بهترین فیلم های پارتیزانی بدون ابرقهرمانان
معرفی بهترین فیلم های پارتیزانی بدون حضور ابرقهرمانان پرونده جدید سینمایی ما در این مطلب ویجیاتو است؛ شاید برای شما سوال باشد از اساس یک پارتیزان کیست یا چیست که ما در این مطلب به ...
معرفی بهترین فیلم های پارتیزانی بدون حضور ابرقهرمانان پرونده جدید سینمایی ما در این مطلب ویجیاتو است؛ شاید برای شما سوال باشد از اساس یک پارتیزان کیست یا چیست که ما در این مطلب به معرفی آثار سینمایی با این رویکرد پرداختهایم. خب، پارتیزان عضوی از یک کمیته داوطلبانه سازماندهی شده برای سرکوب و مجازات جرایم است، به طور خلاصه مانند زمانی که فرآیندهای قانونی از سوی یک فرد ناکافی تلقی میشوند. اما به طور گسترده، پارتیزان عدالت خواه خود منصوب است. این رویکرد در سینما به صورت ویژه در ژانر فیلم های هیجانی ابرقهرمانی زیاد دیده شده، اما در این مطلب ویجیاتو تمرکز ما در آثار پارتیزانی غیر ابرقهرمانی است.
اگر به فیلمهای عدالتخواهانه و انتقامجویانه علاقهمند هستید، اما میخواهید این آثار خارج از سینمای ابرقهرمانی باشد، ما در ویجیاتو این خواسته شما را پاسخ خواهیم داد. اگر بخواهیم شروع آثار پارتیزانی محبوب در سینما را به دو قهرمان شاخص مرتبط کنیم آن دو شخصیت «زورو» و «رابین هود» خواهند بود. این دست فیلمها افرادی را به نمایش میگذارند که بدون داشتن هیچ ابرقدرتی قانون را در دستان خود میگیرند. پس بیایید نگاهی به بهترین فیلم های پارتیزانی (غیر ابرقهرمانی) بیاندازیم.
Man on Fire
جان کریزی به عنوان یک مامور بازنشسته یک زندگی آرام میخواهد. پس این مامور سابق سیا به مکزیک نقل مکان میکند و به عنوان محافظ دختر جوانی به نام پیتا در مکزیکوسیتی به اجرای یک شغل ساده دست میزند. پس از اینکه یک کارتل مکزیکی پیتا را میدزدد، حال زمانی است که جان وارد میدان میشود. او با استفاده از مهارتهای منحصربهفرد خود برای ردیابی همه افراد دخیل در این آدمربایی دوباره روی پای خود ایستاده و عدالت را به شکل پارتیزانی به سرانجام میرساند. جان با این باور که پیتا کشته شده، تبدیل به نیروی بی رحمی از طبیعت میشود و هرکسی را که سر راهش قرار گرفته میکشد یا اطلاعاتی را که به دنبالش است از آنها بیرون میکشد تا مسئولین این پرونده را مجبور به پرداخت بهای گناهانشان کند. فیلم Man on Fire فیلم محبوب تونی اسکات فقید است.
Peppermint
در این فیلم شخصیت رایلی نورث یک صندوقدار بانک است که کار خود را انجام میدهد تا اینکه از معاملات مخفیانه یک قاچاقچی محلی مطلع میشود. اما پس از این کشف، خانواده او در یک تیراندازی درون ماشین کشته میشوند و او نیز تا نزدیکی مرگ میرود. اما پس از اینکه سیستم قضایی در مجازات افراد مسئول مرگ خانوادهاش ناکام میماند، او اسلحه به دست میگیرد و عدالت را به تنهایی برای گلهای از جانوران موذی هار که از اعمال خود پشیمان نیستند، برقرار میکند. نعناع فلفلی ممکن است یک فیلم باکس آفیسی شکست خورده و ناامید کننده از سوی منتقدان باشد، اما کماکان یک فیلم هوشیار سرگرمکننده است.
Jolt
تنها چیزی که خشم را در برخی افراد فرو مینشاند، یک ابراز همدردی است. لیندی به لطف یک اختلال عصبی نادر که باعث میشود طغیانهای خشونتآمیزی را تجربه کند، در زندگیاش چیز زیادی از وجود لذت نداشته است. این یعنی تنها زمانی که این زن درد را تجربه میکند، میتواند تکانههای عصبی خود را آرام کند، اما با یک ناراحتی جزئی، آرامش او به راحتی میشکند. ولی یک روز پس از اینکه مردی به نام جاستین از موانع ویژه ارتباط با او عبور میکند، لیندی وجود شخصی عادی را در کنارش احساس میکند تا اینکه جاستین ناگهان کشته میشود. از آنجایی که به نظر میرسد مقامات تمایلی به انجام کاری در مورد آن قتل ندارند، او ممکن است درد سنگینی را بر هر فردی که با قتل جاستین مرتبط است وارد کند. فیلم Jolt برای بسیاری زیر رادار توجه نبود، اما ارزش بررسی را دارد.
