ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

اخبار و مقالات

چرا متال گیر رایزینگ پس از ۱۰ سال هنوز محبوب است؟

در ابتدا باورم نمی‌شد، ولی واقعا ۱۰ سال از انتشار متال گیر رایزینگ می‌گذرد! گویی همین چند روز پیش بود که بازی را تهیه و آن را روی کامپیوتر خودم نصب کردم و تمام روز ...

سینا فراهانی
نوشته شده توسط سینا فراهانی | ۱۲ اسفند ۱۴۰۱ | ۱۴:۰۰

در ابتدا باورم نمی‌شد، ولی واقعا ۱۰ سال از انتشار متال گیر رایزینگ می‌گذرد! گویی همین چند روز پیش بود که بازی را تهیه و آن را روی کامپیوتر خودم نصب کردم و تمام روز را مشغول تجربه‌ی آن بودم. من اسیر بازی شده بودم! اسیر مبارزات جذاب و باس‌فایت‌های سخت آن -البته اینکه با سن و سال آن روزهایم و برای اولین تجربه‌ی بازی، درجه‌ی سختی «سخت» را انتخاب کرده بودم هم بی‌تاثیر نبود- و در نهایت همه‌ی آن‌ها را شکست دادم. برای فردی مثل من که طرفدار سرسخت سری بازی‌های متال گیر بودم، -و البته هنوز هم هستم- بازی متال گیر رایزینگ یک یادآوری لذت‌بخش بود تا به یاد بیاورم که چرا عاشق این جهان و شخصیت‌ها هستم.

اگر آن روزها به من می‌گفتید که ۱۰ سال بعد، همچنان قرار است در مورد متال گیر رایزینگ صحبت شود و همچنان محبوب باشد، احتمالاً این حرف شما را باور نمی‌کردم؛ عنوانی که هنوزم در فروم‌ها، پست‌های احمقانه‌ی اینترنتی، شبکه‌های اجتماعی و تعداد بی‌شماری از میم‌ها زنده است و به حیات خود ادامه می‌دهد. بیایید به بهانه‌ی ۱۰ سالگی این بازی، نگاهی به دلیل یا دلایل این ماندگاری داشته باشیم. همراه ویجیاتو باشید.

اولین بار در E3 سال ۲۰۰۹ بود که چشم همه‌ی ما به جمال متال گیر رایزینگ روشن شد. یک سال از انتشار متال گیر سالید ۴ می‌گذشت. عنوانی که به شکل انحصاری برای پلی‌استیشن ۳ منتشر و داستان سالید اسنیک را به اتمام رسانده بود. در نمایشگاه همان سال اعلام شد که هیدئو کوجیما قرار نیست این بازی جدید را کارگردانی کند و بالاخره قرار است با عبور از مجموعه‌ی بزرگش، آن را به دست تیمی جوان بسپارد. خودش هم به پروژه‌های دیگری برسد که بعداً معلوم شد همان «پروژه‌های دیگر» هم نسخه‌ی PSP متال گیر سالید بود که با نام پیس واکر منتشر شد.

خلاصه‌ی ماجرا اینکه تیم جوان با مشکلات زیادی مواجه شد. آن‌ها ایده‌ی بریدن همه‌چیز در بازی را در سر داشتند و نمی‌توانستند به خوبی آن را اجرایی کنند و وارد یک چرخه‌ی بی‌پایان از تولید و دور ریختن شده بودند.

در اینجا پای استودیو خوش‌نام و درجه‌یک پلاتینیوم به داستان باز شد. تیمی متشکل از نیروهای سابق شرکت کپ کام که بازی‌های اکشن درجه‌یکی از جمله بایونتا و ونکوئیش را در کارنامه‌ی خود داشتند. بازی به دست این استودیو سپرده شد و آن‌ها به جای اینکه خود را ملزم به ادامه‌ی کار کوجیما پروداکشن سابق بدانند، بازی را از اساس ریبوت کردند و آن را تبدیل به یک بازی اکشن به مدل خودشان کردند. آن‌ها ایده‌ی بریدن همه چیز در همه جا را کنار گذاشتند و شکل منطقی‌تری از آن را تبدیل به بخش بزرگی از بازی خود کردند. در ابتدا قرار بود تا داستان بازی به بازه‌ی زمانی بین متال گیر سالید ۲ و ۴ بپردازد؛ پلاتینیوم اما این داستان را هم کنار گذاشت و ماجراهای رایدن را به بعد از وقایع متال گیر سالید ۴ منتقل کرد تا آزادی عمل بیشتری برای روایت و قصه‌گویی داشته باشند.

