نقد سریال The Lord of the Rings | قسمت چهارم
گرانترین سریالی که تاکنون تولید شده، هر جمعه به یک قرار کاملا بحث برانگیز برای مخاطبان در کل جهان بدل گشته است. تعداد طرفداران موافق و مخالف به نصف تقسیم شده و فقط زمان نشان ...
گرانترین سریالی که تاکنون تولید شده، هر جمعه به یک قرار کاملا بحث برانگیز برای مخاطبان در کل جهان بدل گشته است. تعداد طرفداران موافق و مخالف به نصف تقسیم شده و فقط زمان نشان خواهد داد که آیا سریال میتواند به سمت یک گروه واحد سوق پیدا کند یا خیر. اما در مورد قسمت چهارم سریال «حلقههای قدرت» با عنوان «The Great Wave» چیزهای زیادی برای گفتن وجود دارد، از جمله برخی از تاثیرگذارترین لحظات شخصیت محور با تمرکز بر گالادریل و البته آماده کردن پایههای داستانی آینده برای حضور سائورون در سرزمین میانه. در ادامه با نقد سریال The Lord of the Rings همراه ویجیاتو باشید.
اپیزود چهارم با تمرکز بر چند شخصیت، سرعت کار قصهگویی و پیشرفت داستان را بسیار کند میکند. اگر فکر میکردید قسمتهای گذشته به اندازهای کند یا کسلکننده بودند، پس باید بدانید قسمت چهارم قطعاً در لحظاتی شما را به خواب فرو میبرد. این اپیزود تا حدودی خطوط داستانی گالادریل، الروند، دورین و آروندیر را دنبال میکند. با این حال، این خطوط داستانی واقعاً به کندی پیش میروند و برای اپیزودی که تقریباً 70 دقیقه طول میکشد، به نظر میرسد قسمت «موج بزرگ» ممکن است آنقدر که باید داستان نداشته باشد، و به اندازه بسیار کوچکی در حال گسترش همه چیز است.
بنابراین، به وضوح روشن است تا این لحظه هدف اصلی قسمتهای ابتدایی «ارباب حلقهها: حلقههای قدرت» قرار دادن تمام قطعات در رویارویی با نبرد اجتنابناپذیر علیه سائورون بوده است. در همین حال، سریال آمازون همچنین مکانهای کلیدی مختلفی را در دوران دوم سرزمین میانه و شخصیتهایی که حداقل در این فصل اول کلیدی هستند، به نمایش گذاشته. این چیزی است که دوباره در اپیزود «موج بزرگ» نیز بر آن تاکید شده. بنابراین، اگر شعار سریال «بازی تاج و تخت» «زمستان میآید» بود، در اینجا باید شعار سریال را بازگشت «سائورون نزدیک است» قلمداد کرد.
اما شگفتانگیزترین چیز در مورد اپیزود «موج بزرگ» این است که تا چه حد شبیه یک اثر تلویزیونی ساده است. فراموش نکنید که آمازون به حلقههای قدرت نیاز دارد تا به پدیدهای تعیینکننده در دوران جدید تبدیل شود. اما چرا؟ چون تقریباً سه برابر بیشتر از سرمایهگذاری «New Line Cinema» در سهگانه کامل ارباب حلقهها، برای فصل اول این سریال پول خرج کرده است. دو قسمت اول این سریال از منظر بصری واقعاً سینمایی احساس میشد، تا جایی که استودیو سازنده آن حتی هر دو قسمت را در سینماها نمایش داد. به این ترتیب، ناامیدکننده است که «حلقههای قدرت» تنها دو قسمت بعد تا چه حد معمولی شده است، و چقدر زیباییشناختی و کارگردانی آن به آثار فانتزی معمولی نزدیکتر است تا اثری چون «خاندان اژدها».
برای روشن بودن این بخش از نقد باید گفت، سریال حلقههای قدرت هنوز گران به نظر میرسد. طراحی تولید فوقالعاده است. لباسها، گریمها و وسایل تزیینی همگی برای یک سریال تلویزیونی هفتگی، حتی در عصر آثار تلویزیونی بلاکباستر محور، چشمگیر هستند. با این حال، خود سریال از منظر اجرا و داستان پردازی به طرز عجیبی بی اثر است. بخشی از این ایرادات به این جهت است که دو قسمت اول توسط «خوان آنتونیو بایونا» اسپانیایی کارگردانی و هدایت شد که تجربه قابل توجهی در سینما دارد. فیلمشناسی او شامل فیلم فاجعهای «The Impossible»، فانتزی «A Monster Calls» و فیلم پرفروش «Jurassic World: Fallen Kingdom» است.
