ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

نگهبانان کهکشان ۳
فیلم و سریال

چگونه نگهبانان کهکشان ۳ بسیاری از روندهای بزرگ مارول را شکست

باید قبول کرد که «نگهبانان کهکشان ۳» در همان الگوهایی قرار نمی‌گیرد که اکنون سال هاست مخاطبان MCU را آزار می‌دهد. ما مدتی است که در فاز پنجم جهان سینمایی مارول هستیم، نقطه میانه راه ...

امیر پریمی
نوشته شده توسط امیر پریمی | ۱۸ تیر ۱۴۰۲ | ۲۰:۳۸

باید قبول کرد که «نگهبانان کهکشان ۳» در همان الگوهایی قرار نمی‌گیرد که اکنون سال هاست مخاطبان MCU را آزار می‌دهد. ما مدتی است که در فاز پنجم جهان سینمایی مارول هستیم، نقطه میانه راه به اصطلاح حماسه مولتی‌ورس. دنیای سینمایی مارول یک آزمایش بزرگ بود که با فیلم «مرد آهنی» رابرت داونی جونیور در سال 2008 آغاز شد، کاری که قبلا هرگز انجام نشده بود، اسطوره‌ای به هم پیوسته در مقیاسی که کمپانی کمیک محور و کلاسیک مارول روی همه چیز شرط بندی می‌کرد. اکنون MCU بزرگترین فرنچایز در هالیوود است که 15 سال بر گیشه و فرهنگ عام بین مخاطبان تسلط دارد.

با این حال، پس از مدت ها، با سی و دو فیلم، هشت سریال، دو فیلم کوتاه ویژه، و آثار بیشتری که در راه است، دیگر مارول چندان چیز جدیدی نیست. در واقع در طول این سال‌ها روندهای مختلف به وجود آمده‌اند، البته نه از نوع خوب. الگوهای بسیاری در سال‌های اخیر گریبانگیر MCU شده‌اند، که تا پس از اوج‌گیری حماسه بی‌نهایت در Avengers: Endgame، مشکل چندانی نداشتند. ولی با شروع خستگی تماشاگران، MCU این روز‌ها اعتبار گذشته خود را از دست داده است. اما چرا؟ چون با دیدن همین سبک‌های تکراری و فرمولی تقریباً همه فیلم‌های MCU بسیار کسل‌کننده و فراموش‌شدنی می‌شوند و هر بار که فیلمی از مارول به سینماها می‌آید، بازده پایین‌تری دارد.

اما «نگهبانان کهکشان ۳» همه چیز را تغییر داده و یک نفاوت مهم را شکل داده است. با بهترین باکس آفیس که مارول از زمان پلنگ سیاه دیده، واضح است که جیمز گان، کارگردان و نویسنده تمام فیلم‌های نگهبانان کهکشان، می‌داند چگونه با یک فرمول تکراری بازی کند. قسمت سوم نگهبانان با اکثر فیلم‌های فاز چهارم به بعد مارول متفاوت است و بسیاری از روندهای بد MCU را برای بهتر شدن شکسته است. در ادامه همراه ویجیاتو باشید تا باهم به این تفاوت‌های مهم نگاهی داشته باشیم.

نگهبانان کهکشان ۳ خنده دار اما جدی است


چگونه نگهبانان کهکشان ۳ بسیاری از روندهای بزرگ مارول را شکست

مشکل بزرگی که بسیاری از طرفداران این روز‌ها با MCU دارند، تمایل مارول به کاهش لحظات سنگین و جایگزینی آن با کمدی است؛ در واقع سازندگان آثار مارول با یک دیدگاه نادرست لحظات مهم را با شوخی از بین می‌برند. این روند در واقع توسط جیمز گان و فیلم اول نگهبانان کهکشان به عنوان اولین کمدی واقعی MCU شروع شد. یعنی زمانی که مارول دید تماشاگران از حماقت‌های ذاتی اعضای نگهبانان لذت می‌برند، آن‌ها تصمیم گرفتند که شادی هر فیلمی را در آینده افزایش دهند.

این برای مدتی کار کرد و به فرنچایز ثور کمک کرد تا جرقه جدیدی در فیلم ثور: رگناروک پیدا کند. اما این روند سپس منجر به مشکلاتی در همان فرنچایز و فیلم بعدی آن یعنی ثور: عشق و تندر شد.

