ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

سایرن هد واقعیه؟
مقالات

سایرن هد کیه و آیا واقعیه؟ | آیس برگ

یک روز سرد پاییزی بود. او و همسرش راهی تعطیلات بودند. در مسیرشان به یک قبرستان بزرگ رسیدند. درست همین موقع بود که وسط قبرستان چشمش به آن شی افتاد. شبیه ایستگاه تلفن‌های قدیمی بزرگ ...

مریم خواجوی
نوشته شده توسط مریم خواجوی | ۲۶ مرداد ۱۴۰۲ | ۲۰:۰۰

یک روز سرد پاییزی بود. او و همسرش راهی تعطیلات بودند. در مسیرشان به یک قبرستان بزرگ رسیدند. درست همین موقع بود که وسط قبرستان چشمش به آن شی افتاد. شبیه ایستگاه تلفن‌های قدیمی بزرگ بود. وسط قبرستان؟ شبیه یکی از آن آثار هنری بود که هنوز کسی خرابش نکرده بود. ماشین را نگه داشتند تا از نزدیک نگاهی بیندازند. همین که پیاده شدند، ناگهان آن اثر هنری زنده شد. نه، هشت، یک، بچه، هیفده، از بین بردن، خبیث. صدای خش داری داشت و کلمه‌های بی‌ربطی را سرشان داد می‌کشید. خشکشان زده بود. ولی قبل از اینکه بخواهند عکس‌العملی از خودشان نشان دهند، زندگیشان به پایان رسید. این پایان راه آن‌‌ها اما شروعی برای سایرن هد بود.  

شروع جنایت‌های سایرن هد 


کله آژیری یا سایرن هد کیه

اولین قربانی با یک عالمه کبودی و زخم توانسته بود جان سالم به در ببرد. ولی هیچ‌کدام از دوستانش آنقدر خوش شانس نبودند. وقتی که گفت همه دوستانش را یک هیولای ۱۲ متری به قتل رسانده کسی حرفش را باور نکرد. فکر می‌کردند دیوانه شده. ولی گزارش بعدی همان جمله‌های مشابه را داشت. و گزارش بعد و گزارش بعد. تا اینکه تعداد گزارشا به ۱۳ تا رسیده بود. 

همه چیز در ابتدا عادی بوده، مردمی که تصمیم به مسافرت گرفته بودند یا می‌خواستند در جنگل گردش کنند. ولی ناگهان یکی از اعضایشان گم می‌شد. بعد صدای کمک خواستنش رو می‌شنیدند و در این مسیر از هم جدا و تک تک ناپدید می‌شدند. 

یک هیولای ۱۲ متری که جای سر، آژیر داشت آن‌ها را شکار کرده بود. آنقدر خوب با محیط استتار کرده بود که کسی متوجهش نشده بود. با اینکه هیچ چشمی نداشت ولی راهی برای پنهان شدن از او وجود نداشت. معلوم نبود با چی قربانی‌هایش را می‌بیند.  

تازه فقط بازمانده‌های این قضیه بودند که به ۱۳ نفر رسیده بودند. خدا می‌دانست چند نفر جانشان را از دست داده بودند و هیچکس زنده نمانده بود که گم شدنشان را گزارش دهد.

در واقع این صدای کمک آدم‌ها نبود که بقیه می‌شنیدند، خود سایرن هد بود که این صداها را تولید می‌کرد. به این ترتیب همه‌ی گروع از هم جدا می‌شدند و او خیلی راحت به هدفش می‌رسید. قربانی‌ها در گزارششان به صدای او اشاره کرده بودند که به شدت ترسناک بود و بدن را به رعشه می‌انداخت. 

بدنش تا حدود کمی شبیه انسان بود؛ ولی بسیار استخوانی‌تر. فرار کردن از او فایده‌ای نداشت. او با دست‌ها و پاهای بلندش سریع خودش را به شما می‌رساند. قبل از اینکه متوجه چیزی بشوید زندگیتان به پایان می‌رسید. راه اصلی در پنهان شدن بود. او حتی یک بار چهار دست و پا به دنبال یک ماشین افتاده بود و توانسته تمام سرنشینانش را به قتل برساند. 

