نقد فیلم The Covenant | جنگ و دوستی
فیلم «عهد» اثر گای ریچی، یک فیلم تبلیغاتی خوب برای ارتش ایالات متحده است. از یک طرف، شما داستان سنتی قهرمانان آمریکایی را دارید، و از سوی دیگر، داستانی دارید که جزئیات مبارزاتی را که ...
فیلم «عهد» اثر گای ریچی، یک فیلم تبلیغاتی خوب برای ارتش ایالات متحده است. از یک طرف، شما داستان سنتی قهرمانان آمریکایی را دارید، و از سوی دیگر، داستانی دارید که جزئیات مبارزاتی را که مردم افغانستان و به ویژه مترجمان در جریان و پس از اشغال افغانستان، پشت سر گذاشتند را برای شما بازگویی میکند. برای آشنایی بیشتر با نقد فیلم The Covenant همراه ویجیاتو باشید.
خلاصه داستان: در طول جنگ در افغانستان، یک مترجم محلی جان خود را به خطر میاندازد تا یک گروهبان مجروح آمریکایی را در طول کیلومترها تعقیب و گریز طاقت فرسا حمل کند.
عهد گای ریچی: فیلم محکم پیرامون یک دروغ سُست
حملات ۱۱ سپتامبر به مرکز تجارت جهانی در نیویورک و ایالات متحده، سناریو پر رمز و راز و زوایای پنهان حل نشده فراوانی دارد. اما پس از آن حادثه، ایالات متحده بزرگترین نیروی نظامی خود را برای جستجوی اسامه بن لادن بسیج کرد و از طالبان خواست تا او را استرداد کنند. اما طالبان نپذیرفت و بن لادن به پاکستان گریخت. آمریکا و متحدانش تا پایان سال ۲۰۲۱ برای انجام عملیات در افغانستان ماندند. اما اکنون دو دهه از ماجراجویی آمریکا در افغانستان میگذرد و علاوه بر ۲ تریلیون دلار هزینه، هزاران نظامی و غیرنظامی در افغانستان کشته شدهاند، از بازسازی خبری نیست و مشکلات اقتصادی بیداد میکند.
آمریکا با شعار مبارزه با تروریسم، برقراری نظام دموکراتیک، آوردن صلح و ثبات و از بین بردن کِشت مواد مخدر و فساد اداری در افغانستان با تعدادی انبوه از نیروهای نظامی سال ۲۰۰۱ به افغانستان حمله کرد. سرانجام پس از ۲۰ سال اشغال، آمریکا بدون داشتن هیچ چیزی برای افتخار، با شکست فجیع افغانستان را ترک کرد و مردم این کشور را با مشکلات فراوان و ویرانیهای بسیار تنها گذاشت.
پس این اطلاعات را گوشه ذهنتان نگه دارید و بدانید در افغانستان، ایالات متحده قهرمان دلسوز نیست. در طول جنگ در افغانستان، آمریکا هزاران نفر از مردم محلی را برای تبدیل شدن به مترجم آنها در ازای دریافت پول، ویزا و پاسپورت برای مترجمان و خانواده هایشان استخدام کرد. این جذابیت بود که باعث شد موقعیت مترجم مورد نیاز بسیاری از مردم محلی قرار گیرد که میخواستند از افغانستان خارج شوند زیرا خانوادههای آنها هدف طالبان قرار گرفته بودند. نقش مترجمان برای ارتش ایالات متحده نیز بسیار حیاتی است، زیرا آنها به طور غیرمستقیم از سربازان در برابر طالبان محافظت میکنند که آنها را هدف قرار میدهند.
اکنون این سناریو به سوژه اصلی فیلم «The Covenant» یا «عهد» گای ریچی تبدیل شده است. فراموش نکنید کارگردانی این فیلم بر عهده گای ریچی است که فیلمهایی درباره مردان سرسخت به خصوص درباره جنایتکاران در انگلیس دوست دارد. اما در فیلم «عهد» او در واقع نوعی وسترن مدرن را کارگردانی میکند. اما چرا وسترن؟! چون ما شاهد یک آمریکایی هستیم که برای نجات یک بومی میآید، اما همان بومی او را از مرگ نجات میدهد. و اکنون قهرمان آمریکایی به سبک کابویها برای نجات آن بومی به زمین بازی برمیگردد.
