کمیکهای مارول در حال پس افتادن در برابر کمیکهای مستقل و دیسی هستند
مارول اگر بزرگترین اثرگذار فرهنگ فراگیر در قرن بیست و یکم نباشد، یکی از بزرگترینهاست. دنیای سینمایی مارول یکی از بزرگترین ابزارهای مارول برای رسیدن به این جایگاه به شمار میآید ولی نقش انتشارات مارول ...
مارول اگر بزرگترین اثرگذار فرهنگ فراگیر در قرن بیست و یکم نباشد، یکی از بزرگترینهاست. دنیای سینمایی مارول یکی از بزرگترین ابزارهای مارول برای رسیدن به این جایگاه به شمار میآید ولی نقش انتشارات مارول که بیش از ۶ دهه محتوا تولید کرده است را نیز نباید فراموش کرد. از زمان دوران نقرهای صنعت کمیک بوک که در پایان دههی ۵۰ میلادی آغاز شد، کمیکهای مارول حضوری همیشگی داشتهاند و شخصیتهای سرشناسی همچون مرد عنکبوتی، ولورین، هالک و اعضای ایکس-من را پدیدآوردهاند.
آثار مارول معمولاً جزو پرفروشترین کمیکهای بازار به شمار میآیند و برای دهههاست که جایگاههای برتر فروش را در اختیار دارند. برای سالها بود که مخاطبان احساس میکردند باید کمیکهای این انتشارات را بخوانند ولی به نظر اوضاع برای مارول در حال دگرگونیست.
در حالی که دیسی و دیگر انتشارات مستقل همانند بوم!، اِیدبلیواِی و دارک هورس آثاری را روانه بازار میکنند که هم نظر مخاطبان را جذب میکند و هم منتقدان، مارول اساساً در حال تکرار همان فرمولیست که برای دههها از آن بهره برده است. این کمپانی دارد درجا میزند ولی نباید این طور باشد. با این که مارول چالشهایی در برابرش میبیند ولی اگر بخواهد، هیچ کدام از آنها حل نشدنی نیستند.
جایگاه کنونی عجیب مارول
مارول اکنون در جایگاهی باورنکردنیست. این انتشارات با وجود موفقیتهای بزرگ ولی شاهد ترکهایی در چهرهاش است که برای مدتی است (از زمان سردبیری اکسل آلونسو) که نمایان شدهاند. بهترین شیوه برای به تصویر کشیدن این جایگاه سر زدن به هیاهوی مربوط به The Amazing Spider-Man است. کمیک The Amazing Spider-Man در بیشتر مواقع جزو پرفروشترین کمیکهای جداول فروش به شمار میآید. اگر این کمیک شمارهی ۱ فروش نباشد معمولاً به این دلیل است که این جایگاه در اختیار شخصیتی چون بتمن یا دیگر کلهگندههای دنیای کمیکهاست.
پس دور از ذهن نیست که سری The Amazing Spider-Man غرق در تحسین و ستایش منتقدان و مخاطبان باشد. با همهی این گفتهها ولی ران کنونی The Amazing Spider-Man واکنشهای بسیار منفی از هواداران مارول دریافت کرده است. منتقدان نیز دیدگاههای ناسازگار و ضد و نقیضی دربارهی این سری دارند. اگر The Amazing Spider-Man یکی از کمیکهای پرفروش مارول محسوب میشود، منطقی است که یک اثر محبوب باشد، نه به شدت مورد انتقاد. چندین المان در تقلای The Amazing Spider-Man همچون مرگ میس مارول دخیل هستند ولی این چالش تنها مربوط به این سری کمیک نیست.
در سال ۲۰۱۸ مارول یک حرکت بزرگ را انجام داد تا The Avengers را با گروهی درخشان با حضور جیسن آرون به عنوان نویسنده و تعدادی هنرمند شگفتانگیز به رهبری اد مکگینس ریلانچ کند. چنین حرکتی یک شیوهنامهی موفقیت در دهههای ۰۰ و ۱۰ برای عنوانی چون The Avengers به شمار میآمد ولی سری ۲۰۱۸ هیچگاه به موفقیت نرسید.
