بهترین فیلم های ماجراجویی کودکانه که باید تماشا کنید
داستانهای مربوط به دوران بلوغ، مانند آنهایی که در فیلم های ماجراجویی کودکانه به نمایش در میآیند، مدتهاست که ستون فقرات داستانسرایی بوده و از موقعیت خود برای ارائه تجربهای قابل اتکا از دوران گذار ...
داستانهای مربوط به دوران بلوغ، مانند آنهایی که در فیلم های ماجراجویی کودکانه به نمایش در میآیند، مدتهاست که ستون فقرات داستانسرایی بوده و از موقعیت خود برای ارائه تجربهای قابل اتکا از دوران گذار کودک از بیگناهی با چشمان گشاد به سمت بزرگسالی با آرزوهای بزرگ استفاده میکند. متأسفانه افزایش سن بخشی از وجود انسان است، اما از طریق جادوی این فیلمها، بزرگسالان میتوانند به طور خلاصه به دوران جوانی خود و همچنین موقعیتهای داستانی که ممکن است الهامبخش آنها باشد، بازنگری تازهای داشته باشند.
دوچرخهها، بیگانگان، قلدرها، و شیرهای سخنگو جادویی، آثار درون این لیست همه چیز دارند؛ بنابراین، در این مطلب از ویجیاتو برخی از بهترین فیلم های ماجراجویی کودکانه تاریخ سینما را آوردهایم که میتوانید با خانواده خود به تماشای آن بنشینید؛ یا در یک روز ابری خودتان محو تماشای آنها شوید.
«The Goonies»
گونیها یک فیلم ماجراجویی کلاسیک از دهه 80 میلادی است که از ذهن درخشان ریچارد دانر، کریس کلمبوس و استیون اسپیلبرگ بیرون آمده است. اگرچه شرورهای وحشتناک آن، ممکن است برای بینندگان جوانتر کمی ترسناک باشد، منظور آنهایی که ۱۰ سال به پایین دارند؛ اما هیجانات، خندهها و شیطنتهای درون این فیلم برای هر کودک و نوجوانی شیرین است. در واقع این اثر ترکیبی پرانرژی و گاه پر سر و صدا از احساسات اسپیلبرگی و ترفندهای تماما تفریحی است که هم برای بچهها و هم برای بزرگسالان نوستالژیک و جذاب خواهد بود.
داستان فیلم از این قرار است که گروهی از افراد ناسازگار دوستداشتنی که به نام The Goonies شناخته میشوند، به امید نجات خانههایشان از سلب مالکیت، به دنبال گنج گمشده دزد دریایی یک چشم میروند. گونیها با حضور بازیگران جوان تمام ستاره از جمله شان آستین، جاش برولین، و مارتا پلیمپتون، یک ماجراجویی به سبک ایندیانا جونز را با لحن دیوانهوار موجود در فیلمهای کودکانه ترکیب میکند.
«Stand By Me»
این فیلم را با عنوان «فیلم های ماجراجویی کودکانه که نمیتوانید به کودکان خود نشان دهید» دسته بندی کنید. فیلم Stand By Me یک اثر نوستالژیک ماجراجویی با رگههای عجیب و غریب است. فیلم «کنار من بمان» یکی از تاثیرگذارترین فیلمهایی است که در تاریخ سینما ساخته شده و روایت داستان آن کمتر از ۹۰ دقیقه طول میکشد.
راب راینر به عنوان کارگردان فیلم، از بازیگران نوجوان خود در این فیلم چنان بازیهایی میگیرد که در تاریخ سینما بیسابقه است. این فیلم غم انگیز در همان لحظات ابتدایی شما را به یاد دوران کودکی و نوجوانی و برخی از دوستانتان می اندازد و به شما میگوید تمام شادیها و خوشیهایی که در گذشته داشتهاید اکنون یک سراب و توهم است.
این اثر بر اساس رمان استفن کینگ ساخته شده است. با این حال، من این فیلم را به عنوان یک اثر خونگرم و فوقالعاده در مورد زیبایی و درد بزرگ شدن و پیوندهای دوستی به ظاهر ناگسستنی به خاطر دارم. در حالی که بیشتر فیلم های ماجراجویی کودکانه بر معصومیت شیرین جوانی تمرکز میکنند، Stand By Me نگاهی بدون فیلتر به ظلم، تاریکی و اندوهی که اغلب در گوشههای چنین داستانهایی نفوذ کرده است، ارائه میکند. برخلاف دیگر فیلمهای این فهرست، این اثر به دلیل به تصویر کشیدن بزهکاری دوران جوانی و آسیبهایی که اغلب ریشهاش بدرفتاری است، قابل توجه است.
