای ویلن ها صرفاً کمی دردسر محسوب میشود. فرقی نمیکند که این شخصیتهای شرور چند بار از یک پرتگاه به پایین پرت یا منفجر شوند، چند شماره کمیک بعد آنها را بدون یک ...
کشته شدن برای ویلن ها صرفاً کمی دردسر محسوب میشود. فرقی نمیکند که این شخصیتهای شرور چند بار از یک پرتگاه به پایین پرت یا منفجر شوند، چند شماره کمیک بعد آنها را بدون یک خراش خواهیم دید.
میتوان ریشه این کلیشه را در اوریجین جوکر یافت. او ظاهراً در اولین حضورش کشته شد اما نویسندگان پتانسیل زیادی در این دلقک دیدند و او را تبدیل به یکی از ویلنهای مداوم بتمن کردند. وقتی جوکر تبدیل به یکی از ویلنهای سرشناس دنیای کمیکها شد، نویسندگان تصمیم گرفتند تا کلی ویلن به وجود آوردند که توانایی خاصی در دور زدن مرگ دارند.
بازگرداندن یک ویلن از دنیای مردگان یک حقه داستانی نیست، بلکه یک حقه تجاریست. تنها چیزی که بیش از مرگ یک شخصیت باعث فروش کمیکها میشود، بازگشت یک شخصیت کشته شده است. به این ترتیب، برخی از ویلن ها این عادت را پیدا کردهاند تا بارها کشته شوند.
فرقی نمیکند که این دست شخصیتها سر خود را از دست بدهند، هدف بمب اتم قرار بگیرند یا خاکستر شوند، آنها از رها کردن بدن فانی خود سر باز میزنند. حالا نیز در این مطلب به سراغ ۱۰ ویلن دنیای کمیک ها میرویم که تعریف جدیدی برای واژه «بازگشت» ارائه دادهاند.
- 1 ۱۰. کلا (Klaw)
- 2 ۹. گالاکتوس (Galactus)
- 3 ۸. جوکر
- 4 ۷. تانوس
- 5 ۶. رد اسکال (Red Skull)
- 6 ۵. رأس الغول (Ra's Al Ghul)
- 7 ۴. جکل/بن ریلی (The Jackal/Ben Reilly)
- 8 ۳. سالومون گراندی (Solomon Grundy)
- 9 ۲. مولتی من (Multi-Man)
- 10 ۱. دومزدی (Doomsday)
- 10.1 به مطالعه در مورد شخصیتهای کمیک بوکی ادامه دهید
۱۰. کلا (Klaw)
در دنیای سینمایی مارول، اولیسس کلا (Ulysses Klaw) دلال جنگ افزاری است که یک مختل کننده صوتی را درون دست مصنوعی خود قرار داده. ولی در دنیای کمیکها این شخصیت بسیار قدرتمندتر از این حرفهاست. پس از ورود کلا به یک مبدل صوتی بدن او به طور کامل تبدیل به صوت میشود تا او بتواند هر نوع فرکانس شنوایی را به بازی بگیرد.
علاوه بر این، کلا عملاً جاودان محسوب میشود. حتی اگر این شخصیت ظاهراً از بین برود، او باز هم بدنش را سر هم میکند. کلا پس از این که توسط کارول دنورز به درون مختل کننده صوتی کشیده شد کشته شده، توسط کارنیج تکه تکه شده، توسط بلک پنتر از هم پاشیده، توسط دزلر (Dazzler) نابود شده، درون اقیانوس آرام غرق شده و توسط کامپیوتر گالاکتوس جذب شده است. اما تا وقتی که صدایی در هستی باشد، کلا خیلی در حالت مرگ باقی نمیماند. بر اساس این منطق، شاید بتواند تصور کرد که این ویلن فقط وقتی واقعاً کشته میشود که در خلأ از بین برود.
نخیر! این اتفاق فقط باعث میشود تا او در حالت خوابیده قرار بگیرد. به محض این که ناخودآگاه کلا کوچکترین صدایی را تشخیص دهد، او دوباره بازمیگردد. کلا شاید مرگبارترین شخصیت شرور ممکن نباشد اما قهرمانان زمین هنوز هم او را به چشم یک رقیب سرسخت میبینند. شاید به خاطر این که هیچکس نمیداند چطور میشود برای همیشه از شر او خلاص شد.
