بازی Red Dead Redemption چگونه ژانر وسترن را دگرگون کرد؟
با در اختیار داشتن فرانچایزی همچون Grand Theft Auto، سخت است تا بپذیریم که راکستار نیاز به یک فرانچایز دگرگون کنندهی دیگر داشته باشد. ولی در هر حال، چنین چیزی در ذات راکستار است. راکستار ...
با در اختیار داشتن فرانچایزی همچون Grand Theft Auto، سخت است تا بپذیریم که راکستار نیاز به یک فرانچایز دگرگون کنندهی دیگر داشته باشد. ولی در هر حال، چنین چیزی در ذات راکستار است. راکستار با سر زدن به هر ژانری، از نوآر گرفته تا کمدی دبیرستانی، همیشه توانسته است یک تجربهی ویژه را به وجود آورد که در بیشتر موارد توانستهاند صنعت ویدیو گیم را در سالهای آتی تحت تأثیر قرار دهند. ولی در بین ساختههایی که هم از نظر منتقدان و هم از نظر بازاریابی به موفقیت رسیدند، عنوان وسترن Red Dead Redemption منتشر شده در سال ۲۰۱۰ در نقطهی اوج نمایش مهارت این شرکت قرار میگیرد.
بازی RDR نه تنها به خاطر دنیای پویایش یک شگفتی به شمار میآید بلکه حتی حالا و پس از گذشت ۱۳ سال و ۱۳ روز از نخستین انتشار این عنوان، در پیادهسازی روایت خود یکی از بهترینهای صنعت ویدیو گیم محسوب میشود.
همانند دیگر ساختههای راکستار، Red Dead Redemption را نیز میتواند یا یک گزارهی کوتاه توصیف کرد: یک بازی کابویی. همان طور که L.A. Noire یک بازی کارآگاهی است. یا فرانچایز GTA در دستهی بازیهای خلافکاری قرار میگیرند. یا Bully یک بازی با محوریت زورگویی دوران مدرسهست. همهی این گزارهها دقیقاند ولی به ژرفای این بازیهای اشاره نمیکنند. هنگامی که سخن از RDR میشود، المان کابویی این بازی چیزی فراتر از اجازه دادن به بازیکنها در تجربهی فانتزیهای دنیای غرب است.
به جایش، عنوان وسترن Red Dead Redemption یک بازی ساختارشکن از آمریکای افسانهای و تصویرسازی خوشایند یک کابوی به حساب میآید. این داستانی بیرحم دربارهی دنیایی است که با ستم و خیانت درونش تعریف میشود. دنیایی که در آن مردم بیش از چیزی که نیاز دارند به دست میآورند و با خون، بهای همهچیز را میپردازند.
بازیکنان کنترل جان مارستون را در اختیار دارند؛ یک مرد که با همین قوانین زندگی میکرد تا این که یقهی خودش را گرفتند. او که پیش از این یکی از اعضای گروه ون در لیند بود، تصمیم میگیرد که برای داشتن یک زندگی آرام با خانوادهاش از آن ها جدا شود. این زندگی آرام تا جایی ادامه پیدا میکند که دولت خانوادهاش را میرباید و جان را مجبور میکند تا اعضای گروه پیشینش را شکار کند.
پلیرها در یک جهانِ بازِ گسترده رها میشود و مأموریت پیدا میکند تا همدستان پیشین جان مارستون را از بین ببردند. مبارزات در این بازی پرشتاب و خشن هستند. این گلولهها هستند که گفت و گو میکنند و مارستون از همه سریعتر حرف میزند. برای همین است که زنده میماند. هر چند آزادی سنتی بازیهای جهان باز راکستار در RDR وجود دارد ولی این عنوان کاری میکند تا بازیکنان احساس کنند همیشه یک زنجیر به پای خود دارند. دولت میداند که چطور شما را پیدا کند و اگر نتواند، چطور مجازاتتان کند. شما سگ شکاری آنها هستید.
