بدترین اقتباس‌های لایو اکشن غربی از انیمه

اگر شما زمانی از زندگی روزمره‌تان را پای وب گردی گذاشته باشید، احتمالاً با میم‌هایی در رابطه با اقتباس‌های نتفلیکس از انیمه مواجه شده‌اید. اینکه چقدر احمقانه و خنده‌دار به نظر خواهند رسید و نمی‌توانند به حال و هوای انیمه نیز نزدیک بشوند. آشکار است که لایو اکشن‌های اقتباس شده از انیمه، یا فوق العاده هستند یا افتضاح که البته، بیشتر افتضاح از آب در می‌آیند تا فوق العاده! دلایل خوبی برای توضیح این اتفاق وجود دارد: بسیاری از انیمه‌ها اغراق شده و غیرواقعی هستند و این تم، به خوبی قابل پیاده سازی در لایو اکشن نیست.

هرچند چیزی که محبوب می‌شود، همه می‌خواهند سودی از آن ببرند. با محبوب شدن انیمیشن‌های ژاپنی از اوسط قرن بیستم به بعد، هالیوود بسیاری از این داستان‌ها را به شیوه خودش در طی این سال‌ها اقتباس کرده است. اما حال می‌خواهیم نگاهی دقیق‌تر به آن‌ها بیاندازیم و بدترین‌هایشان را مورد بررسی قرار بدهیم. در میان جلوه‌های ویژه خنده‌دار و ضعیف، بازیگری مسخره، خط‌های داستانی غیرمنطقی و درک نادرست فاجعه از منبع اصلی، نکات خوب بسیار کمی درباره این انیمه‌ها برای گفتن وجود دارد. با ویجیاتو همراه باشید تا با بدترین اقتباس‌های لایو اکشن هالیوودی از انیمه آشنا شویم.

Dragon Ball Evolution

کارگردان	جیمز وانگ
بازیگران	جاستین چتوین، امی رسوم، جیمز میرسترز و...
چرا بد است؟	همه چیز در زشت و کارتونی است

Dragon Ball Evolution نه تنها از طرف جمع کثیری به عنوان بدترین اقتباس لایو اکشن از انیمه محسوب می‌شود، بلکه از آن نیز به عنوان بدترین فیلم دهه اخیر نیز یاد می‌کنند. این فیلم آنقدر بد بود که آکیرا توریاما از بازنشستگی برگشت و دوباره نوشتن برای Dragon Ball را از سر گرفت. بسیاری بابت دلایل موجهی، آن را به عنوان بدترین اقتباس لایو اکشن از انیمه می‌دانند.

این فیلم، به شدت بابت جلوه‌های ویژه، بازیگری و خط داستانی و دیالوگ‌های کلیشه و بدش، و این موضوع که داستان به سمتی رفته بود که فهمیدنش برای کسانی که انیمه را ندیده‌اند مبهم است، مورد نقد قرار گرفت. بنابراین چه بهتر که گوکو دبیرستانی و خدای جنگ کاریکاتور مانند، پیکولو، را همانجا رها کنیم و به جایش انیمه را ببینیم.

Kite

کارگردان	رالف زیمان
بازیگران	ایندیا ایزلی، ساموئل ال.جکسون، کالن مک‌آلفی و...
چرا بد است؟	منبع اقتباس ضعیف و لایو اکشنی خسته کننده و بیهوده

عرضه شده در سال ۲۰۱۴،‌ اقتباسی از یک OVA محصول سال ۱۹۹۸ به همین نام، هیچکس نمی‌دانست چرا حتی فکر ساختن اقتباس آن به ذهن سازندگانش خطور کرد. خود منبع اقتباس، شامل صحنه‌های به شدت خشن و اغراق آمیز و صحنه‌های جنسی خشن از جمله افراد زیر سن قانونی نیز می‌باشد. هر دو نسخه، داستان شخصیتی به نام سیوا را دنبال می‌کنند. یک دختر جوان که به دنبال کشته شدن والدینش،‌ در قالب یک کارگر جنسی سعی دارد از قاتلان والدینش انتقام بگیرد.

با این وجود، دو نسخه نیز تفاوت‌هایی دارند. در لایو اکشن، داستان در یک محیط دیستوپیایی در آینده و قالب علمی تخیلی، روایت می‌شود. اما نسخه اصلی، وجه‌ها و ریشه‌های بیشتری در واقعیت داشت. Kite به عنوان یک فیلم بسیار خسته کننده به یاد آورده می‌شود و همان منتقدانی که از نسخه اصلی خرده گرفتند، در Rotten Tomatoes به این فیلم نمره صفر دادند.

