نقد فیلم Strays – رجی سگ رها شده کوچک
Strays یک فیلم کمدی آمریکایی محصول سال ۲۰۲۳ به کارگردانی جاش گرینبام و نویسندگی دن پرولت است. گویندگی این فیلم را افراد شناخته شدهای مثل، ویل فرل، جیمی فاکس و رندال پارک بر عهده دارند. ...
Strays یک فیلم کمدی آمریکایی محصول سال ۲۰۲۳ به کارگردانی جاش گرینبام و نویسندگی دن پرولت است. گویندگی این فیلم را افراد شناخته شدهای مثل، ویل فرل، جیمی فاکس و رندال پارک بر عهده دارند. این فیلم داستان جری، سگ تریری (Terrier)، است که با سرپرستی بد زندگی میکند. صاحب جری او را در شهر دوری رها میکند. در طول داستان جری با سه سگ دیگر آشنا میشود و قصد دارد با کمک آنها انتقام خود را از صاحبش بگیرد.
وفادار اما منحصر به فرد
کاراکترهای اصلی این فیلم را سگها تشکیل میدهند. در واقع آنها نگاه بیننده را به جای دیگر بازیگران به خود جلب میکنند. شخصیتپردازی سگها در فیلم Strays دقیق و با جزئیات پرداخته شده. در واقع اگر سگی به سرپرستی گرفته باشید، عادات و رفتارهای آنها را به خوبی به خاطر دارید. به همین خاطر شاید شخصیتهای این فیلم برای صاحبان سگها بامزهتر رقم بخورد.
Strays با استفاده از عادات یکنواخت سگها مثل ادرار روی وسایل و خاراندن بدن، دلایلی طنزآمیز را با این عادات آمیخته و محتوایی کمدی به داستان اضافه کرده است. اما اگر جزئیتر نگاه کنیم، متوجه میشویم که هر کدام از این سگها شخصیتی منحصر به فرد را بروز میدهد که او را از دیگری متمایز میکند. به عنوان مثال رجی سگ تریر دو ساله که به تازگی توسط سرپرست خود رها شده. رفتاری هیجان زده دارد و تقریبا هر ریسکی را به جان میخرد.
باگ یک بوستون تریر کوچک جثه است و سعی دارد راه و رسم زندگی خیابانی را به رجی یاد بدهد. او شخصیتی خشمگین، بی ادب و کله شق دارد که البته کاراکتر جالب و سرگرم کننده او، وزنه کمدی Strays را سنگین میکند. باگ با ترومایی که از سرپرست قبلیاش دارد، از تمام انسانها متنفر است. باگ دوستی بداخلاق اما حامی برای دیگر اعضای گروه است.
تنها عضو مونث گروه مگی میباشد که از نژاد بردر کولی است. او آرام و بی دردسر، مهربان و صادق به تصویر کشیده میشود. مگی از آن دسته از شخصیتهایی است که کمی دمدمی مزاج است، اما دائما سعی دارد خودش را کنترل کند. حس بویایی قوی او بسیاری از مشکلات این گروه چهار نفره را حل کرده، ولی مگی نیز مثل دیگر دوستانش دل خوشی از سرپرست خود ندارد. چرا که صاحب جوانش سگ مینیاتوری را جایگزین مگی کرده.
در نهایت بزرگ جثهترین عضو گروه هانتر است، سگی با نژاد گریت دین. کاراکتر صمیمی و دوستداشتنی او کاملا به کمک کردن به انسانها اعتیاد دارد. هانتر که قرار بود سگ پلیس باشد، به دلیل مشکلات رفتاریاش اکنون در مرکز سالمندان کار میکند و یک سگ حامی است. او عاشق پیشه، مبادی آداب و همراهترین شخصیت داستان است.
در نهایت متفاوت بودن آنها همراه با شخصیتهای انسانی که به خود گرفتند باعث برانگیخته شدن عواطفی در بیننده میشود. آنها از قالب حیوان خارج میشوند و هر کدام روایت فردی و قابل درک انسانی را به تماشا میگذارند. به طوری که نمیشود در قبال ترسها و خوشیها و غمهای کاراکترهای بشر مانندشان احساس وظیفه نکرد.
روایتی ظریف در قالبی ضعیف
تمام احساساتی که در مخاطب حین تماشای Strays زنده میشود به دلیل داستان دراماتیک و غمانگیز این سگهای رها شده است. داستانی قابل تأمل از ارتباط منفعت طلبانه و ناجوانمردانه انسان با سگهایی که صادقانه آنها را دوست دارند و هدفشان خوشحالی کردن این بشر دوپا است.
روایت دلنشین و سرگرم کننده فیلم Strays همانقدر که توانایی خنداندن بیننده را با نمایش گذاشتن رفتار بامزه سگها دارا است، توانایی به گریه انداختن مخاطب را هم دارد. چرا که این سرگشتگی، ترس از تنهایی و گرسنگی و مشکلات زندگی سگهای بیسرپرست درست مثل رفتار شادی بخششان واقعی و قابل لمس است.
قصه پردازی Strays به گونهای است که شما را چه به عنوان صاحب یک حیوان و چه به عنوان قشری بیننده که تجربه سرپرستی ندارند، به فکر وا میدارد و اجازه نمیدهد تا از معضلات زندگی این حیوانات به سادگی بگذرید. با این وجود بر خلاف نویسندگی Strays، کارگردانی آن بسیار ضعیف و ناکارآمد است.