جسد بعضی قربانی‌ها هیچ‌وقت پیدا نشد. اما بین مواردی که پیدا شده بود، نقطه‌های مشترکی وجود داشت. چشم، گوش، سینوس و لثه‌هایشان خونریزی شدید کرده بود. انگار که سایرن هد خیلی علاقه‌ای به خوردنشان نداشته. انگار هدف دیگری را دنبال می‌کرده. چند وقت بعد هم خبر آمد که کل اعضای یه شهر کوچک به همین سرنوشت دچار شدند. کل شهر قربانی کله آژیری شده بود. 

نقطه‌ی مشترک دیگری که در این گزارش‌ها دیده می‌شد، این بود که تمامی آن‌ها مربوط به مناطق خلوت، حومه‌های شهری، روستایی و مخصوصا جنگلی برمی‌گشت. هیچ مدرکی مبنی بر حضور سایرن هد در منطقه‌های شلوغ نبود. 

اما این دیگر چه موجودی است؟ از کجا آمده؟ اصلا ما این دنیاست؟ 

سایرن هد کیست؟


سایرن هد در زندگی واقعی

اولین باری که سایرن هد دیده شد، زمانی بود که یک خانواده در سال ۱۹۶۶ برای گردش به صحرای آریزونا رفته بودند. آن‌ها از دور سایرن هد را دیده و به سرعت از او عکس گرفتند. سی سال از این قضیه گذشت و یک گروه از گردشگران قربانی او شده بودند. تنها یکی از آن‌ها به نام «چد» توانسته بود جان سالم به در ببرد. به این ترتیب برمی‌گردیم به اول ماجرا که تعداد گزارش‌ها بیشتر و بیشتر شد. 

اما نه، سایرن هد قدیمی‌تر از این حرف‌هاست. چون مدتی بعد کاوشگران یک سری نقاشی در غارهای آمریکای شمالی پیدا کردند که نشان میداد این موجود از همان ابتدا با انسان متولد شده. شاید حتی قدیمی‌تر هم بود. 

اما اختراع آژیر مربوط به سال ۱۸۱۹ می‌شود. چگونه سایرن هد قبل از آن هم وجود داشته؟ او اصلا به دنیای ما تعلق ندارد و منطقی است که ظاهری داشته باشد که شاید برای زمان‌های قدیمی زیاد با عقل جور در نیاید. چرا باید از قانون‌های دنیای ما پیروی کند؟ هر کسی که سایرن هد را دیده، به شیوه‌ی متفاوتی او را توصیف می‌کند. یکی می‌گوید دو آژیر داشته، یکی می‌گوید پنج تا. انگار هر کسی نسخه‌ی متفاوتی از او را می‌بیند. 

در این مورد دو تئوری وجود دارد. یکی از تئوری‌ها می‌گوید که سایرن هد توانایی تغییر شکل دارد. اما تئوری دیگر‌ به این اشاره دارد که شاید او آخرین فرد باقی‌مانده از گروه خودش باشد و شاید مردم یکی از هم‌گونه‌های او را دیده باشند. 

سایرن هد در آژیرهای روی سرش دهان دارد که فقط در یک فرکانس خاص می‌توان آن‌ها را دید. اما از دهانش برای خوردن قربانی‌هایش استفاده نمی‌کند؛ چون هر جنازه‌ای که از قربانی‌هایش به جا مانده، فقط به آن روش عجیب و مشابه مرده بودند. ولی چرا جسد بعضی از قربانی‌ها هیچ‌گاه پیدا نشد؟ یعنی کله آژیری آن‌ها را به یک دنیای دیگر فرستاده بود؟ واقعا معلوم نبود. 

او می‌توانست دستگاه‌های الکتریکی اطرافش را به گونه‌ای دستکاری کند که صدای مد نظرش را پخش کنند. او قابلیت کپی کردن صداهای مختلف را دارد. او همچنین با پخش کردن فرکانس‌هایی مانع از این می‌شود که بقیه صدای جیغ زدن فرد بیچاره را بشنوند. همچنین می‌گویند صداهایی که پخش می‌کند هر کدام مربوط به یکی از افرادی است که جانشان را گرفته. 