داستان بازی جدید که حالا «متال گیر رایزینگ: ریونجنز» یا Metal Gear Rising: Revengance نام داشت، از این قرار بود که رایدن پس از نابودی «میهن‌پرستان» و ایجاد صلح در جهان، تبدیل به یک مزدور شده است. شخصی که در ازای دریافت مبلغی، از شخصیت‌ها یا ارگان‌های مختلف محافظت می‌کند. در ابتدای بازی او و تیم تحت حفاظتش مورد حمله‌ی یک ارتش خصوصی (P.M.C) جدید قرار می‌گیرند که قصد دارند با ایجاد بی‌ثباتی در کشورهای مختلف، صلح را از بین ببرند و دوباره کار و کاسبی فروش تجهیزات جنگی را رونق بدهند. این ارتش خصوصی چهار نیروی ویژه دارد که تیمی را تحت عنوان «بادهای ویران‌گر» شکل می‌دهند. نیروهایی که همگی بر اساس بادهای معروف زمین نام‌گذاری شده بودند و هر کدام به مهارت‌ها، سلاح‌ها و لباس‌های نیمه‌رباتی مخصوصی تجهیز شده بودند.

اگر امروز متال گیر رایزینگ هنوز زنده است و هنوز هم توسط عده‌ی زیادی دوست داشته می‌شود، به دلیل اکشن شگفت‌انگیز، شخصیت‌های به یاد ماندنی و داستان دیوانه‌وار آن است. ولی دو عنصر مهم در این بازی وجود دارد که حتی با استانداردهای خود بازی هم منحصر به فرد هستند. اول موسیقی‌های بازی و دوم ضدقهرمان اصلی آن، سناتور استیون آرمسترانگ. برای اینکه بتوانیم به شکلی مناسب، ده سالگی این بازی را جشن بگیریم، به سراغ آهنگساز بازی، آقای جیمی کریستوفر که قبلا برای «بایونیک کماندو» و «لاست پلنت ۲» موسیقی ساخته بود و همچنین گوینده‌ی نقش سناتور آرمسترانگ، یعنی آقای Alastair Duncan که صدای او را در نقش میمیر در دوگانه‌ی اخیر خدای جنگ نیز شنیده‌اید رفتم و با آن گفتگو کردم.

کریستوفر اینگونه تعریف می‌کند که آن روزها و قبل از قبول ساخت موسیقی متن بازی متال گیر رایزینگ، به عنوان یک آهنگساز ارکسترال شناخته می‌شده. او می‌گوید:

آن روزها من عضوی از یک شرکت صوتی به نام Soundelux DMG بودم که تریلر بازی را برایم آوردند و گفتند که این تریلر به موسیقی نیاز دارد. آن‌ها پرسیدند که آیا می‌توانم برای آن تریلر یک موسیقی هوی متال و تنش‌زا بسازم؟ صدالبته که گفتم بله!

بر خلاف این روزها که متال گیر سالید تبدیل به یک فرانچایز کالت و نسبتا قدیمی شده است. ۱۰ سال پیش از این روزها، متال گیر نبض بازار و مخاطبان بازی‌های ویدئویی جهان را در دست داشت. خود جیمی کریستوفر یکی از طرفداران دو آتشه‌ی این مجموعه بوده است. او می‌دانسته که در حال قدم گذاشتن در راهی است که پیش از او، هری گرگسون ویلیامز از آن عبور کرده بود. او اینگونه ادامه می‌دهد:

متال گیر سالید ۲ تاثیر بزرگی روی من داشت. بزرگ و همه‌جانبه. صدالبته که موسیقی هری گرگسون ویلیامز هم بخشی از این تاثیر بود. این موضوع که پلاتینیوم گیمز سبک متفاوتی از موسیقی را برای بازی مد نظر داشتند، خاط من را آسوده کرده بود (که قرار نیست با ویلیامز مقایسه شوم).

