اظهار نظرها درباره تأثیرات هوش مصنوعی؛ صنعت فیلمسازی در شرف تغییر
سرعت رشد و پیشرفت هوش مصنوعی در چند وقت اخیر چشمگیر و قابل توجه بوده، تا حدی که بحثهای زیادی پیرامون فواید و معایب آن در زمینههای مختلف بوجود آمده است؛ در حالی که عدهای ...
سرعت رشد و پیشرفت هوش مصنوعی در چند وقت اخیر چشمگیر و قابل توجه بوده، تا حدی که بحثهای زیادی پیرامون فواید و معایب آن در زمینههای مختلف بوجود آمده است؛ در حالی که عدهای از تواناییهای هوش مصنوعی شگفت زده شدهاند، افرادی نیز ابراز نگرانی کردهاند که ممکن است استفاده از آنها منجر به تغییراتی غیرقابل جبران برای جامعه بشری بشود.
در صنعت فیلمسازی و هالیوود، استفاده از هوش مصنوعی چیز جدیدی نیست و از آنها مدتهاست که در کارهای فرعی و کمکی مثل ساختن جلوههای ویژه، ادیت، تصحیح ویدیویی و… استفاده میشود. اما فناوریهای جدید در توسعه هوش مصنوعی و تغییرات آن در سالهای اخیر آنقدر شگرف بوده که میتواند بر آیندهی صنعت فیلمسازی بطور کلی تأثیرگذار باشد و آن را یکسره تغییر دهد.
Chat GPT؛ نمونهای از دنیای آینده
ظهور نرم افزاری مثل ChatGPT مسائل زیادی را در زندگی روزمره آسان کرده؛ همین الان خیلیها از این ربات برای نوشتن متن، گزارش خبر، شعر و حتی قبولی در امتحانات دانشگاه و مدرسه استفاده میکنند. احتمالاً خیلی طولی نخواهد کشید که این ربات بتواند یک فیلمنامه قابل قبول بنویسد یا بتواند یک رمان را به فیلمنامهای برای ساخت بلاکباستر تبدیل کند.
یکی از سوالات مهم این است که، آیندهی هالیوود با ظهور هوش مصنوعیهای پیشرفته چگونه خواهد بود؟ چه کسی موجهتر از Chat GPT برای جواب دادن به این سوال؟ ربات گفتگوی بسیار پیشرفتهای که توسط کمپانی OpenAI توسعه یافته و اخیراً سر و صدای زیادی به پا کرده است. این هوش مصنوعی با توانایی پاسخ دادن به هر سوالی، آن هم به شکلی هوشمندانه و خیره کننده، نشان میدهد که آینده همین جاست. وقتی که تیم رسانه گاردین درباره تأثیرات احتمالی هوش مصنوعی بر روی صنعت فیلمسازی از این ربات پرسید با جوابهای زیر روبرو شد:
1. فیلمنامه نویسی: هوش مصنوعی میتواند برای آنالیز فیلمنامههای موجود استفاده شود. خودش هم میتواند فیلمنامههای جدید بنویسد که احتمالاً بهتر هستند و منجر به کاهش هزینهها خواهند شد.
2. پیش- تولید: هوش مصنوعی میتواند برای بهینه کردن پروسههای پیش-تولید مثل جمعآوری تیم تولید، پیدا کردن مکانهای مناسب برای فیلمبرداری و برنامهریزی برای پیاده کردن داستان، کمک کننده باشد.
3. جلوههای ویژه: هوش مصنوعی میتواند برای ساخت جلوههای ویژه واقعیتر و درگیر کنندهتر استفاده بشود و احتمالاً به کاهش زمان ساخت و کاهش هزینهها، کمک کند. همچنین نیاز به جلوههای فیزیکی با وجود هوش مصنوعی احتمالاً بسیار کمتر خواهد شد.
4.آنالیز بیننده: هوش مصنوعی میتواند برای آنالیز دادههای مربوط به بینندگان و سلایق آنها کمک کننده باشد و به استودیوها برای گرفتن تصمیمات بهتر در زمینههای بازاریابی و تبلیغات مشاوره بدهد تا در چراغ سبز دادن به فیلمهای پر مخاطب احتمالی بهتر عمل کنند.
