ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

بهترین مراحل پایانی بازی ها
اخبار و مقالات

بهترین مراحل آخر بازی های ویدیویی

برای به پایان رساندن داستانی که ساعت‌ها تلاش پشت آن صرف شده، یکی از لذت‌بخش‌ترین و البته در عین حال غم‌انگیز‌ترین اتفاقی است که برای هر بازی ویدیویی که دوستشان داریم رقم می‌خورد. لذت‌بخش‌ترین به ...

علی جلیلی
نوشته شده توسط علی جلیلی | ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲ | ۱۵:۰۰

برای به پایان رساندن داستانی که ساعت‌ها تلاش پشت آن صرف شده، یکی از لذت‌بخش‌ترین و البته در عین حال غم‌انگیز‌ترین اتفاقی است که برای هر بازی ویدیویی که دوستشان داریم رقم می‌خورد. لذت‌بخش‌ترین به این خاطر که بالاخره با همه تلاش‌ها به پایان راه رسیدم و غم‌انگیزترین هم به این خاطر که مجبوریم با محبوب‌ترین محصولی که مدت‌ها برای تجربه‌اش صبر کردیم، خداحافظی کنیم. در این مقاله از ویجیاتو به معرفی ۱۰ مورد از بهترین مراحل پایانی بازی ها می‌پردازیم تا ببینیم که کدام یک از نظر شما بهترین پایان‌بندی را داشت.

پایان‌ها و نتیجه‌گیری‌های رضایت‌بخش برای همه بازی‌هایی که مبنای آن‌ها بخش تک‌نفره یا داستانی است، از اهمیت بالایی برخوردار هستند. مهم نیست که محصول شما کمتر از ۱۰ ساعت یا بیشتر از ۱۰۰ ساعت محتوای داستانی غنی یا معمولی ارائه می‌کند، بلکه مهم‌ترین رکن باید یک پایان منطقی باشد تا مخاطب‌ها بابت تجربه بازیتان احساس پوچی و اتلاف وقت نکنند.

خوشبتانه، به لطف دستاوردهای بالایی که بازی‌های ویدیویی در این روزه‌ها به دست می‌‌آورند و تابوهایی که به لطف برخی از استودیوهای بزرگ و کوچک شکسته می‌شود (مثل وقایع بازی The Last of Us Part 2)، به ندرت پیش می‌آید که یک بازی نتواند داستان خودش را به خوبی به پایان برساند. حتی در این راه، برخی از استودیوهای سازنده از نویسندگان سریال‌ها و فیلم‌های مطرح هالیوودی برای تولید محصول خود استفاده می‌کنند تا خیال خودشان را در این زمینه راحت کنند.

انتخاب بهترین مراحل پایانی بازی ها شاید یکی از سخت‌ترین کارهایی باشد که هر مخاطب در این حوزه می‌تواند انجام دهد. استودیوهای بازی‌ساز بزرگ عناوین متنوعی دارند و از طرفی هم تیم‌های سازنده مستقل گاها آنقدر خوب کار می‌کنند که ثمره‌اش بازی‌هایی در حد Stray و Hades می‌شود تا حتی برخی از محصولات خوب هم نتوانند توان رقابت با این بازی‌های کوچک در زمینه داستان‌سرایی و شخصیت‌پردازی داشته باشند.

بازی کردن و احساس رضایت از صحنه‌هایی که تجربه‌ می‌کنید، دلیل اصلی لذت بردنتان از صنعت بازی‌های ویدیویی است که امیدواریم این حس را در آینده اصلا از دست ندهید. در این مقاله، سعی می‌کنیم بهترین مراحل پایانی بازی ها را به شما معرفی کنیم که یا در زمینه روایت سینمایی یا در زمینه پایان‌بندی منطقی و عالی بسیار خوب عمل کردند. اگر شما هم محصولی می‌شناسید که می‌تواند در حد و اندازه بازی‌های زیر باشد، آن را با ما به اشتراک بگذارید.

 بازی Kingdom Hearts

شاید برای شما تعجب‌آور باشد که چرا در بین این همه بازی‌های رده‌بالا و بزرگ داستان محور، بازی Kingdom Hearts جزو فهرست یکی از بهترین مراحل پایانی بازی‌ ها است. در این فهرست ما کاری به بزرگ یا کوچک بودن محصولی نداریم، بلکه مهم‌ترین رکن همان پایان‌بندی بازی‌ها خواهد بود. عناصر زیادی در پیچ‌های داستانی این بازی وجود دارد که برای درک کردنش، بهتر است توجه‌ ویژه‌ای به نحوه روایت داشته باشید؛ اما در اصل، همه این پیچ‌ها یک داستان مشترکی را روایت می‌کند.

