ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

نقد فیلم Empire of Light
فیلم و سریال

نقد فیلم Empire of Light – قلمروی نور

درام جدید سم مندس یکی از آن آثاری است که تا ثانیه‌ی انتهایی مشخص نمی‌کند با خودش چند چند است؛ مجموعه‌ای از تک‌سکانس‌های وصله‌شده‌ای که گاها زیبا ولی اغلب چرند و بیهوده‌اند. با ویجیاتو و ...

هدایت واحدی
نوشته شده توسط هدایت واحدی | ۱ اسفند ۱۴۰۱ | ۲۱:۰۳

درام جدید سم مندس یکی از آن آثاری است که تا ثانیه‌ی انتهایی مشخص نمی‌کند با خودش چند چند است؛ مجموعه‌ای از تک‌سکانس‌های وصله‌شده‌ای که گاها زیبا ولی اغلب چرند و بیهوده‌اند. با ویجیاتو و نقد فیلم Empire of Light (قلمروی نور) همراه باشید.

اگر قرار بر این بود تا فیلم Empire of Light را تنها بر اساس ده دقیقه‌ی ابتدایی‌اش نقد و قضاوت کنم، بی‌شک تا می‌توانستم پاچه‌اش را می‌بلعیدم. احتمالا با دادن لقب تاثیرگذارترین درام چند وقت اخیر دینی که بر گردنم داشت را ادا کرده و کلمه‌هایم را پیش پایش قربانی می‌کردم. متاسفانه اما این‌گونه نیست. با وارد شدن «قلمروی نور» به دقایق بعدی تازه آن چهره‌ی کثافت، گل‌گرفته، بیمناک و بوگندو‌اش نمایان می‌شود. فیلم جدید مندس (اگر بشود اسمش را فیلم گذاشت) مثل داستان «شنگول و منگول و حبه انگور» می‌ماند. البته با این تفاوت که این بار ما بینندگان بزی‌های معصوم و ساده‌لوح و در مقابل سم مندس و فیلمش همان گرگ حیله‌باز و مکاری هستند که خودش را شبیه به مامان بزی کرد و باقی بزهای کوچولو و بی‌گناه را با فریب‌هایش در نهایت درون شکمش فرو برد. به عبارت دیگر Empire of Light به قدری مقدمه‌اش را حساب‌شده و بی‌عیب و نقص پیش می‌برد که لحظه‌ای نمی‌توانید شک کنید چه چیز شری در پس این شروع زیبا کمین‌تان را گرفته است؛ گنده‌گوزی پرمدعا که اگر آن را تا انتها تماشا کنید ردپای متعفنش مدت مدیدی ذهن‌تان را مسموم، قلب‌تان را مجروح و روان‌تان را مخدوش می‌کند. با این حال بیایید ببینیم این فاجعه‌ی سینمایی چگونه یکی از پراحساس‌ترین مقدمه‌ها را در خود جای داده است.

فیلم Empire of Light با تصویری از یک دستگاه پاپ کورن‌ساز شروع به بافتن مقدمه‌اش با لحنی آرام و ملایم می‌کند. همان‌گونه که موسیقی جایی میان غم و امید به نواختن ادامه می‌دهد، شات‌های بعدی پشت سر هم چیده می‌شوند و تکه‌هایی از یک سینما را نشان‌مان می‌دهند. سینمایی که انگار سرد و بی‌روح است و مدت‌هاست که به حال خود رها شده و متروکه‌ای بیش نیست. همه‌چیز اما با ورود هیلاری (با نقش‌آفرینی اولیویا کلمن) به این سینما تغییر می‌کند. قاب‌ها پرنور و گرم می‌شوند. زیبایی با محیط عجین شده و برای لحظه‌ای حس کردم می‌توانم عطر پیچیده در فضا را استشمام کنم. هیلاری با پا نهادن در هر اتاق و گوشه‌ی این سینما، به فضا روح می‌دهد و آن سوزناکی درونی‌اش را با حضورش از بین می‌برد. او که یکی از کارکنان اساسی سینما امپایر و به‌طور دقیق‌تر ناظر آن‌جا به ‌شمار می‌رود وظایف بسیار مهمی را بر دوش دارد. زودتر از بقیه در سینما حاضر می‌شود و سینما را برای حضور باقی کارکنان آماده می‌کند. هیلاری با هر گوشه و کنار این ساختمان بزرگ آشنا است و نحوه‌ی دستیابی به ممنوعه‌ترین بخش آن را هم می‌داند. رابطه‌ی عمیق و صمیمی‌ای که هیلاری با سینما دارد آغاز فیلم را از لحاظ تکنیکی خیره‌کننده و بدون حتی یک دیالوگ کمک زیادی به شکل‌گیری شخصیت‌پردازی‌اش می‌کند. دقایق ابتدایی «قلمروی نور» مثل گاز زدن شیرینی‌ای که به راحتی در دهان آب می‌شود می‌ماند؛ طعمی که به طرز غافلگیرکننده‌ای در رقص مزه‌ها جان می‌گیرد و گلو را تازه و پرشهد می‌گرداند.

