نقد فیلم Knock at the Cabin | شکست عقل؟
فیلم «درِ کلبه را بزن» به عنوان جدیدترین اثر سینمایی «ام نایت شیامالان» یک اقتباس مهیج روانشناختی با ساختار کلاستروفوبیک است؛ اثری در حد و اندازه کوچک که میخواهد حرفهای بزرگی بزند. اما سوال مهم ...
فیلم «درِ کلبه را بزن» به عنوان جدیدترین اثر سینمایی «ام نایت شیامالان» یک اقتباس مهیج روانشناختی با ساختار کلاستروفوبیک است؛ اثری در حد و اندازه کوچک که میخواهد حرفهای بزرگی بزند. اما سوال مهم اینجاست که آیا پس از سالها این کارگردان صاحب نام با این اثر به مسیر جذاب ابتدای دوران فیلمسازی خود بازگشته یا خیر؟! برای یافتن پاسخ در ادامه با نقد فیلم Knock at the Cabin همراه ویجیاتو باشید.
خلاصه داستان: لازم است تا جایی که ممکن است کمتر درباره طرح فیلم بدانید؛ چرا که آثار ام نایت شیامالان به پردههای آخر شوکهکننده معروف هستند؛ اما این فیلم با الهام یا اقتباس آزاد از رمان پل ترمبلی «کلبهای در انتهای دنیا» تولید شده است.
در مرکز داستان این فیلم زوجی هستند که توسط اندرو و اریک (به ترتیب با بازی بن آلدریج و جاناتان گروف) تشکیل شدهاند که در حال گذراندن تعطیلات در کلبهای در جنگل با دختر خواندهشان ون هستند. اما وقتی چهار نفر به رهبری لئونارد تنومند (دیو باتیستا) وارد ملک میشوند، زندگی افراد درون کلبه به چالش کشیده میشود. آنها این سه را به اسارت میگیرند و از آنها میخواهند که تصمیمی غیرقابل تصور بگیرند تا از آنچه آنها ادعا میکنند یک آخرالزمان قریب الوقوع است اجتناب کنند. بین ناباوری و میل به زنده ماندن، اندرو و اریک باید برای زندگی خود و دختر کوچولو بجنگند، حتی اگر به تدریج شک و تردید در وجود آنها رخنه کند.
همین ابتدای بررسی و نقد این فیلم باید بگویم که شخص «ام نایت شیامالان» دارای کارنامهای است که قله آن سه فیلم ابتدایی او در سالهای ۱۹۹۹ (حس ششم)، ۲۰۰۰ (آسیبناپذیر) و ۲۰۰۲ (نشانهها) است؛ پس مشکل شیامالان این است که او با اولین فیلمهایش به حدی باورنکردنی به ست بالا قدم گذاشت که دیگر آثار او اغلب با آن فیلمها مقایسه میشوند، حتی اگر بد نباشند. اما اکنون فیلم «درِ کلبه را بزن» با هر متر و معیاری یک فیلم افتضاح است؛ هرچند نمیتوانم بگویم این فیلم در این روزهای سینمای بدون ایده و از اصل افتاده اثر مهمی نیست.
به طور کل فیلم «Knock at the Cabin» مصداق قهقرایی فکری و اخلاقی وحشتناک برای کارگردانی است که تا کنون بیشتر از او حمایت میکردیم تا انتقاد سفت و سخت، اما با وجود چنین اثری شما به عنوان یک مخاطب، شیامالانی را میبیند که صراحتاً دیدگاه تاریکبینترین آمریکاییها را اتخاذ میکند. سالهای طولانی است که شیامالان با ایدههای جذاب، اما پرداخت نشده به درون برزخی کشیده شده است که پایانی ندارد، و ظاهراً قرار نیست از آن بیرون بیاید.
اما او با همان ایدههای نه چندان کامل خود، کماکان به سینما دل و جان داده است. بنابراین به غیر از او، تارانتینو و نولان (به دلایل بسیار متفاوت)، مشخص نیست کدام کارگردان فعلی به این شدت میتواند احساسات مختلف را در قاب سینما رها کند. پس با این افراد همین که ما هنوز میتوانیم در سال ۲۰۲۳ درباره سینما بحث کنیم، بسیار آرامش بخش است! ولی این دلیلی برای نقد نکردن این فیلمساز نمیشود.