اکنون جیمز گان در نگهبانان کهکشان ۳ کار فوق العاده‌ای در ایجاد تعادل بین لحن جدی و خنده‌دار انجام می‌دهد. این یعنی حتی اگر شما با خنده دارترین صحنه‌ فیلم با حضور درکس و بیانات ویرانگر او روبرو شوید، همزمان در گوشه قاب خواهید دید که در غم انگیزترین صحنه راکت راکون تقریباً در حال مردن است. در واقع آن حرف‌های مضحک درکس و نمایش اوضاع بد راکون دقیقاً در کنار یکدیگر هستند. از طرفی این دو لحظه هر کدام به تنهایی وزن احساسی خود را دارند و بسیار متعادل هستند و موقعیت یکدیگر را زیر پا نمی‌گذارند.

باید قبول کرد که قسمت سوم نگهبانان کهکشان یک فیلم فوق العاده دراماتیک است. جیمز گان شما را مجبور می‌کند که صمیمانه با مدل کامپیوتری یک راکون سخنگو همدردی کنید. در واقع جیمز گان دوباره با توسل به احساسات ساده و قابل درک، از طریق داستانی ابرقهرمانی در مورد اهمیت نزدیکی، اعتماد و حمایت دوستان و خانواده در مواقع سخت صحبت می‌کند.

نگهبانان کهکشان ۳ کوچک است


چگونه نگهبانان کهکشان ۳ بسیاری از روندهای بزرگ مارول را شکست

نگهبانان کهکشان همیشه از بقیه فیلم‌های مارول متمایز بوده است. آنها قصد توسعه MCU را نداشتند و در عوض داستان‌های متمرکز ارائه می‌کردند. علاوه بر این که این فیلم‌ها جیمز گان همیشه عمدتاً در مورد روابط بین افراد نزدیک بوده و ترحم و درام کیهانی فقط در پس زمینه قرار داشتند. همچنین ما به عنوان مخاطب در طول این سال‌ها بارها و بارها با فیلم‌های عقیمی تغذیه می‌شدیم که در آن شخصیت‌های آشنا کارهایی را انجام می‌دادند که چندان واضح نبود. و همه اینها به خاطر ترویج ایده چندجهانی و توسعه یک جهان سینمایی مشترک شگل گرفت.

اما در نگهبانان کهکشان قلع و قمع اضافی وجود ندارد. این متمرکزترین داستان در مورد شخصیت‌های بسیار متفاوت است که هنوز هم بی نهایت از یکدیگر پشتیبانی می‌کنند. و این فیلم آنقدر با کیفیت ساخته شده که کاملاً قادر است عشق تماشاگران را به کمیک‌های فیلم مارول برگرداند. علت اصلی کوچک بودن و متمرکز بودن کل فیلم است.

با وجود این که سفر تیم نگهبانان در سراسر کهکشان گسترش می‌یابد، اما همه چیز داستان در مورد خود نگهبانان است. اگرچه داستان فیلم تا حدودی ساده است، اما تنها به عنوان انگیزه‌ای برای ماجراجویی عمل می‌کند. این قسمت به ویژه در مورد راکون و گذشته اوست، زیرا همه نگهبانان در این داستان نه یک کهکشان، بلکه یک دوست را از مرگ نجات می‌دهند. اگر به یاد داشته باشید در ابتدا، قهرمانان در MCU فقط سعی می‌کردند دوستان خود را نجات دهند، مانند تونی استارک در مرد آهنی.

سپس آنها به نجات جهان در Avengers روی آوردند، به دنبال آن نجات نیمی از جهان در Endgame، بعد از آن نجات از قلمرو کوانتومی در Quantumania و اکنون کل چند جهانی یا مولتی‌ورس را پوشش می‌دهند. در واقع مخاطرات در جهان سینمایی مارول فقط بزرگ و بزرگتر می‌شوند.

اما قسمت سوم نگهبانان کهکشان به لطف فیلمنامه جیمز گان یک گام خوب به عقب برمی‌دارد و ریسک‌های پایین‌تری را برای اجرا و تمرکز روی آن می‌پذیرد که در واقع به دلیل علاقه تماشاگران به این شخصیت‌ها که فقط در تلاش برای نجات یک دوست هستند، بالاتر از هر فیلم اخیر مارول است. در واقع وزن احساسی کل فیلم نسبت به سایر فیلم‌های MCU که در آن یک قهرمان در حال مبارزه است، بسیار شخصی‌تر است. و این برآمده از نگاه شخصیت محور و متمرکز جیمز گان به گروه نگهبانان کهکشان است.