Acts of Vengeance
فرانک والرا وکیلی است که با صحبت صریح و دقیق با همه موکلان خود امرار معاش میکند. توانایی این مرد میتواند او را از هر موقعیت قانونی خارج کند و احترام و تحسین همسالانش را به او جلب کند. اما زمانی که خانوادهاش بهطور ناگهانی به قتل میرسند، فرانک عهد سکوت میکند و خود را وقف میکند تا افکار و اقداماتش را بر کشف قاتل زن و دخترش متمرکز کند و آنها را به پرداخت جان گرانبها خود برساند. فیلم Acts of Vengeance ارزش تماشا کردن را دارد، حتی اگر عنوان دست کم گرفته شده تری در این لیست آثار پارتیزانی باشد.
Mandy
وقتی صحبت از ارائه دیالوگ با نهایت اعتقاد و تمام دل و جان میشود، هرگز نمیتوان از نیکولاس کیج ایراد گرفت، و در فیلم Mandy میتوان چنین چیزی را به زیبایی دید، چرا که او دقیقاً مصدق همین است. پس از اینکه همسر رد (نیکلاس کیج) با خونسردی توسط یک فرقه شریر به قتل میرسد، خشم درونی و اشتهای سیریناپذیر برای انتقامجویی و قتل در این مرد شکل میگیرد، پس شخصیت رد برای انتقام از مرگ معشوقش به یک ماموریت تک نفره میرود. این اثر خشن را نیز میتوانید در گوشه ذهنتان داشته باشید که اگر خواستید یک پارتیزان عدالتخواه شوید به سراغش بروید.
Death Wish
آرزوی مرگ در سال 1974 میلادی بدون شک منبع الهام بخش فیلم موفق Falling Down در سال 1993 بود، با این که این فیلمها علاوه بر پیوند آشکار و هوشیار، تفاوتهای زیادی داشتند، ولی شباهت بین این دو را نمیتوان مشاهده نکرد. اما آرزوی مرگ داستان یک شخصیت به نام پل کرسی را ارائه میدهد که شاهد قتل همسرش و تجاوز بی رحمانه به دخترش میشود. و این زمانی است که مزاحمان به خانه خانوادگی آنها نفوذ میکنند. کرسی که به نقطه شکست رسیده است، رویکرد اصولی اخلاقی خود را نادیده میگیرد و به پارتیزانی نابخشودنی تبدیل میشود و هر جنایتکاری را که با آن برخورد میکند، بدون هیچ رحمی میکشد. سری فیلمهای آرزوی مرگ، با بازی چارلز برانسون، بیپایان بر فیلمهایی مانند «هیچکس»، «جان ویک» و «اکولایزر» تأثیرگذار بوده است.
You Were Never Really Here
فیلم جسورانه، پرسشگر، روانشناختی و گاه به طرز معمایی غیرقابل رمزگشایی، لین رمزی در سال 2018، یعنی «تو هرگز واقعا اینجا نبودی»، پیروزی سینما و داستان سرایی است. در فیلمی از کارگردان «ما باید در مورد کوین صحبت کنیم»، ما در داستان فیلم در سایه یک کهنه سرباز مرموز که توسط تجربیات ناشناخته عذاب میکشد قدم میزنیم، زیرا تخصص او برای ردیابی و نجات دختر جوانی که توسط قاچاقچیان ربوده شده، به خدمت گرفته میشود. این یک فیلم اکشن-هیجانانگیز در رگه فیلمی چون Taken است، اما با لحن توهمآمیز و پرتنش که در مرز یک فیلم هنری یا یک کابوس است.
The Boondock Saints
قدیسان بوندوک اثر تروی دافی داستان برادران کانر و مورفی مکمانوس را روایت میکند که ماموریتی را بر عهده میگیرند تا بوستون را از شر دنیای جنایتکارش خلاص کنند، زیرا در این توهم هستند که وظیفه دست خدا روی زمین در اجرای عدالت را انجام میدهند. یکی از نکات برجسته فیلم، مامور اف بی آی پل اسمکر با بازی درخشان ویلم دافو است که هر صحنه را با بازی دیوانهوار و هذیانآمیز خود میدزدد. با عناصر کمیک و سکانسهای اکشن عالی، The Boondock Saints یک فیلم پر از سرگرمی است که باید آن را تماشا کنید.