در حالی که بازی پر شده بود از قطعات معرکه‌ی هوی متال، دلیل اصلی اینکه تمام باس‌فایت‌ها و مبارزات بازی تا این اندازه به یاد ماندنی شدند، تم‌هایی بود که برای هر یک از باس‌فایت‌ها طراحی و تولید شده بود. این تم‌ها مستقل هر کدام از باس‌های اصلی بازی را به خوبی معرفی می‌کردند و در ادامه و همراه با مبارزه به خوبی خودشان را با روند و ریتم مبارزات تطبیق می‌دادند. حتی اگر آن مبارزه، یک مبارزه شگفت‌انگیر با متال گیر رِی باشد.

در انتهای همان مبارزه، تیغه‌های عظیم‌الجثه‌ی خود را به سمت رایدن می‌فرستد و رایدن هم تمام آنان را دفع می‌کند، موسیقی با پخش قطعه‌ی «Rules of Nature!!» باند‌های سیستم صوتی هر فردی را تا آستانه‌ی پاره شدن می‌برد. کریستوفر ضمن تایید این موضوع، می‌گوید:

پلاتینیوم گیمز موتور صوتی خود را طوری طراحی و کدنویسی کرده بود که لحظه‌ی بلند کردن آن شمشیر بزرگ، جیغ (درون آهنگ) وارد شود و... wow!

شما هنوز هم می‌توانید افرادی را ببینید که در اولین مواجهه‌ی خود با این صحنه، دهان و چشم‌هایشان باز مانده.

این هماهنگی بین موسیقی و اکشن در بازی‌ها بیشتر و بیشتر مورد استفاده قرار گرفت. در بازی‌هایی مثل Devil May Cry 5 و در همین اواخر، بازی های-فای راش.

هر کدام از قطعات بازی، معرف یکی از باس‌های بازی بود. مثلا قطعه‌ی «The Only thing I Know For Real» به خوبی نمایان‌گر شخصیت سم بود که دچار یک بحران هویت بزرگ بود و زندگی خود را به عنوان یک شمشیرزدن مزدور می‌گذراند. یا قطعه‌ی «It Has To Be This Way» که به ما نشان می‌داد هم رایدن و هم آرمسترانگ فلسفه‌ی شخصی واحدی دارند ولی در نهایت مجبور به مبارزه تا حد مرگ با یکدیگر شده‌اند. کریستوفر در این باره می‌گوید:

از نظر متن ترانه‌ها، ما می‌خواستیم که هر قطعه، به شکل دقیقی مختص به یک باس‌فایت باشد. اما با یک درجه‌ی مشخصی از هنر، تخیل و زبان خلاقانه .

ولی این قطعات موسیقی به تنهایی و بدون حضور بازیگرانی خبره، نمی‌توانستند بازی را برای ۱۰ سال ماندگار کنند. بیایید کمی در مورد آرمسترانگ صحبت کنیم. شما در تمام طول بازی به دنبال سایبورگ‌های استخدام شده بودید، در یک مبارزه‌ی نفس‌گیر با سم که در ابتدای بازی رایدن را نابود کرده بود او را شکست دادید. درست زمانی که باید نقشه‌ی این نیروها را خنثی کنید، سر و کله‌ی سناتور آرمسترانگ پیدا می‌شود. شخصیتی که دو دقیقه از معرفی‌اش می‌گذرد و نه من و نه شما نمی‌دانستیم وجود دارد و اصلا قرار است نقش منفی اصلی را داشته باشد!

بعد از مبارزه با یک متال گیر کاملا جدید به نام Excelsus، رایدن و ما برای اولین بار با سناتور آرمسترانگ آشنا می‌شویم. مردی که بر خلاف تصور ما از سیاست‌مداران، نه تنها از نابودی آن سلاح اتمی مرگبار نترسیده، بلکه با آرامش روی لاشه‌ی آن می‌ایستد و سپس به سمت رایدن یورش می‌برد. یکی از چیزهایی که سری متال گیر به آن شهرت دارد، مونولوگ‌های آن است. ولی ارائه‌ی این مونولگ‌ها توسط باس‌های بازی آن هم در زمانی که در حال مبارزه تن به تن با قهرمان داستان هستند، حتی با استانداردهای متال گیر هم زیاد است.