5. هوش مصنوعی میتواند برای شخصیتر کردن پروسه «پیشنهاد فیلم» برای بینندگان استفاده شود و استراتژیهای توزیع را بهینه کند که احتمالاً منجر به افزایش قیمت بلیطها و نتیجتاً درآمد میشود.
جوابهایی که شنیدیم منطقی بود و خبری از سناریوهای شبیه به ترمیناتور برای به دست گرفتن کنترل دنیا در کار نیست! با این حال، همین مسئلهی باهوشتر شدن و منطقیتر شدن آنهاست که عدهای را به نگرانی و عدهای دیگر را به هیجان انداخته است.
آیندهی صنعت سینما با حضور هوش مصنوعیهای پیشرفته
زمانی که نگاهی به نظرات مختلف انداختیم و مصاحبههای انجام شده با افراد درگیر با این مسئله را در صنعت فیلمسازی بررسی کردیم، پیشبینیهای انجام شده توسط این افراد دوگانه بود؛ اکثراً معتقد هستند که هوش مصنوعی از سویی به از بین بردن خطاهای انسانی کمک خواهد کرد ولی از سویی دیگر این ریسک وجود دارد که ماشینها جایگزین نیروی انسانی بشوند و مشاغل زیادی از بین بروند.
البته که اثر هوش مصنوعی همین الان هم قابل شناسایی است! میتوان آن را از صداهای سنتز شده شناخت یا جلوههای ویژهای که هریسون فورد را در فیلم جدید ایندیانا جونز چند ده سال جوانتر نشان میدهند!
کسانی مثل کیانو ریوز هم هستند که از تکنولوژیهای این چنینی خوشحال نیستند. او در مصاحبهای با مجله Wired اعلام کرد که در قرارداد فیلمهایش همیشه بندی قرار میدهد که استودیوها را از ادیت کردن دیجیتالی صحنههای بازی شده توسط او بازمیدارد.
«اگه زیادی وارد دنیای دیپ فیک بشی، اونا هیچ اهمیتی به نظرات تو نمیدن. این برام ترسناکه!»
افراد بسیار دیگری که در زمینههای مختلف سینما تخصص دارند، درباره تاثیرات احتمالی این تکنولوژی بر روی صنعت فیلمسازی نظر خودشان را اعلام کردهاند.
مسئله هوش مصنوعی در اعتصابات اخیر نویسندگان و بازیگران
تأثیر ظهور هوش مصنوعیهای پیشرفته بر جوامع مختلف انسانی، از همین حالا قابل شناسایی است؛ مثلاً در اعتصابات اخیر نویسندگان و بازیگران، استفاده از هوش مصنوعی تبدیل به مسئلهای نگران کننده برای امنیت شغلی آنها در آینده شده بود.
احتمالاً باخبر باشید که در طول تابستان اخیر تعداد خیلی زیادی از نویسندگان و بازیگران شاغل در هالیوود به دلیل مشکلاتی نظیر دستمزد دست به اعتصاب زدهاند. در ماه جولای زمانی که 160 هزار بازیگر، در صف اعتصاب قرار گرفتند، استفاده از هوش مصنوعی مسئلهای نگران کننده برای آنها بود.
با وجود انکارهای صورت گرفته از سوی اتحادیهی تهیهکنندگان، بازیگران مدعی هستند که اتحادیه با استفاده از هوش مصنوعی دست به اسکن کردن بازیگران فرعی زده و حقوق استفاده از ظاهر آنها را با قیمتی کم بصورت مادامالعمر در اختیار گرفته است؛ مبلغی که احتمالاً برابر با دستمزد یک روز بازیگران باشد (چیزی حدود 277 دلار آمریکا).
به نظر میرسد ابراز نگرانیها، به خصوص برای بازیگرانِ در حال پیشرفت واقعی باشد، چرا که طبق این قرارداد ارائه شده توسط نتفلیکس، «بازیگران توافق میکنند که از نام، بیوگرافی، صدا و چهره آنها (چه واقعی و چه شبیه سازی شده) در تمام مدیاها و از طریق تمام تکنولوژیها به صورت مادام العمر استفاده بشود و پرداختِ اضافی پس از امضای قرارداد وجود ندارد»!
وجود چنین مسئلهای کافی است تا بازیگران از امنیت شغلی خود احساس خطر کنند. زکری گرد، بازیگر استرالیایی میگوید استفادهی این چنین افسار گسیخته از هوش مصنوعی میتواند یکسره نیاز به بازیگرانِ در حال رشد را از بین ببرد و بحرانی وجودی برایشان به بار بیاورد.