Promising Young Woman
فیلم «زن جوان آتیهدار» دیدگاه متفاوتی را در مورد ژانر عدالتخواهی یا انتقامجویی با رویکرد پارتیزانی، شامل جنبش MeToo و بحث در مورد تجاوز جنسی را به نمایش میگذارد. کری مولیگان نقش کاسی را برعهده میگیرد که در یک کافی شاپ کار میکند. به سرعت در طول روایت داستان مشخص میشود که دلیل تنفر آشکار او از مردان تجاوز جنسی و متعاقب آن خودکشی بهترین دوستش نینا بوده. کری با اشتیاق به تعقیب مجرمان به شیوهای روشمند، حساب شده و بی امان میپردازد، و پس از اینکه افشاگریهای جدید خشم او را دوباره شعلهور میکند، پرده پایانی فیلم در اوج انتقام و اجرای عدالت تمام میشود.
John Wick
آیا جان ویک میتواند در این لیست قرار بگیرد؟ آیا او اصلاً فردی پارتیزان یا عدالتخواه انتقامجو است؟ خوب، او به دلیلی اینجاست. جان قبلاً بازنشسته شده بود که وقایع فیلم اول رخ داد. از این قاتل ارشد سابق خواسته شد تا برای به دست آوردن آزادی خود کاری غیرممکن انجام دهد و او به تعهد خود برای داشتن یک زندگی آرام با همسرش عمل کرد. اما این قاتل عشق زندگی خود را به دلیل بیماری از دست میدهد، اما همسرش یک سگ برای او باقی میگذارد تا او را از نظر روحی خوب نگه دارد. ولی پس از یک شب بد، هنگامی که پسر رهبر خانواده مافیایی روسی، ماشین او را میدزدد و سگش را میکشد، جان دوباره وارد بازی میشود. کشتار او تا زمانی که همه نمرده باشند متوقف نخواهد شد.
Kill Bill
تیغ تیز، سریع، و بیمشخصه کشنده… و این فقط شمشیر سامورایی عروس انتقامجو است. این توصیف میتواند در مورد هر یک از جنبههای متعدد Kill Bill صدق کند. در مد معمولی آثار تارانتینو، این فیلم که داستانی دیوانهکننده از انتقامجویی پایانناپذیر است، تلاشهای عروس (اوما تورمن) را برای ضربه زدن به رئیس سابقش، بیل، که پس از یک حمله وحشیانه او را به کما میبرد، نشان میدهد. بیل را بکش حاوی یکی از بهترین صحنههای اکشن پارتیزانی دهه 2000 است، جایی که عروس در جنونی انتقامآمیز، کشتاری خونین را به نمایش میگذارد. بیل را بکش فیلمی است که به سادگی نمیتوان آن را نادیده گرفت.
Inglourious Basterds
«حرامزادههای لعنتی» همان سبک کمیک استریپ بسیاری از فیلمهای تارانتینو را دارد، با برشهای سریع، دیالوگهای بینظیر و نماهای آشنا و تند و تیز. داستان این فیلم در فرانسه تحت اشغال نازیها میگذرد، این فیلم تماشایی، برداشتی تخیلی از ترور رهبر نازیها یعنی شخص هیتلر است و طرح توطئه برای سرنگونی هیتلر و نازیسم را دنبال میکند. در این پسزمینه داستانی شوشانا دریفوس، یهودی یتیمی که شاهد کشتار وحشیانه خانوادهاش به دست رژیم فاشیست نازی بود، به دنبال منفجر کردن سینمایی است که در آن مقامات عالی رتبه نازی میزبان اولین فیلم تبلیغاتی آلمانی بودند. شور و شوق کارگردان Django Unchained برای خشونت حداکثری و حس خشک شوخ طبعی همیشه در همه جای این اثر وجود دارد.
Yojimbo
آکیرا کوروساوا شاید بزرگترین صادرات سینمای ژاپن بوده و هست. این کارگردان دارای یک فیلمشناسی پربار است که آثار ماندگار کلاسیک را یکی پس از دیگری در خود جای داده است. حتی داستانی که سرجیو لئونه برای A Fistful of Dollars اقتباس کرده بود، برگرفته از سینمای کوروساوا و همین اثر است که مطمئناً خود آن فیلم نیز فیلمنامهای بینقص داشت. اما فیلم مورد نظر ما یعنی یوجیمبو در سال 1957 یک فیلم حماسی سامورایی است، داستان مردی بی نام را روایت میکند که به دهکدهای میرسد که توسط جنگ گروهی تقسیم شده است، در حالی که دو گروه به رهبری تاجران بی پروا با هم برخورد میکنند. اما در این بین مرد بدون نام به جای تبدیل شدن به یک میانجی، این دو تاجر را در مقابل یکدیگر بازی میدهد و ویرانیهای این افراد را به سود مردم پایان میدهد.