خود کمیک مشکلی نداشت؛ از خطوط داستانی خوب بهره میبرد، شخصیتهای سرشناس در آن حضور داشتند و با وجود چند گام اشتباه دقیقاً جزو آن دسته کمیکهای با رویداد بزرگ محسوب میشد که از The Avengers انتظار میرفت. با همهی این اوصاف ولی هیچکس نسبت به این سری هیجانزده نبود. حتی استفاده از شخصیتهای آشنای دنیای سینمایی مارول کمکی به بهتر شدن اوضاع نکرد. در واقع شاید حتی کار را برای کمیک سختتر هم کرد چرا که کمیکخوانها چندان دوست ندارند دنیای کمیکهای مارول تبدیل به یک کپی از دنیای سینمایی شود.
کمیک The Avengers تلاش کرد که یک بلاکباستر ابرقهرمانی بزرگ باشد ولی با داشتن همهی ابزارهای درست در زمینهی بلاکباستری درست عمل نکرد. چنین چیزی باعث میشود تا مشکلات بزرگتر مارول به چشم آیند.
ولورین نیز تبدیل به یکی دیگر از بخشهای گیجکنندهی کمیکهای مارول شده است. مرگ ولورین در سال ۲۰۱۴ یک رویداد بزرگ بود تا این انتشارات برای ۴ سال این شخصیت را از کمیکهایش دور نگه دارد. بازگشت او در سال ۲۰۱۸ میبایست بزرگ باشد ولی کیفیت The Return of Wolverine یک مشکل برای بسیاری از هواداران به حساب میآمد تا با همهی چیزهایی که مخاطبان از بازگشت ولورین میدانستند سر ناسازگاری داشته باشد.
این داستان در شمارهی ۱ کمیک Marvel Legacy آغاز شد تا رویداد کوچک Where's Wolverine? پایهگذار شود که در آن ولورین در داستانهای کوتاهی در پایان بسیاری از کمیکها دیده میشد. کمیک The Return of Wolverine ولی نمایان کرد که آن حضورهای ولورین در واقع مربوط به لوگان از مرگ بازگشته نیستند تا Where's Wolverine? چیزی شبیه به یک استراتژی بازاریابی برای مجبور کردن هواداران ولورین به خرید کمیکها به نظر برسد.
چهار سری کوتاه بودند که به The Return of Wolverine پیوند خوردند ولی ارتباط کمی بین آنها برقرار بود. به این ترتیب یک ناکامی بزرگ برای مارول رقم خورد. ولورین یکی از بزرگترین شخصیتهای کمیکهای مارول به شمار میآید که هواداران را به هیجان میآورد. همه، از کمیکخوانها تا فیلم و سریالبازها، ولورین را میشناسند. با این وجود، پس از همهی دردسرهای The Return of Wolverine مارول حتی برای دو سال یک کمیک اختصاصی از این شخصیت منتشر نکرد و بیشتر از او به عنوان یک شخصیت ثانویه در سالهای ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۰ بهره برد. این یک گام اشتباه باورنکردنی برای شرکتی محسوب میشد که در چند دههی گذشته هر زمانی که میشد از لوگان در مرکز روایتها استفاده میکرد.
حتی بازگشت جهان آلتیمیت مارول نیز یک حرکت عجیب از طرف این انتشارات به حساب میآمد. جهان آلتیمیت در ابتدای دههی ۰۰ یکی از داغترین بخشهای صنعت کمیک بوک به شمار میآمد ولی خیلی زود اوضاع دگرگون شد. در سال ۲۰۰۵، راستینگی بنیادینی که این جهان بر اساس آن پدیدآمده بود از هم پاشید تا ناگهان با همان چالشی دست و پنجه نرم کند که زمین-۶۱۶ مارول دچارش شده بود.
از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۵ جهان آلتیمیت به آرامی از بین رفت و بیشتر و بیشتر از چشمها افتاد. قطعاً برای چند سال یک موفقیت محسوب میشد و خیلی از هواداران قدیمیتر کمیکها خاطرات خوبی از آن به یاد دارند ولی هنگامی که به پایان رسید هیچکس برایش سر و دست نمیشکاند.