داستان پیرامون پسری است که برای پیدا کردن خانه و دوستانش راهی سفری طولانی می‌شود تا دنیایی به نام جزیره دستینی (Destiny Island) و بخش‌هایی مانند آگراباه (Agrabah) و هالووین تاون (Holloween Town) را زیر پایش بگذارد. با نجات دادن ریکو و کایری (از دوستان شخصیت اصلی) در منقطه هالو باستون، در نهایت به مرحله آخر می‌روید که البته نامگذاری کاملا درستی دارد. «پایان دنیا» همان مرحله‌ای خواهد بود که در دنیای تاریک، شیطانی و پرتلاتم Heartless، سورا سرانجام خانه خودش را پیدا می‌کند.

 در بخش پایانی بازی که روی بقایای جزیره رخ می‌دهد و بازی را به سمت کامل شدن می‌برد، سورا متوجه خواهد شد که این همه مدت چه بلایی بر سر خانه‌اش آمده است. البته دیدن وضعیت ویران شده و متروک جزیره دستینی برای بازیکنان مجموعه کاملا شوکه کننده خواهد بود، به طوریکه برای مدت زمانی مجبور به برانداز کردن محیط می‌شوید. تعداد بسیار کمی از بازی‌ها چنین موضوعاتی را برای اولین و آخرین بازی خودشان در یک سری یا نسخه به نمایش می‌گذارند؛ بنابراین مرحله «پایان دنیا» در بازی Kingdom Hearts یک مثال عالی است که چرا توسعه‌دهندگان باید همچین چرخه‌ای را در نحوه روایت استفاده کنند.

بازی Hall-Life 2

یکی دیگر از بهترین مراحل پایانی بازی ها مربوط به عنوانی از استودیوی بازی‌سازی والو (Valve) است که برای سال‌ها، طرفداران خواهان انتشار نسخه جدیدی از آن‌ هستند. در این بازی، فناوری با شما صحبت می‌کند که یکی از باورنکردنی‌ترین آن‌ها، تفنگ جاذبه شناخته می‌شود و به بازیکن اجازه می‌دهد تا اشیاء مختلفی را بردارد و به سمت دشمنان پرتاب کند. هیچ مهماتی برای آن در نظر گرفته نشده و این کار را مکرر می‌توانید انجام دهید؛ اما با این حال چیزی کم است.

استفاده از این سیستم تخریب و فیزیک یک راه عالی برای تیم سازنده بود تا موتور بازی‌سازی خودش را به نمایش بگذارند، اما آیا آن‌ها نمی‌توانستند یک قدم به جلوتر بردارند؟ آیا گوردون فریمن (Gordon Freeman) نمی‌توانست انسان‌ها را با این دستگاه جابه‌جا کند؟ به طور معمول پاسخ منفی است. با این حال، در آخرین مرحله از بازی Half-Life 2، زمانی که گوردون برای مقابله با دکتر برین (Dr.Breen) از سیتادل بالا می‌رود، تمام سلاح‌هایش مصادره خواهد شد.

در این قسمت، تفنگ جاذبه قدرت بیشتری دریافت می‌کند و به طور خنده‌داری می‌توانید دشمنان انسانی خودتان را در هر محیطی بلند کرده و به اینور یا آنور پرتاب کنید. اینطور غلبه بر تفنگ جاذبه در مرحله آخر بازی، پایانی به یاد ماندنی رقم می‌زند که ما را قانع کرد تا این محصول را در فهرست بهترین مراحل پایانی بازی‌ ها قرار دهیم. اینکه چطور یک سلاح برای مدت زمان طولانی در دستانتان قرار داشته و از قدرت درونی‌اش بی خبرید و به یکباره تمام پتانسیلش را مشاهده می‌کنید، حس وصف نشدنی را به شما منتقل می‌کند.

در رویارویی نهایی با دکتر برین در مطب شخصی‌اش هم این موضوع ماجرای هیجان‌انگیزی را رقم می‌زند که واقعاً سرگرم‌کننده است. موتور بازی‌سازی سورس (Source) ابزارهایی را در اختیار تیم بازی‌سازی والو قرار داده تا فیزیک را برهم بزنند و کمی چاشنی دیوانگی را به بازی خودشان اضافه کنند، اما مرحله آخر بازی Half-Life 2 یکی از بهترین‌ نمونه‌ها برای استفاده از قدرت‌های سطح بالا در عمل برای از بین برد اشخاص است.

بازی Goldeneye 007

بازی‌های اقتباسی از روی فیلم‌های سینمایی معمولا به خاطر ناتونی در به تصویر کشیدن محتواها و ماهیت‌های فیلم اصلی، بسیار ضعیف عمل می‌کنند و شاید عجیب باشد که یک محصول اقتباسی توانسته جایگاهی در فهرست بهترین مراحل پایانی بازی ها به دست آورد. بر خلاف سایر محصولات شکست خورده، بازی Goldeneye 007 از اینقاعده مستثنی است. این عنوان نه تنها به عنوان یک اسپین آف عالی برای فیلم اصلی شناخته می شود، بلکه الگوریتم ژانر FPS یا تیراندازی اول شخص را روی صنعت بازی‌های ویدیویی و مخصوصا کنسول‌های خانگی باز تعریف کرد.