«کسانی که اکنون در حال درس خواندن در کالجهای بازیگری هستند و در سالهای آینده تازه وارد صنعت میشوند میبایست با مسئلهای حیاتی روبرو شوند. آنها خواهند پرسید، "من چگونه میتوانم به مدیومی که سعی دارد مولفه انسانی را کنار بزند، به عنوان یک منبع الهام و منبع درآمد نگاه کنم؟"».
صنف نویسندگان هم دلایلی موجه برای ابراز نگرانی در این زمینه دارد؛ آنها میترسند که استفاده از هوش مصنوعی باعث کمرنگتر شدن وظیفه نویسندگان بشود و حتی از آن بدتر، هوش مصنوعی به طور کلی دست به ساختن فیلمنامههایی با فرمول مشخص (مثل فیلمهای پلیسی) بزند و دیگر نیازی به نویسنده نباشد!
میراندا برمن، نویسنده آثار تلویزیونی، در تجمع نویسندگان در ماه می چنین اظهار کرد:
«این تازه شروع کاره. هوش مصنوعی میتونه کار نویسندهها رو ازشون بگیره. و اگر اونا میتونن نیاز به چنین کار پیچیدهای رو از بین ببرند، قادر هستند هر کار دیگهای بکنند و آخر رباتها دقیقاً مثل فیلما همه رو میکشن!»
با وجود کمی اغراق، صحبت برمن خالی از بینش نیست؛ اگر هوش مصنوعیها بتوانند کارهایی پیچیده مثل نویسندگی انجام بدهند، از آنها میتوان در هر زمینهای استفاده کرد و نیاز به نیروی انسانی کمتر و کمتر خواهد شد.
اما از دید تهیهکنندگان و کسانی که در خط اجرا هستند، قضیه متفاوت است. داشتن یک آرشیو از بازیگران فرعی که به کمک آنها خیلی راحت میتوان صحنهها را پر کرد و قیمتشان هم در واقع کسری از هزینه استخدام دهها بازیگر است، ایدهای است بسیار جذاب! همچنین نوشتن شالوده یک فیلمنامه که تنها نیازمند بررسی مختصر نهایی توسط نویسندگان واقعی است، ایدهای نیست که تهیهکنندگان به راحتی آن را کنار بگذارند.
با وجود چنین نگرانیهایی، تا سال 2026 نویسندگان شغل خود را حفظ شده و امن میبینند؛ چرا که با بوجود آمدن یک توافق دو طرفه، نوعی مصالحه برقرار شده است؛ این نویسندگان هستند که انتخاب میکنند چه زمانی باید از هوش مصنوعی استفاده کرد و آثار بوجود آمده از سوی هوش مصنوعی به عنوان یک مرجع مورد استفاده قرار نخواهند گرفت. البته که این قرارداد تنها سه سال اعتبار دارد و سه سال زمان نسبتاً زیادی است تا شاهد تغییرات مجدد و رو به جلوی هوش مصنوعی باشیم.
بطور کلی ظهور هوش مصنوعیهای پیشرفته و افزوده شدن بر توانایی آنها با چنین سرعت زیادی، در حال تغییر دادن شکل صنعت فیلمسازی است و اعتصابات اخیر صنف نویسندگان و بازیگران نشانههایی روشن از این تغییر هستند.
تکامل هوش مصنوعی نگران کننده است؛ اثرات آن بر جنبههای مختلف صنعت فیلمسازی
بن منکیهویچ، میزبان برنامهی Turner Classic Movies و نوهی هرمان منکیهویچ که از نویسندگان همشهری کین (1941) بوده است، پس از انجام آزمایشاتی با نرم افزار ChatGPT اظهار داشت:
«من یک هفته در آن عضو شدم و از او خواستم که یک معرفی از فیلم همشهری کین برای برنامه TCM برایم بنویسد. با وجود اینکه یک سری جزئیات از قلم افتاده بود، اما واقعاً از نظر نوشتاری در سطح بالایی قرار داشت و فکر شده به نظر میر سید. نکات مهمی از فیلم در آن ذکر شده بود و نام گرگ تولند، فیلمبردار فیلم هم آنجا بود. هر چند مثلاً نام پدربزرگم دیده نمیشد ولی آنقدر شگفت زده شدم که فکر کردم اگر قرار باشد روزی درباره همشهری کین چیزی بنویسم از نتیجه به دست آمده توسط ChatGPT استفاده خواهم کرد.»
