ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

سیزن دوم Sherlock - Banner
سریال

چرا سریال Sherlock پس از سیزن دوم افت کرد؟

داستان‌های شرلوک هولمز برای بیش از یک قرن است که در مدیوم‌های گوناگون برگردان می‌شوند. یکی از این اقتباس‌ها Sherlock شبکه‌ی بی‌بی‌سی است. این ساخته با ایفای نقش شرلوک هولمز توسط بندیکت کامبربچ و جان ...

محمدرضا صفری
نوشته شده توسط محمدرضا صفری | ۱۷ شهریور ۱۴۰۲ | ۱۲:۵۱

داستان‌های شرلوک هولمز برای بیش از یک قرن است که در مدیوم‌های گوناگون برگردان می‌شوند. یکی از این اقتباس‌ها Sherlock شبکه‌ی بی‌بی‌سی است. این ساخته با ایفای نقش شرلوک هولمز توسط بندیکت کامبربچ و جان واتسون توسط مارتین فریمن، شخصیت‌ها و ماجراهای پدیدآمده توسط آرتور کانن دویل را در لندن امروزی قرار می‌دهد. سریال Sherlock در ابتدا با دو فصل عالی کار خود را آغاز کرد ولی کیفیتش پس از سیزن دوم به شدت افت داشت.

این سریال در چهار فصل پخش شد که دو سیزن نخست آن مورد تحسین قرار گرفتند ولی دو فصل پایانی‌اش نتوانستند کیفیت سیزن‌های پیشین را حفظ کنند. Sherlock در واپسین فصل خود به پایین‌ترین نقطه‌ی خود رسید تا اپیزود آخر یکی از قسمت‌های بحث‌برانگیز و تفرقه‌انداز این سریال از آب درآید. ولی به طور کلی این افت سریال Sherlock با پایان یافتن سیزن دوم آغاز شد که در این نوشتار به بررسی برخی از بنیادی‌ترین دلایل آن می‌پردازیم.

خطر اسپویل

در این نوشته‌ی درباره‌ی مهم‌ترین رویدادهای سریال Sherlock گفتمان می‌شود. اگر این سریال را تماشا نکرده‌اید و نمی‌خواهید مهم‌ترین بخش‌هایش برایتان لو برود، از خواندن آن صرف نظر کنید.


شکست در جایگزینی موریارتی

سریال Sherlock برخی از بنیادی‌ترین شخصیت‌های کتاب‌ها را در خود جای داده بود که از میان آن‌ها می‌توان به جیم موریارتی اشاره کرد؛ بزرگ‌ترین دشمن شرلوک هولمز. حضور موریارتی از همان نخستین اپیزود Sherlock به بازی گرفته و بالأخره در فینال سیزن ۱ او به نمایش کشیده شد. جیم موریارتی در سیزن دوم سریال Sherlock نقش ویلن اصلی را برعهده داشت تا این که در پایان این فصل خودش را کشت تا شرلوک را مجبور کند تا دست به همین کار بزند.

نسخه‌ی Sherlock از موریارتی یک شخصیت فریبنده، به بازی گیرنده و یک نابغه‌ی بی‌پروا بود که هوشمندی‌اش به اندازه‌ی خود شرلوک به شمار می‌آمد تا یک بازتاب تاریک از این کارآگاه باشد. از دست دادن او یکی از بزرگ‌ترین اشتباهات سریال بود.

درست است که همین رویداد در کتاب‌ها رقم خورد و موریارتی زمانی از دنیا رفت که شرلوک مرگش را جعل کرد ولی مرگ جیم موریارتی در Sherlock کمی زودتر از زمانش بود. این سریال هیچگاه نتوانست از مرگ موریارتی بازیابی پیدا کند و با موفقیت او را کنار بگذارد؛ به طوری که بازگشت جیم موریارتی در پایان سیزن سوم به بازی گرفته شد که البته نتیجه‌ای نداشت.

