۱۰ قدرت که شخصیتهای کمیک بوکی فقط یک بار از آنها استفاده کردند
وقتی یک شخصیت جدید در کمیکها معرفی میشود، معمولاً اولین نکته مهم در مورد آنها به تصویر کشیدن تواناییها و قدرتهایشان است. قبل از این که مخاطبان در مورد گذشته یا اسم واقعی مگنیتو (Magneto) ...
وقتی یک شخصیت جدید در کمیکها معرفی میشود، معمولاً اولین نکته مهم در مورد آنها به تصویر کشیدن تواناییها و قدرتهایشان است. قبل از این که مخاطبان در مورد گذشته یا اسم واقعی مگنیتو (Magneto) بدانند، متوجه شدند که او استاد مغناطیس است. قبل از به تصویر کشیده شدن چهره ولورین یا توضیح در مورد آزمایشات ویپن ایکس (Weapon X) روی او، این شخصیت به خاطر عامل التیام و پنجههای فلزیاش شناخته میشد.
برای جذاب نگه داشتن شخصیتهای کمیک بوکی، غیرمعمول نیست که نویسندهها تواناییهای جدیدی به آنها دهند. در هر حال، اگر قرار باشد یک شخصیت فقط یک سری توانایی خاص و مشخص را برای دههها داشته باشد، میتواند حوصله سر بر شود. برخی از شخصیتهای کمیک بوکی وقتی قدرتهایشان تغییر پیدا کرد، محبوبتر نیز شدند. مثلاً سوپرمن در هنگام معرفی کمیک بوکیاش اصلاً نمیتوانست پرواز کند اما در نهایت این تواناییاش تبدیل به یکی از نمادینترین بخشهای این شخصیت شد.
اما همیشه چنین برنامهای به خوبی پیاده نمیشود. گاهی اوقات، یک شخصیت از قدرت جدیدی بدون هیچ توضیحی بهره میبرد و دیگر حتی به آن اشاره نمیشود. حالا در این مطلب قصد داریم به سراغ ۱۰ مورد از این قدرتهای یک بار مصرف شخصیتهای کمیک بوکی برویم.
- 1 مگنیتو: هیپنوتیزم
- 2 هارلی کویین: نفس کشیدن زیر آب
- 3 سندمن: تسخیر
- 4 دکتر دووم: مصونیت در برابر ومپایرها
- 5 استورم: احضار یک گوی صاعقه
- 6 ونوم: تسخیر ماشین
- 7 کارنیج: سفر از طریق اینترنت
- 8 گرین لنترن: حالت مخفیکاری
- 9 تو فیس: مصونیت نسبت به سمهای پویزن آیوی
- 10 سوپرمن: کلی قدرت فرا انسانی
- 10.1 به مطالعه ادامه دهید
مگنیتو: هیپنوتیزم
مگنیتو جهشیافتهای است که میتواند میدانهای الکترومغناطیسی تولید کند و کنترل فلزات را به دست بگیرد. با تقویت شدن قدرتهایش، او دیگر تواناییها مثل پرواز، میدانهای انرژیک، ساخت کرم چاله و التیام نیز به دست آورد.
اما احتمالاً عجیبترین قدرت مگنتیو در شماره ۱۸ کمیک X-Men دیده شد. این داستان با نفوذ موفقیت آمیز مگنیتو به عمارت پروفسور ایکس آغاز میشود. او با گیر انداختن ایکس من در یک بالون هوای داغ، آنها را به آسمان میفرستد.
مگنیتو خانه ایکس من را به عنوان مقر جدید خودش معرفی و شروع به نابود کردن سیریبرو (Cerebro) میکند. همین موقع است که والدین انجل (Angel) سر میرسند تا به پسرشان سر بزنند. برای متوقف کردن آنها از تماس با پلیس، مگنیتو از قدرت هیپنوتیزم خود استفاده میکند تا والدین انجل را قانع به خواب رفتن کند.
