۱۰ رابطه مشابه الی و جوئل که در بازیهای ویدیویی تجربه کردیم
بازیهای ویدیویی یکی از مدیومهای قوی داستانگویی در عصر فعلی هستند. از آن جایی که لست آو آس یکی از زیباترین روابط بین شخصیتها را بین الی و جوئل به نمایش میگذاشت، حالا سریال آن ...
بازیهای ویدیویی یکی از مدیومهای قوی داستانگویی در عصر فعلی هستند. از آن جایی که لست آو آس یکی از زیباترین روابط بین شخصیتها را بین الی و جوئل به نمایش میگذاشت، حالا سریال آن که در حال حاضر از HBO پخش میشود هم روی همین ارتباط پایهگذاری شده است. در این لیست میخواهیم ۱۰ رابطه مشابه الی و جوئل بین شخصیتهای ویدیوگیم را با هم مرور کنیم. با ویجیاتو همراه باشید.
- 1 جوئل و الی (The Last of Us)
- 2 مکس و کلوئی (Life is Strange)
- 3 لینک و زلدا (The Legend of Zelda)
- 4 بوکر و الیزابت (Bioshock Infinite)
- 5 گروس و شپرد (سهگانه Mass Effect)
- 6 2بی و 9اس (Nier Automata)
- 7 کوپر و بیتی (تایتانفال 2)
- 8 واندا و مونو (Shadow of the Colossus)
- 9 کودی و می (It Takes Two)
- 10 کریتوس و اترئوس (God of War/ God of War Ragnarok)
جوئل و الی (The Last of Us)
جوئل و الی شخصیتهای اصلی بازی The Last of Us هستند و نقش قلب تپنده داستان را چه در بازی و چه در سریال اقتباسی آن بازی میکنند. جوئل و الی زمانی با هم روبرو میشوند که جوئل قبول میکند تا الی را به گروهی به نام فایرفلایها تحویل دهد. کاری که به ظاهر قرار است خیلی زود انجام شود اما به سفری یک ساله در عرض ایالات متحده تبدیل میشود.
قصه لست آو آس بر پایه این ارتباط شکل میگیرد و آنها را از دو غریبه که دل خوشی هم از هم ندارند، به رابطهای پدر و دختری تبدیل میکند. جوئل و الی لحظات خوشحال، خندهدار، دعواهای مختلف و لحظات غمگینی را در کنار هم تجربه میکنند و در این بین به یکدیگر نزدیکتر میشوند. در نهایت بازی به ما نشان میدهد که شاید جوئل آدم خیلی خوبی نباشد، اما میتواند نقش پدر را برای الی بازی کند.
مکس و کلوئی (Life is Strange)
مکس کافیلد و کلوئی پرایس، شخصیتهای اصلی قسمت اول بازی Life is Strange هستند. این بازی یکی از اولین بازیهای استودیوی دانتناد بود که قدرت آنها در قصهگویی را به رخ میکشید و البته همان راه استودیوی تلتیل را با بازیهایش ادامه میداد. لایف ایز استرنج درباره دختری به نام مکس است که قدرت بازی با زمان را به طرز عجیبی به دست میآورد و در این بین، آشنایی او با شخصیت کلویی در مدرسه، به ماجراهای عجیب و غریبی دامن میزند.
لایف ایز استرنج شاید المانهای ماوراالطبیعهای هم داشته باشد، اما یک بازی انسانی با پیامی نسبتا ساده است که میتواند هر مخاطبی را قانع کند که ارزش دوستی و عمق روابط بین انسانها میتواند چقدر بیشتر از چیزی باشد که فکر میکنیم.
لینک و زلدا (The Legend of Zelda)
لینک و زلدا دیگر نیازی به تعریف ندارند. سری بازیهای The Legend of Zelda لزوما تمرکز اصلی خودشان را روی دواستان نگذاشتهاند اما دو شخصیت اصلی آن یعنی لینک و زلدا، همیشه محوریت اصلی قصه آن بودهاند. قصهای که معمولا به جز این دو، یک نفر سوم را هم معرفی میکند.
رابطه لینک و زلدا بیشتر از نوع روابطی است که لزوما اگر احساس خاصی هم بین آنها وجود نداشته باشد، به سوی همدیگر کشیده میشوند. لینک و زلدا روی کاغذ شاید ارتباط زیادی به هم نداشته باشند، اما اتفاقات داستانی موجب میشود تا به هم نزدیکتر شوند. رابطه ساده و بیآلایش این دو، یکی از بهترین زوجهای بازیهای ویدیویی را به ما معرفی میکند.
