سوپرمسیو گیمز (Supermassive Games) استودیوی بازی سازی کوچکی بود که در سال ۱و با عرضهی بازی Until Dawn در سبک ترس و بقا (Survival horror) توانست شهرت زیادی کسب کند. پروژهی دارک پیکچرز (The Dark Pictures) نام فرنچایز جدید این استودیو است که سال ۱۳۹۸ اولین نسخه آن یعنی The Dark Pictures: Man of Medan (بررسی ویجیاتو) منتشر شد. عنوان مورد انتظاری که موفقیت و شهرت Until Dawn را نداشت اما عملکرد نسبتا خوبی هم در مارکت به نمایش گذاشت. به طوری که برای چند هفته متوالی عنوان سوم پرفروشترین بازی بریتانیا را حفظ کرد. این بازی جوایز متعددی از جمله Golden Joystick Awards و The Independent Game Developers’ Association Awards را نیز برای استودیو سازندهاش کسب کرد.
به دنبال کسب این موفقیت، استودیو سوپرمسیو گیمز فعالیت خود را برای ساخت نسخه دوم و سوم این سری یعنی The Dark Pictures Anthology: Little Hope (بررسی ویجیاتو) و The Dark Pictures Anthology: House of Ashes (بررسی ویجیاتو) در پیش گرفت. با این وجود افت امتیازات این دنبالهها به نظر میرسید استودیوی سازنده چندان تجربهی به خارج شدن از منطقهی امن خود نداشته و صرفا یک فرمول موفق را با سناریویی جدید امتحان میکند. امسال نیز شاهد معرفی قسمت جدید این مجموعه یعنی The Dark Pictures Anthology: The Devil in Me هستیم که در این مقاله به بررسی آن خواهیم پرداخت.
بازی The Dark Pictures Anthology: The Devil in Me مثل همیشه روایتی اینتراکتیو در سبک ترس و بقا است که این بار از یک داستان واقعی الهام گرفته است. در این قسمت که نگاهی به روایت اولین قاتل سریالی آمریکایی دارد، با یک تیم پنج نفره و حضورشان در هتلی مرموز همراه میشویم.
برخلاف قسمتهای پیشین این سری، در این عنوان با یک روایت رئال و بدون هیچ موجود خیالی اهریمنی روبرو هستیم. آیا سوپر مسیو گیمز میتواند در خلق فضای وحشت در قالب یک روایت رئال همچنان موفق عمل کرده و ضعفهای نسخهی قبلی را جبران کند؟
بازی با تشریح بخشی از داستان اچ.اچ. هولمز (H. H. Holmes) آغاز میشود؛ اولین قاتل سریالی آمریکا که ۷ می ۱۸۹۶ در فیلادلفیا واقع در آمریکا به دار آویخته شد. اچ.اچ. هولمز پزشک، داروساز و معماری بود که با خرید یک بلوک کامل ملک در شیکاگو، هتل مجللی به اسم World’s Fair Hotel را در سال ۱۸۹۳ افتتاح نمود. نکتهی قابل توجه دربارهی این هتل طراحی و معماری منحصر به فرد آن است. این هتل در واقع یک خانه وحشت بود که برای شکنجه و قتل طراحی شده بود. بیشتر اتاقهای هتل هیچ پنجرهای نداشتند؛ درها و راه پلههایی که به جایی نمیرسیدند و راهروها به بن بست منتهی میشدند. در اتاقهای این هتل ابزارآلاتی به جهت شکنجه، آسیب و قتل قربانیان تعبیه شده بود؛ و زیرزمین این هتل به دو کوره بزرگ مجهز بود که میتوانست تعداد زیادی جنازه را در خود جای دهند.