«Harry Potter and the Prisoner of Azkaban»
هری پاتر و زندانی آزکابان نه تنها بهترین قسمت کل مجموعهی «هری پاتر» است، بلکه جزو شگفتانگیزترین بلاکباسترهای دنیای سینما نیز به شمار میرود. سومین قسمت از مجموعه فیلمهای هری پاتر در سال ۲۰۰۴ به کارگردانی آلفونسو کوارون بزرگ ساخته شد که محبوبترین قسمت هری پاتر نیز بود. داستانهای بینظیر «جی.کی. رولینگ» طرفداران زیادی در سراسر جهان دارد که در این میان هری پاتر گل سرسبد آنهاست. داستان این قسمت درباره سال سوم تحصیلات هری پاتر (دنیل ردکلیف) است که با نجات پدرخواندهاش و کشف اطلاعات بیشتری در مورد پدر و مادر کشته شدهاش به دست لرد ولدمورت همراه است.
یکی از ویژگیهای فیلمهای هری پاتر که از همان اول نظر هر بینندهای را جلب میکند، وقوع سحر و جادو در دنیای واقعی و کم شدن چاشنی کودکانه است. مورد بعدی به لحن ترسناک آن اشاره دارد؛ احتمالا صحنه ورد آن دیوانهساز لعنتی در کوپه قطار را بهیاد میآورید، که نشان میدهد هری پاتر فارغ از تخیلات معمول این جنبه را هم مورد توجه قرار داده. به طور کلی مهارتهای کوارون در کادربندی نماهای جذاب، لایه کاملاً جدیدی از عمق را به این فیلم میبخشد. زیرا کوارون بینش گوتیکتر و شبیه به آثار تیم برتون را به هاگوارتز می آورد.
«E.T. the Extra-Terrestrial»
این فیلم کلاسیک استیون اسپیلبرگ علاوه بر داشتن موسیقی نمادین جان ویلیامز، داستان پسر جوانی به نام الیوت (هنری توماس) را روایت میکند که با یک موجود فضایی به نام «E.T» دوست میشود. این موجود فضایی بدون خطر ناامیدانه میخواهد با خانه و خانواده خود تماس برقرار کند. ایتی مصداق یک ماهی بیرون از آب است که برای برقراری ارتباط تلاش میکند و در این فرآیند به نوعی با الیوت ارتباط روانی برقرار میکند و باعث میشود آنها تجربیات خود را به اشتراک بگذارند. نکته قابل توجه این فیلم آن است که در بیشتر فیلمهایی که با موجودات فرازمینی سر و کار دارند، فضاییها موجودات خطرناکی هستند، اما در این فیلم، انسانها موجودات خطرناک و فضاییها موجودات بشر دوستی هستند.
فیلم ای تی، اثری کلاسیک با نگاهی نوین به بشر و هستی است. نگاهی که حتی بعد از گذشت این همه سال هنوز هم نو و ماندگار است. دیدن این فیلم میتواند شما را جذب ظاهر جذاب و شخصیت پردازی محشر ایتی و الیوت کند و شما را در دوران مدرن سینما نیز با یک داستان کلاسیک سرگرم نگه دارد. هشدار: برخی از لحظات این فیلم ممکن است به اندازهای دلچسب باشد که حتی سرسخت ترین زمینیها را نیز به گریه بیاندازد.
«Super 8»
پس از وقوع تصادف قطار در یک شهر کوچک، اوضاع بسیار عجیب میشود، بنابراین بروز چنین حادثهای منجر به این میشود که گروهی از دوستان جوان به بررسی وظیفه خود که یک کنجکاوی نوجوانانه است بپردازند. این گروه دوستانه شیمی خوبی دارد و دیدن آنها در تلاش برای کشف آنچه اتفاق میافتد بسیار سرگرمکننده است. در حالی که این فیلم در اکثر مقاطع خود علمی تخیلی است، اما لحن آن حاوی یک داستان گویی متفاوت است که بسیار درگیرکننده است.