پرسشی که مطرح میشود این است: اگر مگنیتو میتواند مردم را هیپنوتیزم کند، چرا قبلاً این کار را نکرده بود؟ برای چه از هیپنوتیزم روی ایکس من استفاده نکرد تا جلوی مبارزه را بگیرد؟ چرا کاری نمیکند تا رهبران جهان اهدافش را به انجام برسانند؟ تنها دفعهای که مگنیتو از این قابلیت استفاده میکند برای به خواب بردن والدین انجل است!
هارلی کویین: نفس کشیدن زیر آب
در داستان Batman: Harley Quinn سال ۱۹۹۹، پویزن آیوی (Poison Ivy) یک سرم گیاهی را به هارلی کویین تزریق کرد که باعث شد تا او قدرت، سرعت، چابکی فرا انسانی و کمی عامل التیام به دست آورد.
این سرم البته به هارلی کویین یک قدرت کمتر شناخته شده نیز هدیه کرد: توانایی نفس کشیدن در زیر آب. در شماره ۳۰ کمیک Harley Quinn، یک مرد دیوانه به نام دین (Dane) با تصور این که هارلی کویین پدرش را به قتل رسانده، او را ربود. هارلی سعی کرد تا توضیح دهد پدرش خودکشی کرده بود اما دین گوش نکرد و هارلی کویین را به درون یک استخر آب پرتاب کرد تا خفهاش کند.
با وجود این که چندین دقیقه در زیر آب قرار گرفت اما هارلی کاملاً زنده بود. او به دین توضیح داد که سرمی که به او تزریق شده بود از آکواویلا واینزِ (Aquavilla Vines) پرتغالی ساخته شده بود که میتوانند به طور نامحدود در زیر آب زنده بمانند.
از آن وقت به بعد، دیگر این قدرت دیده نشد. پس میتوان تصور کرد که این توانایی با ریبوت نیو ۵۲ در سال ۲۰۱۱ حذف شده باشد.
سندمن: تسخیر
در ابتدا، سندمن (Sandman) یک شخصیت با ویژگیهای مشخص بود: او میتوانست به شن تبدیل شود. اما قدرتهای او در طول زمان تکامل پیدا کرد تا او بتواند غولآسا شود، به حالت گِل یا شیشه درآید یا تبدیل به چند جین سندمن شود.
اما در یک شماره، او از قدرت جدیدی رونمایی کرد که میبایست خیلی بیشتر از آن استفاده میکرد. در شماره ۱۷ کمیک Friendly Neighborhood Spider-Man، سندمن شن را به درون بدن یک نگهبان زندان هدایت کرد تا بتواند کنترل بدنش را به دست بگیرد.
این قابلیت مزایای زیادی دارد. سندمن از این طریق میتواند در بدن یک شهروند بیگناه مخفی شود تا کسی او را شناسایی نکند. میتواند کنترل کاپیتان آمریکا را به دست بگیرد و بقیه اونجرز را از بین ببرد یا مقر آنها را نابود کند. اگر سندمن، مرد عنکبوتی را تسخیر کند میتواند کاری کند تا این قهرمان با برداشتن نقابش، هویتش را لو دهد.
به جایش سندمن از این قدرت فقط یک بار روی یک نگهبان رندوم استفاده کرد تا از زندان بیرون برود. باید اشاره کرد که تسخیر این نگهبان بینتیجه بود چرا که چند دقیقه بود او از قدرتهای شنیاش بهره برد تا هویتش لو رود. اگر او حتی قصد نداشت تا سعی کند که مخفی شود، چرا اصلاً این نگهبان را تسخیر کرده بود؟
دکتر دووم: مصونیت در برابر ومپایرها
پس از سپری کردن دههها برای یادگیری مهارتهای جادویی، دکتر دووم (Doctor Doom) سلاحهای قدرتمند زیادی را برای مقابله با تهدیدهای فراطبیعی به دست آورد. این ویژگی در شماره ۱۰ کمیک Captain Britain and MI13، جایی که دکتر دووم به خانه دراکولا در ماه دعوت شده بود، کمک حالش شد.