۹. گالاکتوس (Galactus)
گالان تنها نجات یافته از هستی پیشین محسوب میشود. وقتی هستی کنونی شکل گرفت، او انرژی واقعیت خودش را جذب کرد و به گالاکتوس تبدیل شد. با وجود این که گالان عملاً در این پروسه کشته شد اما گالاکتوس متوجه نبود که این اولین بار از دفعات متعددی خواهد بود که از بین میرود.
در شماره ۱۰۹ کمیک Silver Surfer، دستگاه آلتیمیت نالیفایر (The Ultimate Nullifier) توانست وجودیت گالاکتوس را خنثی کند. هر چند قاصد او، سیلور سرفر، توانست از این دستگاه استفاده کند تا اربابش را به زندگی بازگرداند. در طی خط داستانی The Infinity Gauntlet نیز تانوس با استفاده از سنگهای ابدیت باعث مرگ گالاکتوس شد. با این حال وقتی تانوس شکست خورد، گالاکتوس نیز دوباره به زندگی بازگشت.
در داستان The Death of Galactus سال ۲۰۰۰، سیلور سرفر پس از بیرون کردن انرژی زندگی بلعنده دنیاها باعث پایان یافتن زندگیاش شد. منتهی مرگ گالاکتوس باعث بیدار شدن یک موجود مرگبارتر با نام ابراکساس (Abraxas) شد. در نهایت گالاکتوس احیا شد تا جلوی وجودیت ابراکساس گرفته شود.
در طی کراساوور مارول و دیسی با نام JLA/Avengers، کرونا (Krona) هم توانست گالاکتوس را از بین ببرد و زره او را تبدیل به یک دژ کند. در یک داستان که ۵۰۰ سال در آینده رخ میداد، بدن گالاکتوس تبدیل به یک موتور برای قدرت دادن به یک سیاره شد. وقتی گالاکتوس زمان حال متوجه شد نسخه آینده او این گونه مورد بهره برداری قرار گرفته، آن نسخه را از بین برد.
در سری کمیک Thor سال ۲۰۲۰، گالاکتوس با انتخاب ثور به عنوان قاصد خود قصد داشت جلوی بلک وینتر (Black Winter) را بگیرد اما در نهایت توسط خود خدای رعد کشته شد.
۸. جوکر
شاهزاده دلقکی گاتهام حتی در کمیکی که معرفی شد هم ظاهراً از بین رفت. او بارها و بارها سقوط کرده؛ از یک فانوس دریایی، جاده، پرتگاه، دریچه، غار، قایق و بالون گرفته تا یک قطار. اما به نحوی او همیشه از این سقوطها جان سالم به در میبرد تا یک بار دیگر باعث دردسر بتمن و مردم بیگناه باشد.
اگر فکر میکنید شلیک کردن به این دلقک قطعاً مرگش را رقم میزند، بیشتر فکر کنید. او در خط داستانی Batman - The Demon Laughs هشت بار مورد هدف گلوله قرار گرفت اما توسط لازاروس پیت (Lazarus Pit) احیا شد. سر جوکر حتی در فاصله نزدیک نیز مورد شلیک قرار گرفته اما خیلی طول نکشید که او دوباره به حالت همیشگی خود بازگردد.
نایتوینگ پس از این که فهمید دلقک گاتهام رابین را کشته تا سر حد مرگ او را مورد ضرب و شتم قرار داد ولی یک احیای قلبی دوباره جوکر را سر پا کرد. حتی خود بتمن نیز در انتهای داستان Batman: Endgame باعث مرگ جوکر شد اما یک نوع ماده شیمایی با نام دیونزیوم این دلقک را به زندگی بازگرداند.
در داستانهایی که جوکر برای مدتی طولانی در حالت مرگ قرار میگیرد، این ویلن شرور باز هم راهی پیدا میکند که در غیبتش باعث عذاب شوالیه تاریکی شود.
۷. تانوس
تانوس یکی از ویلن های بزرگ مارول است ولی این به آن معنا نیست که در این مسیر عذابی نکشیده باشد. او اولین بار در شماره ۷ کمیک Avengers Annual کشته شد، داستانی که در آن آدام وارلاک (Adam Warlock) او را تبدیل به گرانیت کرد.