نگهبانان کهکشان ۳ استاد تغییر و تفاوت است


چگونه نگهبانان کهکشان ۳ بسیاری از روندهای بزرگ مارول را شکست

باید به این نکته توجه ویژه داشت که مشکل سه‌گانه‌های جهان سینمایی مارول این است که در روند داستانی آن‌ها واقعاً هیچ چیز برای قهرمانان تغییر نمی‌کند، مخصوصاً در فیلم سوم. برای مثال تونی استارک تمام ابزار و لباس‌هایش را در قسمت سوم مرد آهنی نابود کرد و سپس در فیلم بعدی انتقام جویان، او هنوز به نحوی تهمان لباس‌های قدرتمند و شیک را به تن دارد.

یا در مثال دیگر پیتر پارکر در فیلم Spider-Man: No Way Home همه چیز را از دست داد، اما این فقط یک بازنشانی جادویی از شخصیت به جایی است که شروع کرده بود، بنابراین او می‌تواند به چرخش در شهر نیویورک ادامه دهد.

اما از سوی دیگر ثور یک تغییر شخصیت قابل توجه در راگناروک داشت، اما هیچ تغییر واقعی در عشق و تندر رخ نداد. و به معنای واقعی کلمه هیچ اتفاقی در مرد مورچه‌ای و زنبورک: شیدایی کوانتومی نمی‌افتد، زیرا اسکات لانگ، دخترش و خانواده پیم همگی بدون هیچ تفاوتی در شخصیت، طرح یا هر چیز دیگر وارد قلمرو کوانتومی شده و از آن خارج می‌شوند. بنابراین، اینجاست که می‌گویم به نظر می‌رسد هیچ چیز در سه گانه‌های مختلف MCU تغییر نمی‌کند.

اما در مقابل این آثار نگهبانان کهکشان ۳ قطعا چیزی بیش از تغییر روند‌های عادی را انجام می‌دهد. در واقع جیمز گان همه چیز را تغییر می‌دهد. اما چگونه؟ به این شکل که پس از پایان فیلم نگهبانان اصلی از هم جدا شده‌اند، و هر عضو راه‌های جداگانه‌ای را برای یافتن مسیر زندگی خود طی کرده تا همه بدانند که سه‌گانه نگهبانان کهکشان از بقیه مارول متمایز است.

کارگردان آنقدر خوب این تیم ابرقهرمانی را بر روی صفحه نمایش گرفته و به تصویر کشیده است که نمی‌توان تصور کرد که شخص دیگری با آنها کار کند، و این بهترین پایان است. فراموش نکنید به نوعی، در فیلم‌های جیمز گان، احساسات با خشونت و زیبایی با زشتی درهم آمیخته شده و این ترکیب تا لحظه پایانی این سه‌گانه در مرکز توجه کارگردان است. این سبک برای بسیاری متناقض یا بی مزه به نظر می‌رسد، اما قابل درک است. در واقع همین نکته سرچشمه تمام تغییرات است.

نگهبانان کهکشان ۳ مانند یک پایان است


چگونه نگهبانان کهکشان ۳ بسیاری از روندهای بزرگ مارول را شکست

چیزی که این روز‌ها مخصوصاً برای MCU و مخاطبان آن مشکل ساز به نظر می‌رسد این است که سه گانه‌های مارول هرگز به نظر به یک پایان واقعی نمی‌رسند. برای نمونه داستان تونی استارک در قسمت سوم مرد آهنی به پایان نمی‌رسد، بلکه در Avengers: Endgame همه چیز برای او تمام می‌شود. جالب این است که برای استیو راجرز هم داستان همین طور است. این یعنی چه مرد مورچه‌ای، ثور، مرد عنکبوتی یا از اساس هیچ قهرمانی در جهان سینمایی مارول وجود ندارد که داستانشان به فیلم‌های خودشان ختم شود - به جز نگهبانان کهکشان.