به طور کلی، از لحاظ داستانی، این فیلم پیوند ناگسستنی دوستی بین یک گروهبان آمریکایی و یک مترجم افغان را دنبال میکند که آنها تلاش میکنند یکدیگر را به صورت موردی از دست طالبان نجات دهند. به نظر میرسد که هر دو شخصیت تجسم ایده آل والای قهرمان هستند و آمادهاند همه چیز خود را برای احترام و توجیه بدهیهایی که نسبت به یکدیگر احساس میکنند، قربانی کنند. این نکته با بازی خوب جیک جلینهال و دار سلیم در دو نقش اصلی بهتر معنی و مفهوم پیدا میکند.
به نظر میرسد همه چیز در فیلم «The Covenant» برای نشان دادن ماهیت «آرمان آمریکایی» ساخته شده است؛ و به حق این کار توسط گای ریچی به بهترین شکل ممکن صورت گرفته است. گای ریچی در نقاطی چند سکانس تاثیرگذار را ارائه میدهد که با تغییراتی در تکنیکهای آشنای او از ماجراهایی که مشخصه فیلموگرافی اوست، فیلمبرداری شده است. از نقطه نظر خلاقانه، بی انصافی است که به فیلمبرداری موفق اد وایلد که تصویری بسیار خاص از مناظر وسیع زیر آسمانی مه آلود و ابری می هد و موسیقی ارکسترال پویا کریستوفر بنستد اشارهای نکنیم.
تغییر سبک گای ریچی
در اولین فیلم جنگی خودش، گای ریچی مانند آثار قبلی از سبک و امضایی همیشگی استفاده نمیکند. برای مثال: دیگر خبری از قطع سریع یا همان تدوین شلاقی و دیالوگهای زیاد و پر تکرار وجود ندارد، همه چیز به طور کلی مانند یک فیلم عادی اجرا میشود. در واقع برای ما که شاید عادت به دیدن فیلمهای قبلی گای ریچی داشته باشیم، تماشای این فیلم تا آخر حس متفاوتی خواهد داشت.
در فیلم «عهد» اثر گای ریچی، چیزی که توجه من را از منظر فرم یا نکات فنی به خود جلب کرد، به تصویر کشیدن پرسپکتیو بصری بود که شخصیت جان (جیک جلینهال) هنگام بیهوشی در یک سکانس ویژه در میانه فیلم نشان داد. ریچی در این نمای خاص دوربین را 180 درجه چرخاند تا جایی که به نظر میرسید این همان چیزی است که جان یا همان سرباز آمریکایی در آن لحظه میبیند.
در ادامه فلاشهای بصری مهم یکی یکی از سفر احمد (دار سلیم در نقش مترجم افغان) برای کشیدن جان از رودخانه، خانه در حال سوختن تا علفهای بلند نشان داده میشود که همگی چرخانده شده و به موازات سطح برانکارد چوبی که احمد ساخته است قرار میگیرند.
به تصویر کشیدن این نماهای خاص، اوج کارگردانی گای ریچی در فیلم است. یکی از نقاط قوت گای ریچی سطح بالای موسیقیایی او در هر فیلمی است که روی آن کار میکند. در همین راستا او هنوز از کریستوفر بنستد استفاده میکند که از علاءالدین تا این اثر جدیدش با او کار کرده، و بازهم این همکاری نتیجه خوبی به بار آورده است.
کالاف دیوتی مدرن وارفار از نگاه گای ریچی
در فیلم «عهد» صحنههای اکشن و تیراندازی سریع، پرانرژی و پرتنش هستند. شما میتوانید تاثیر هر گلوله را احساس کنید و هر انفجار و مرگ وزنی مخصوص خود دارد. این فیلم به طرز ماهرانهای فیلمبرداری شده و به وضوح تلاش زیادی انجام شده تا این لحظات از نقطه نظر تاکتیکی و سینمایی به درستی شکل بگیرند. اما با گذشت پرده اول فیلم، هنگامی که داستان از نقطه اول خود عبور کرد، بالاخره وارد داستان اصلی میشوید.
از نقطهای که احمد و جان در کمین قرار میگیرند و باید صدها مایل از خاک طالبان را بگذرانند تا به پایگاه خود بازگردند، فیلم ورق میخورد. این بخش از فیلم جالب ترین بخش است زیرا احمد در حال انجام شاهکارهای ابرقهرمانی بشریت به این حالت رویایی برخورد میکند. او جان را حمل میکند، چانه میزند، رانندگی میکند و جان را به مکانی امن میکشاند.