از طرف دیگر وجود عناصر رمز و راز گونه و ماجراجویی فیلم را هیجانانگیز میکند. بنابراین ممکن است این فیلم برای بعضیها مشتاقانه خاطرات فیلمهای پرفروش کلاسیک تابستانی را برانگیزد، اما Super 8 دارای هیجان، عناصر خیرهکننده بصری، شخصیتهای دوست داشتنی و عمق احساسی مناسب است. بازیهای جذاب بازیگران کودک، این فیلم را به اثری بهتر تبدیل میکند، و استعداد آبرامز در ژانر اکشن علمی تخیلی شیک، کل ماجرا را به یک ماجراجویی فوقالعادهای تبدیل میکند. از سوی دیگر مانند فیلم Stand By Me، آبرامز از این اثر برای انعکاس از دست دادن، غم و اندوه و حرکت به سمت جلو استفاده میکند، و هنر عالی CGI منجر به استعارهای به یاد ماندنی و مغناطیسی میشود.
«Honey, I Shrunk the Kids»
در حالی که بسیاری از بلاکباسترهای هالیوود ما را به مناطق عجیب و غریب، کهکشانهای دور و حتی واقعیتهای مجازی جایگزین میبرند، مخترع مبهوت این فیلم یعنی وین زالسینسکی و اسلحه دارای اشعه کوچککنندهاش ما را به یک ماجراجویی وحشی میبرد که عمق داستان آن حتی از حیاط خلوت خانه او نیز دورتر نمیشود. فیلم عزیزم، من بچه ها را کوچک کردم، یک سواری هیجان انگیز برای خانواده است، جایی که زنبورها مانند یک دایناسور پرنده خطرناک و بزرگ به نظر میرسند، مورچهها قهرمانانی شجاع هستند و غلات موجود در حیاط شما میتواند آخرین وعده غذایی باشد.
همه این موارد به روش خوب و شیرین دیزنی، به یک دانشمند جالب و خانوادهاش کمک میکند تا آنچه را که بیشتر در زندگی اهمیت دارد به یاد بیاورند. کارگردان فیلم جو جانستون، در طول این اثر لحن کمدی را پایدار و شاداب نگه میدارد در حالی که موسیقی جیمز هورنر نیز لحن وحشت را درون این اثر تقویت میکند. بنابراین، کل ماجرا شبیه یک پارک تفریحی وحشیانه و حواس پرت به نظر میرسد، که ممکن است توضیح دهد که چرا در این لیست قرار دارد.
«Babe»
بیب یک فیلم ماجراجویی خانوادگی کامل و سرگرمکننده است که در سال 1995 اکران شد و ارزش مهربانی و اعتماد به نفس را به مخاطبانش آموزش داد. هنگامی که بیب به سینماها آمد، عملاً یک موفقیت واقعی بود. البته دور از ذهن نیست فیلمی که با صراحت برای خانوادهها تولید شده باشد، با چنین تحسینی روبرو شود. قدرت این اثر کوچک این است که بدانید چگونه میتوانید برنامههای سرگرمی خالص را به خوبی با پیامهای بسیار عمیق مخلوط کنید. بنابراین، بیب یکی از شیرین ترین و دیدنیترین آثار این لیست است.
بیب با استفاده از ترکیبی نفیس از حیوانات واقعی و جلوههای ظریف CGI، ما را در دنیایی از حیوانات ناطق غوطهور میکند که سلسله مراتب اجتماعی و سیستمهای زندگی آنها مخاطب را به یاد چرخه زندگی خودش میاندازد. به طور کلی این فیلم اثری کمیاب و خانواده پسند با قلبی به اندازه بودجه جلوههای ویژهاش است، بیب سرگرمیهای همیشگی را برای بینندگان در هر سنی ارائه میکند.
«Moonrise Kingdom»
داستانی عاشقانه درباره پسر و دختری که تصمیم میگیرند با هم فرار کنند. یک دختر و پسر جوان به نامهای سوزی و سم شیفته و دلباخته یکدیگر شده و تصمیم میگیرند محل زندگی خود را ترک کنند. بدین ترتیب تمام اهالی شهر در صدد پیدا کردن این دو بر میآیند و در این راه با اتفاقات بسیاری سر و کله میزنند. فیلم Moonrise Kingdom یکی از بهترین فیلمهای وس اندرسون در ژانر کمدی به شمار میآید که برای بهترین فیلمنامه غیر اقتباسی نیز نامزد دریافت اسکار شده است. اندرسون به خاطر سبک کارگردانی متمایزش، که اغلب شامل نماهای کاملا متقارن و طراحی تولید عجیب و غریب است، شهرت دارد و قلمرو طلوع ماه نیز از این قاعده مستثنی نیست.