بوکر و الیزابت (Bioshock Infinite)
بایوشاک اینفینیت درست مثل لست آو آس، از آن بازیهایی است که قصه خودش را مبتنی بر روابط بین دو شخصیت اصلی تعریف میکند. بوکر هم مثل جوئل، آدم بدی است که ما او را کنترل میکنیم و تا خرخره در قرض فرو رفته است. ماموریت او ساده است: «دختره رو برسون و قرضهات صاف میشن.» اما اتفاقی که در بازی برای او رخ میدهد، به طور کلی مسیر بازی را تغییر میدهد.
آشنایی بوکر و الیزابت، از آن دست روابطی است که انگار این دو همدیگر را از مدتها قبل میشناسند، اما هیچ سرنخی برای آن وجود ندارد. بایوشاک اینفینیت داستان خیانت، احترام، استقلال و ارزش قائل شدن را تعریف میکند. قصهای که بایوشاک آن را در بستر یک بازی شوتر اول شخص روایت میکند، در کمتر بازی مشابهی تکرار میشود.
گروس و شپرد (سهگانه Mass Effect)
مجموعه مس افکت یا اپرای فضایی بایوور، جزو آن عناوینی است که در اصل بر پایه روابط بین شخصیتها جلو میرود. سهگانه مس افکت درباره ایستادن در برابر جنایت است و در این بین، هیچ زوجی بهتر از فرمانده شپرد و گروس، رابطه قدرتمندی را برقرار نمیکنند.
گروس یکی از دو شخصیت مهمی است که در هر سه بازی مس افکت حضور دارد و همواره به شپرد نزدیکتر میشود. رابطه او و شپرد به گونهای است که احترام خیلی زیادی را برای یکدیگر قائل هستند و در مس افکت 3، از آن جایی که هر دو آنها نمادی برای نژادهای خودشان هستند، خیلی هم بهتر یکدیگر را درک میکنند و سه بار متوالی کهکشان را نجات میدهند.
2بی و 9اس (Nier Automata)
بازی Nier Automata از آن دست بازیهایی بود که برای اولین بار، نشان داد اندرویدها هم میتوانند احساسات مختلفی را تجربه کنند، حتی اگر چیزی بیشتر از یک اسم کد مانند از آنها ندانیم. بازی دو شخصیت 9S و 2B را از همان ابتدا به ما معرفی میکند و در زمانی که روی کره زمین حضور داریم، 2B به 9S نزدیک و نزدیکتر میشود. هر چند که قصه بازی به مرور تاریک و تاریکتر میشود، اما هنوز هم روی رابطه بین این دو پیش میرود. Nier Automata بازیای است که قصه را به صورت زیرپوستی تعریف میکند و در نهایت، برداشت هر بازیکن از هدف قصه متفاوت خواهد بود.
کوپر و بیتی (تایتانفال 2)
تایتان فال 2 رابطه بین یک پایلوت یا خلبانی در دنیای تایتانفال را با تایتان خودش یعنی BT روایت میکند. کوپر یا پایلوتی که ما او را در طول بازی کنترل میکنیم، مونولوگهای زیادی دارد و در این بین، با BT هم رابطه قویتری را میسازد. از آن جایی که قسمت اول تایتان فال بخش داستانی خاصی نداشت، استودیوی ریسپاون موفق شد تا در قسمت دوم، قصهای بینظیر را در یک شوتر اول شخص آیندهنگرانه تعریف کند و آن را با یک پایانبندی شاهکار به اتمام برساند. رابطه بین BT و کوپر از یک رابطه دوستانه به رابطه برای مرگ و زندگی تبدیل میشود و خیلی جالب است که بازی نیمی از این احساسات را از طریق یک تایتان غولپیکر نمایش میدهد.
واندا و مونو (Shadow of the Colossus)
درست مثل دیگر بازیهای تیم ایکو، بازی Shadow of the Colossus یک اثر مینیمالیستی اما پر از معنا و مفهوم مختلف است. در این بازی ما خیلی کم از پسزمینه شخصیت اصلی یا Wander میدانیم. پسری که دختری به نام Mono را در حالت نیمهجان به معبدی میآورد تا جان او را نجات دهد.
این که چرا Mono قربانی شده و چرا Wander میخواهد او را در ازای از پا در آوردن غولهای عظیمالجثهای تحت عنوان «کلوسی» نجات دهد، ظرافت قصه شدو آو د کلوسوس است. این بازی را به هیچ عنوان از دست ندهید.