Lady Oscar

کارگردان	ژاکوئس دمی
بازیگران	کتریونا مک‌کول، بری استوکس، پاتریک آلن و...
چرا بد است؟	شخصیت فیلم نسبت به منبع اقتباس، ضعیف‌تر است

بر اساس یک باور مشهور، آمریکایی‌ها تنها غربیانی نیستند که فیلم‌های لایو اکشن اقتباس شده از انیمه می‌سازند. اقتباس شده از روی یک مانگا به همین نام، که همچنین به نام The Rose of Versailles شناخته می‌شود، Lady Oscar یک انیمه فرانسوی-ژاپنی بود که توسط کارگردان جنبش موج نوی فرانسه ژاکوئس دمی و با بازیگرانی از سرتاسر اروپا ساخته شد. اما یک نکته وجود دارد: زمانی که فیلم اکران شد، The Rose of Versaillesدر ژاپن عرضه نشده بود. به همین خاطر، بسیاری از مردم خبر نداشتند که این فیلم یک اثر اقتباسی از منبعی ژاپنی است.

همانند مانگا، فیلم بر روی شخصیتی به نام اسکار فرانسوا دی جارجایس، یک زن جوان که خودش را به عنوان یک مرد جا می‌زند تا بتواند به گارد سلطنتی فرانسه در دوران انقلاب فرانسه ملحق شود، تمرکز دارد. با اینکه فیلم به تنهایی بد نیست، به خاطر آنکه اثر اقتباس شده نسبت به منبع، فعالیت و گستردگی کمی به شخصیت اصلی می‌دهد، مورد نقد قرار گرفت. علی رغم آنکه بعدها به عنوان فیلمی نخستین در رابطه با زنان قدرتمند، محسوب شد. از سوی دیگر، شما نمی‌توانید هواداران را بابت فراموش کردن این فیلم سرزنش کنید.

Fist of the North Star

کارگردان	تونی رندال
بازیگران	گری دنیلز، مالکوم مک‌داول، کوستاس مندیلور و...
چرا بد است؟	عدم پیروی از منبع اقتباس

دنیای فوق العاده فیلم‌هایی که در دهه نود، مستقیم به سینمای خانگی می‌رفتند! با بازی هنرمند رزمی و ستاره فیلم‌های اکشن، گری دنیلز، نقش کاراکتر اصلی Fist of the North Star را بازی می‌کند. یک اقتباس ضعیف از آرک اول مانگایی به همین اسم، داستان شخصی به نام کنشیرو که یک هنرمند رزمی است و در یک دنیای پسا آخرالزمانی در حال جست و جوی لرد شین است تا انتقامش را از او بگیرد و در این راه، با نوچه‌هایش مبارزه می‌کند.

این فیلم بابت احمقانه بودن، بازیگری، جلوه‌های ویژه بد و عدم تکیه کردن به منبع اقتباسش مورد نقد قرار گرفت. حتی این لایو اکشن به این خاطر مستقیماً به سینمای خانگی فرستاده شد، توسط منتقدان مشهور نقد نشد. از نکات جالب فیلم که به خاطر آن به یاد آورده می‌شود، راه حلی بوده که برای درست کردن زخم‌های بزرگ کنشیرو استفاده کرده‌اند. حداقل، نسخه دوبله شده انیمه از بازیگران این فیلم به عنوان صداپیشه استفاده کرد. بنابراین، یک برد برای فیلم!

The Guyver

کارگردانان	اسکریمینگ مد جورج و استیو وانگ
بازیگران	گرگ جونگ پیک، جیمی والکر، مارک همیل و...
چرا بد است؟	همه چیز به طرز مسخره‌ای پیچیده است

یکی دیگر از لایو اکشن‌های ارزان دهه نود که از انیمه اقتباس شده‌اند. The Guyver اقتباسی از روی مانگایی به نام Bio Booster Armor Guyver، داستان نوجوان دبیرستانی به نام شان بیکر را روایت می‌کند. او ناخواسته درگیر فعالیت‌های مرموز کِرونوها و زوآنویدها می‌شود. نژاد شیطانی بیگانه که قصد کنترل دارند. شان سعی می‌کند با استفاده از قطعه گایور، یک زره بایومکانیکال فضایی که توسط کرونوها ساخته شده، آن‌ها را شکست بدهد.

فیلم همه چیز را پیچیده‌تر از قبل می‌کند. بیگانه‌ها را با هم مخلوط می‌کند در حالی که در نسخه اصلی همچین چیزی وجود ندارد و برای آن‌ها نامی را انتخاب می‌کند که در منبع اصلی، برای زره‌هایشان انتخاب می‌شد. این اثر بابت شوخی‌های بیش از حدش، خط داستانی غیر معقول و بازیگری بدش، مخصوصا از سوی بازیگر اصلی جک آرمسترانگ، مورد نقد قرار گرفت. هرچند، جلوه‌های ویژه بد نبودند و موفقیت فیلم به قدری بود که یک دنباله سینمای خانگی دریافت کرد. در این دنباله دیوید هیتر به عنوان جک نقش بازی کرد و این فیلم، نقدهای مثبت‌تری دریافت کرد.