ماموریت نهایی در این بازی «گهواره» نام دارد و روی آنتن یک تلسکوپ رادیویی روایت می‌شود که رویدادهای پایانی فیلم اصلی را نیز به نمایش می‌گذارد. بازیکن در نقش جیمز باند باید الک ترولیان را تعقیب کند تا بتواند یک بار دیگر مکانسیم شلیک ماهواره‌ای Goldeneye را فعال کند. این یک ماموریت پر تنش است؛ چراکه بازیکن در یک محدودیت زمانی قرار دارد و باید سریع‌تر محتوا را به پایان برساند.

باند در نهایت فرصت تعقیب ترولیان خائن به سازمان MI6 را پیدا می‌کند. بخش‌های پایانی کاملا بر اساس تعقیب و گریز حساس و نفس‌گیر ساخته شده، بنابراین باند درحالی‌که از یک گهواره عبور می‌کند تا از ترولیان عکس بگیرد، در نهایت روی نوک آنتن ماهواره‌ای، درست پیش از مرگ جیمز، با همدیگر ملاقات می‌کنند.

در این لحظه، الک دیالوگ معروف فیلم را با این حس «برای انگلستان، جیمز؟» تکرار می‌کند و در نهایت یک پایان‌بندی عالی برای آنچه که مخاطب ساعت‌ها تجربه کرده است، رقم خواهد خورد. بازی Goldeneye همیشه به خاطر قابلیت چندنفره و بخش داستانی به یاد ماندنی‌اش نزد مخاطبان می‌درخشد، اما همین سناریو پایانی به تنهایی کافی است تا مورد احترام تمام مخاطبان قرار بگیرد.

بازی The Last of Us

بازی The Last of Us یکی از شایسته‌ترین محصولاتی است که باید در این فهرست از بهترین مراحل پایانی بازی ها قرار بگیرد. فراز نشیب‌های احساسی در خصوص کشوری که روزگاری عادی داشته و به یکباره از بین می‌رود، بازیکن را در افکار انبوهی از تیم سازنده غرق خواهد کرد. به طور کلی، با نحوه روایت بخش داستانی، امیدها در دل مخاطب زنده می‌شود که در نهایت، آرامش قرار است با تولید واکسنی به دنیا برگردد. اما لحظات شوکه کننده همه چیز را عوض می‌کند.

پرده نهایی سفر جوئل و الی در سراسر ایالات متحده آمریکا به سالت لیک سیتی ختم می‌شود. سالت لیک جایی است که گروه مردمی فایرفلای در آنجا پناه گرفته و به دنبال ساخت واکسنی هستند که جهان را نجات دهد. در اینجا، الی به خاطر مصونیتی که در بدنش وجود دارد، باید تحت عمل جراحی قرار بگیرد که حتی منجر به کشته شدنش خواهد شد، اما به طور حتمی بشریت را نجات خواهد داد. جوئل به عنوان کسی که وظیفه داشت او را به بیمارستان سالت لیک بیاورد، حالا احساس پدر و فرزندی نسبت به الی پیدا کرده و صحنه‌های پرتنش درگیری با فایرفلای‌ها، اجازه این کار را نمی‌دهد تا آخرین نور امید بشریت برای همیشه خاموش شود.

بازی Dark Souls

سری بازی Dark Souls به خاطر سختی بی امانش حتی برای یک ثانیه‌ هم نمی‌تواند چیزی به شما ارائه نکند تا خیال راحتی داشته باشید. همه این‌ها به نوعی بخشی از تجربه‌ است، بنابراین بازیکن پس از سفر به لردرن (Lordran) و به دست آوردن قدرت چهار لرد سولز، در نهایت به Kiln of The First Flame می‌رسد تا آخرین چالشی که در انتظارش است را با موفقیت از پیش رو بردارد. از نظر جوی، Kiln of The First Flame فوق‌العاده خوب طراحی شده و جو فوق‌العاده‌ای دارد. کل منطقه تاریک، ابری و قابل پیشگویی از وضعیتی است که می‌تواند ساعت‌ها شما را درگیر خودش کند.

برای القای ترس در هرکسی که جرات می‌کند تا در این منطقه پا بگذارد، ویرانه‌های مختلفی طراحی شده است که روزی از شکوه ساخته شده روی مناظر منطبق به تاریخ لردرن صحبت می‌کردند. از نظر محیطی اما، Kiln of The First Flame بیشتر مخاطبان را میخکوب می‌کند، ولی این یک چالش نهایی در بطن خودش دارد که باید با آن روبه‌رو شوید تا ثابت کنید که برترین بازیکن در این میدان استخوان‌سوز هستید.