وقتی دراکولا سعی کرد تا دیکتاتور لاتوریایی (Latverian) را قانع کند تا به او در فتح دنیا کمک کند، دووم با باور این که این خونآشام میخواهد فریبش دهد این درخواست را رد میکند. وقتی دکتر دووم مشخص کرد که با این کنت ترانسیلوانیایی همکاری نخواهد کرد، به دراکولا هشدار داد تا نزدیک او نیاید چرا که در ساخت زرهش از مقداری صلیب راستین استفاده شده است؛ همان صلیبی که مسیح روی آن به صلیب کشیده شد. این تکههای چوب از دکتر دووم در برابر لمس شدن توسط موجودات فراطبیعی مثل شیاطین و خونآشامها محافظت میکنند.
با این حال، دووم قبل یا بعد از این ماجرا اشارهای به صلیب راستین نکرد. چرا وقتی رید ریچاردزِ (Reed Richards) فنتستیک فور (Fantastic Four) او را برای ماهها در جهنم گیر انداخته بود، دکتر دووم به فکر استفاده از صلیب راستین به منظور محافظت در برابر شیاطین نکرده بود؟ و چرا نویسندهها تصمیم گرفتند از این قابلیت دکتر دووم در یکی از کمیکهای کاپیتان بریتانیا پردهبرداری کنند؟!
استورم: احضار یک گوی صاعقه
بر روی کاغذ، قدرتهای جهشیافتگی استورم خیلی ساده به نظر میرسند: او میتواند آب و هوا را کنترل کند. با این اوصاف، استورم در واقع چند جین قدرت و توانایی دارد که بسیاری از آنها فقط یک بار به نمایش درآمدهاند.
در X-Men: Phoenix – Endsong، استورم به ایکس من توضیح میدهد که او میتواند تشخیص دهد که آیا یک طوفان طبیعی است یا توسط یک جهشیافته به وجود آمده. درون شماره ۲ سری X-Treme X-Men، او نشان میدهد که میتواند با کمک الکترولیز، یک میدان اکسیژن در پیرامونش ایجاد کند تا خود و اطرافیانش در زیر آب نفس بکشند.
در یک ماجرای دیگر، استورم به دنبال کسی بود که در مورد یک قاتل جهشیافته اطلاعات داشت. وقتی این فرد از حرف زدن سر باز زد، استورم یک گوی صاعقه احضار کرد و تهدید کرد اگر چیزی که میخواهد را به دست نیاورد، آن را به درون گلوی او میاندازد. همچنین گفت که میتواند مه اسیدی را در ریههایش ایجاد کند تا او تا سر حد مرگ مسموم شود.
استورم هیچوقت از این قابلیتها استفاده نکرد. به نظر استورم استفاده از یک گوی صاعقه برای بازجویی بیشتر کاربردی است تا یکی از آنها را برای جمع کردن یک قائله در برابر امثال سیبرتوث (Sabretooth) به وجود آورد.
ونوم: تسخیر ماشین
با این که ونوم بیشتر به عنوان شخصیت حاصل از ترکیب ادی براک (Eddie Brock) و سیمبیوت ونوم شناخته میشود اما سیمبیوت ونوم با فلش تامسون (Flash Thompson)، زورگوری سابق مدرسه پیتر پارکر، نیز ترکیب شده است. وقتی که فلش با ونوم ترکیب شده بود، تبدیل به یک مأمور مخفی با نام مأمور ونوم (Agent Venom) شد.
در هنگام تعقیب یک رئیس مافیا، مأمور ونوم به چند گنگستر برخورد کرد اما قبل از این که بتواند آنها را بازجویی کند، آنها از آن جا فرار کردند. مأمور ونوم وقتی فهمید نمیتواند آنها را پیاده گیر بیندازد، به اطرافش نگاه کرد تا یک ماشین گیر بیاورد.
از شانس بدش، فقط یک ماشین داغون قدیمی آن دور و اطراف بود. چون چارهای نبود، سیمبیوت ونوم با این ماشین ترکیب شد تا بتواند به مجرمان برسند. این ونوم موبیل چند لحظه بعد با دیوار برخورد کرد تا این تبدیل کاملاً بیهدف باشد.