آرمسترانگ جهان‌بینی خودش را در طول یک مبارزه‌ی نفس‌گیر و در حالی بیان می‌کند که مشغول خرد کردن استخوان‌های رایدن است. او به شما و رایدن می‌گوید که وقتی رئیس جمهور آمریکا شود (باور کنید این جمله، یک نقل قول مستقیم از یک بازی ویدئویی محصول سال ۲۰۱۳ است) آمریکا را باز هم بزرگ خواهد کرد. جملات آشناست؛ نه؟

گوینده‌ی این شخصیت، آقای دانکن دلایل جالبی برای توضیح اینکه چطور یک بازی قدرت خودش را در طول ۱۰ سال از دست نمی‌دهد دارد. او می‌گوید:

شخصیت‌هایی که این روزها زنده می‌شوند واقعی هستند. این بسیار قدرتمندانه است که بتوانید نقش شخصیتی را بازی کنید که به شدت خواستار داشتن قدرت است. و این حس به سراغت می‌آید که این واقعا می‌تواند واقعی باشد. این اتفاق ممکن است رخ دهد.

نکته‌ی مهم در شخصیت‌پردازی آرمسترانگ این است که این شخصیت یک سیاست‌مدار درجه یک است. منظورم را اشتباه نگیرید! نقطه‌نظر او بسیار احمقانه و اشتباه بود. ولی یک نمونه‌ی جذاب بود. شما احتمالا در هنگام شنیدن مونولگ او، در صحبت‌هایش غرق می‌شوید که عمده دلیل آن اجرای بی‌نقص و درخشان دانکن در این نقش بود. نکته‌ی جالب اینکه دانکن نمی‌دانست مشغول گویندگی به جای شخصیت منفی اصلی است! او در این باره می‌گوید:

آن روزها به شما نمی‌گفتند که برای چه (نقشی) استخدام شده‌اید. همه چیز خیلی یواشکی بود. تنها چیزی که من می‌دانستم این بودکه شخصیتی که من نقش او را بازی می‌کردم، یک سناتور مجنون قدرت روانی بود.

با اینکه آرمسترانگ در دقایق پایانی بازی و بیشتر به عنوان یک پیچش نهایی در داستان عمل می‌کند، با این حال این شخصیت به سرعت خودش را به عنوان یکی از بهترین باس‌فایت‌های سری معرفی کرد. دانکن بعدها با صداگذاری شخصیت ممیر از سری گادآوار نمایش چشم‌گیری را ارائه داد ولی همچنان محبوب‌ترین نقش وی، اجرای شخصیت سناتور آرمسترانگ بوده و هست. او اینگونه ادامه می‌دهد:

ممیر و آرمسترانگ بیشترین شخصیت‌هایی هستید که از من خواسته می‌شوند (تا صدای آن‌ها را تقلید کنم) مردم پیش من می‌آیند. شخصیت من یک شخصیت ترسناک و نمادین بود و ممیر فقط یه سر لعنتی بود

با اینکه ممیر هنوز طرفداران زیادی دارد ولی آرمسترانگ همیشه محبوب است.

سال‌هاست که میم‌ها بخش بزرگی از فرهنگ عامه شده‌اند و همین میم‌ها یکی از دلایل زنده بودن متال گیر رایزینگ هستند. مثلا آقای کریستوفر گمان نمی‌کرده که قطعه‌ی «قوانین طبیعت» تا این حد با هر تصویری هماهنگ شود و در تمام این سال‌ها کم نیاورد. او می‌گوید که روحش هم از این میم‌ها خبر نداشته و سال‌ها بعد از انتشار بازی شخصی از او می‌خواهد تا چیزی را برایش در اینترنت جستجو کند و آقای آهنگساز، ناگهان با حجم غیرقابل وصفی از میم‌هایی روبه‌رو می‌شود که همگی حول محور همان قطعه می‌چرخد. او واقعا گمان نمی‌کرده که این قطعه این همه سال بماند و همچنان گوش داده شود.

متال گیر رایزینگ برای من عنوان بسیار مهمی است. این بازی، مجموعه بازی مورد علاقه‌ی همیشگی‌ام را به ژانر مورد علاقه‌ام پیوند زد و در نهایت هم بازی تبدیل به یک بازی عالی شد. با تشکر از وضعیت فعلی کونامی، گمان نمی‌کنم حداقل فعلا خبری از بازی جدیدی شبیه به این بازی ده ساله باشد ولی من خوشحالم که ما موفق شدیم بازی را در همان روزهای اول عرضه تهیه و تجربه کنیم. من هیچ بازی مشابهی را سراغ ندارم که ده سال بعد از عرضه‌ی خود، هنوز هم در فرهنگ عامه چنین تاثیری بگذارد؛ آن هم بدون اینکه برای دستگاه دیگری پورت شود یا دنباله‌ای دریافت کند.