اما حالا سال ۲۰۲۲ است و تیم پنچ نفرهی مستند ساز جنایی به مدیریت چارلی لونت ( Charlie Lonet) با یک تماس مرموز راهی سفری مرگبار میشوند. چارلی که تهیه کنندهی برنامههای جنایی است، با تماسی به نسخهی مدرن و کپی شده از World’s Fair Hotel دعوت میشود. آقای دومت (Dumette) کسی است که از چارلی و تیمش دعوت میکند تا برای ضبط یک قسمت از مستند خود به جزیرهی مرموز او بروند. این یک موقعیت ارزشمند برای برای چارلی و تیمش محسوب میشود، پس با شوق این موقعیت را میپذیرند. با این حال از لحظهی ورود به جزیره، فضای عجیب و نامتعارف حاکم، حس میشود. ظاهرا برنامهها آن طور که انتظار میرفت، برقرار نیست و چارلی و تیمش خیلی زود خود را در هتل تنها مییابند. روایت پرتنش بازی ازینجا آغاز میشود.
داستان بازی با وجود برداشت از روایت قاتلی واقعی، چندان پررنگ ظاهر نمیشود. روایت داستانی پرضعف و تناقض بوده و به نظر میرسد تنها هدف نویسندهها جمع کردن تیم پنج نفره در مکانی دورافتاده و مرموز است. در ادامه اعضای این تیم پنج نفره بایستی برای جان خود و در نهایت فرار از جزیره تلاش کنند. هرچند شخصیت پردازی اعضای تیم و بکگراند داستانی، روابط و احساسات آنها به صورت قابل قبولی در داستان به تصویر کشیده شده است. داستان بازی در قالب مکالمههای بین کاراکترها و با انتخابهای محدود شما پیش میرفت. باید سعی کنید تا اعضای تیم را در کنار یکدیگر نگه داشته و در هتل مرموز برای بقا مبارزه کنید تا در نهایت به یکی از سه پایان احتمالی بازی برسید.
مکانیزمهای گیمپلی بازی بدون تغییر و دقیقا مشابه همان چیزی هستند که در چند نسخهی پیشین دیدیم. تمام بازی یک روایت تعاملی است که شما را محدود به دو انتخاب میکنند. از میان این انتخابها تنها تعداد انگشت شماری میتوانند در روایت اصلی و مراحل تاثیر گذار باشند. غیر از این، در برخی مراحل که عموما شامل صحنههای فرار هستند، شما باید کلیدی را اسپم کنید. بخش زیادی از گیمپلی بازی شامل پیدا کردن مسیر در میان راهروهای تاریک هتل است که خسته کنندهترین بخش بازی است. تاریکی پیش فرض بازی، بیشتر از اینکه ترسناک به نظر برسد، آزاردهنده است؛ در برخی بخشها پیدا کردن مسیر و راه رفتن ها طولانی بدون هیچ جامپ اسکیر یا موسیقی مهیج باعث شده تا روال بازی به شدت خسته کننده باشد.
اما اصلیترین المان بازی با محوریت سبک ترس و بقا، انتقال هیجان و حس ترس است که بازی حتی در این مورد نیز شکست خورده است. بازی The Dark Pictures Anthology: The Devil in Me به نتوانسته است تجربهی ترسناکی عرضه کند. جامپ اسکرهای بازی غالبا قابل پیش بینی، تکراریند و مهمتر از همه بسیار کم هستند. در واقع برخلاف دو نسخهی ابتدایی سری در این قسمت دیگر خبری از آن حس تعلیق و غیرقابل پیش بینی بودن روایت و فضا نیست. بازی روالی کسل کننده و کامل قابل پیش بینی را در پیش میگیرد؛ از این رو در انتقال تجربهی ترس و هیجان که محوریت این سری است نیز عملا ناموفق عمل میکند.