وقتی از منکیهویچ درباره قدرت هوش مصنوعی برای نوشتن یک فیلمنامه کامل پرسیدیم، او چنین جواب داد:
«با وجود اینکه ایدهای هیجان انگیز است، اما باید نگران هم بود. باور این مسئله برایم سخت است که هوش مصنوعی بتواند به سطح انسان و ویژگیهای انسانی برسد و کاری را بکند که نویسندههای بزرگ کردهاند. من باور دارم برای هوش مصنوعی خیلی خیلی سخت است که بتواند کار پدر بزرگم، جو منکیهویچ یا دالتون ترامبو یا اسکات فرانک در نوشتن همشهری کین را تکرار کند.»
«من بطور کلی نگران هستم اما نمیخواهم یک انسان محافظه کار بنظر برسم. در استفاده از هوش مصنوعی مشکلی نمیبینم. احتمالاً آنها برای نویسندهای که میخواهد بعضی صفحات سفید را پر کند، کمککننده باشد و ایدههایی به او بدهد».
بعضی نویسندگان از تکامل هوش مصنوعی نگرانی بیشتری دارند. به عنوان مثل مارک گوگنهایم که در کارنامه خود نویسندگی چندین فیلم و سریال تلویزیونی دارد و همچنین نویسنده خبرنامه Legal Dispatch نیز هست، در پیشرفت تکنولوژی علاوه بر وجود منافع، خطراتی نیز میبیند.
او چنین میگوید:
«در حال حاضر شاید هوش مصنوعی نتواند برای برنامههای دم غروب نوشته فراهم کند یا داستان بنویسند ولی من میتوانم دنیایی را تصور کنم که هوش مصنوعی در آن کاملاً قادر به انجام این کار و حتی کارهای پیچیدهتری است. فقط نگاه کنید که هوش مصنوعی با چه سرعتی دارد پیشرفت میکند؛ پیشرفت آن حتی در چند ماه اخیر نیز شگفتانگیز بوده است. مطمئناً در ادامه مسیر مشکلاتی برای نویسندگان بوجود میآید.
از کجا معلوم که ChatGPT مدتی بعد نتواند یک فیلمنامه را بررسی کند و تغییراتی روی آن انجام دهد؟ حتی میتوان به آن گفت که به شکلی بسیار خاص فیلمنامه را بازبینی کند؛ مثلاً میتوان دستور داد که "به سبک آرون سورکین نوشته را بازبینی کن!" اگر از من میپرسید مسئله بعدی همین است نه نوشتن یک فیلمنامه از صفر».
مسئلهای دیگر که گوگنهایم را نگران کرده، قطبی بودن جسنیت در میان بخش هوش مصنوعی و تکنولوژی در هالیوود است. او چنین میگوید:
«هوش مصنوعیها تنها از زیرمجموعه مشخصی از جامعه اطلاعاتشان را دریافت میکنند. اگر قرار است داستانهایی که مینویسند از دیدگاه برنامه نویسان آنها باشد، پس با وجود قطبیّت جنسی، آثار تولید شده عمیقاً از کمبود تنوع رنج خواهند برد».
جالب است که بدانید طبق گزارشی از سوی گاردین، تنها 9 نفر از 116 متخصص هوش مصنوعی زن هستند!
تنها نویسندگان نیستند که تغییرات احتمالی را پیشبینی میکنند، صداپیشگان نیز باید نگران باشند. زمانی که دو مستند Roadrunner و The Andy Warhol Diaries ساخته شدند، صدای افراد فوت شدهای مثل آنتونی بوردن و اندی وارهول توسط هوش مصنوعی بازسازی شد. جیمز ارل جونز نیز تأییدیه خود را برای استفاده از هوش مصنوعی در تولید صدای او در نسخههای آینده جنگ ستارگان برای شخصیت دارث ویدر، اعلام کرده است.
اتحادیه ملی صداگذاران آمریکا، اصرار دارند که مقررات قویتری باید برای استفاده از هوش مصنوعی در این زمینه شکل بگیرد. آنها هشدار میدهند که روز به روز تشخیص صدای سنتز شده توسط هوش مصنوعی در کتابهای صوتی، بازیهای ویدیویی و دیگر مدیاها سختتر میشود.