تجربه بایونا در کارهای ژانری بزرگ سینمایی، در طول حمله اورکها به کلبه خانوادگی در اپیزود دوم همین سریال به خوبی مشهود بود. جالب است بدانید طبق گزارشها، بایونا حتی برنامه فیلمبرداری را به گونهای تنظیم کرد تا بتواند آن سکانس را خودش فیلمبرداری و هدایت کند. در مقابل، هر دو اپیزود «آدار» در هفته گذشته و «موج بزرگ» در این هفته توسط «وین چِه ییپ» کارگردانی شدهاند که تجربه اصلی او هدایت آثار تلویزیونی است. باید بدانید بحثهای زیادی در مورد ظاهر و ساختار یک اثر تلویزیونی با یک فیلم سینمایی وجود دارد. این یعنی از اساس دوربین و مدیوم سینما با یک اثر تلویزیونی متفاوت است. و در اپیزود «موج بزرگ» این حس قوی وجود دارد که حلقههای قدرت به این سمت سوق داده میشود.
برای مثال: قاب بندی و ترکیب بندی «وین چِه ییپ» در این قسمت بسیار معمولی و سطحی است که سریال را کوچکتر از آنچه هست نشان میدهد. به ظاهر دو قسمت «آدار» و «موج بزرگ» میخواهند سریال را به سمتی پرحرفتر سوق دهند، زیرا این دو اپیزود تحت سلطه یک سری گفتگوهای گسترده در تعداد محدودی مکان ثابت است. اما این مکالمات اغلب ناشیانه و گسترده، سنگین و فاقد جزئیات هستند. هرچند کاگردان تلاش میکند تا این سکانسها را به شکلی که باید از نظر بصری جذاب کند؛ اما نتیجه جیز درخشانی نیست.
در قسمت چهارم یا همان «موج بزرگ» لحظات تاثیرگذار کمتری وجود دارد، اما همین اندک لحظات نیز تفاوت بین سبک کارگردانی بایونا و ییپ را نشان میدهد. «موج بزرگ» شامل سکانس دیگری از تئو در حال فرار از دست اورکها در دهکده است که حتی این صحنه شامل یک تک شات یا همان شات پیوسته است که از لحاظ فنی نکتهای درخور توجه است. با این حال، این کارگردانی به اندازه کارگردانی بایونا در دو قسمت اول که بخشی از انرژی منحصر به فرد پیتر جکسون در ژانر وحشت را به داستان آورده بود، مؤثر یا قانعکننده نیست.
حتی در اوج پایانی اپیزود چهارم، ییپ برای رسیدن به یک زیباییشناسی سینمایی تلاش میکند، زیرا اورکها شخص آروندیر (اسماعیل کروز کوردووا) و تئو را در جنگل تعقیب میکنند. با این حال، این صحنه نیز شبیه تقلید غیرقابل قبولی از کار جکسون در ارباب حلقهها به نظر میرسد. لحظات بدون دلیل اسلوموشن از شخصیتها که در حال دویدن در پسزمینه هستند، یادآور سکانسهای مشابه و بهتری است که مخاطب قبلاً دیده است.
اگر بخواهیم منصف باشیم، حتی با پذیرفتن این موضوع که حلقههای قدرت بیشتر از آنچه در دو اپیزود اول پیشنهاد شد، دیالوگ محور و مونولوگ محور خواهد بود، باید بتوان این کار را از نظر بصری جذاب کرد. در حالی که خاندان اژدها ظاهراً درباره یک جنگ داخلی با چندین اژدها است، اما بسیاری از این فصل اول شامل شخصیتهایی است که دور هم نشستهاند و با یکدیگر صحبت میکنند. اما این گفتگوها به لطف بازیهای درست و البته کارگردانی و تدوین مناسب و همچنین تنش و کنش مناسب بین شخصیتها، شمایل بسیار جالبی دارد. با توجه به این کلام بدون شک به یکی از نقاط کور بزرگ در حلقههای قدرت میرسیم (منظور گفتگو بین شخصیتها و البته جنس بازیهاست).
با چنین اوصافی، این لحظه مقایسه بازیگران حلقههای قدرت با خاندان اژدها ارزش دارد. سریال خاندان اژدها با تعدادی از بهترین بازیگران بریتانیایی نسل خود انباشته شده است: پدی کانسیداین، مت اسمیت، اولیویا کوک و ریس ایفانس. بنابراین، تماشای ناهار خوردن آن بازیگران دور هم جالب خواهد بود، چه رسد به طرح و نقشهریزی پیرامون یکدیگر. اما در مقابل حلقههای قدرت به عنوان یک سریال فانتزی چند شخصیتی به شدت متکی به یک بازیگر است. و آن بازیگر کسی نیست جز مورفید کلارک در نقش گالادریل. اما مشکل اینجاست چنین باری بر دوش کلارک گذاشتن خیلی سنگین است؛ و این سنگینی نکتهای است که صدای همه را در آورده.