حالا اگر کمی با ونوم آشنا باشید میدانید که او خیلی راحت با استفاده از «تارهای» بیانتهایش میتوانست به این مجرمها برسد. واضح است که تیم خالق صرفاً قصد داشتند تا نشان دهند ونوم میتواند تبدیل به یک ماشین شود، حتی اگر هیچ منطقی پشت آن نباشد.
کارنیج: سفر از طریق اینترنت
پس از این که بخشی از ونوم با یک قاتل سریالی با نام کلتوس کسدی (Cletus Kasady) ترکیب شد، باعث به وجود آمدن یکی از روانیترین سوپرویلنهای دنیا با نام کارنیج (Carnage) شد. کارنیج قدرتهای عادی یک سیمبیوت را دارد: تغییر شکل، ایجاد «تار»، قدرت فرا انسانی و از این دست موارد. اما در یک سری چهار قسمتی با نام Venom: Carnage Unleashed، این ویلن نشان داد که یک قابلیت عجیب و غریب دیگر دارد: این سیبیموت میتوانست از طریق اینترنت جا به جا شود.
داستان این سری از آن جا آغاز میشود که کسدی به این پی میبرد یک شرکت در حال ساخت یک بازی از او با نام Carnage Unleashed است. از آن جایی که او دوست ندارد پلیرها کنترل نسخه مجازیاش را به دست بگیرند، کسدی شاخکهایش را وارد یک کابل کامپیوتری میکند که از خط تلفن رد میشود، از ایستگاه سوئیچینگ میگذرد، وارد کامپیوترهای دنیا میشود تا بتواند هر کسی که مشغول انجام این بازی است را بکشد.
البته باید توجه داشته باشید که این داستان در دهه ۹۰ میلادی نوشته شده و همه متوجه نحوه کار اینترنت نبودند.
داستان این کمیک وقتی به انتهای میرسد که کارنیج با پدرش، ونوم، در درون بازی مبارزه میکند. مبارزهای که روی یک تابلوی الکترونیکی در میدان تایمز برای هزاران بیننده به نمایش درمیآید.
گرین لنترن: حالت مخفیکاری
یک گرین لنترن، پلیس بین کهکشانی است که از کیهان به کمک حلقه قدرتش محافظت میکند: حلقهای که میتواند هر شیء قابل تصوری را به وجود آورد. ممکن است گرین لنترنهای زیادی را در داستانها و حتی از سیاره زمین دیده باشیم اما هال جوردن (Hal Jordan) به عنوان گرین لنترن اصلی در نظر گرفته میشود که به عقیده بسیاری یکی از برترین گرین لنترنهای تمام دوران است.
با وجود مهارتهایش اما او یک نقطه ضعف مشخص دارد: هر وقت که از حلقه قدرت استفاده کند تمام بدنش و سازههایش میدرخشند. قهرمانانی مثل بتمن دوست ندارند که با گرین لنترن همکاری کنند چرا که تقریباً غیرممکن است با حضور او در تاریکی مخفی شوند.
اما در طی ریبوت نیو ۵۲، هال جوردن مجبور شد با یکی از دشمنان قسم خوردهاش، سینستور (Sinestro)، همکاری کند تا جلوی آشوب سیاره او را بگیرند. هنگام نزدیک شدن به سیاره سینسترو، او به جوردن میگوید که روشنایی لباسش را قطع کند تا کسی متوجه حضور آنها نشود.
جوردن گیج میشود که چطور هیچوقت متوجه نشده بود که روشنایی لباسش قابل غیرفعال کردن است. اگر او به عنوان یکی از بهترین گرین لنترنها در نظر گرفته میشود، چطور هیچوقت متوجه چنین چیزی نشده بود؟
از آن گذشته، پس از این اتفاق هال جوردن دیگر از حالت مخفی خود استفاده نکرد. با این که در برخی موارد کاملاً منطقی بود که از این قابلیت استفاده کند.