کمیک Ultimate Invasion نیز پر است از پدیدآورندگان با استعداد. جاناتان هیکمن نویسنده و برایان هیچ نگارگر این کمیک را هدایت میکنند ولی سخت میتواند فهمید که مخاطبان هدف این کمیک چه کسانی هستند. این طور به نظر میرسد که هواداران بیشتر به خاطر عادتشان به سراغ آن میروند تا هر چیز دیگری؛ که در واقع استراتژی بازاریابی بنیادین مارول است. این کمپانی به گذشته و هوادارانی که تلاش دارند به جای لذت بردن از روایتها، مجموعه کاملی از رانها را داشته باشند وابسته است.
روشناییهای درخشان در جهانی پر از ستارگان کمفروغ
با این که مارول در مسیر اشتباهی گام برمیدارد ولی کاملاً هم از مسیر دور نشده است. شمارهی ۱ کمیک Blade یک موفقیت بزرگ بود که در تاریخچهی طولانی بلید در دنیای مارول بیسابقه به حساب میآید. بخش ترسناک جهان مارول زمان زیادیست که در سایهها قرار گرفته است و موفقیت Blade نشان میدهد که هواداران مشتاقش هستند.
جد مککی یکی از نویسندگان تازهی مارول محسوب میشود که نظرها را با کار کردن روی کمیکهای درجه دویی همچون Strange، Black Cat و Moon Knight به خود جلب کرده است. او این فرصت را به دست آورد تا دو وان-شات Timeless کانگ را بنویسد که دومینش باعث شد تا به تیم پدیدآورندهی The Avengers بپیوندد.
از سال ۲۰۱۹ به این ور، کمیکهای ایکس-من تبدیل به تنها بخش جالب توجه کل کمیکهای مارول شدند. Summer Of Symbiotes یکی از محبوبترین سویههای جهان مارول را گسترش داد. Captain Marvel نیز به تازگی یک ران شگفتانگیز را به پایان رساند. کمیک Guardians Of The Galaxy به دست جکسن لانزینگ و کالین کلی (که دو کمیک عالی از Captain America را پدید آورد) ریلانچ شد. Fantastic Four نسبت به چند دههی گذشته محبوبتر شده است. The Incredible Hulk هم با دو شمارهی نخست خوانندگان را تحت تأثیر قرار داد.
پس به این ترتیب میتوان گفت که مارول کنونی هنوز نیز بخشهای محبوب و خواستنی فراوانی دارد ولی بسیاری از مهمترین عناوینش در مسیری نادرست حرکت میکنند. هواداران میدانند که چه چیزی میخواهند و به اندازهی کافی مشارکت میکنند تا مارول هنوز هم یکی از بزرگترینها به حساب آید. ولی حالا حتی برترین کمیکها نیز نمیتوانند ناخوشایندگی فراگیری که مارول درگیر آن شده است را کنار بزنند.
تبدیل شدن جذابیتهای تازه به شیوهای کهن در پایان پیامدی وارون دارد
ادیتورها به طور کلی برای کمیکها به شدت مهم هستند ولی مارول همیشه با شدت زیادی توسط ویراستارهایش هدایت میشده است. استن لی که بیشتر ستایشها از او به خاطر نویسندگیاش است باید بیشتر به خاطر مهارتهای ویراستش تحسین شود. از زمان استن لی، سردبیرهای مارول تبدیل به نیرومندترین اعضای شرکت شدند.
زمانهایی همچون دوران جیم شوتر، آنها به دنبال فروش و احترام به هواداران بودند. در زمانها دیگر همچون دوران تام دیفالکو و باب هرس، ادیتورها نتوانستند با واقعیت در حال تغییر صنعت کمیک بوک و هواداران سازگاری پیدا کنند تا شرکت آسیب ببیند.