Cowboy Bebop

کارگردان	کریستوفر لی. یاست
بازیگران	جان چو، مصطفی شکیر، دنیلا پیندا و...
چرا بد است؟	کم کردن عمق شخصیت‌ها و داستانی ضعیف

از موارد اخیر اقتباس لایو اکشن بد از روی یکی از انیمه‌های محبوب و از آثاری که شهرت نتفلیکس بابت ساختن محصولات بی‌روح پول درو کن را ادامه داد. اقتباس شده از روی انیمه محبوب بین منتقدین و هواداران، محصول سال ۱۹۹۸، Cowboy Bebop درباره جایزه بگیرانی به نام اسپایک اشپیگل، جت بلک و فی ولنتاین است که مجرمان را در فضا با سفینه فضایی‌شان، Bebop، دنبال می‌کنند.

با اینکه اثر تلاش کرد که به منبع اقتباس ادای احترامی داشته باشد، این بازسازی در نهایت نقدها و امتیازات پایینی دریافت کرد. Cowboy Bebop بابت جک‌های بی‌مزه، جلوه‌های ویژه ضعیف و تغییرات داستانی که سبب شد عمق و جذابیت شخصیت‌ها از بین برود و داستان بی‌ارزش جلوه کند، مورد نقد قرار گرفت. تنها به این اثر چند سال زمان بدهید، و بیشتر مردم آن را به طور کامل فراموش می‌کنند.

Death Note

کارگردان	آدام وینگارد
بازیگران	نیت وولف، ویلم دفو، لی‌کیث استنفیلد و...
چرا بد است؟	تغییر دادن کلی حال و هوای داستان

بله، کاوبوی بیباپ یکی از موارد اخیر و نو از اقتباس‌های لایو اکشن ضعیف نتفلیکس از انیمه است، اما همه چیز، از Death Note شروع شد و بعد از آن، نتفلیکس شروع به ساخت چنین فیلم‌های ضعیفی کرد. با اینکه اقتباس‌های زیادی از این مانگای کلاسیک شده، نسخه سال ۲۰۰۶ آن موفق‌تر از بقیه عمل کرده است. نسخه نتفلیکس، تفاوت‌هایی با نسخه اصلی دارد.

انگشت‌های اتهام به این اثر به خاطر سفید شویی تیم بازیگری، تغییر محل داستان به سیاتل و تغییر شخصیت‌ها به نژاد آمریکایی نشانه گرفته شدند. همان دلایلی که سبب شد Dragon Ball Evolution و Ghost in the Shell مورد نقد قرار بگیرند. همچنین اثر، شخصیت‌ها را بسیار تغییر داد. به طور مثال، شخصیت میسا را به یک شخصیت دیگر جایگزین کرد. منتقدان بابت سطحی و کم عمق بودن شخصیت‌ها آن را نقد کردند. همچنین تیم بازیگری عملکرد ضعیفی دارد اما لی کیث استنفیلد در نقش ال و ویلم دفو در نقش ریوک، تحسین شدند. به طور کلی، یک اقتباس به شدت فراموش پذیر است.

Ghost in the Shell

کارگردان	روپرت سندرس
بازیگران	اسکارلت جوهانسون، ژولیت بینوش، تاکشی کیتانو و...
چرا بد است؟	تیم بازیگری بحث برانگیز و عمق فلسفی کم

حرف از سفید شویی شد، اقتباس سال ۲۰۱۷ از روی Ghost in the Shell، اولین توجه‌ها را به مشکل اقتباس‌های غربی از روی انیمه توجه کرد. در این اثر، اسکارلت جوهانسون در نقش موتوکو کوساناگی قرار گرفته است. همچنین فیلم برای بحث برانگیز کردن، بدترین راه را انتخاب می‌کند. در پایان، مشخص می‌شود که شخصیت اسکارلت جوهانسون در واقع، یک ژاپنی بوده که بعدها در قالب یک سایبورگ سفید پوست درآمده است.

جدا از حاشیه‌های انتخاب بازیگران، Ghost in the Shell بابت ضعف عمق فلسفی که نسبت به اثر اصلی دارد و نتوانست آن را به خوبی در بیاورد، مورد نقد قرار گرفت. به طور کلی، یک اثر فراموش پذیر است و این موضوع، نمی‌تواند ارزش نسخه اصلی عرضه شده در سال ۱۹۹۵ را پایین بیاورد.