شوالیه‌های سیاه وفادار به گوین مسیر شما را سد خواهند کرد. سیلی از دشمنان سرسخت که بازیکن باید با تاکتیک‌های مختلف آن‌ها را شکست داده تا در نهایت یک قدم به باس فایت نهایی نزدیک شوند. حتی پس از خرج کردن هزاران روح (به عنوان پول درون بازی)، رسیدن به استیج نهایی سخت‌ است و در مرحله بعدی همین دشمنان ساده، به کابوسی تازه تبدیل خواهند شد. مرحله Kiln of The First Flame یک پایان ساده اما الهام بخش است و به همین دلیل می‌توانیم آن را در این فهرست قرار دهیم.

بازی Mass Effect 2

همیشه زمانی که یک بازی به سمت رویدادی منحصربه‌فرد و به یاد ماندنی پیش می‌رود و سپس از وقایع ناامید می‌شوید، یعنی شرایط عالی سپری شده است. تقریبا این همان چیزی است که از ابتدای بازی Mass Effect 2 شاهدش هستیم و هدف نهایی بازیکن با آنچیزی که تجربه می‌کند، فرق خواهد کرد. فرمانده شپر در حال رفتن به یک ماموریت انتحاری که وقتی جزئیات را می‌شنوید، اصلا دوست ندارید که به تجربه‌اش بپردازید.

نژاد بیگانه و معروف کلکسیونرها به زمین حمله کردند و انسان‌های بسیار زیادی را ربوده‌اند. ماموریت شپرد این است که به پایگاه آن‌ها سفر کند و یک بار برای همیشه وجودشان را از بین ببرد. البته، برای اینکه فشار بیشتری به وضعیت کلی مخاطب وارد شود، نشان داده خواهد شد که هیچ کشتی فضایی که به مقر آن‌ها رفته، اصلا به زمین بر نگشته است. این یعنی بازیکن هر کاری که در بازی انجام می‌دهد، به همان نقطه بی بازگشت می‌رسد.

در این قسمت، بازیکن با تمام خدمه و افرادی که با آن‌ها در تعامل بوده و اعتمادشان را به دست آورده، همراه خواهد شد و به هر یک وظیفه‌ای را محول می‌کند. کار کلی تیم به فاجعه‌ای تبدیل می‌شود که لحاظات سپری شدن ماموریت را هیجان‌انگیز‌تر می‌کند. به علاوه، از آنجایی که تاکنون اطلاعاتی از پایگاه کلکسیونرها به دست نیامده، این حس به بازیکن و حتی خود شپرد منتقل می‌شود که در حال سفر به سمت ماجراجویی ناشناخته شده‌ای است.

در نهایت ماموریت انتحاری کار خودش را به خوبی انجام می‌دهد و پایان را به گونه‌ای نشان می‌دهد که به عنوان یک دستاورد نادر برای استودیوی بازی‌سازی بایوور (‌Bioware) شناخته می‌شود.

بازی Halo 3

استودیوی بازی‌سازی بانجی (Bungie) می‌داند که چگونه یک پایان‌بندی مناسب بازی‌های ویدیویی به سبک هیجان‌انگیزی را روایت کند. مدرک می‌خواهید؟ تمام سری بازی Halo که به دست این استودیو ساخته شده (‌به جز پایان بازی Halo 2 در مرحله بدنام و نشان «ضد آب و هوا») یک انفجار دراماتیک و اکشن را دارد که اینگونه داستان را به پایان می‌رساند و به همین خاطر است که حتما یک قسمت از این مجموعه باید در فهرست بهترین مراحل پایانی بازی‌ها قرار می‌گرفت.

مستر چیف و آربیتر پس از شروع سکانس پایانی در خصوص شلیک حلقه‌ای هالو که در آرک ساخته می‌شود، جهت نابودی سیلابی که به سمت کهکشان برای تکه تکه کردن اوربیت‌ها در جریان است، راهی سفر می‌شوند. ماموریت مستر چیف زدن به دل خطر نیست، بلکه با منفجر کردن حلقه هالو، باید از مهلکه فرار کند و در حین فرار نیز، متوجه می‌شود موج انفجار تهدیدی برای کل کهکشان است که می‌تواند همه چیز را به خطر بیاندازد.

با پایان سینماتیک بازی کاری نداریم، اما این جمع‌بندی برای سه گانه مجموعه Halo که توسط بانجی ساخته شده، ادای احترام به نسخه اول است که چنین پایان مشابه‌ای داشت و هنوز هم در بین طرفداران بحث و نظر پیرامونش زیاد است.

بازی BioShock

به طور کلی، مجموعه BioShock آنقدر خوش ساخت و قوی هست که پرداختن به بخش روایی آن، بخشی از راز و رمزهایی است که به واسطه تجربه گیم‌پلی شما را شوکه خواهد کرد. کن لوین (Ken Levine)، خالق این مجموعه به یاد ماندنی، کاری با ما طرفداران کرد که حتی در انتخاب یکی از سه گانه‌ مجموعه یادشده هم تردید داشته باشیم، اما با این حال ظاهرا نسخه یک بهترین جمع‌بندی را از بین دو نسخه دیگر داشت.