تولد سایرن هد  


اولین عکس ترور هندرسون از سایرن هد

سال ۲۰۱۸ ترور هندرسون، آرتیست آثار ترسناک اولین اثر از سایرن هد را در تامبلر منتشر کرد. این قضیه برای کسانی که از قبل ترور هندرسون را می‌شناختند نرمال بود. با این حال یک چیزی در مورد سایرن هد متفاوت بود. توجه اینترنت خیلی جلب شده بود. خیلی زود سایرن هد به معروف‌ترین اثر هندرسون تبدیل شد. داستانی که در ابتدای این مطلب برایتان تعریف کردم را هندرسون همراه با تصویر سایرن هد پست کرده بود؛ کاری که برای هر کدام از آثارش انجام می‌دهد. از آثار معروف دیگر ترور هندرسون می‌توان به کرم پل (Bridge Worm) و کت کارتون (Cat Cartoon) اشاره کرد. 

بعد از معروف شدن سایرن هد، مردم داستان‌های خودشان را در مورد سایرن هد خلق کردند و آرتیست‌ها هم دست به کار شدند. طرفداران ترسناک حسابی مشغول بودند. در نهایت یک بازی از روی سایرن هد ساخته شد. 

نام بازی سایرن هد بود و گرافیکی شبیه بازی‌های دوران پلی استیشن 1 داشت. بازی کوتاهی بود و می‌شد رایگان آن را بازی کرد. بازی از یک جنگل شروع می‌شد. شما باید با دنبال کردن رد‌های خون، قربانی سایرن هد را پیدا می‌کردید. بعد از این کار سایرن هد در پشت سرتان ظاهر می‌شد و شما باید از او فرار می‌کردید و به ماشینتان برمی‌گشتید. بعد از اینکه Markiplier و Jacksepticeye این بازی را تجربه کردند، شهرت سایرن هد حتی بیشتر هم شد. 

سال ۲۰۱۹ یک ماد از بازی فالوت 4 به اسم Whispering Hills منتشر شد. با این ماد سایرن هد به بازی اضافه شده بود. او در یک محیط مه گرفته برای خود قدم می‌زد و می‌توانستید صدای او را از دور بشنوید. 

سال ۲۰۲۰ یک دیجیتال آرتیست به نام الکس هاوارد ویدیوی از سایرن هد را در منطقه‌ای شهری در تیک تاک پست کرد. این پست ۳۰ میلیون بازدید داشت. مجموع همه‌ی این اتفاقات باعث شد که این هیولا حسابی شناخته شده شود با اینکه از سایر کریپی پاستاها جدیدتر بود. 

سمبل شناسی کله آژیری


سمبل شناسی سایرن هد

ولی ترور هندرسون چگونه به ایده‌ی طراحی و خلق سایرن هد رسید؟ ایده‌ی کلی او از ایستگاه‌های عددی نشات گرفته است. هیچکس نمی‌داند ایستگاه‌های عدیی چرا وجود دارند و مدام فقط یک سری عدد یا کلمه‌های بی‌ربط را تکرار می‌کنند. خیلی‌ها بر این باور هستند که این ترکیب کلمات و اعداد، روش خاص جاسوس‌های دوران جنگ برای برقرار ارتباط بوده است. در مجموع این مضمون برای ترور هندرسون مرموز و ترسناک بوده و در نتیجه از روی آن سایرن هد خلق شده است. 

هدف ترور هندرسون این بود که سایرن هد را تا جای ممکن ترسناک طراحی کند. با اینکه او بدنی شبیه به انسان‌ها دارد، در ین حال خیلی از دنیای ما دور است و مشخص است که به اینجا تعلق ندارد. پارادوکس جالبی است. 

سایرن هد انگار به استفاده‌ی زیاد ما به تکنولوژی اشاره دارد و در عین حال یک حس نوستالژیک را هم القا می‌کند. او می‌تواند نماد خوبی برای نشان دادن جنگ و ترس‌های ناشی از آن باشد. همانطور که همزمان با حمله‌ی دشمن صدای آژیر به صدا در می‌‌آمد، مردم وحشت کرده و دنبال راهی برای زنده ماندن می‌گشتند. 

سایرن هد نماد ترس، اضطراب و عذاب کشیدنی است که جنگ در طول سال‌ها به مردم وارد کرده است. همانطوری که سایرن هد قبل از کشتن قربان‌هایش صداهای آژیر مانندی را پخش می‌کند، در زندگی واقعی هم قبل از بمب و جنگ، این صدا پخش می‌شود.  