من به عنوان یک سینما دوست و مخاطب ویژه آثار هالیوودی، همیشه از شیامالان دفاع کردهام و رفتار او با موضوعات اساسی برآمده از فرهنگ و جامعه آمریکایی را جذاب میدانستم، اما این فیلم جدید او سراسر اشتباه است؛ چه در مضمون و محتوا و چه در فرم و ساختار ژانری که نه نمیتواند تعلیق ایجاد کند و نه حتی میتواند بیننده را برای حدود ۱۰۰ دقیقه با خود همراه کند. هرچند این اثر از جانب منتقدان و جامعه رسانهای آمریکا مورد ستایش قرار گرفته است و از اساس بازگشت دوباره شیامالان به دوران اوج گذشته را به مخاطب نوید میدهد؛ ولی واقعیت خلاف این را نشان میدهد.
اگر من بخواهم این فیلم را به شکل ساده تعریف کنم، باید بگویم «Knock at the Cabin» غیر شیامالانیترین فیلم ام نایت شیامالان است. اما چرا؟ چون نه ایده اقتباسی آن حرف خاصی برای زدن دارد و نه حتی اجرای فیلم چیزی برای خودنمایی. در مجموع میتوان بر اساس رمان مورد الهام این فیلم نتیجه گرفت که شیامالان میخواهد چه چیزی را به ما بگوید. رویارویی بین ایمان مذهبی (پایان جهان و همه ابزارهای نمادین آن) و عقلانیت مدرن (با نوعی چالش برای اسیرشدگان). این خلاصه جدیدترین فیلم شیامالان است که بدون هیچ گونه پیچ و تابی به مخاطب ارائه میشود، و به صورت عمیق ناامیدکننده است.
اما مشکل اینجا نیست، به خصوص تا آنجا که شیامالان سعی کرده است پس از یک تیتراژ جالب شِبه کلاسیک، در سکانس ابتدایی خود فرمول آثار تعلیقی هیچکاک را برای مخاطب سازماندهی کند. ولی دوباره پس این شروع به ظاهر جالب، بی جهت خود را محدود میکند. پس از فیلم «Old»، ام. نایت شیامالان دوباره فیلم خود را به یک لوکیشن محدود میکند. انتخابی که بهخوبی از آب در نمیآید، زیرا واقعاً چیز زیادی برای فیلم به ارمغان نمیآورد. مثلاً این اقدام کارگردان فیلم را بیش از حد کلاستروفوبیک یا هیجان انگیز نمیکند و بعد از مدتی فقط علیه خود روایت فیلم شروع به کار میکند که عمدتاً تمام ماجرا در یک لوکیشن اتفاق میافتد.
البته این بدین معنی نیست که شمایل فیلم تکراری است، اما مشخصاً استفاده از یک لوکیشن کمک شایانی به کار نکرده، و ایده پشت آن را به شکلی عمیق به سمت و سوی جذابی سوق نداده است. در کل استفاده از یک لوکیشن خاص چون کلبهای درون جنگل کار چندانی برای داستان انجام نمیدهد. از سوی دیگر این فیلم از منظر مضمون نیز دچار مشکل است. اما چرا؟ چون هیچ دلیلی منطقی پشت آن وجود ندارد و شیاملان نیز توضیح مناسبی برای آن ندارد. زیرا در اینجا، شیامالان به وضوح اردوگاه نظریه پردازان توطئه، متعصبان، و دشمنان عقل و ایمان را انتخاب میکند؛ از این رو هویت فیلم نیز شامل یک شکست عقل است تا یک ماجرای پر از هیجان.
این فیلم شیامالان بهجای انتخاب ابهامی که میتوانست مثمر ثمر باشد و پرسشهای بسیاری از ما را در مواجهه با تهدیدات زیستمحیطی و شبح خودباختگی نسل بشر که منجر به افزایش امید به منافع علم و فن آوری، یا بازگشت به ایمان مذهبی میشود، منعکس کند؛ در عوض ترجیح میدهد در میان کسانی باشد که در مبهم ترین خرافات افراطی زندگی میکنند. و این یک رویکرد خندهدار برای انسان امروزی نسل ماست!