اگرچه این فیلم به دلیل برخی تعاملات و البته برخی خشونتها رتبهبندی PG-13 را دارد، اما عمدتاً یک درام شیرین درباره بچهها است که مکانی ویژه برای خود ایجاد میکنند که در آن میتوانند در دنیایی ظالمانه، سفت و سخت و متعارف احساس آزادی کنند. فیلم ماجراجویی نیمه کودکانه و نیمه هنری، Moonrise Kingdom سفری طنزآمیز، رنگارنگ و شیک به بزرگسالی است که از ابتدا تا انتها آن را تبدیل به یک تجربه واقعاً منحصربهفرد میکند.
«The Chronicles of Narnia»
هنگامی که جی آر. آر. تالکین در حال خلق دنیای ارباب حلقهها بود، سی. اس. لوئیس مشغول نهایی کردن داستان نارنیا بود. قصهای که با شخصیتهای با مزه و قهرمان خاصش، اصلان، توانست در هزاره جدید توجهات بسیار زیادی را به سمت خود جلب کند. بر اساس گزارش CNN تا به امروز بیش از 95 میلیون نسخه از سری کتابهای نارنیا به فروش رسیدهاست تا این کتابها در زمره محبوبترین و پرفروشترین آثار فانتزی تمام دورانها قرار بگیرند. پس از آنکه هری پاتر و ارباب حلقهها نشان دادند داستانهای فانتزی بر پرده نقرهای توان فتح باکسآفیس را دارند، در سال 2005 نخستین نسخه از سهگانه سرگذشت نارنیا به کارگردانی اندرو آدامسون و با حمایت دیزنی اکران شد.
سرگذشت نارنیا: شیر، کمد و جادوگر ترکیبی حماسی از فانتزی بالا و ماجراجویی شیرین به سبک کودکانه است. این فیلم داستان چهار خواهر و برادر را دنبال میکند که به سرزمین جادویی نارنیا سفر میکنند تا با شیری به نام اصلان (لیام نیسون) به نیرو بپیوندند و با جادوگر سفید شرور مبارزه کنند. این فیلم که در ابتدا در انگلستان و در طول جنگ جهانی دوم اتفاق میافتد، پس از اینکه بچهها دروازهای بین دنیاها را در پشت یک کمد پیدا میکنند، لحن داستان را به یک نارنیا پوشیده از برف تغییر میدهد. به محض آب شدن برفها و محو شدن زمستان، ناگهان فیلم زمینه را برای یک نبرد بزرگ بین موجودات افسانهای فراهم میکند.
«Enola Holmes»
انولا هلمز خواهر کوچکتر شرلوک هلمز است که برای اولین بار در کتاب «The Case of the Missing Marquess» نوشته نانسی اسپرینگر معرفی شد. این کتاب در سال 2006 منتشر شده است. انولا نیز مانند برادر بزرگترش یک کارآگاه خبره محسوب میشود. او بیست سال از شرلوک کوچکتر است و به جای تحصیل در مدرسه، علاقه به حل معماهای جنایی و پروندههای پلیسی دارد.
فیلم انولا هولمز بر روی خواهر کارآگاه معروف شرلوک هلمز (هنری کاویل) تمرکز میکند که او برای حل معماهای خود به یک سفر میرود. وقتی مادرش (هلنا بونهام کارتر) یک شبه ناپدید میشود، انولا (میلی بابی براون) برای یافتن او به لندن سفر میکند. اما او به سرعت خود را در دنیای پیچیده از سیاست و یک جنگ قدرت خانوادگی غوطهور مییابد که بسیار مرگبار میشود. انولا هولمز با ترکیب یک رمز و راز رضایتبخش با یک عاشقانه شیرین، یک انتخاب عالی برای بینندگان پیر و جوانی است که کمی به ماجراجویی کودکانه علاقه دارند. جالب است بدانید دنباله این فیلم نیز قرار است در 4 نوامبر امسال روی نتفلیکس قرار بگیرد.
«Jumanji»
جومانجی نتیجه یکی از موارد نادری است که افراد مسئول تولید یک فیلم توانستند ژانر ماجراجویی، کمدی و سرگرمی خانوادگی را در یک بسته عالی با یکدیگر ترکیب کنند. جومانجی یک جشن بصری برای چشمها و یک ماجراجویی دست نیافتنی است که هنوز هم سرگرمی مناسبی را برای کل خانواده به ارمغان میآورد. جومانجی به من یادآوری میکند که محکم نگه داشتن حس حیرت انگیز گسترده و همه جانبه درباره جهانی که قبلاً در کودکی داشتم اشکالی ندارد.