در طی خط داستانی Annihilation، درکس با بیرون کشیدن قلبش باعث مرگ تایتان دیوانه شد. وقتی هم که او متوجه شد تانوس دوباره به زندگی بازگشته، این بار با یک بمب پادماده دخل او را آورد.
البته از آن جایی که تانوس به بازگشت به زندگی اعتیاد دارد، برای بار دیگر برگشت تا این بار انایلوس (Annihilus) تایتان دیوانه را به جایی خارج از زمان و مکان منتقل کند. تانوس که متوجه شده بود در این پوچی در نهایت دچار دیوانگی میشود، سر خودش را متلاشی کرد.
در چهارمین احیایش، تایتان دیوانه فهمید که دکتر دووم قدرتهای خداگونه به دست آورده است. تانوس او را به چالش کشید تا ستون فقراتش به دست دووم بیرون آید. ولی با از دست رفتن قدرتهای خداگونه دکتر دووم هستی دوباره نوشته شد تا این ویلن بنفش رنگ بار دیگر فرصت زندگی پیدا کند.
با این اوصاف خیلی طول نکشید تا گامورا سر تانوس را قطع کند. با وجود این که این بار تانوس در بدنش برادرش، اروس (Eros)، به زندگی بازگشت اما این دفعه نیز ظاهراً پس از کشیده شدن به درون یک سیاه چاله فضایی از بین رفت. البته طبق الگوی بازگشت تایتان دیوانه نباید خیلی نگران مرگهای مداوم او باشیم چرا که این ویلن همیشه راهی برای بازگشت به دنیای داستانها مییابد.
۶. رد اسکال (Red Skull)
کاپیتان آمریکا از زمان جنگ جهانی دوم با جان اشمیت (Johann Shmidt) که با اسم مستعار رد اسکال شناخته میشود در حال جنگ بوده است. با وجود متولد شدن حدود یک قرن پیش، شاید تعجب کنید که این ویلن چگونه هنوز از بین نرفته. باید به اطلاعتان برسانیم که او از بین رفته؛ آن هم خیلی زیاد.
هنگامی که رد اسکال به دلیل کهولت سن از دنیا رفت، بیو شیمیست او با نام آرنیم زولا (Arnim Zola) یک کلون از کاپیتان آمریکا به وجود آورد و ذهن رد اسکال را به آن منتقل کرد.
وقتی وینتر سولجر توانست باعث مرگ این ویلن شود، ذهنش به رقیبش، الکساندر لوکین (Aleksander Lukin) انتقال یافت. با کشته شدن لوکین، زولا ذهن رد اسکال را به درون یک بدن رباتی منتقل کرد. کمی پس از آن، سعی شد تا ذهن رد اسکال به بدن کاپیتان آمریکا منتقل شود ولی این نقشه شکست خورد و ظاهراً ذهن این ویلن از بین رفت.
اما رد اسکال یک نقشه پشتیبان داشت. او یک سری کلون مخفی در تمام دنیا داشت که در زمان خاصی در تاریخ فعال میشدند. وقتی رد اسکال از بین رفت، یکی از این کلونها بیدار شد و با دزدیدن مغز پروفسور ایکس توانست تواناییهای ذهنی به دست آورد. البته در نهایت خود این کلون نیز توسط نسخه هایدرای کاپیتان آمریکا که شست و شوی مغزی داده شده بود از بین رفت.
در داستانهای اخیر، رد اسکال توسط یک شخصیت خون آشامی با نام سلین (Selene) زنده شد اما خیلی طول نکشید که دوباره کشته شود.
۵. رأس الغول (Ra's Al Ghul)
مثل جوکر، رأس الغول نیز مشهور است که مرگ را به طور مداوم دور میزند. این ویلن توانسته با استفاده از لازاروس پیت برای چند قرن زنده باشد. نه تنها این حوضچه میتواند زندگی کسی را طولانی کند، بلکه هر زخمی را ترمیم میکند و حتی میتواند کسی که به تازگی کشته شده را نیز به زندگی بازگرداند.