قرار گرفتن جو کسادا در جایگاه سردبیری در سال ۲۰۰۰ یک نقطهی عطف بزرگ برای مارول بود. کسادا و ادیتورهایی که او استخدام کرد، توانستند کشتی مارول را در مسیری درست قرار دهند. آنها جذابیتهای تازهای به شمار میآمدند ولی سخن دربارهی بیش از ۲۰ سال پیش است. دنیا همیشه در حال دگرگونیست.
بزرگترین چالش کنونی مارول دردسر رهبریست. ادیتورهای مارول بیشتر نسبت به هواداران و خواستههای آنها واکنش تهاجمی نشان میدهند. جو کسادا شیوهی «دیوانگی = فروش» را پایهگذاری کرد و ادیتورهای کنونی نیز همگی در حضور او به جایگاهشان رسیدند. یک دلیل وجود دارد که مارول به دنبال چیزهایی همچون داستانهای محزون کوتاه ایکس-من برای سالهاست یا اطمینان پیدا میکند که مرد عنکبوتی و مری جین به هم نمیرسند.
استراتژیهای نشر مارول برای بسیاری از بزرگترین شخصیتها و عناوینش اساساً به دنبال این هستند که هواداران را ناراحت کنند و با امید این که اوضاع دگرگون خواهد شد آنها را به بازی بگیرند. مارول پدیدآورندگان شگفتانگیز و شخصیتهای سرشناس و افسانهای در اختیار دارد ولی چیزهای هیجانانگیز فراوانی برای هواداران در دسترس نیست و اگر هم باشد، این انتشارات از آنها بهرهبرداری فراوانی نمیکند. این دردسر را نمیتوان گناه پدیدآورندگان و کمیکها دانست. حتی بدترین کمیکهای کنونی مارول نیز در برابر کمیکهای گذشته خوب به شمار میآیند. اگر مشکلی باشد، از تصمیمات مدیران اجرایی شرکت سرچشمه میگیرد.
مارول نیاز به زیر و رو شدن در بالادستها دارد
هنگامی که سخن از فروش باشد مارول یکی از پرفروشترینهای دنیاست ولی به سختی میتوان گفت که آنها شرکتی هستند که بیش از دیگران مخاطبان را هیجانزده میکنند. Dawn of DC دیسی با انتشار کمیکهایی که هواداران کم و بیش عاشق آنها هستند علاقهی خوانندگان را به سطح تازهای رسانده است. کمیکهای مستقل پر شدند از استعدادها و داستانهای هیجانانگیز و با این که فروش آنها به اندازهی دو غول صعت کمیک بوک نیست ولی انرژی و هیجانی پدیدار میکنند که قابل لمس است.
کمیکهای مستقل و دیسی در سالهای ۲۰۲۲ و ۲۰۲۳ گامهای بزرگی را برداشتهاند که باعث افزایش فروش و تحسین شده است. ولی چنین چیزی را نمیتوان دربارهی مارول گقت. شاید این انتشارات بیشترین بخش بازار را در اختیار داشته باشد ولی به جز Fall of X در این اواخر مارول هیجان زیادی به وجود نمیآورد. جنبهی ناراحتکننده این است که هنگامی که مارول جلب توجه میکند بیشتر به شکل منفیست.
این کمپانی پدیدآورندگان شگفتانگیزی را استخدام میکند که کمیکهای خیلی خوبی در کارنامه به ثبت میرسانند. شاید مارول بتواند در این زمینه تغییراتی اعمال کند ولی باعث حل شدن دردسرهای کنونی انتشارات نخواهند بود. همچون رکود دههی ۹۰، مارول نیاز دارد تا رهبران نو و تازهای را جذب کند که دیدگاهی واقعی داشته باشند. جو کسادا به این خاطر یک سردبیر دوستداشتنی شد چرا که اهدافی برای مارول در نظر داشت و کمپانی از آنها هم فراتر رفت. اما آن اهداف با چیزی که خونندگان میخواستند نیز سازگاری داشت.
ادیتورهای گزیده شده به دست کسادا از هنگامی که او شرکت را ترک کرده است در نقش ریاست قرار گرفتند ولی مارول دچار پس افتادنهایی شد که در دوران خود او حتی به ممکن بودنش نیز فکر نمیکردند. به جای رفتن به مسیرهای نو، این ادیتورها کشتی را در همان مسیری هدایت کردند که کسادا ۲۳ سال پیش آن را برگزید.