حتما لازم نیست یک موجود واقعی باشد تا باعث وحشت ما شود. خیلی وقت‌ها آرتیست‌ها از یک مضمون ایده می‌گیرد و بعد به آن یک فرم ترسناک فیزیکی می‌دهند. این به ما کمک می‌کند که آن مضمون اصلی را بهتر درک کنیم. اگر کمی فکر کنیم، می‌بینیم که گاهی اوقات یک سری مضمون‌ها از هیولاهای ترسناکی که در کابوس‌هایمان هم می‌بینیم ترسناک‌تر هستند. 

برای تماشای ویدئو در یوتیوب روی عکس کلیک کنید

قسمت‌های قبلی آیس برگ:

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (10 مورد)
  • Chaos-Master
    Chaos-Master | ۱۱ شهریور ۱۴۰۲

    مقاله سونیک EXE ترسناک تر میشد

  • amir87za
    amir87za | ۳۱ مرداد ۱۴۰۲

    مریم ای دی دیسکوردتو میدی

  • Alireza
    Alireza | ۲۹ مرداد ۱۴۰۲

    خداییش اون کریپیای قبلی ترسناک تر بودن این کریپی زیاد جذاب نبود شاید چون من سایرن هدو نمیشناسم ولی خوب کریپیای قبلیو ترسناک تر بود
    ولی کسی که سایرن هدو پیشنهاد داده یه نظریه داره
    جنسای آبی والتر‌و زده بالا

  • jiqjwhs8enqjo
    jiqjwhs8enqjo | ۲۷ مرداد ۱۴۰۲

    میدونم خیلی کلیشه ای شد دیگه ولی جدی این چی بود من تو شب دیدم:/
    کریپی پاستاهای قبلی واقعا زیادی فیکشن و داستانی بودن و اونقدر برام ترس ایجاد نکردم ولی سایرن هد همیشه حس خیلی بدی بهش داشتم نسبت به کریپی پاستاهای دیگه
    یه جورایی ... کلا بده اقا
    من برم ویجی کست بتلفیلد و ببین این یادم بره
    و عالی بود واقعا ویدیو خسته نباشید🤝

  • wolf Morgan 1389y
    wolf Morgan 1389y | ۲۷ مرداد ۱۴۰۲

    بازم از این ویدئو ها راجب کریپی پاستا ها بسازید . شب امتحان بکار میاد

  • ARSHIA._.
    ARSHIA._. | ۲۶ مرداد ۱۴۰۲

    این چه مقالیه اخه

  • parsa122323
    parsa122323 | ۲۶ مرداد ۱۴۰۲

    خییییلی طول میکشه تا یه ویدیو جدید بزارین ، خیلی سوژه خوبی بود ، آیا بین کریپی پاستا هرچیزی نیست که با گاز و ملیک گاز کارداشته باشه ؟

    • parsa122323
      parsa122323 | ۲۷ مرداد ۱۴۰۲

      اصلاح میکنم : ماسک گاز ( نه ملیک گاز )

  • iliya007
    iliya007 | ۲۶ مرداد ۱۴۰۲

    خیلی زیبا بود:))
    ممنون خانوم خواجوی

  • Toni Cipriani 2005
    Toni Cipriani 2005 | ۲۶ مرداد ۱۴۰۲

    خسته نباشید خانم خواجوی

    ویدیو رو نتونستم تماشا کنم، ولی متن رو کامل خوندم.
    با اینکه به شدت ترسو هستم، ولی خب، اینو خوندمش. (هرچند که چیز ترسناکی نداشت!)
    و خیلی خوشم اومد و سراغ مطالب قبلی شما هم رفتم، و البته خیلی هم از «۹ بازی که راز های ترسناکی دارند» خوشم اومد؛ اون واقعا عالی بود؛ بازم خسته نباشید.
    (حالا شب چه کابوسی ببینیم خدا می‌دونه.)
    و البته بعد از خوندن اون مقاله دیگه کاملا بهم اثبات شد که بازی های پیکسلی چقدر می‌تونن ترسناک باشن.

    طراحی جالبی داره این یارو، یادمه کوچیک که بودم، یه برنامه‌ای از صدا و سیما پخش میشد حالت سریال مانند، یه شخصیتش دقیقا همینجوری بود، آدم بود و لباس می‌پوشید و به جای کله یه بلندگو روی سرش بود. نمی‌دونم درست یادمه یا توهم زدم، اگر کسی اسمش رو یادشه لطفا اعلام کنه.

مطالب پیشنهادی