اجرای این بخش از فیلم در حالی که جیک جیلنهال به خاطر زخمی شدن هوشیاری کامل خود را از دست داده، شامل اجرای فوقالعادهای از دار سلیم در نقش احمد است. سلیم در سراسر جهان فیلم کاریزماتیک و قهرمان است. هرگز نمیسوزد، تسلیم نمیشود، یا هیچ ضعفی نشان نمیدهد. البته فیلم در نیمه راه خود دچار سکته میشود. در واقع از آن لحظات جذاب، فیلم به ناگهانیترین حالت ممکن به خواب فرو میرود.
اما شاید بگویید علت این سیر نزولی چیست؟! چون با بازگشت جان به خانه، فیلم کمی شتاب خود را از دست میدهد. توضیح اینکه چگونه فرآیند بوروکراتیک متوقف میشود زمان میبرد. بنابراین ممکن است این راهی باشد که مخاطب احساس کند جان چه احساسی دارد، اما این لحظات در فیلم کار نمیکند. در پایان، جان از افسر فرمانده خود درخواست میکند تا مدارک لازم را برای احمد و خانوادهاش دریافت کند و به سمت یک کلیشه قابل پیشبینی به حرکت درآید. همچنین لازم به ذکر است که تبهکاران فیلم، طالبان و فرماندهی بالای آنها واقعاً هیچ گونه پیشرفت یا انگیزهای جز «ما آدمهای بد هستیم» ندارند.
نتیجهگیری
بسیاری از داستاننویسان به شدت تلاش کردهاند تا از درگیریهای نظامی بهظاهر بیپایان در خاورمیانه که از آغاز قرن روی دادهاند، یک تفسیر معتبر استخراج کنند. بدیهی است که پتانسیل زیادی برای کشف تصاویر قدرتمند از یک چشم انداز سیاسی پیچیده در برابر بحران انسانی که توسط مداخله خارجی آمریکا تشدید شده است، وجود دارد.
با این حال، بسیاری برای ارائه یک پرتره جذاب تلاش کردهاند، بهویژه در رسانهای که باید سناریوهای خود را ابداع کند و نمیتواند مستقیماً از منابع درگیر آنطور که یک مستند میتواند انجام دهد، استفاده کند. با این تفاسیر، «عهد گای ریچی» تلاش دیگری برای یافتن معنایی در این دریای ناامیدی با روشن کردن وضعیت امیدوارکنندهتر است. با این حال، نتایج آن به همان اندازه آثار قبلی در معرفی آمریکا به عنوان قهرمان داستان است که بسیاری از تلاشهای قبل از آن نیز همین مسیر خلاف حقیقت را دنبال کردهاند.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
اولا ممنون از نقد خوب و مقاله ی خوبتون.
ببینید اینکه آمریکا گند زد و بجز منافع خودش، هیچی براش مهم نیست، خیلی خیلی دیگ عیان شده. شما در طول فیلم اگ دقت کنی، حتی خود سرگروهبان ها هم کلافه ان از تصمیمات بالادستاشون. مثلا مشخصه ک دارن دنبال نخود سیاه میگردن. ب عنوان مثال، پاکستان بطور مستقیم تروریست های طالبان رو حمایت میکرد، آمریکام میدونست، اما چکار میکرد؟ پنج نفر رو مامور میکرد برن خونه ها رو بگردن ک هیچ تاثیری توی روند جنگ نداشت.
و بله کارگردانی و فیلمبرداری عالے بود واقعا، و این داستان واقعیت داره و خیلی از افغان ها بخاطر همین آمریکایی ها کشته شدن، الان کجاس آمریکا؟ فقط توی فیلماشون میگن ما خوبیم و قهرمانیم و ...
بله - ممنون از نظرت
آمریکا هنگام فرار از افغانستان، متحدان افغان خود را، دوان بهدنبال هواپیماها و آویزان از آنها، رها میکند. نتیجهاش آبروریزی در عرصهی جهانی.
هالیوود فوراً دستبهکار میشود: فیلمی تخیلی میسازد دربارهی یک نظامی آمریکایی که برای خارجکردن مترجمش از افغانستان به آب و آتش میزند!