جلوههای بصری بازی و طراحی گرافیکی کاراکترها نسبت به محدودیتهای استودیو، قابل توجه است. طراحی محیط و جزئیات در این عنوان به خوبی صورت گرفته است؛ با این حال نورپردازی به خوبی نسخهی پیشین به نظر نمیرسد. انیمیشنهای کاراکترها و به صورت ویژه طراحی حالات و احساسات صورت کمی دچار ضعف است؛ به طوری که در برخی صحنهها چهرهها نامعمول به نظر میرسد و در نهایت موسیقی و صدا گذاری بازی نیز همان طور که از یک بازی ترسناک انتظار میرود، ارائه شده است. موسیقی هیجان انگیز و متناسب با روال بازی در کنار صدا گذاری خوب از نقاط قوت این عنوان هستند که به کمک فضاسازی بازی آمدهاند.
اما در انتها لازم است نگاهی به عملکرد فنی بازی داشته باشیم. میتوان گفت که بازی در این بخش بسیار بد عمل کرده است. این موضوع در تجربهی اول بازی هنگام حرکت کاراکترها در کنار حرکت دوربین به خوبی حس میشود. علاوه براین بازی پر از گلیچها و مشکلات مرحلهای است. گاهی جامپ اسکیرها در زمان درست اجرا نمیشوند و برای ادامهی تجربه، مجبورید بازی را مجددا راه اندازی کنید تا داستان پیش رود. همچنین در نسخهی کامپیوتر و در تجربهی بازی کردن با موس و کیبورد، ضعف و عدم عمل کردن کلیدها در لحظهی مناسب، دیده میشود.
در نهایت بازی The Dark Pictures Anthology: The Devil in Me که چهارمین قسمت از سری محسوب میشود، نتوانست در ارائهی یک تجربهی هیجان انگیز موفق عمل کند. بازی به واسطهی ضعف گیمپلی، داستان و تعدد مشکلات فنی نمیتواند مانند نسخهی پیشین، از ویجیاتو امتیاز بالایی را کسب کند. به نظر میرسد سوپرمسیو گیمز بایستی عملکردی متفاوتی را در این سری به پیش گیرد تا مانع از ادامه یافتن این روند نزولی و یا در نهایت پایان سری شود.
کد بازی توسط سازنده در اختیار تیم ویجیاتو قرار گرفته است.
بازی The Dark Pictures Anthology: The Devil in Me که چهارمین قسمت از سری دارک پیکچرز محسوب میشود که روایت تیم مستندساز پنج نفره را از ورود به هتلی مرموز روایت میکند. بازی چندان نتوانسته در ارائهی حس و حال ترس و هیجان موفق عمل کند و به واسطهی ضعفهای فنی فراوان مورد انتقاد کاربران قرار گرفته است.
اگر طرفدار سری بازیهای دارک پیکچرز هستید، احتمالا تجربه نسخهی جدید این سری نیز بتواند برایتان سرگرم کننده باشد. بازی The Dark Pictures Anthology: The Devil in Me بهترین ساختهی سوپر مسیو گیمز نیست، اما یک روایت تعاملی جدید و واقع گرایانه برای دوست دارن سری است.
اگر طی کردن مسیر، دیالوگهای طولانی و روایتهای کند لذت نمیبرید، بهتر است این عنوان را تهیه نکنید. و به خصوص اگر از تجربهی چند قسمت پیشین چندان لذت نبردید. همچنین اگر زبان انگلیسی ضعیفی دارید این عنوان مناسب شما نیست. روایت ضعیف، مشکلات فنی فراوان و ضعف در انتقال تجربهی ترس از اصلیترین دلایلی است که میتواند خریداران را از تهیهی این عنوان منصرف کند.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
ولی انصافا این hhholms عجب سمی بوده...
هتلش خیلی خفن به نظر اومد.
با این حال به نظرم این پایینی هم بدک نیست دیدنش.
زندان یه مافیاست؟ سازمان سری؟ گروهک تروریستی؟
https://rooziato.com/1401428377/inside-unregistered-underground-prison-russia/
بخش امتیاز کاربران در نقد، برای من باگ زده و اشتباه میاد یا واقعا نمره ۱ گرفته؟
نمره ی ۱ رسما فاجعه است.
حالا حالا ها دارک پیکچرز داریم ! حداقل تا آخر نسل ??