از یک طرف، گالادریل با بازی کلارک همچنان نشان میدهد که از سیاست خیلی کم میفهمد و تنها چیزی که برای او مهم است رسیدن به هدف و نابودی دشمن است. و از سوی دیگر عزمی که شخصیت را برای مخاطب پردازش میکند را میتوان با غرور اشتباه گرفت که این نکته از شخصیت و بازی برای هر بینندهای آزاردهنده است. با این حال، چیزی که در مورد شخصیت او آزاردهندهتر به نظر میرسد این است که گالادریل به گونهای ارائه شده که برای ما اهمیت چندانی ندارد. او به عنوان یک جنگجو قانعکننده است، اما این انگیزه و شورش به خوبی هدایت نمیشود.
در نتیجه، اگرچه قسمت چهارم حلقههای قدرت یک فاجعه نیست، اما برای اولین بار یک رکود بزرگ در طرح و صحنه سازی احساس میشود وجود شخصیتهای بسیار روی صحنه و داستانهای بسیار کمی که دارند، ناامیدکننده است. در واقع هیچ یک از شخصیتها چیز زیادی برای نمایش یا توسعه ندارد.
اما بیایید بیشتر از این کام هواداران تالکین و البته این سریال را تلخ نکنیم؛ چرا که قسمت چهارم نکات مثبتی نیز در خود داشت. برای مثال جالب اینجاست که بهترین لحظات گالادریل در «موج بزرگ» لحظاتی است که او با هالبراند (چارلز ویکرز) به اشتراک میگذارد، زیرا سریال توانسته پویایی جذابی بین این دو ایجاد کند. یکی دیگر از نقاط قوت این قسمت صحنههای بین الروند (رابرت آرامایو) و دورین (اوین آرتور) بود. البته اینطور نیست که من از این شیمی شکلگرفته تعجب کنم، زیرا آنها قبلاً یکی از بهترین نکات قسمت دوم بودند، اما در اینجا مجدداً تأیید میشود که این دو باهم، دونفره خوبی را تشکیل میدهند.
نکته جالب دیگر در «موج بزرگ» ارائه و معرفی شخصیت آدار (جوزف ماول)، یک اِلف تاریک با نیات شیطانی است. فقط چند دقیقه لازم بود تا مشخص شود که او جذابترین شخصیت سریال تاکنون است. اما شاید درک تصمیم او برای آزادی آروندیر (اسماعیل کروز کوردووا) کمی دشوار است. خب، بله، از نظر طرح داستان حضور آروندیر برای روند بعدی سریال ضروری است، اما چیزی که او را به تصمیم گیری سوق میدهد پایهای است که منطقی به نظر نمیرسد.
موارد فوق باعث میشود این قسمت سرگرمکننده باشد. در نهایت، هنوز علاقه به سرنوشت شخصیتها (بعضی بیشتر از دیگران) وجود دارد. شاید پستی و بلندیهای این قسمت فقط یک دست انداز کوچک در مسیر رسیدن به چیزی حتی بزرگتر باشد. بنابراین، الان زمان از دست دادن اعتماد به سریال نیست.
در پایان باید گفت: قسمت چهارم «ارباب حلقهها: حلقههای قدرت» از نظر هویت بصری همچنان قدرت بینظیری از خود نشان میدهد، اما در فیلمنامهها، کارگردانی و نمایش شخصیتهایش هنوز چیزهای زیادی برای بهبود دارد. در مجموع، «موج بزرگ» اپیزودی با نور و سایههای فراوان است که نوید آغاز یک پایان را برای مقدماتیترین جزء سریال میدهد. امیدواریم این اثر به مسیر قابل اتکایی برگردد.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
امشب اپیزود پنجم هم اومد که با اختلاف بسیار زیاد از دو تای آخری بهتر هست. هم شامل یک صحنه بسیار جذاب مبارزه از گلادریل هست و هم بالاخره تکلیف همه شخصیت ها رو با هم روشن می کنه و تازه شروع می کنه به قصه سرعت بده. فکر می کنم اپیزود بعدی بسیار اپیزود عظیمی باشه، چون دستکم یک نبرد بزرگ توش هست و مهمتر از این، هم شخصیت گلادریل به رشد خوبی می رسه و از حالت تک بعدی خارج می شه و هم تک تک قهرمانهای اصلی (از همه نژادها) به نقطه عطفی می رسن که از مقدمه خارج و به داستان اضافه شون می کنه.
امیدوارم یتونید اپیزود جدید رو هر چه زودتر و در آرامش ببینید.
امیدوارم همین که گفتید باشه؛ من هنوز قسمت جدید رو تماشا نکردم!