این یعنی نمایش دنیای مورد علاقه آمریکا بر پاشنه دروغ هالیوود!
من فیلم رو ندیدم ولی حدس میزنم فیلم اینجوریه که امریکا افغانستان رو برد همه چیز به خوبی خوشی تمام شد خیلی دوست دارن خودشونو برنده نشون بدن ولی در واقع گند زدن
ایران در آستانه ی جنگ دوم مواد مخدر؟
———————————————————————–
قبل از هر چیز بابت این نقد زیبا از آقای پریمی تشکر کنم که بسیار زیبا جزئیات و دقیق جزئیات رو به نگارش در آوردند.
———————————————————————–
دهه ی نود میلادی پس از جنگ های نیابتی شوروی و آمریکا در افغانستان وضعیت رفاه عمومی در افغانستان به شدت کاهش پیدا کرد. [که هنوز هم بهبود خاصی نیافته است.]
در افغانستان و کلا جهان، هرگاه وضعیت رفاه عمومی به شدت کاهش پیدا کنه گروه های مافیایی و باند های مواد مخدر گسترش پیدا می کنند که دولت های مواد مخدر را تشکیل می دهند.
[دولت مواد مخدر به حکومتی گفته می شود که حکومت مرکزی (شامل دولت، پارلمان/مجلس و نیرو های امنیتی) تحت سلطه مافیای مواد مخدر قرار گرفته و در آن کشور قوانین هیچ کاری در مقابل مواد مخدر نمی توانند بکنند. دولت مواد مخدر بیشتر در کشور های آمریکای جنوبی مشاهده می شود.]
پس از فروپاشی شوروی، افغانستان وضعش بدتر هم شد و سیلی از مواد مخدر به مقصد اروپا به راه افتاد. [فراموش نکنید بیشترین میزان مصرف مواد روان گردان مربوط به کشور های سکولار اروپایی من جمله نروژ و جمهوری چک است.]
در این میان جنگ اول مواد مخدر راه افتاد.
ایران علیه مافیا های افغانستان و طالبان.
در حالی که کشور هایی مثل انگلستان برای تنویر افکار عمومی کمک هایی به ایران مانند تحویل جلیقه ضد گلوله انجام دادند اما بحث نبرد اصلی صرفا برای ایران بود.
ده ها شهید صد ها مجروح برای چه؟
برای آنکه باند های مواد مخدر به ایران وارد نشوند و مواد مخدر به اروپا نرسد.
با حمله ی آمریکا به افغانستان این قضیه نسبتا آرام گرفت.
چرا که آمریکایی ها خود برای تجارت اسلحه دلالیت مواد مخدر به اروپا را بر عهده گرفتند و مسیر مواد مخدر از ایران به جاهای دیگر رفت.
آمریکایی ها در زمان حضورشان در افغانستان دست به کشتار میدان نسور، شکنجه ی افراد برای پیدا کردن اسامه بن لادن، حمله های هوایی و… زدند و این قضیه منجر به کاهش شدیدتر رفاه اجتماعی در افغانستان شد.
با خروج آمریکایی ها، دولت مواد مخدر قوی تری در افغانستان در حال شکل گیری است.
پاکستان هم به علت جنگ داخلی بر سر عمران خان آبستن یک دولت مواد مخدر است.
در سوریه هم در مناطقی که به دست بشار اسد و نیرو های نظامی اش نیفتاده است هم گروه های مواد مخدر حکمرانی می کنند.
احتمالا سودان هم به زودی شامل یک دولت مواد مخدر خواهد شد.
دستاورد آمریکایی ها در بیست سال جنگ در خاورمیانه صرفا تشکیل یک امپراطوری مواد مخدر بود.
و حال سوال اینجاست:
چرا ایران باید برای نرسیدن مواد مخدر به اروپا رنج بکشد؟
چرا ما مردم ایران باید هزینه کنیم؟
چرا ما باید کشته و مجروح دهیم؟
چرا ما باید ناامنی بکشیم؟
چرا ما باید در جنگی فرسایشی ساخته شده توسط غرب له شویم؟
***
زمستان در راه است،
دور تا دور استارک ها را لنیستر و گری جوی و بولتون و آدر ها و از ما بهتران گرفته اند؛
اما بازنده این جنگ استارک ها نخواهند بود بهتان قول می دهم.