موریارتی به شکل کوتاهی در یک فلش‌بک در سیزن ۴ بازگشت ولی در عین حال Sherlock بسیار تلاش داشت تا یک جایگزین مناسب برای او بیابد. انگار چارلز آگوستس مگنسن نزدیک‌ترین جایگزین برای موریارتی بود ولی در واقع تنها در یک اپیزود حضور کامل داشت.

توضیح مرگ ساختگی باعث ناامیدی شد

سیزن دوم Sherlock شوک‌آورترین پایان را داشت و در آن شرلوک پس از خودکشی موریارتی چاره‌ی دیگری نداشت جز این که از پشت‌بام بیمارستان در حالی که جان واتسون همه‌چیز را تماشا می‌کند به پایین بپرد. جان حتی ضربان شرلوک سقوط کرده را می‌گیرد و می‌بیند که این کارآگاه بزرگ از دنیا رفته است... ولی واقعاً این طور نیست چرا که همچون کتاب‌ها هولمز مرگ خودش را جعل می‌کند.

این که چگونه شرلوک هولمز مرگ خودش را جعل کرده است بزرگ‌ترین پرسشی بود که از سیزن دوم Sherlock در ذهن هواداران باقی ماند تا فن تئوری‌های هوشمندانه و نوآوارانه‌ی فراوانی برای توضیح آن بیان شود. متأسفانه، زمانی که نوبت به خود سریال رسید تا نحوه‌ی زنده ماندن شرلوک را بازگو کند کاملاً باعث ناامیدی مخاطبان شد.

Sherlock توضیحات گوناگونی را ارائه کرد و خود هولمز یکی از آن‌ها را به اندرسونی گفت که تبدیل به بزرگ‌ترین تئوریست و هواداران شرلوک هولمز شده بود. با این اوصاف، آشکار نیست که آیا این ملاقات واقعاً رقم خورده است یا خیر. همان طور که اندرسون می‌گوید او واپسین کسی خواهد بود که شرلوک هولمز برای ارائه‌ی چنین اطلاعاتی به او اعتماد خواهد کرد. همین که اندرسون این حقیقت را متوجه می‌شود دیگر خبری از شرلوک نیست.

این سریال هیچگاه یک دلیل رسمی برای این که چگونه شرلوک هولمز مرگ خود را جعل کرد ارائه نداد. به عقیده‌ی بسیاری، این لحظه‌ای بود که سقوط Sherlock آغاز شد.

اپیزود ویژه‌ی ویکتوریایی

برای این که انتظار بین سیزن سوم و چهارم تحمل‌پذیرتر شود، Sherlock یک اپیزود ویژه با نام The Abominable Bride را منتشر کرد. این قسمت در یک خط زمانی موازی در لندن ویکتوریایی در جریان است ولی نمایان می‌شود که در واقع یک رویای ناشی از موادی‌ست که شرلوک در پروازش به انگلستان استفاده می‌کند.

این اپیزود بین رویای ویکتوریایی، زمان حال و رویاهای درون رویاها جا به جا می‌شود و از موریارتی به عنوان پیوند بین پرونده‌های رویا و دنیای راستین استفاده می‌کند. قسمت The Abominable Bride پر است از اشاره به کتاب‌ها ولی بیش‌تر احساس می‌شود که به اجبار و به عنوان فن سرویس به کار رفته‌اند.

در پایان، این قسمت هیچ چیزی به سریال اصلی اضافه نمی‌کند و بیش‌تر آشکار می‌کند که نویسندگان نمی‌دانستند که ماجرای شرلوک هولمز و همراهانش را پس از سیزن دوم Sherlock‌ چگونه پیش ببرند.

مطلب پیشنهادی
تراژدی آمریکایی
آیا سریال Manhunt (شکار قاتل) ارزش دیدن دارد؟

باورناپذیر شدن توانایی‌های استنتاجی شرلوک هولمز

بخش بزرگی از خوشایندی Sherlock بی‌بی‌سی این بود که چگونه به شیوه‌ی دیداری استنتاج‌های هولمز را به تصویر می‌کشید تا تماشاچیان بتوانند آن‌ها را دنبال کنند و نقطه‌ها را هم پیوند بزنند. ذهن شرلوک بسیار تند عمل می‌کند ولی عیناً تماشای این که او چگونه در عرض چند ثانیه به استنتاج می‌پردازد کمک می‌کرد تا مخاطبان بتوانند درک کنند که درون ذهن او چه خبر است تا توانایی‌ها و پرونده‌های در دستش باورپذیرتر شوند.