رهبر این گروه یعنی تیم فریدلند در اینباره میگوید:
«مهمترین مسئله نگران کننده برای ما این است که نمیدانیم در صداگذاریهای موجود چه تغییراتی ایجاد میشود و واقعاً هیچ راهی برای تشخیص آن وجود ندارد.
برای ما صداگذاران، بخش مهمی از درآمد مربوط به لایسنس صدایمان است و اگر از صدای ما بدون اینکه اطلاعی داشته باشیم یا لایسنسی وجود داشته باشد استفاده شود، پس یعنی مستقیماً از ما کار کشیده میشود بدون اینکه حقوقی پرداخته شود!
ما نمیدانیم که از صدایمان بدون اطلاع دارد استفاده میشود یا خیر. همچنین نمیدانیم که از صدایمان برای استفاده در ماشین لرنینگ یا ساختن صداهای سنتز شده استفاده میشود یا خیر. امیدواریم که در آینده بتوانیم با وضعیت واضحتری کمک به هدایت تکنولوژیهای جدید بکنیم یا لااقل بخشی از این مباحثهی در حال پیشروی باشیم!»
همه کارهایی که توسط هوش مصنوعی انجام میشود به راحتی قابل شناسایی نیست. مثلاً در پروسهی ادیت، دورهی پسا-تولید و در نگهداری یا بازیابی محتوای فیلم، زمان زیادی با استفاده از هوش مصنوعی ذخیره میشود؛ هوش مصنوعی میتواند با سرعت زیادی یک متغیر را در میان حجم عظیمی از دادههای فیلمبرداری شده شناسایی کند.
جوشوا گلیک، پرفسور مهمان در بخش فیلم و هنرهای الکترونیکِ کالج بارد در نیویورک درباره استفاده از تکنولوژی دیپفیک، فواید و معایب آن سخن گفته است. او میگوید:
«مثالهایی وجود دارد که از چنین ابزارهایی به شکلی خلاقانه و پیشرفته استفاده شده است. در فیلم Welcome to Chechnya، رایان لینی، ناظر جلوههای فیلم از تکنولوژی دیپ فیک برای حفاظت از افرادی که روی صحنه حاضر میشوند استفاده کرد که در واقع مثل یکجور «نقاب دیجیتالی» عمل کردند.
این تکنولوژی به آنها اجازه داد که به خوبی با بیننده ارتباط برقرار کنند و در عین حال شرایط ناشناس بودنشان حفظ بشود. این را میتوان یکی از مثالهایی دانست که تکنولوژی در زمینه حقوق بشر تأثیرگذار و کمک کننده بوده است. رایان لینی در پروژهی جدیدی درباره اعتراضات هنگ کنک نیز از تکنولوژی دیپفیک برای حفظ هویت و حفاظت از افرادی که به روی صحنه میروند استفاده کرده است».
نگرانیهایی هم نسبت به تکنولوژی دیپفیک برای گلیک وجود دارد. چه خواهد شد اگر هوش مصنوعی بتواند یک فیلمنامه برای ادامه کازابلانکا بسازد و با استفاده از تکنولوژی دیپفیک، هامفری بوگارت، اینگرید برگمان و دیگر بازیگران را بازسازی کند، و همچنین صدای آنها را شبیهسازی کند و تمام اینها را تبدیل به فیلمی کند که واقعاً راضی کننده است؟ او میگوید:
«چنین پروژهای میتواند رابطهای عجیب بین بیننده، شخصیتهای فیلم و داستان ارائه شده ایجاد کند. ما وارد درهای ناشناخته و رازآلود خواهیم شد! ما شناختی نسبی درباره این بازیگران و شخصیتها داریم؛ میدانیم آنها چجور افرادی بودهاند و چگونه زندگی کردهاند. میدانیم که آنها دیگر دی میان نیستند و حالا به یک باره میبینیم که روی صحنه حاضر شدهاند، محرک هستند و دارند کارهایی انجام میدهند. این بازیگران افسانهای سالها پس از مرگشان دارند در نقشهای جدیدی حاضر میشوند! من به شخصه فکر میکنم که یکجوری ناهنجاری شناختی بوجود خواهد آمد.»