حتی بدبختانه ام نایت شیالمانِ آشنا به فرم و تکنیک نیز در این فیلم از فلشبک به شکل ناجوری در جهت پرداخت شخصیت استفاده میکند. فلاشبکهای ناشیانه و صراحتاً غیرقابل چشم پوشی که با بازگو کردن ابتذالهای به ظاهر شاعرانه و زیبا، میخواهد در مورد زوجهای همجنسگرا یا در مورد فرزندخواندگی کودکانی که طبیعت آنها آسیب دیده است جهانسازی کند. و این امر بدون شک یک خطای مضحک است.
فلاش بکها اگر محتوایشان باعث پیشرفت روایت یا غنای شخصیت پردازی زوج مرکزی قصه میشد، موجه بود، اما آنها برای ارتقای فیلم، داستان و شخصیتها خیلی کم کار میکنند. با توجه به اینکه فلاشبکها داستان را به حالت توقف میرسانند، ضعیفترین بخش فیلمی هستند که میتوانست به راحتی بدون آنها پیش برود. حتی این فلشبکها تنش را نیز از کل فیلم پاک کردهاند.
حیف است که چگونه تنش، بر خلاف رمز و راز اولیه آن، هرگز به درستی ساخته نمیشود، به طوری که بسیاری از رویدادها در نهایت نمیتوانند تأثیر خوبی بگذارند. بنابراین، با وجود رمز و راز ابتدایی خوب، علاقه مند ماندن به موضوع فیلم در طول تماشای آن در واقع کمی دشوار است. این فیلم شما را با فیلمنامه نویسی ضعیف، تناقضات لحنی، و یک داستان که هرگز به پتانسیل کامل و ترسناک خود نمیرسد، به شدت ناامید خواهد کرد.
اگرچه «درِ کلبه را بزن» ممکن است به اندازه فیلمهایی مانند The Last Airbender وحشتناک نباشد، اما همچنان یک تریلر ضعیف و قابل پیشبینی است که هرگز از پیشفرض خود بهره نمیبرد. سبک شیامالان چیزی است که قابل مشاهده است و تقریباً در تمام آثار او میتوان آن را دید. او داستانهای جسورانه و هیجانانگیزی را با عناصر ترسناک مبتنی بر درام انسانی خلق میکند. اما این یکی هیچکدام را در خود ندارد. بهعلاوه، انتخابهای کارگردانی شیامالان گاهی اوقات میتواند فیلم را به عقب براند، که این خود یک امر نابخشودنی است.
بنابراین، بزرگترین شگفتی این فیلم نه در ایده و مضمون است، و نه در فرم و اجرای ام نایت شیامالان. بزرگترین شگفتی در این فیلم دیو باتیستا است. در واقع جای تعجب نیست که او میتواند به خوبی چیزی شبیه به یک شخصیت شرور انسانی را بازی کند، اما چیزی که شگفت انگیز به نظر میرسد این است که او شاید یکی از بهترین نقشهای خود را در این فیلم بازی میکند. همچنین این تنها شخصیتی است که واقعاً موفق میشود فیلم را به سطح بالاتری برساند، با وجود اینکه بقیه فیلم به اندازه کافی بازیگران خوب دیگر نیز دارد.
با این حال، فیلمنامه کار زیادی را به آنها نمیدهد، که باعث میشود مخاطب تحت تاثیر ماجرای آنها قرار نگیرد. فقط در این بین شخص باتیستا است که در این کار موفق به خودنمایی میشود. او با هوشمندی نقش خود را هم تهدیدآمیز و هم دلسوزانه ایفا میکند، ترکیبی بسیار موثر برای چنین فیلمی. در نهایت چیزی که تقریباً هر کارگردانی میخواهد بسازد و هر مخاطبی میخواهد ببیند، یک فیلم خوب است، به همین سادگی. اگرچه شیامالان قبلاً توانسته بود این کار را انجام دهد، اما «درِ کلبه را بزن» به جای آن نشان میدهد که وقتی فیلمی را با یک ایده ساده تولید میکنید چه اتفاقی میافتد.
در پایان باید گفت: فیلم «Knock at the Cabin» یک شکست است؛ فراموش نکنید یک پیشفرض جالب لزوماً یک فیلم جذاب یا خوب نمیسازد، اما با فداکاری و عشقی که شیامالان آشکارا به هنر فیلمسازی دارد، شاید بتواند روزی دیگر و با اثری دیگر موفقیتی را که قبلاً کسب کرده بود، پس بگیرد.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.