پس از سیزن دوم Sherlock این مهارت‌های استنتاجی باورناپذیرتر شدند و حتی از هیچ چیز دست به پیش‌بینی چیزهایی کاملاً دقیق می‌زدند. به همین دلیل دیگر فضایی برای شگفتی نبود چرا که شرلوک از پیش همه‌چیز را درباره‌ی همه می‌دانست تا هر بار که یک پیچش رقم می‌خورد مسخره و باورناپذیر باشد.

خودآگاهی بیش از حد

Sherlock در سیزن دوم خود به میزانی نگران‌کننده و نابودگر از خودآگاهی دست پیدا کرد. همان طور که در «توضیح مرگ ساختگی باعث ناامیدی شد» بازگو شد، هواداران تئوری‌های فراوانی درباره‌ی این که چگونه شرلوک هولمز مرگ خود را جعل کرد ارائه کردند که بسیاری از آن‌ها نسبت به توضیح احتمالاً واقعی سریال باورپذیرتر بودند. نویسندگان سریال نیز از برخی از این تئوری‌ها در سریال بهره بردند.

با این وجود خودآگاهی Sherlock رفته به رفته بیش‌تر شد. ابتدا اندرسون که هیچگاه از شرلوک خوشش نمی‌آمد تبدیل به بزرگ‌ترین تئوریسین او شد. سپس نویسندگان شرلوک رو به جان‌لاکی آوردند که به این اشاره داشت یک کشش و پیوند رمانتیک بین شرلوک هولمز و جان واتسون برقرار است.

نویسندگان برای توقف این گمان‌ها مری مورستون و یک معشوقه‌ی ساختگی را به سریال اضافه کردند ولی این اقدام بیش‌تر از سودمندی باعث آسیب Sherlock شد. قلب این ساخته دوستی و دینامیک بین شرلوک و جان بود و نویسندگان با همه‌ی این اقدامات می‌خواستند تا این دو شخصیت را از هم دور نگه دارند.

افزودن ناموفق طنز

شرلوک هولمز نه در کتاب‌ها و نه در برگردان بی‌بی‌سی یک شخصیت کمدی نیست. البته در کتاب‌ها لحظاتی بامزه را می‌توان از این شخصیت دید که کاملاً با او جور درمی‌آیند و شاهد دیالوگ‌های هوشمندانه ولی نیش‌دار از هولمز هستیم که در یک لحظه‌ی عالی به زبان می‌آیند و کمدی کوتاهی را ایجاد می‌کنند.

دو سیزن نخست Sherlock نیز لحظاتی این چنینی داشتند؛ هر چند بیش‌تر با شرلوکی کم و بیش بی‌احساس. اما فصل‌های آتی تلاش کردند تا طنز را به سریال بیفزایند و در این زمینه شکست خوردند. شوخی‌های سیزن‌های ۳ و ۴ سریال Sherlock خنده‌دار نیستند و به دور از شخصیت‌های به نظر می‌آیند.

یکی از نمایان‌ترین نمونه‌ها از طنز ناموفق فصول پایانی Sherlock را می‌توان در تلاش شرلوک هولمز برای سوپرایز کردن جان واتسون در یک رستوران در لباس یک گارسون دید.

مطلب پیشنهادی
گانگسترها، مافیا و جنایات سازمان یافته
بهترین سریال های مافیایی | ۱۵ سریال برای عاشقان دنیای زیرزمینی اوباش + IMDB

ترجیح درام بر معما

دو سیزن نخست Sherlock کاملاً درباره‌ی پرونده‌هایی بودند که شرلوک و جان روی آن‌ها کار می‌کردند. پیوندهایی که با جیم موریارتی برقرار شد نیز از همین شیوه بودند تا باعث پدید آمدن رازهای بزرگ‌تر شودند. ولی فصل‌های ۳ و ۴ فراموش کردند که المان بنیادین ماجراهای شرلوک هولمز پرونده‌هایی هستند که برای حل کردنشان دعوت می‌شود.