با نگاه کردن به تاریخچهی مارول میتوان گفت که بهترین سردبیرهای مارول همیشه پدیدآورندگان پیشین بودند. استن لی، روی توماس، جیم شوتر و جو کسادا همگی پیش از این که تبدیل به یک رهبر شوند خالقان کمیک بوک بودند تا با هدایت آنها مارول شکوفا شود. حتی تام دیفالکو نیز زمانی یک نویسنده بود و کم و بیش کار را خوب پیش برد تا این که دگرگونیهای دههی ۹۰ گریبانش را گرفتند.
مارول نیاز دارد تا تیم ویراست بالادست را زیر و رو کند. خون تازه باعث هیجان میشود و مارول نیاز به سردبیرهایی همچون آلونسو و سبولسکی که از سال ۲۰۱۱ یک مسیر تکراری را ادامه دادند ندارد. این شرکت نیاز به کسی همچون جو کسادا دارد که جرئت داشته باشد تا جلوی این چرخه را بگیرد یا کسی همچون جیم شوتر که همیشه به دنبال بهترینها باشد، نه کسی که صرفاً همان مسیر گذشته را دنبال کند.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
حالا فعلا که مارول پروژههای جدیدش رو معرفی کرده که از دور به نظر جذابن
ببینیم در عمل می تونن این وضعیت رو درست کنن یا نه
این کمپانی رو می بینی آقای رنگو؟ اینا یه زمان کمیک civil var میدادن، رستاخیز زامبی های مارول میدادن، نوآر میدادن، ران اصلی اسپایدرمن که بماند..
خسته نباشید آقای صفری
من خودم به شخصه فکر میکنم یکی از دلایلی که باعث شده مارول اینطوری ضربه بخوره، این بوده که اینا فقط تو فکر این هستند که خواننده رو شگفتزدهش کنند، یعنی فقط یه کاری کنن طرف صرفا شوکه بشه و دهنش از تعجب باز بشه، و میان دست به دامن مرگ شخصیتها و طلاق و اعتیاد و... اینجور سوژه های به نظر خودشون خفن میشن که اون کسی که میخواد کمیک رو بخره، از روی جلد و کاور کمیک چشماش بشه ۴ تا و سریعا بره کمیک رو بخره! در صورتی که اینجوری از کیفیت غافل میشن و همین کار رو خراب میکنه!
دلم یه کمیک اسکات اسنایدر و گرگ کاپولوی جدید میخواد!
بهت کمیک های مارک وید رو پیشنهاد میکنم! خود طرف از نظرم یک تنه ناجی دی سی کنونیه
به به!چه مقاله خفنی! بله دیسی بهترین عملکردش رو توی 2022 و 2023 داره... پیشرفت بزرگی هستش برای دیسی با شکست های فجیع قبلیش و به نظرم بهترین تصمیمی که دی سی گرفت و تاثیر به سزایی روی این موفقیت گذاشت حذف جاستیس لیگ از ران های دی سی بود و با تیم اصلی شدن گروه تایتانز اومد داستان های جدید و پتانسیل های استفاده نشده رو اولویت قرار داده. آوردن سوپر هیرو ها و ویلن های جدید و خفن البته مثل Cityboy و Soul Spirit و Vigil واقعا پتانسیل موفقیت چشمگیر رو توی یونیورس بی نهایت بزرگ دی سی رو دارن. آخرین ایونت برگذار شده به نام Knight Terrors واقعا ایونت قابل قبولی بود بعد این همه سال. یکی از معدود آثار خوب جوشا ویلیامسون که بیشترتون با فاجعه دارک کرایسیس ان اینفینیت ارث میشناسینش. در کل دی سی مسیر درستی رو به پیش گرفته بر خلاف مارول که با خشمگین کردن طرفدارا داره فروش بیشتری میکنه از انتشار کمیک هاش! همین که داره مسیر MCU رو پیش میگیره و تقریبا در حال سینک کردن این دو باهمن! خلاصه میتونم با جرعت بگم DC is Coming Back! آقای صفری، نظر شما راجب حذف جاستیس لیگ چیه؟ البته لازم به ذکره حتما که ران World's Finest مارک وید خودش یه پا جاستیس لیگه! شاهکاره این ران! به تمام خواندگان این کامنت پیشنهادش میکنم.