کودی و می (It Takes Two)
بازی It Takes Two علاوه بر تمام نوآوریها و خلاقیتهایی که در زمینه گیمپلی داشت، قصهای ساده اما پر از معنا و مفهوم پنهان را روایت میکرد. داستان زوجی که میخواهند طلاق بگیرند و دختر کوچکشان با استفاده از یک کتاب آرزو، آنها را به عروسکهای کوچکی تبدیل میکند. حالا این دو باید از جداییشان جلوگیری کنند و راه آن، محکم کردن رابطهشان با یکدیگر است.
بازی It Takes Two یک پیام ساده مثل این که انسانها چقدر برای بقا به هم نیاز دارند را در قالب ویدیوگیم و داستانی بینظیر روایت میکند. داستانی که هیچ وقت یک طرف آن به طرف دیگر سنگینی نمیکند و همواره نشان میدهد که رابطهای مثل ازدواج، چقدر به از خودگذشتگی و ادراک بالا نیاز دارد.
کریتوس و اترئوس (God of War/ God of War Ragnarok)
نوبتی هم که باشد، نوبت رابطه بین کریتوس و پسرش اترئوس در دو نسخه اخیر گاد آو وار است. استودیوی سانتا مانیکا تا پیش از ریبوت گاد آو وار، شخصیتی را داشت که برای انتقام شخصی خودش میجنگید و به هیچ چیز و هیچ کس اهمیتی نمیداد. نقطه بازگشت این طرز فکرِ کریتوس، دقیقا ازدواج او با زنی بود که هرگز او را ندیدیم و پسری به نام اترئوس که او علاقه دارد تا او را Boy خطاب کند.
کریتوسِ جدید، مردی آرامتر اما همچنان خطرناک است که کمتر کسی میتواند سد راهش شده و او را متوقف کند. رابطه بین کریتوس و اترئوس از آن دست روابطی است که به صورت مستقیم از داینامیک بین الی و جوئل الهام گرفته شده و باعث شد تا داستانی بینظیر در دنیای اساطیر نورس را در گاد آو وارهای جدید تجربه کنیم.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
پس Lee Everett و Clemntine چی شد؟؟؟؟
قبل اینکه مقاله مینویسند حداقل یه بار بررسی کنید چی نوشتید ، مگه میشه واقعا گیمر باشی و the walking dead telltale
games series session 1 رو فراموش کنی؟؟
من الان جواب میخوام از شما
الان میتونم حس کنم که کسی که این مقاله رو نوشته فقط یه ps4 داره و احساس کرده میتونه به عنوان یه گیمر مقاله بنویسه ، وقتی که the walking dead telltale games series session 1 رو ننویسی واقعاً عجیبه ، خیلی عجیب
سوپ و پرایس??
الیزابت و بوکر ...
برخلاف ظاهرش و تصوری که ممکنه به آدم دست بده اصلا ازون رابطه های عاشقانه بکش مرگ من نبود . برای دختری که دانش کیهان رو داشت و مردی که ناچار باید تسلیم سرنوشت میشد ....
رابطۀ کوپر و بی تی رو خیلی دوست داشتم، با اینکه بی تی فقط یه ربات بود واقعا دوستی بیننشون خیلی زیبا بود.
و اینکه رابطۀ بی نظیر خواهر و برادری آمیسیا و هوگو (A Plague Tale) چرا نیست توی لیست?
دقیقا منم سوالم همینه
داش ، ایشون حتی رابطه لی و کلمنتاین the walking dead season 1 رو ننوشته ، بنده خدا فقط یه ps4 و همین بازس هارو داشته
لی و کلمنتاین
سری واکینگ دد تل تیل
واقعاً ❤️ ، نمسدونم چطور فراموش کردن
واقعا شخصیت پردازی گروس فوقالعاده بود
گروس رفیق پایه بود یه خاطره بود میگفت که تورین ها چجوری برای نبرد های سنگین اماده میشن...
بعضی وقتا که با تالی (شخصیتی در mass effect) حرف میزد ، تیکه هایی بهش مینداخت که واقعا خندهدار بود.
در کل شخصیت پردازی عالی داشت، که باعث میشد هیچوقت احساس تنهایی نکنی و همیشه پشتت بهش گرم باشه.
چطور Lee و clementine بازی walking dead نیست توی این لیست!!!!!!
(با لحن بسیار عصبانی)
?
واقعاً منم الان جوش اوردم
واقعا دوستی شپرد با گروس رو دوست داشتم و هر ماموریت مهم تو نسخه 1و2و3 با اون میرفتم