بنابراین، نگهبانان کهکشان ۳ قطعاً پایانی برای کل تیم است، نه به این دلیل که چندین بازیگر و خود جیمز گان همگی تایید کرده‌اند که بازنمی‌گردند، بلکه به این دلیل که خود فیلم روی تنظیم و ساخت قهرمانان دیگر تمرکز نمی‌کند یا تنها بیان می‌کند که «نگهبانان کهکشان باز خواهند گشت». در واقع ما شاهد یک پایان مبهم نیستیم؛ چرا که تیم محبوب از هم جدا شدند و به راه خود ادامه دادند و با یکدیگر و تماشاگران خداحافظی جالبی کردند. در نتیجه این شکل پایان دادن به یک سه‌گانه باعث می شود قسمت سوم یکی از بهترین سه‌گانه‌های MCU تا کنون و حتی ممکن است بهترین سه‌گانه این جهان سینمایی باشد.

زنده باد بازنده‌ها


چگونه نگهبانان کهکشان ۳ بسیاری از روندهای بزرگ مارول را شکست

اگر بخواهم یک دلیل برای موفقیت و تفاوت نگهبانان کهکشان بیاورم، آن شکست و انسان بودن است. این راز موفقیت نگهبانان کهکشان است. ماجراهای فضایی، مکان‌های عجیب و غریب و شوخی‌های در آستانه خطا - همه اینها فقط داستانی انسانی را می‌سازد که برای هر بیننده‌ای آشنا و قابل درک است. اول از همه، این سه گانه در مورد ترس از مرگ، در مورد نیاز به عشق (و ناتوانی در پذیرش آن)، در مورد احساس بی اهمیت بودن خود، حتی بی اهمیت بودن در دنیای ناعادلانه و بی رحمانه خدایان، تایتان‌ها و دغدغه‌های صنعتی امروز جهان سخن می‌گوید.

به نظر من در کنار گی‌رمو دل تورو، جیمز گان استاد اصلی زنده کردن قهرمان‌های بازنده در هالیوود مدرن است. و شما به عنوان مخاطب این موضوع را در جای جای سینمای این فیلمساز و البته به شکل ویژه در سه‌گانه نگهبانان کهشکشان مشاهده می‌کنید. بنابراین، آخرین درس جیمز گان در مارول این است که کمال فقط ابزاری است در دستان افراد بی رحم و احمق. و بسیار مفیدتر است که در این جهان با آرمان های دیگران برابر نباشی، بلکه یافتن کسانی که تو را دوست خواهند داشت، حتی بسیار ناچیز و ناخوشایند، گزینه بهتری برای زندگی کردن است. و سپس، با تغذیه از این عشق، خود را دوست داشته باشید. یک رویکرد عالی به زندگی و خلاقیت!

نگهبانان کهکشان ۳ مانند کارگردان دائمی خود، نه به دنبال کمال است، نه حتی خوش سلیقه بودن. برخی از کارهای جیمز گان بیش از حد بی رحمانه به نظر می‌رسند، برخی دیگر - بیش از حد احساساتی، برخی دیگر از اعتقادات سیاسی او خشمگین می‌شوند و سعی می‌کنند کارگردان را بایکوت کنند. اما کسانی که آماده‌اند تا رویشان به جمال آقای جیمز گان و بازندگانش باز شود، این فیلم با آنها در یک پرواز واقعا فراموش نشدنی به آسمان ابدی و زیبا خواهد رفت؛ چه در دنیای مارول باشد و چه فراتر از آن.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (4 مورد)
  • Mohammad Amin
    Mohammad Amin | ۲۲ تیر ۱۴۰۲

    سه گانه جمع و جوری بود حقیقتا.
    نه توقعش از خودش بالا بود نه چیزی. اومد کارشو کرد و رفت

  • number 0
    number 0 | ۱۸ تیر ۱۴۰۲

    واقعا میشه گفت که جزو بهترین سه گانه های ابرقهرمانی بود که دیدم و هر قسمت از قسمت قبلی بهتر بود

    • Ehsan Nissan
      Ehsan Nissan | ۱۹ تیر ۱۴۰۲

      سه‌گانه اول کاپیتان: آیا من یک جوک هستم؟

      • Asgary
        Asgary | ۱۹ تیر ۱۴۰۲

        گفته جزو بهترینا،نگفته لزوما بهترین،وگرنه الان نولان اومده بود تو خوابش

مطالب پیشنهادی