سال ۱۹۱۱، زمانی که رویدادهای Red Dead Redemption در آن جریان دارد، هنگامهایست که دورهی افرادی همچون اعضای پیشین گروه ون در لیند به سر آمده است. غرب کهن به پایان رسیده و صنعتی شدن آمریکا، کشور را زیر و رو کرده است. مردم دیگر نمیتوانستند با بهایی که دیگران میپردازند به آزادی زندگی کنند. این دوران طلایی کابویها نیست؛ این دنیاییست که میخواهد افرادی همچون جان مارستون کنار گذاشته شوند. مگر این که دولت بتواند از آنها استفاده کند.
مارستون تنها یک ابزار است تا خواستهی خشن کسانی که افسار او را در دست دارند اجرا کند. داچ ون در لیند از او استفاده کرد تا شهرت و ثروت را به عنوان یک قانونگریز به دست آورد تا در سمت اشتباه قانون قرار بگیرد. از طرف دیگر نیز خود قانون میپذیرد تا روی آن ناشایستگیهای پیشین جان چشم ببندد تا او کار کثیف خواستهی قانون را انجام دهد. در RDR، مارستون کمک میکند تا واپسین بقایای یک نسخه از غرب یافته شود که دولت نمیتواند کنترلش کند. که یعنی برای رسیدن به این هدف نیاز است دست به هر کاری زده شود.
این یک روایت بیرحمانه و ناراحت کننده به شمار میآید، روایتی که ظاهراً مسیری مخالف شبیهساز جنایت فرانچایز Grand Theft Auto را پیش گرفته است. ولی هر دوی این ساختهها، در کنار L.A. Noire، به عنوان یک آنالیز ماهرانه از لحظاتی در تاریخ عمل میکنند که به طور اساطیری در افسانههای آمریکایی تار و پود تنیدهاند.
فرانچایز GTA یک پاردوی از سفسطهی رویای آمریکاییست. L.A. Noire با رویای پلیس شرافتمند و زرق و برق دههی ۴۰ میلادی آمریکا سر و کله میزند. فرانچایز وسترن Red Dead Redemption نیز یک تصویرسازی زیرکانه از گسترش آمریکاییست که بهایش با خون قرمز افراد زیادی نوشته شده است.
یکی از شخصیتهایی که جان مارستون میتواند در گشت و گذارش در دنیای RDR ملاقات کند مرد عجیب (Strange Man) است. او مارستون را میشناسد ولی جان نه. به طور فراگیر پذیرفته شده است که این شخصیت یک نشانه از رقم خوردن رویدادهای بد است؛ شاید هم تجلی خود مرگ. ولی نه فقط برای خود جان؛ او نماد مرگ غرب به عنوان یک مفهوم است. پایان دورانی که برای فرا رسیدنش کسانی که نمیتوانند در آن زندگی کنند نیز باید از بین بروند.
نیروی Red Dead Redemption در این نهفته است که چگونه از یک جهان باز راکستار استفاده میکند و به مرور قدرت را از بازیکنان میگیرد. این دنیایی نیست که آنها کنترل میکنند. غرب هیچگاه آزاد نبود. RDR نیز به عنوان یک دستاورد تحسین برانگیز در داستانگویی با همین مفهوم در نقطهی اوج نمایش مهارت راکستار قرار میگیرد.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
هیشکی رد دد ریولور رو آدم حساب نمیکنه!
ریمیک یا ریمستر این و آپگرید نسل بعدی نسخه دوم هم اگه 2025 بیان باید کلامون رو بندازیم هوا چون تمرکز ها درحال حاضر روی نسخه بعدی GTA هست که به نظر 2024 میاد وگرنه اگه تاخیر بخوره قاعدتا زمان عرضه اون دو هم به عقب میرن
چه نسخه اول و چه نسخه دوم ، هر دو نسخه وقتی که بازیشون میکنی احساس میکنی که واقعا توی همون دنیایی 😬