وقتی بتمن در شماره ۲۴۳ کمیک Batman سعی کرد تا در برابر رأس الغول قرار بگیرد، دختر او با نام تالیا مشخص کرد که پدرش از بین رفته است. پس از دیدن جنازه رأس الغول، شوالیه تاریکی از آن جا رفت. ولی این شخصیت نقشه کشیده بود تا کمی بعد توسط لازاروس پیت به زندگی بازگردد. این یکی از اولین دفعاتی بود که مخاطبان با بازگشت از مرگ رأس الغول مواجه شدند.
هر چند این ویلن به وسیله شمشیرها، چاقوها و گلولهها کشته شده است اما او قدرتمندتر از قبل به زندگی بازمیگردد. پس از این که رأس الغول توسط دختر دیگرش با نام نیسا (Nyssa) کشته و خاکستر شد، بتمن تصور میکرد که سر شیطان برای همیشه از بین رفته است.
خاکستر شدن شاید باعث مرگ یک ویلن معمولی شود ولی ظاهراً برای رأس الغول چندان مسئله دردسرسازی نبود. این شخصیت هم یک کیمیاگر است و هم یک غیبگو. به این ترتیب، او دانش زیادی درباره بازگشت از مرگ دارد. پس از این که پیروانش یک مراسم اجرا کردند، روح رأس الغول به بدن پسرش، دوشان (Dusan)، منتقل شد تا این ویلن یک بار دیگر از مرگ بازگردد.
۴. جکل/بن ریلی (The Jackal/Ben Reilly)
مایلز وارن (Miles Warren) پس از این که یاد گرفت چطور میتوان از روی انسان کلون ساخت، تبدیل به ویلنی با نام جکل شد. مشهورترین کار او ساخت یک کلون از مرد عنکبوتی با نام بن ریلی بود. جکل کاری کرد تا بن باور کند او اسپایدرمن واقعی است و پیتر پارکر از روی او کلون شده.
در طی آزمایشاتش، مایلز برای جند ده بار بن ریلی را کشت و دوباره به زندگی بازگرداند. ریلی که متوجه شده بود در یک چرخه مرگ و زندگی مجدد گرفتار شده است، فرار کرد، یک ارتش از کلونها ساخت و تبدیل به جکل جدید شد.
ریلی برای سالها به عنوان یک قهرمان به مخاطبان معرفی شده بود اما وقتی که تصمیم گرفت کلونها را برای رسیدن به اهداف خودش به بردگی بگیرد، شکنجه کند و از بین ببرد، تبدیل به یک ویلن شد.
با وجود این که مرد عنکبوتی به بن ریلی به چشم یک متحد نزدیک نگاه میکرد ولی باور داشت که دوست قدیمیاش با تبدیل شدن به جکل عقل خود را از دست داده است. ریلی به اسپایدرمن اطمینان داده بود که او از تکنولوژی کلون کردن برای احیای تمام افرادی استفاده میکند که نتوانسته بود نجاتشان دهد.
هنگامی که اسپایدی دوست قدیمیاش را به بازی کردن نقش خدا متهم کرد، ریلی خود واقعیاش را نشان داد و با ارتش کلون خود به مرد عنکبوتی حمله کرد. پس از شکست خوردن، ریلی متوجه اشتباه راهش شد و از آن وقت به بعد سعی داشت تا به رستگاری برسد.
۳. سالومون گراندی (Solomon Grundy)
وقتی یک گنگستر با نام سایرس گُلد (Cyrus Gold) در اواخر قرن نوزدهم کشته شد، بدن او در باتلاق سلاخیِ (Slaughter Swamp) مرموز مخفی شد. پنجاه سال بعد، این جنازه تبدیل به نوعی زامبی با نام سالومون گراندی شد و شروع کرد به کشتار. در نخستین حضورش، این اولین گرین لنترن با نام آلن اسکات بود که گراندی را در برابر یک قطار در حال عبور قرار داد تا این ویلن زامبی شکل تکه تکه شود.
منتهی برای از بین بردن سالومون گراندی به انجام کاری بیش از له کردنش به هزاران تکه نیاز است. به دلیل ویژگیهای جادویی باتلاق سلاخی، گراندی میتواند به محض از بین رفتن خودش را احیا کند.