Falling Down
پرتره مایکل داگلاس از مردی که پس از عصبی شدن از فشار جامعه در Falling Down به ورطه جنون میرود، بخشی از نمادنگاری این فیلم خاص را تشکیل میدهد. زمانی که او دست به کشتار میزند و سعی میکند جهان را از آنچه به عنوان ناخالصیهایش میبیند خلاص کند، این عصبانیت بیشتر خودنمایی میکند. شخصیت فاستر (داگلاس) که درگیر یک شیدایی ظاهراً روان پریش است، تمام نشانههای مردی را به نمایش میگذارد که به دلیل تخلفات اجتماعی موجود در اطرافش به اوج دیوانگی خود رسیده است. برای اجرای مایکل داگلاس به تنهایی این فیلم دیدن دارد، اما Falling Down یک تلنگر هوشیارانه و هیجان انگیز است، حتی اگر ایدئولوژیهای درون آن همه را به خود جذب نکند.
V for Vendetta
در حالی که V for Vendetta بر اساس یک کتاب کمیک ساخته شده است، اما کاملاً یک کمیک ابرقهرمانی نیست و به آن اجازه میدهد تا به عنوان یک فیلم پارتیزانی عدالاتخواه، جدا از ژانر ابرقهرمانی، به این فهرست راه پیدا کند. داستان در بریتانیای دیکتاتوری و در زمان آینده رخ میدهد، مبارز آزادی که فقط با نام v شناخته میشود از ابزارهای شِبه تروریستی برای مبارزه با جامعه سرکوبگر استفاده میکند. و در این بین شخصیت ایوی نیز در تلاش برای بی ثبات کردن رژیم به او کمک میکند. این فیلم از رمان گرافیکی آلن مور اقتباس شده است. به طور کلی هم فیلم و هم رمان گرافیکی آن به ما نگاهی به دنیای زشت دیستوپیایی در آینده میدهند. با این حال، این جهان به زودی توسط یک قهرمان مخفی که مردم را برای مبارزه برای آزادی خود تحریک میکند، دچار یک دگرگونی بزرگ میشود.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
خیلی ربطی به موضوع نداره ولی انیمه Akame ga kill هم به خوبی این موضوع رو پیاده کرده.
هرچند فکر میکنم درک خیلی درستی از پارتیزانی بودن ندارم ولی تو این انیمه تقریبا هیچ قهرمانی نداریم.
باید این نکته رو اضافه کنم که مانگای Akame ga kill هم به شدت ارزش خوندن داره و خیلی از طرفداراش کلا با انیمش مخالفن...
به هر حال از دستش ندین.
خسته نباشید آقای پریمی
وی فور وندتا، جان ویک، کیل بیل، حرامزاده های لعنتی!
چه فیلم های خوبی رو خوششانس بودم که ببینمشون، جان ویک که اصلا عالیه، کیل بیل، فوقالعادهست؛ اما ساختهی دیگر تارانتینو در این فهرست، Inglorious Bastards!
این فیلم عالیه، فیلمنامهش تخیلیه درست، ولی فیلم حرف نداره، به زیباترین شکل ممکن ساخته شده، اصلا بیاید به ۱۰-۱۵ دقیقه اول فیلم برگردیم، زمانی که سرهنگ لاندا میره خونهی اون دامپرور فرانسوی، اولش که صحبت میکنه، تماما احترام رو حفظ میکنه، تماما مطیع صاحبخونهست و بسیار مودب و متواضعه و حتی برای زبانی که میخواد به اون صحبت کنه هم اجازه میگیره، ولی به ناگهان با فهمیدن اسرار، این مرد فروتن و خجالتی و باادب تبدیل میشه به شیطان ترسناک که نمیشه حتی به چشم هاش نگاه کرد!
اصلا همین ابتدای فیلم برای عاشق فیلم شدن عالیه، هنرنمایی بازیگر هانس لاندا (کریستوفر والتز) بینظیره؛ این شخص بهترین بازی خودش رو مطمئنا به نمایش گذاشته، و در کنار جوکر (هیث لجر) از نظر من بهترین شرور سینمایی هستش که بنده به چشم دیدهام!