سینماتوگرافی راجر دیکینز باعث شده تا فیلم Empire of Light ارائه‌دهنده‌ی یکی از بهترین تجربه‌های دیداری و بصریِ واقعا لذت‌بخش باشد.

قدرت اصلی این مقدمه بر پایه تصویرسازی‌های دقیقش چیده می‌شود. از حس تنهایی‌ای که با تسخیر فریم‌های آغازین فیلم، مخاطب و هیلاری را به هم گره می‌زند تا آن سکانسی که در مطب دکتر جریان دارد و اولیویا کلمن برای اجرایش سنگ تمام می‌گذارد. البته نه فقط در همین پلان که کلمن در طول فیلم می‌درخشد. هر چه‌قدر دیگر بازیگران کم‌کاری می‌کنند یا نقش‌آفرینی غیرقابل قبولی را ارائه می‌دهند، کلمن در خلاف جریانی که آن‌ها پیش گرفته‌اند شنا می‌کند و ثابت می‌کند به راحتی می‌تواند تنها دلیل بیننده برای تماشای یک فیلم باشد. باور کنید تنها چیزی که تا ثانیه‌ی آخر مرا با خود همراه کرد و حس افتضاحی که فیلم انتقال می‌داد را جبران می‌کرد ستارگی کلمن بود که خب از مدت‌ها پیش توانایی‌هایش ثابت شده و دیگر نیازی به تعریف ندارد. بدین ترتیب با فاصله گرفتن از این آغازین لحظات، «قلمروی نور» سعی می‌کند قصه‌ای عاشقانه برای هیلاری ببافد و به هر آن‌چه که در این مدت خیلی کوتاه ساخته بود پشت پا بزند.

گاهی نمی‌شود مقایسه نکرد! نقش‌آ‌فرینی مایکل وارد حتی در بهترین لحظات، مایل‌ها عقب‌تر از بازیگری کلمن قرار می‌گیرد.

با این حال طولی نمی‌کشد که کارمند تازه‌ای به نام استفن (با نقش‌آفرینی مایکل وارد) به جمع کارمندان سینما امپایر اضافه می‌شود و هیلاری مسئول می‌شود تا وظایفش را به او بیاموزد. همین مساله شروعی است بر رابطه‌ی عاشقانه این دو و اتفاقاتی که تا انتها مسیر فیلم را شکل می‌دهند. خب همان‌طور که قبلا هم اشاره داشتم جز مقدمه و بازی کلمن تقریبا تمام چیزهایی که در فیلم می‌بینید غیرقابل تحمل و گاها واقعا پرت و پلا هستند. فیلم Empire of Light برخلاف مقدمه‌ی هوشمندانه‌اش که تصویرسازی‌ها را بر دیالوگ‌گویی ارجح می‌کند در باقی بخش‌ها فقط حرف می‌زند و نمی‌گذارد خود بیننده چیزی که دیده را لمس کند و غرق در دنیای تصاویر شود. سرگذشت شخصیت‌ها یا از زبان شخصیت دیگری نقل می‌شود یا هم که خود آن‌ها در موقعیتی تصنعی تصمیم به بازگو کردن آن می‌گیرند. انگار سم مندس خواسته سرسری سکانس‌ها را با هم پیچ و تاب دهد تا به آن سکانس مثلا تاثیرگذاری که خواسته برسد. نتیجه اینکه نه‌تنها یک فیلم وصله‌ای واقعا انزجارآور به بیننده تحویل داده می‌شود که آن صحنه‌هایی که با دقت بیشتری ساخته شده و اساس بر این بوده تا مفاهیم و پیامی را برسانند هم به این واسطه خدشه‌دار شده و عملکرد متضادی از خود به نمایش می‌گذارند.