صحبت کردن سگها و ادا کردن کلماتشان درست مثل جنبیدن لبهای انسانها حین صحبت، فضای فیلم را غیر واقعی و کودکانه رقم میزند. شاید به دلیل کاراکترهای جانوری گمان کنید این فیلم برای کودکان مناسب است، اما Strays قطعا یک فیلم برای رده سنی بالا است. Strays پر از صحنهها و حرفهای بزرگسالانه است. بنابر این برای ذهن یک انسان بالغ صحبت کردن و لب زدن درست به شیوه مرسوم بشر پذیرفتنی نیست و حتی بر جنبه کمدی فیلم هم چیزی اضافه نمیکند.
البته ماجراجویی برگشت به خانه رجی و مسیری که او به همراه دوستانش میپیماید، صحنههای تکراری را دنبال میکند که بارها در فیلمهایی با شخصیت اول سگ مشاهده کردیم. در نهایت باید گفت که Strays آنطور که انتظار میرود یک فیلم کمدی آسان با شوخیهای مفرح و آرامشبخش نیست، بلکه حتی ممکن است با گریه آن را پشت سر بگذارید. پیامهای لطیف این فیلم، عواطف ظریفی را به بدنه شخصیتها تزریق میکنند.
مثلا این که گاهی غریبههایی که به عنوان دوست برمیگزینیم بسیار پر لطفتر از آشنایانی که سالها میشناسیم با ما رفتار میکنند. Strays از دشواری درک و پذیرش حقیقت درباره فردی که دوستش داریم، سخن میگوید و این که گاهی به جای به جان خریدن غم واقعیت، سعی میکنیم نسخه تعریفی خود را از مسائل باور کنیم. سگها با رفتار خود مخاطب را متوجه میکنند که دوستیهای ارزشمند، شامل بخشش میشوند و همین پیام این فیلم بسیار عمیقتر از جنبه طنز آن است.
در واقع Strays با نمایش دادن آشکارای حیوان آزاری، تفالههای زندگی انسانی در محیطهای عمومی و شوخ طبعیهای ناپسند و بد، سعی دارد که مخاطب را به شرایط کنونی حیوانات و معضلاتی که ما با زیست خود برای آنها فراهم کردیم آگاه کند.
منتقدان Strays
مواردی که نظر منفی منتقدان زیادی را به خود جلب کرد تا این فیلم را یک اثر سطح پایین نامگذاری کنند در چند گزینه خلاصه میشود: اول، وجود سکانسهایی از مدفوع حیوانات که حال بهم زن و زننده به نظر میرسد. البته نظر شخصی من راجع به این صحنهها این است که نمیتوان به یک اثر کمدی اجبار کرد که چیز دوستداشتنی تری را که کمتر متعفن و بیشتر معطر باشد ارائه بدهد. یک اثر کمدی یا یک شخص کمدین بر حسب سلیقه و نگاه منحصر به فردش میتواند معضلات را به مضحکه بگیرد. در واقع این روش، دستآویز طنز برای نو بودن و در عین حال تاثیر گذار بودن است.
دومین موردی که به دل منتقدان خوش ننشسته، استفاده از واژههای بیشمار دشنام، ناسزا و بد دهانی است. حتی بارها در نقدهای فیلم مورد نظر خواندم که گویی دیالوگها را یک نوجوان تازه به بلوغ رسیده نوشته تا با زبان تند و بیادبانه، خود را در جامعه نشان دهد و مورد توجه قرار گیرد. خب به نظر من از سگهای ولگردی که از صاحبان خود خیری ندیدند و دائما با مصیبت، خیابانهای ترسناک و وحشی را یکی پس از دیگری پشت سر میگذارند انتظار لحن مودبانه ندارم.
چه ترفندی باید به کار میرفت تا آسیب روانی سگها برایمان قابل درک میشد؟ گویا این دسته از منتقدین انتظار داشتند که این سگهای از همه جا رانده با لطافت به یکدیگر بگویند: «لطفا، بیاید بریم غذا بدزدیم» یا «اگر موافقید با اجازتون میرم یکی رو گاز بگیرم!» خب همانطور که پیداست شخصیتها با توجه به بدبختیها و دلشکستگیهایی که برایشان پیش آمده حق دارند که عصبانی، بی ادب و ناهنجار باشند.
سومین موضوع مورد بحث منتقدان، صحنههای جنسی و تفکرات کاراکترهای حیوانی راجع به این عمل است! که البته برای واقعی نشان دادن فضای زندگی این سگهای ولگرد نیاز بود که به این مبحث نیز پرداخته شود. البته آنطور که پیدا است سازندگان به طور کل با مقوله عقیم سازی حیوان مشکل دارند. این دیدگاه نمیتواند مطلقا درست باشد.
کلام آخر
Strays به مضامینی مانند دوستی، عشق و کار گروهی ارج میدهد و مسائلی مثل حیوان آزاری و نیاز این موجودات به انسان را آشکارا به تصویر میکشد. البته تمام این مفاهیم را با رویکردی طنز اما تراژیک بیان میکند. در واقع این فیلم تمثیلی از زندگی تمامی این حیوانات بیگناه و وفادار است و قصد دارد چشمان مخاطبان را نسبت به مشکلات این موجودات باز کند. این فیلم با کارگردانی خام اما داستانی حس برانگیز توانست روایتی دلانگیز را برای بیننده بازگو کند.
با تمام کم و کاستها و اشتباهات فاحش کارگردانی Strays موفق شد که بر دل مخاطب بنشیند و حتی خنده بر لبانش بگذارد. هرچند که این فیلم در سکانسهایی هم اشک بینندگان را درآورد، اما چیزی از زیبایی داستان کم نکرده است. بنابراین اگر طرفدار سگها نیستید پیشنهاد میکنم به تماشای این فیلم بنشینید تا دیدتان نسبت به این موجودات عوض شود.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.