فقط امیدوارم که امسال و همزمان با ده ساله شدن بازی، شاهد اتفاقات جدیدی برای این بازی باشیم.

مطلب پیشنهادی
مقرون به صرفه‌های بازار لپ تاپ را بشناسید
راهنمای خرید بهترین لپ تاپ های گیمینگ ارزان | پاییز ۱۴۰۳
دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (13 مورد)
  • Matin-Artorias
    Matin-Artorias | ۱۳ اسفند ۱۴۰۱

    نکته: بادهای ویرانگر ۵ نفر بودن نه ۴ نفر،با احتساب خمسین.کسی که هیچکی آدم حسابش نمیکنه
    ۱.سانداونر:باد منطقه ای کالیفرنیا
    ۲.مانسون:باد فصلی آسیا
    ۳.میسترال:باد سرد فرانسه
    ۴.خمسین:باد طوفانی مصر
    ۵.جت‌استریم:رودباد خنک برزیل

  • jiqjwhs8enqjo
    jiqjwhs8enqjo | ۱۲ اسفند ۱۴۰۱

    گیمپلیش واقعا فوق العاده هست
    و خب میم هاش هم خیلی زیاد و محبوبه

  • london is red
    london is red | ۱۲ اسفند ۱۴۰۱

    بخاطر میم هاشه??

  • Death Lake
    Death Lake | ۱۲ اسفند ۱۴۰۱

    یه سوال ، یعنی بازی حتی برای پی سی هم پورت نشده ؟ ?

    • ولدمورت بادماغ
      ولدمورت بادماغ | ۱۲ اسفند ۱۴۰۱

      چرا شده

  • Matin-Artorias
    Matin-Artorias | ۱۲ اسفند ۱۴۰۱

    درسته که خود بازی عالیه،ولی بنظرم اکثر محبوبیتش بخاطر میم های موسیقی ها و کاراکتراشه
    فرض کن داری یه کلیپ انیمه ای توی اینترنت میبینی یهو وسطش یه سامورایی برزیلی زره‌پوش که شبیه کابوی هاست با یه لبخند ملیح و موهای دم‌اسبی بپره وسط صفحه و با کاتانای قرمزش اون انیمه رو از وسط نصف کنه.طبیعتا میری جستجو میکنی که بفهمی کیه،و می‌بینی که اسمش جت‌استریم سمه و یه کاراکتر از بازی متال گیر رایزینگ هست. نمرات بازی هم خوبه،بازی رو نصب میکنی و همون اول بازی با پرتاب شدن یه ربات متال گیر و فریاد "RULES OF NATURE" مواجه میشی.به بازی ادامه میدی و کم کم با کاراکترهای شگفت انگیزش مواجه میشی،از یه میم‌ساز چینی و یه تام‌بوی فرانسوی گرفته تا یه بچه‌باز کالیفرنیایی و یه گرگ رباتیک که دنبال آزادیشه

    بخوام دلیل محبوبیتش رو توی یه جمله خلاصه کنم همونطوری که مانسون توی خود بازی گفت:
    Memes,the DNA of the soul

  • iman-generous
    iman-generous | ۱۲ اسفند ۱۴۰۱

    حیف من هیچ وقت بازیش نکردم. درود و سپاس از نویسنده محترم

  • Mohammad-Nikhalat-Jahromi
    Mohammad-Nikhalat-Jahromi | ۱۲ اسفند ۱۴۰۱

    "برای ماندگاری یک بازی، نیازی به ریمیک یا ریمستر آن نیست"
    اتفاقا هست حتی اگه فقط پورت بازی باشه !

  • آخوند
    آخوند | ۱۲ اسفند ۱۴۰۱

    بدترین متال گیر

    • AmirS
      AmirS | ۱۲ اسفند ۱۴۰۱

      من حتی متال گیر هم حسابش نمیکنم

    • Matin-Artorias
      Matin-Artorias | ۱۲ اسفند ۱۴۰۱

      وقتی ساموئل رودریگز از وسط نصفت کرد میفهمی

    • hahbaz$
      hahbaz$ | ۱۲ اسفند ۱۴۰۱

      از کسی که همچین آیدی بزاره بیشتر از این انتظار نمیره

    • london is red
      london is red | ۱۲ اسفند ۱۴۰۱

      اولا که اصن بازی نکردی مطمئنم
      دوما انگار با متال گیر سروایو آشنا نشدی:)

مطالب پیشنهادی