هشدار: این بخش از متن حاوی اسپویل است

یکی از مشکلاتی که از ابتدا تا انتها یقه‌ی درام جدید مندس را می‌چسبد عدم انسجام و همبستگی بین روایت، شخصیت‌پردازی و چینش اتفاقات و موقعیت‌ها است. احتمالا صحنه‌ی ورود استفن و زمانی که هیلاری وظایفش را به او دیکته می‌کند را به یاد دارید. هیلاری با دقت و جدیت تمام در حال توضیح دادن کارهایی است که استفن باید انجام دهد؛ هیچ اثر شوخی یا نرم‌خویی در او دیده نمی‌شود و او همانگونه که یک ناظر باید عمل کند، به قوانین محیط کارش پایبند است. با این حال از آن‌جایی که موضوع اصلی فیلم حول رابطه‌ی عاشقانه این دو جریان دارد بالاخره باید جرقه‌های اولیه این صمیمت و عشق از جایی زده شود. همین می‌شود که مندس تصمیم می‌گیرد تا از خود جلو بزند و در تصمیمی ناگهانی گارد کاراکتر هیلاری را خرد کند. زمانی که استفن در رابطه با طبقه‌ی بالا از او سوال می‌‌پرسد، هیلاری در پاسخ می‌گوید «بقیه حق ورود به اونجا رو ندارن». استفن هم درخواست می‌کند تا نگاهی بیاندازند و هیلاری که انگار نه انگار تا همین چند ثانیه پیش انقدر قانون‌مدار بود حالا با یک «خواهش می‌کنم»ِ استفن تسلیم می‌شود.

نتیجه اینکه کاراکترهای مندس در عوض اینکه در جریان فیلم در مسیر تکمیل قوس شخصیتی‌شان قرار گرفته و با سختی‌های فراوان از نقطه‌ی آ به نقطه‌ی ب برسند در عوض عروسک‌هایی هستند که بازیچه فیلمنامه‌ی غیر واقعی مندس شده‌اند. به طوری که در دنیای «قلمروی نور» این شخصیت‌ها نیستند که مسیر آینده‌شان را مشخص می‌کنند بلکه این مندس است که آن‌ها را در مسیری ازپیش‌تعیین‌شده قرار می‌دهد و برایشان حکم صادر می‌کند. برای مثال لحظه‌ای خود را جای دونالد الیس (کالین فیرث) بگذارید. بعد از آن رسوایی‌ای که هیلاری بار آورد آیا واقعا حاضر بودید دوباره او را در سینما به کار بگیرید؟ امان دهید به‌جای شما پاسخ دهم: قطعا نه! ولی خب متاسفانه از آن‌جایی که فرد دیگری (سم مندس) جای شخصیت‌ها تصمیم می‌گیرد پس در نهایت خود او (یعنی مندس) است که مشخص می‌کند فلان کاراکتر بدون توجه به پایه‌های اساسی منش و رفتارش در هر بخش از فیلم، چه اقدامی از خود به نمایش بگذارد؛ همین‌قدر بی‌بند و بار و مشمئزکننده.

پایان بخش اسپویل

در نهایت می‌توان گفت فیلم Empire of Light را خیلی راحت می‌توان در صدر فهرست بدترین و ضعیف‌ترین آثار سم مندس قرار داد. این فیلم هرچه بیشتر پیش می‌رود مضحک‌تر و مسخره‌تر می‌شود. تازه این تمام ماجرا نیست. دقیقا آن لحظه‌ای که دیگر فکر نمی‌کنید یک درام به این اندازه پوچ و تهی باشد، مندس تصمیم می‌گیرد تا روح و روان‌تان را به آتش بکشد و شخصیت‌های فیلم را با رفتن به سینما و دیدن فیلم درمان کند! با این حال فیلم قطعا یک فاجعه‌ی تمام‌عیار (توجه داشته باشید همچنان فاجعه است ولی تمام‌عیار نیست) نیست. چرا که همچنان ستاره‌ی توانایی مثل کلمن را در خود دارد. مهم نیست چه‌قدر فیلمنامه بد باشد، هر جا که کلمن در قاب فیلم حضور داشته باشد قطعا دو اتفاق مهم رخ می‌دهد: او تصویر را به نام خود می‌زند و شما را مات و مبهوت می‌کند.

بنابراین اگر فکر می‌کنید همه‌ی فیلم‌های معرکه‌ی سینما را درو کرده‌اید و در دوره‌ای به سر می‌برید که حوصله‌تان بسیار سر رفته و دنبال فیلمی هستید که حداقل اندکی قابل تحمل باشد شاید Empire of Light «قلمروی نور» همان اثری باشد که برای شما ساخته شده است. در غیر این صورت احتمالا باید طرفدار شدیدا تعصبی و دوآتیشه‌ی سم مندس باشید تا بتوانید از این عنوان لذت ببرید.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید

مطالب پیشنهادی