جومانجی برای من مظهر یک فیلم راحت است. به استثنای جلوههای ویژه، همه چیز فیلم کماکان خوب باقی مانده است. بازیها هنوز جالب هستند،کارگردانی جانستون همچنان روان به نظر میرسد و موسیقی جیمز هورنر شخصیت اضافی عالی است که برای طراوت هر صحنه اضافه کاری میکند.
اولین مرتبهای که جومانجی را دیدم کاملاً به یاد نمیآورم، اما میدانم که پس از دیدن آن برای همیشه دوست داشتم، آن را دوست داشته باشم. برای من جومانجی آخرین فیلم رهایی از زمان است. جومانجی درک من از فیلمها را به معنای وسیعتر تحت تأثیر قرار داده، و به من کمک میکند تا درک کنم که این فیلمها میتوانند فراری دهنده، لذت بخش و معنی دار باشند و اگر خوش شانس باشید، هر سه بلافاصله! بنابراین با گذشت 25 سال از یک چشم به هم زدن جومانجی برای من مثل اولین بار تماشا است.
«Spy Kids»
فیلم بچههای جاسوس اثری اکشن و سرگرمکننده است که مطمئناً تمام کودکان، نوجوانان و حتی جوانان را در هر رده سنی به وجد میآورد. فیلمهای خانوادگی با هدف خاص سرگرمی بچهها ژانری است که اساساً کمیاب به نظر میرسد. اما این کمبود حال حاضر، در گذشته نبود. در دهه 90 میلادی و اوایل قرن ۲۱، این ژانر بیشتر یک قاعده بود تا یک استثنا.
با این حال، فیلم رابرت رودریگز یعنی بچههای جاسوس یکی از آثار موفق این شاخه است. این فیلم یک پروژه پرشور برای کارگردانی بود که نویسندگی، تهیهکنندگی و تدوین فیلم را نیز بر عهده داشت. بچههای جاسوس با حضور چهرهای آشنا چون آنتونیو باندراس و معرفی الکسا وگا و داریل کریستوفر سابارا به نمایش عمومی درآمد و مورد استقبال قرار گرفت. بچههای جاسوسی حتی 20 سال پس از نمایش فیلم، کماکان یکی از آن فیلمهای کمیابی است که معصومیت و جذابیت ذاتی خود را حفظ کرده است. جلوههای بصری آن نیز با توجه به زمان انتشار آن بد نیست.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
Spy kids خیلی خوبه
واقعا فیلم هاشو دوست دارم
فیلم جومانجی واقعا شاهکاره ولی بازم با اینکه قدیمیه
ولی الان فیلم ماجراجویی کودک و نوجوان اصلا خوب نیست مثل فیلم (فقط جادو اضافه کن) واقعا مزخرف بود
ولی بازم فیلم ماجراجویی کودک و نوجوان خوب هم هنوز پیدا میشه
پدینگتون و زادورا هم من به لیست اضافه میکنم :)
فیلم لایل لایل کروکودیل هم تقریبا شبیه پدینگتونه که اخیرا اکران شده نسخه webdl هم چندوقت دیگه میاد
این بخش از مقاله که میگه
انسانها موجودات خطرناک و فضاییها موجودات بشر دوستی هستند.
جمله آخرش واقعا منتقیه
فضایی ها موجودات بشر دوستی هستند
فیلم های کودک و نوجوان دیگه از دهه 2010 به بعد مرد. الان دیگه 99/99 درصد فیلم های کودک و نوجوان چرت و پرت هایی هست که چکفلیکس و امثالش میسازن، سینما کودک و نوجوان ایران هم که از همون حدود ها تقریباً دیگه وجود نداره یا داره دور خودش میچرخه مثل منطقه پرواز ممنوع
چرا یه چنتا خوب هم داریم ولی انگشت شمار ایرانم که هیچی دیگه
آره موافقم باهات یه فیلم بود اسمش KING بود و ساخت آلمان بود و نتفیلکس هم ساخته بود فکر کنم اول گفتم فیلم باحالی تا ۲۰ دقیقه که دیدم حالم ازش بهم خورد اصلا