در مرحله آخر بازی که از آن به عنوان پایان خوب یاد می‌شود، رایان تصمیم می‌گیرد که به میل خودش بمیرد و از جک می‌خواهد تا با چوب گلف او را تا سر حد مرگ کتک بزند (مشخص شد که The Last of Us Part 2 تا حدودی از کجا الگو گرفته است!). سپس شخصیت اطلس خودش را نشان می‌دهد که در واقع اطلس واقعی نیست، بلکه فونتین است که مرگ خودش را جعل کرده و از هویت اطلس برای پنهان کردن زندگی واقعی‌اش استفاده کرده تا پازل ذهنی مخاطب در همین لحظه تکمیل شود.

با مرگ رایان، فونتین کنترل سیستم‌های جنگ‌افزاری رایان را به دست می‌گیرد و جک را در نیمه‌های راه رها می‌کند تا توسط پهپادهای امنیتی متخاصم کشته شود. جک توسط دکتر تتنبام و گروه خواهران کوچک دوباره درمان می‌شود تا شرایط ذهنی فونتین را از بین ببرد. همین شوکه‌های داستانی، تقویت حس انتقام‌جویی و بالابردن سطح آدرنالین چیزهایی است که هر بازی داستان محور باید از آن الگو برداری کنند.

بازی Max Payne 3

بازی Max Payne 3 که به طور ویژه توسط استودیوی بازی‌سازی راکستار گیمز (Rockstar Games) ساخته شده بود و حال و هوای عجیبی را نسبت به دو بازی اول که توسط استودیوی بازی‌سازی رمدی اینترتیمنت (Remedy Entertainment) تجربه می‌کرد که همین موضوع باعث شد بازخوردهای مختلفی از سوی بازیکنان گرفته شود. حتی در بخش روایی‌ هم تفاوت‌های زیادی دیدیم، چراکه دو بازی اول نقش روایی راوی تعیین کننده بود، بلکه نسخه سوم بوی ساخته‌های راکستار را به خودش گرفت و در نهایت وارد فاز صحنه‌های میان‌پرده یا همان کات سین با داستانی کمتر جنایی شدیم.

نحوه روایت مرحله آخر بازی هنوز هم برای برخی از مخاطبان و طرفداران غیرقابل قبول و باور است. داسیلوا برای افشای دخالت ویکتور و سازمان UFE در خصوص دزدی اعضای بدن، مکس را متقاعد می‌کند که در مقر UFE دستگیر شود تا بتوانند از آن برای جستجوی شواهد مجرمانه استفاده کنند. جستجو به این نتیجه می‌رسد که ویکتور برنامه قتل رودریگو را برای به دست آوردن ثروت او ترتیب داده و از پول فروش اعضای بدن افراد دزدیده شده برای حمایت مالی کمپین انتخاباتی‌اش در سمت شهرداری شهر استفاده می‌کند.

پس از درگیری با ویکتور و رهبر سازمان UFE، آرماندو بکر منجر به فرار آن‌ها از دست مکس می‌شود. مکس که به سرحد دیوانگی رسیده و این حس را به مخاطب با تمام و کمال القاء می‌کند، آن دو نفر را تا فرودگاه تعقیب کرده و در نهایت موفق می‌شود که به آن‌ها برسد. قتل فجیع ویکتور و قطع عضو کردن رهبر سازمان UFE همان چیزی که از لحاظ منطقی، خوی اصلی مکس پین را به ما نشان داد و این چیزی بود که سه گانه مکس پین را به گونه‌ای به پایان برد که حتی اگر نسخه چهارمی در کار نباشد، خیالمان از سرگذشت مکس راحت بماند.

بازی Space Ops The Line

به طور قطع، کم توجه‌ شده‌ترین بازی در بازه‌ای که همه محصولات بازسازی سطحی یا اصولی می‌شوند، همین بازی Space Ops The Line است که وجه دیگری از شهر دبی و کشور امارات متحده عربی را به ما نشان می‌دهد. به عنوان بازیی که حتی دست کم گرفته شد، اما این محصول از استودیوی بازی‌سازی یگر دولوپمنت (Yager Development) شرایطی را در خصوص نحوه روایت بازی‌های تیراندازی سوم شخص تعریف کرد که همه مخاطبان از تجربه‌‌اش لذت بردند.

سه سرباز آمریکایی با نام‌های واکر، آدامز و لوگو کسانی هستند که پای خودشان را به وضعیت اسفناک و جنگ زده دبی باز می‌کنند تا با کمک هدایت‌گر اصلی یعنی بازیکن، به مرحله آخر و سرتاسر هیجان‌انگیز برسند. درحالی‌که ساکنان شهر اکنون با مرگ ناشی از کم آبی و تشنگی دست و پنجه نرم می‌کنند، گروه دلتا به سمت برج رادیویی می‌رود تا رادیومن (Radioman) را ساکت کنند. پس از اینکه لوگو رادیومن را می‌کشد، واکر از تلاش گروه دلتا برای تخلیه شهر خبر می‌دهد. آدامز یک هلیکوپتر بلک هاوک را برای فرار از ساختمان فرماندهی هدایت می‌کند و واکر به عنوان آخرین فرد که در حال فرار به سمت این هلیکوپتر است، خودش را به دوستانش می‌رساند.