به جایش، این سیزن‌ها روی درام حول محور هولمز متمرکز بودند. ازدواج جان واتسون، حضور موریارتی و گذشته‌ی مری برخی از این ماجراها هستند که جایگزین المان معمایی شدند که باعث موفقیت سریال شده بود. هر چقدر که کیفیت پرونده‌ها پایین آمد، دنبال کردن و باور کردن ماجراهای Sherlock نیز سخت‌تر شد.

سرگذشت و سرنوشت تاریک مری مورستون

مری مورستون در سیزن سوم پا به سریال گذاشت و همانند کتاب‌ها او با جان واتسون ازدواج کرد. ولی بر خلاف کتاب‌ها، مری Sherlock یک گذشته‌ی مرموز و تاریک داشت که بالأخره برملا شد.

نمایان شد که مری یک مأمور پیشین اطلاعات است که در حال فرار بوده و هویت مری مورستون را دزدیده است. این تغییر در داستان مری کاملاً غیرضروری به نظر می‌رسید؛ چرا که مری شخصیتی بود که بدون این که جان را به زیر بکشد به او استحکام می‌داد. اما گذشته‌ی تاریک او همه‌ی این ویژگی‌ها را از بین برد.

درست است که مری در کتاب‌ها نیز از دنیا می‌رود (البته چرایی و چگونگی‌اش هرگز بیان نمی‌شود) ولی Sherlock مرگ این شخصیت را تبدیل به پیامد گذشته‌ی او کرد. البته مری مورستون این سریال برای نجات شرلوک هولمز کشته می‌شود.

رونمایی از یک هولمز دیگر

در حالی که بسیاری از المان‌ها و داستان‌های Sherlock مورد انتقاد قرار گرفتند ولی منفورترین و بحث‌برانگیزترینشان رونمایی از سومین فرزند خانواده‌ی هولمز با نام یوروس است.

به وجود یوروس در پایان فصل سوم اشاره شد و در فصل چهار آشکار شد که او در برابر چشم تماشاگران قرار داشت و به عنوان یک روان‌شناس به جان واتسون نزدیک شده بود، در اتوبوس زنی بود که نظر او را جلب کرده بود و همچنین نقش دختر کالورتون اسمیت را بازی می‌کند.

یوروس نابغه‌ی واقعی خانواده‌ی هولمز به شمار می‌آمد ولی در عین حال یک مغز متفکر شرور بود. این شخصیت با نقشه‌ای پر از جزئیات و بی‌منطق به دنبال عذاب دادن شرلوک، مایکرافت و جان در اپیزود پایانی Sherlock بود که در نهایت توسط شرلوک شکست خورد.

وجود یوروس از آن جهت دور از منطق است که پیش از فصل سوم هیچگاه به او اشاره نشده بود و رونمایی ناگهانی از او به عنوان یک نابغه‌ی شرور به شکل تلاش پایانی نویسندگان برای پیش بردن سریال با حضور ویلنی همچون جیم موریارتی به نظر می‌رسد. انگار خط داستانی یوروس در پایان باعث مرگ Sherlock شد تا این سریال یک پایان راضی کننده را به هواداران ارائه نکند.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (2 مورد)
  • adtoad
    adtoad | ۱۷ شهریور ۱۴۰۲

    بزرگ ترین و مهم ترینش ترجیح درام به معماست کو اون معما های شرلوک هلمز ،شرلوک هلمز باید فیلم معمایی باشه و یه کم درام داشته درامشم باید بیشتر درمورد شخصیت بد و چرایی شکل اون باشه تا دارمی برای جان واتسون

  • TheGuy
    TheGuy | ۱۷ شهریور ۱۴۰۲

    باز یکم می شد از فصل ۳ لذت برد.
    فصل ۴ مطلقا افتضاح بود.

مطالب پیشنهادی