از آن جایی که این ویلن علاوه بر جاودانی قدرت بسیار بالایی دارد، ابرقهرمانانی مثل سوپرمن و واندر وومن در مبارزه با او از تواناییهایشان کم نمیگذارند. در مبارزات فراوانی که سالومون گراندی با جاستیس لیگ و جاستیس سوسایتی داشته، او توسط سوپرمن سوراخ شده، توسط رد تورنادو (Red Tornado) تکه تکه شده، توسط بتمن سوخته و غرق شده، در یک سفینه فضایی منفجر شده و روی ماه به تنهایی ول شده است. با وجود این که ابرقهرمانان چند ده بار سالومون گراندی را از بین بردهاند اما این ویلن خیلی در حالت مرگ باقی نمانده است.
۲. مولتی من (Multi-Man)
دانکن پرامبل (Duncan Pramble) دستیار محققی بود تا این که یک اکسیر به اسم روشنایی مایع (Liquid Light) را کشف و استفاده کرد. این مایع باعث شد تا پرامبل قابلیتهای بازگشت از مرگ به دست آورد تا او تبدیل به موجودی جاودان شود. دانکن متوجه شد که هر بار که او میمیرد، به طور خودکار با یک ابرقدرت متفاوت احیا میشود.
با این قابلیت جدید، دانکن پرامبل تبدیل به یک ویلن با نام مولتی من شد. این شخصیت از طریق بازگشتهای خود از مرگ، تواناییهای فراوانی به دست آورده است؛ از خون خورنده و قابلیتهای تغییر ظاهر تا توانایی پرواز، استفاده از انرژی و پوست ابر رسانا.
در طول زمان، مولتی من صدها بار کشته شده است. در زندان، جوکر برای چند ده بار مولتی من را کشت تا او بالأخره توانایی از خود نشان داد که به شاهزاده دلقکی گاتهام اجازه کنترل زندان را داد. وقتی مأموران دولتی سر رسیدند، مولتی من را برای چند ده دفعه دیگر کشتند تا تواناییهای لازم برای بازگرداندن اعمال جوکر را بیابند.
هر چند مولتی من در ظاهر بسیار قدرتمند به نظر میرسد اما قابلیت بازگشت از مرگش باعث شده تا آسیب پذیر باشد. اگر این ویلن در طول زمان کوتاهی بیش از اندازه کشته شود، او سرگردان و غیرقابل فهم میشود. با وجود داشتن تواناییهای شگفت انگیز، مولتی من هیچوقت در دنیای کمیکها به صورت جدی مورد توجه نبوده است.
۱. دومزدی (Doomsday)
دانشمندی به نام برترون (Bertron) به دنبال این بود تا یک نوع بینقص از حیات را به وجود آورد و برای همین دومزدی را پدید آورد. وقتی دومزدی هنوز یک نوزاد بود، برترون او را به بیرحمترین سیاره ممکن فرستاد تا این نوزاد تقریباً در جا از بین برود. سپس برترون یک نمونه از سلولهای این بچه را برداشت، او را کلون کرد و این آزمایش را به تعداد بینهایتی تکرار کرد.
هر بار که برترون این آزمایش را انجام میداد، دومزدی به میزانی جزئی بیشتر زنده میماند. پس از این که او هزاران بار کشته شد، به قدری تکامل پیدا کرد تا عملاً آسیب ناپذیر شود. او اعضای بدن داخلی ندارد و از آن جایی که مغز یا قلبی درون بدن دومزدی نیست، پس نقطه ضعف مشخصی نیز ندارد.
اگر این ویلن کشته شود، خودش را احیا میکند و نسبت به چیزی که او را کشته بود مصون میشود. دومزدی از وسط نصف شده و تا سر حد مرگ آسیب دیده اما همیشه به زندگی بازگشته است.
به مطالعه در مورد شخصیتهای کمیک بوکی ادامه دهید
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
تو مارول اینطوریه یه نفر یه کرکتر خلق میکنه میگه حالا چطور قدرتشو ثابت کنم ؟
بقیه میگن مگه اوسکولی ؟بگو توف کنه گالاکتوس میمیره یا گالاکتوسو وان شات میکنه و ...
چرا به فکر ماهایی که فن گالاکتوسیم نیستن؟
"بازگرداندن یک ویلن از دنیای مردگان یک حقه داستانی نیست، بلکه یک حقه تجاریست."
سیس ماست
خیلی حق بود جمله اش