تو فیس: مصونیت نسبت به سمهای پویزن آیوی
تو فیس (Two-Face) یا دو چهره یکی از شناخته شدهترین ویلنهای بتمن محسوب میشود. هاروی دنت (Harvey Dent) قبل از این که تبدیل به یک مجرم آدمکش شود، دادستان گاتهام بود. پس از این که نصف صورتش سوخت، او دچار اختلال تجزیه هویت شد و ویلنی به نام تو فیس به وجود آمد. دنت در طول فعالیتش به عنوان یک مجرم خیلیها را کشته و خیلی اوقات بتمن را به دردسر انداخته، با وجود این که قدرت فرا انسانی خاصی ندارد.
وقتی اوریجین هاروی دنت در سال ۱۹۹۹ و کمیک Batman: Dark Victory بازگو میشد، یک لحظه وجود دارد که پویزن آیوی سعی داشت تا این ویلن را اغوا کند. آیوی فرمونهایی به وسیله پوستش ترشح میکند که باعث میشود افراد دور و اطرافش تحت اختیار او درآیند.
فرمونهای پویزن آیوی به قدری قدرتمند هستند که او توانسته بود با آنها سوپرمن را شست و شوی مغزی دهد. اما در این کمیک، دنت نسبت به فرمونهای آیوی مصونیت دارد. هیچوقت توضیحی داده نشد که دنت چگونه در برابر قابلیتهای پویزن آیوی مقاومت کرد. این قضیه وقتی پیچیدهتر میشود که یادمان بیاید هاروی دنت هیچ قدرت فرا انسانی ندارد.
سوپرمن: کلی قدرت فرا انسانی
در طول زمان، سوپرمن به قدری قدرت و توانایی به نمایش درآورده که تقریباً غیرقابل شمارش هستند. در مقطعی، او میتوانست از انگشتانش رنگین کمان شلیک کند، فرا بطن گویی داشت و با نفس فرا سالخوردگی میتوانست کاری کند تا چیزها قدیمیتر به نظر آیند.
گاهی اوقت، مرد پولادین به طرز غیرقابل توضیحی قدرتهای ذهنی به دست میآورد. در یک کمیک وقتی تلفن زنگ زد، میگفت که قدرتهای تلپاتیکش به او نشان میدهند که تماس گیرنده ادیتور اوست. در یک کمیک دیگر، او از تلکنسیس برای فرستادن تلگرام از طریق یک ماشین تایپ الکترونیکی استفاده میکند.
وقتی یک پری دریایی از سوپرمن پرسید که چطور میتواند با او ارتباط برقرار کند، مرد پولادین پاسخ داد که هر زبانی را میفهمد. و دیگر از این قابلیت استفاده نکرد. او با مالیدن دستانش به هم برای برای وجود آوردن ابر اصطکاک، برینیاک (Brainiac) را شکست داد. حتی برینیاک نیز اشاره کرد که این اتفاق اصلاً توجیه علمی ندارد. با این حال شاید مضحکترین قابلیت مرد پولادین این باشد که میتوانست از دستانش سوپرمنهای کوچک شلیک کند.
به مطالعه ادامه دهید
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
چون بیشترشون غیر منطقی و خنده دارن پس بنابراین پاکشون میکنن
ولی بنظرم سوپرمن کوچولو های سوپرمن باید میبود خیلی خوب میشد?
خیلی خوب بود
بعضی وقتا احساس میکنم کمپانی ها نمیدونن تماشاچی ها چی دوست دارن
مثلا همین که از این قدرت ها فقط ۱ بار استفاده کردن
ونوم و سوپرمن برام جالب بود
سوپرمن یا سوپر آچار فرانسه
یا سوپر قاتل
باید نرف ش
خبر رسیده در زمین ها و بُعد های بعدی دی سی فایر ریت اش کمتر میشه .
خسته نباشید
واقعا عالی بود
مقاله مال ویجیاتو نیست ?
بلاخره نویسنده پدرش در اومده تا ترجمش کنه یا نه؟؟؟
نه ?
?
یه چیزی وجود داره به اسم ترنسلیت که تو مقاله های گوگل دیده میشه و میتونی به زبان های موجود مقاله رو تغییر بدی