طبیعتاً حذف جاستیس لیگ موقتیه و بالاخره برمیگرده ولی ترجیح میدم کلاً گروهها و شخصیتهای مهم کمیکی از رویدادها و ماجراهای روزمره و همیشگی فاصله بگیرن و بیشتر تو محوریت روایتهای بزرگتر، حماسیتر و پرمعناتر باشن.
اینطوری هم کمتر ماجراهاشون تکراری و گاهی خستهکننده میشن، هم حضورشون نشونگر یه رویداد مهم میشه، هم شخصیتهای دیگه فرصت بیشتر برای درخشیدن دارن و حتی موقعیتش پیش میاد تا شخصیتهای تازه و درست و حسابی بیشتر به وجود بیان.
این که بر میگردن امری بدیهیه و بله با شما کاملا هم نظرم. ما طی این چند سال اخیر متاسفانه حداقل و بازم میگم حداقل داستان جاستیس لیگ خوب نداشتیم. دیگه یه جورایی اشباع شده بود داستانشون و نبود خلاقیت توی روایات موج میزد و بس تکراری شده بودن داستان ها. من نظرم علاوه بر حرف شما اینه که بیان یه مرخصی بدن به اعضای جاستیس لیگ و داستانی رو روایت کنن در قالب حداقل بازم یه ران محدود که به زندگی جاستیس لیگ بیرون از شنل و کاستوم سوپرهیرویی بپردازه... به داستان بعد ورشکستگیشون و این برقراری ارتباط با زندگی عادیشون منظورمه و در نهایت اون بیگ بنگ و اتفاق بزرگ بیفته و اینها برای کمک به قهرمانان جدید و جوان کاستوم بر تن کنن و بیان دنیا رو نجات بدن. به نظرم لازمه اینجور حرکتی واقعا. جدا از این که آیکانیک تر میشن و حضورشون نوید یه اتفاق بزرگ میده و عملا وجودشون با ارزش تر میشه.
مشکل اصلی مارول کامیکس یه چیزه ...
داره تلاش میکنه که فرمول سینماییش رو توی دنیای کامیک پیاده کنه
که اصلا و ابدا جواب نمیده این کار ...
به علاوه دیگر مشکلات ریز و درشت .
این که چیز جدیدی نیست! از قدیم کامیکای دیسی همیشه قوی بودن و حرف اوّل رو میزدن. هیچوقت کامیکای مارول حرفی برای گفتن نداشتن و ضعیف بودن. بذارید اینجوری بگم که دیسی کلّاً بجز سینما(البته از قدیم ۳گانهی شاهکار بتمن رو داشت!) در همهی مدیومها مثل ویدیو گیم، انیمیشن، سریال و کامیک برتر و برنده هست.
خیر . بنده شخصا دی سی فنم ، ولی مارول با این که فراز و فرود داشته ، خیلی وقتا در اوج هاش فوق العاده بوده . «هیچوقت کمیک های مارول حرفی برای گفتن نداشتن و ضعیف بودن» این عبارت کذب محض هست. سری ایکس-من از گذشته با کلرمونت تا حال با هیکمن ، کاراکتر از هر لحاظ غنی ای مثل اسپایدرمن و همتا ها و ویلن هاش ، داستان های سطح خیابانی هلزکیچن ، روایت های اساطیری آزگارد ، مستقل های هالک ، کمدی ددپول ، عصر طلایی چهار شگفت انگیز ، مدیریت صحیح ایونت های عظیم متعدد و و و و همه دال بر اینه که مارول در بهترین حالت خودش هیچ چیز نزدیک به ضعیف نیست.
کاملا با حرفات موافق می بودم
اگر فنبوی دیسی میشدم