با تصمیم اشتباه واکر، برج رادیویی روی هلیکوپتر خراب می‌شود که یادآور صحنه‌ آغازین بازی برای بازیکن خواهد بود. سوال اصلی اینجا است که چرا ما باید همچین بازی را به عنوان یکی از بهترین مراحل پایانی بازی ها انتخاب کنیم؟ بازی Space Ops The Line حتی بعد از این همه تلاش برای نجات شهر و حذف «آدم بدها» از مخاطب می‌خواهد که به عواقب کارهایی که کرده، فکر کند و ببیند که ای مقصر اقداماتی که منجر به این خرابی‌های عظیم در دبی شده، خودش است یا خیر؟ همین درگیر کردن فکر مخاطب یعنی سناریو روایی به بهترین شکل ارائه شده و الان پایان نهایی در وجدان مخاطبانی است که محصول موردنظر را تجربه کردند.

نظر شما در خصوص این مقاله از بهترین مراحل پایانی بازی ها چیست؟ نظرات خود را پیرامون این موضوعات با ما به اشتراک گذاشته و سایر اخبار و مقالات مرتبط با حوزه بازی‌های ویدیویی را از طریق صفحه اصلی پیگیری و مطالعه کنید.

مطلب پیشنهادی
تولد دوباره یک شاهکار
بررسی بازی The Last of Us Part II Remastered
دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (44 مورد)
  • mrsam(در انتظار هالو نایت سیلک سانگ)
    mrsam(در انتظار هالو نایت سیلک سانگ) | ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲

    دارک سولز ۱ و ۳ واقعا پایان های شاهکاری داشتن
    مخصوصا واسه من که خیلی سخت تونستم گوین( باس اخر دارک ۱) رو بزنم
    اون اهنگ رو هیچ وقت فراموش نمیکنم
    ولی بهتر از اون واسه دارک سولز ۳ بود
    فاز دوم باس اخر اشک تو چشمام جمع کرد

  • گیگاچد کبیر
    گیگاچد کبیر | ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲

    مرحله اخر igi
    مرحله اخر مدرن ۳
    مرحله اخر نیید فور اسپید ماست وانتد
    مرحله اخر جی تی ای سن آندریاس

  • aminoacid
    aminoacid | ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۲

    مرحله آخر پرنس پرشیا ۳ ...
    مرحله آخر نیر اتوماتا و رپلیکنت ...
    مرحله آخر گاد اف وار ۲ ...
    باس فایت آخر دد سلز ...
    اساسین کرید ۳ مبارزه هیثم و کانر برای من مرحله آخر بود. نیم ساعت تو شوک بودم قشنگ

    • ali2085y
      ali2085y | ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۲

      چه عجب ! یه نفر پیدا شد نیر بازی کرده باشه

  • Death Lake
    Death Lake | ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۲

    به نظرم یکی از بهترین پایان ها رو هم life is strange داشت . زمانی که مکس باید از بین کلویی یا نجات کل شهر یکی رو انتخاب کنه که هر دو انتخاب هم انتخاب های سخت و دشواری هست . تنها پایان توی کل ویدیو گیم که سرش گریه کردم و هیچ وقت یادم نمیره 🥲🥲🥲🥲🥲

  • leonskenedy
    leonskenedy | ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲

    Nightmare of mensis واقعا عالی بود هم اتمسفرش خوب بود هم لول دیزاینش و هم دشمناش از نظر داستان واقعا عالی بود

  • iman-generous
    iman-generous | ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲

    بهترین مراحل آخر، حس سلحشوری، اضطراب، ضرب آهنگ تند اتفاقات و پایان بندی و پیام و پند به مخاطب، جوری که به فکر واداشته بشید:
    Bioshock 1
    Bioshock infinite
    Metal Gear Solid 4
    Metal Gear Solid 3
    The Last of Us
    The last of us part ii
    Uncharted 2
    Red Dead Redemption 1
    GTA IV
    GTA V
    GTA Vice City
    Heavy Rain
    God of war 1
    God of war 2
    Life is Strange
    The last guardian
    Nier Automata
    Horizon Zero Dawn
    Prince of Persia Warrior within
    inFamous 1
    Thirteen
    Heavenly Sword
    Onimusha 3
    Legacy of kain defiance
    Siphon filter 1

    • ali2085y
      ali2085y | ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۲

      عه بازم یه نفر نیر بازی کرده

  • professor genki
    professor genki | ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲

    مرحله اخر بایوشاک اینفینیت و پایان بندی موندگارش♥️

    • MMYKING
      MMYKING | ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲

      دقیقا👏👏👏👏❤

    • iman-generous
      iman-generous | ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲

      من رو واقعا به فکر واداشت

  • masseffect
    masseffect | ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲

    Mass effect 2 عجب پایان خفنی داشت درست برعکس نسخه سوم که اصلا در شأن فرمانده شپرد و mass effect نبود

  • Matin-Artorias
    Matin-Artorias | ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲

    مرحله ی آخر metal gear rising,مبارزه با رئیس جمهور آینده ی آمریکا که باهامون مثل توپ راگبی رفتار میکنه و لحظه به لحظه هم داره برنامه های سیاسیش رو تعریف میکنه و آخرش لباساشو در میاره زیادی خوبه(به علاوه ی موزیک حماسی)
    .
    و آخرین مبارزه ی sekiro، توی همون دشت علف های نقره ای که همه چی از اونجا شروع شد،مبارزه با بزرگترین جنگجوی تاریخ که توی ژاپن فئودال از مسلسل اتوماتیک و صاعقه استفاده میکنه و یه نیزه ی ۳ متری رو از خاک خالی در میاره و با وجود سن بالاش همش عین کودک ۵ ساله میپره این‌ور اون‌ر و وسط مبارزه مدام بهمون گوشزد میکنه که تردید مساویست با شکست
    .
    .
    و همینطور باس فایت آخر "سری سولز"،لحظه ای که داستان کل سری بعد از مبارزه با یه بابانوئل پرسپولیسی عصبانی شمشیر‌به‌دست که کلاه کوتوله پوشیده به بهترین نحو تموم میشه و به داستان بلادبورن وصل میشه

    • the Mamad
      the Mamad | ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۲

      باس آخر sekiro مثلا "قدیس شمشیر" بود
      بعد تو فاز دوم نیزه و تفنگ درمورد..

      • Matin-Artorias
        Matin-Artorias | ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۲

        دقیقا

  • KOUWNENTZ
    KOUWNENTZ | ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲

    مرحله آخر هیلو ۱
    و مرحله آخر دیویل می کرای ۳ و ۵
    .
    هیتر و فن بوی تعصبی اینا نیستم ولی پایان لست ۱ و (همینطور ۲) رو خیلیییی چرت می دونم

    • roozb
      roozb | ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۲

      تعصبی به اون حد نه ولی قطعا فن بوی هستی

      • KOUWNENTZ
        KOUWNENTZ | ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۲

        ثابت کن

        • roozb
          roozb | ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۲

          آنرا که عیان است چه حاجت به بیان است

          • KOUWNENTZ
            KOUWNENTZ | ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۲

            منطقی بود
            باسپاس
            (و سپس سایت را ترک کرد )

  • ARSHIA._.
    ARSHIA._. | ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲

    هشدار اسپویل: ۱.مرحله ی اخر جی تی ی ای وی که هر سه نفر زنده میموندن
    ۲. الدن رینگ که با فایتش با چهره زیبا و صدای خشن توی پل اخر بازی
    ۳. دیس انرد که دیگه نگم براتون

    • Matin-Artorias
      Matin-Artorias | ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲

      الدن رینگ؟؟؟؟
      یعنی از مبارزه با یه حلزون غول پیکر بدون لاک و هشت تا پا که شمشیر دستشه خوشحال بودی؟!

      • ARSHIA._.
        ARSHIA._. | ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۲

        جالبه بدونی این مقاله ای که ویجیاتو نوشته میگه که شما چی رو دوست داشین
        نگفته که هر کی هر چی گفت دیسش کنید😐
        و شما که باس فایت ها بنظرتون حلزونه کلا نباید گیم بزنید

        • Matin-Artorias
          Matin-Artorias | ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۲

          فکر کنم elden beast رو ندیدی واقعا

  • the Mamad
    the Mamad | ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲

    پایان dark souls..
    در زمانی که مثل هر بازی دیگه‌ای منتظری تا یک پایان حماسی و پر سرو صدا ببینیو با بزرگترین و قویترین لرد بجنگی
    به زمین باس آخر وارد میشی و.. اون موسیقی آروم و غریب پیانو.. چیزی که تا ابد تو ذهن ثبت میشه

    • Matin-Artorias
      Matin-Artorias | ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲

      واقعا مبارزه با گویین خیلی خسته کننده و در عین حال غمگین بود و واقعا ناامیدم کرد،ولی با روبرو شدن با سول آف سیندر خیلی حال کردم،دقیقا چیزی بود که گویین باید باشه
      بخوایم مقایسه کنیم اگر گویین great shinobi owl باشه اون وقت سول آف سیندر میشه father owl و ده برابر باحال تر میشه xD

      • professor genki
        professor genki | ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲

        دقیقا توی کل بازی همش از گویین میشنوی و انتظار داری با یه لرد قدرتمند روبه رو بشی ولی یکی از ساده ترین باس های بازی بود برعکس سول اف سیندر خیلی باس حماسی و فوق العاده ای بود مخصوصا زمانی که ترکیب موسیقی گوئین و ابیس واچرز پخش میشه حس خیلی دردناکی به ادم دست میده سول اف سیندر اندررتید ترین باسی که بود دیدم اصلا به اندازه گوئین بهش اشاره نشد درسته دیدنش میتونه یه حس شوکه کننده ای بهت بده ( از اونجایی که حتی عکسش روی کاور بازیم هست ) ولی میتونستن چندجا بهش یه اشاره کوچیکم بکنن مثلا با دیالوگ کاراکترا

        • Matin-Artorias
          Matin-Artorias | ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲

          من رفتم دیدم یه نفر پیش بونفایر نشسته خواستم سلام کنم یهو شمشیر بونفایر رو از جا کند بونفایر بنده‌خدا خراب شد یهو حمله کرد
          ابیس واچرز هم با اختلاف باس مورد علاقم بود،موزیکش دقیقا با موزیک آرتوریاس هماهنگی داره،و فلش بک های دردناکی به گذشته داشت
          سر پایان sekiro هم گفتم الان گنیچیروی بی عرضه دوباره میاد میزنمش یهو...

          • the Mamad
            the Mamad | ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۲

            Demon of hatred رو هم زدی؟ با اختلاف سخترین باس برای من بود

          • Matin-Artorias
            Matin-Artorias | ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۲

            واقعا آسون بود برای من،فقط باید میچسبیدی به پاش و میزدی به وسط پاهاش:))...
            و father owl هم زدم با اختلاف از great shinobi راحتتر بود چون از sweep و thrust استفاده میکرد و بیشتر حال میداد
            برای من سخت ترینا lady butterfly و guardian ape بودن

          • the Mamad
            the Mamad | ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۲

            من میچسبیدم به پاش سریع از روم رد میشد (چند دفعه پشت سر هم اینکارو انجام میداد، موقعی هم که یاد گرفتم چجوری ازش فرار کنم دیگه انجامش نداد :||| )
            Guardian ape که خدایی راحت بود
            میدویدی تا موقعی که خسته بشه یه چارج فایر مزدی
            تو فاز دو هم موقع شمشیر زدنش تو یه جهت های خاص میدویدی و از پشت سرش درمیومدی و چند ضربه بهش میزدی

  • Amin1216
    Amin1216 | ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲

    مرحله آخرش کالاف قدس که گلوله رو پرت میکنه تو هوا میگیریمش و میزاریم تو Revolver
    اون سگ پدر چرا نمرد؟!!!!

  • Johnny_silverhand
    Johnny_silverhand | ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲

    وای وای وای
    چقدر این بایوشاک شاهکار بود
    اصلا هرچی از شاهکار بودن این گیم بگم کم گفتم
    داستان عالی و سطح دیگری از روایت داستان
    اتمسفر سازی شاهکار و گیرا
    گیم پلی خوب
    دیگه یه گیم شاهکار چی میخواد واقعا ؟

    • iman-generous
      iman-generous | ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲

      کاملا موافقم، خیلی ها داستان رو متوجه نشدند و بعنوان یک بازی شوتر، اون رو باز کردند.

  • MMYKING
    MMYKING | ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲

    مرحله اخر بایوشاک اینفینیت هم خوب بود، همینطور پایان خاص بازی........

    • iman-generous
      iman-generous | ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲

      موافقم،کلی بعدش فکر کردم.

      • MMYKING
        MMYKING | ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲

        و من گریه😁

  • Ashi
    Ashi | ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲

    مرحله پایانی Bully هم بسیار جذاب بود

  • Amir-Tataloo
    Amir-Tataloo | ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲

    من از پایان اخر فارکری ۳ خوشم اومد..
    سیترا😌

  • roozb
    roozb | ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲

    هیچوقت مرحله آخرا برام جذاب نبودن

    • Amir-Tataloo
      Amir-Tataloo | ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲

      تو چی برات جذابه؟😑

      • roozb
        roozb | ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۲

        بین بازیایی که بازی کردم خفن ترین مرحله هیچوقت آخر بازی نبوده

  • Bmwman19
    Bmwman19 | ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲

    مرحله آخر مدرن وارفر سه

  • Terminator
    Terminator | ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲

    با اینکه به خاطر سیستم ضعیف نتونستم گیم پلی بدم ولی اسپک اپس د لاین رچ پلی و تموم کردم و واقعا فوق العاده بود و منو شگفت زده کرد ، پایانی که با به تصویر کشیدن وجدان کاراکتر اصلی به ما معنای میگه چیز مهم تر از چیز های مادی تو این دنیا وجود داره و بخش خاکستری زندگی رو به بهترین شکل به مخاطب نشون میده

    ممنون از مقاله عالیتون 💯💯

مطالب پیشنهادی