علاوه بر این، گلیک فکر میکند که تصور صنعت فیلمسازی تنها با تکیه بر هوش مصنوعی و بازیگران رندر شده خیلی از جنبههای بیرونی هالیوود را عوض خواهد کرد؛ دیگر خبری از ستون شایعات در رسانهها نخواهد بود، برنامههای مصاحبه تلویزیونی آخر شب دیگر وجود نخواهند داشت، مراسم فرش قرمز، مراسم افتتاحیه و جشنوارههایی مثل اسکار دیگر الزامی به نظر نمیرسند. گلیک نمیتواند چنین هالیوودی را دوست داشته باشد.
«اطلاعات ما از هویت بازیگران، شخصیت آنها در دنیای واقعی، اینکه چگونه هستند یا حتی از چه خانوادهای میآیند، در واقع قسمتی از پروسهی تولید فیلمها است. این اخبار و اطلاعات به تولید فیلم و سریالها یک حس جذابیت میدهند که آن را فرهنگ رسانهای مینامیم.
دنبال کردن یک پروژه و مراحل ساخت آن این روزها به اندازه دیدن محصول نهایی مهم است. دانش ما از زحمات پشت پرده و تلاشی که آدمهای واقعی میکشند، بر لذت بردن ما از محصول نهایی اثر میگذارد. صنعت سینما، از این جهت ویژه است که همه چیز آن در برابر عموم صورت میپذیرد؛ این یک تجارت عمومی است و سازندگان هم چهرههایی برای مردم هستند. »
هوش مصنوعی میتواند اثراتی دور و دراز بر وضعیت اجتماعی و اقتصادی داشته باشد. الکان تان، ناظر ساخت جلوههای ویژه در لس انجلس، در این باره چنین میگوید:
«با جایگزینی رباتها به جای نیروی انسانی در دهههای 80 و 90، کل صنعت ماشین سازی دچار تحول شد و شهر دیترویت به طرز فجیعی اثراتش را حس کرد؛ این شهر تبدیل به شهر ارواح شده بود! همین اتفاق دوباره با ظهور هوش مصنوعی در شرف رخ دادن است. خیلی از مردم حتی نسبت به آن آگاه نیستند؛ اما بگذارید تقلیل نیروهای کاری در مایکروسافت یا گوگل را یادآوری کنم؛ آنها میدانستند که برای انجام خیلی کارها نیازی به سه نفر ندارند، چرا که اگر فقط یک نفر کار اصلی را انجام بدهد هوش مصنوعی به او کمک خواهد کرد که کارهای فرعی را انجام بدهد!
در صنعت فیلمسازی، با استفاده از هوش مصنوعی نیاز به نیروی انسانی حتی کمتر هم خواهد بود. با وارد کردن هوش مصنوعی دیگر نیازی به دستیار یا محققانی که برای اولین بار وارد صنعت میشوند، نخواهد بود. اگر هوش مصنوعی بتواند کیفیت بهتری از یک فرد تازه وارد ارائه دهد، پس بقیه چطور میتوانند وارد صنعت بشوند و پلههای طرقی را به سوی موفقیت و حرفهای شدن طی کنند؟!»
تغییراتی که ممکن است با ظهور هوش مصنوعی ایجاد شود قابل مقایسه با انقلاب کشاورزی، انقلاب صنعتی و انقلاب اینترنت خواهد بود! این تکنولوژی به سرعت در حال رشد است و میتواند تأثیراتی عمیق بر هالیوود و دیگر صنعتها بگذارد؛ در حدی که تاکنون حتی تصور نشده بود.
در مقابل با تمامی این اظهار نگرانیهای افرادی هم هستند که پیشرفت هوش مصنوعی را یک فرصت برای بهتر انجام شدن کارها میدانند. نگاهی میاندازیم به دیدگاههای مثبت پیرامون این موضوع.
نگاهی به دیدگاه کسانی که از پیشرفت هوش مصنوعی هیجان زده هستند
کریو استندرز که یکی از پرکارتین فیلمسازان هالیوود است از هوش مصنوعی برای خلاقیت هنری استفاده میکند. او بر خلاف دیگران که از Chat GPT و قابلیت فیلمنامه نویسی آن نگران هستند از یک برنامه تولید تصویر به اسم Midjourney استفاده میکند که ایدههای داخل سرش را جان ببخشد.
او میگوید:
«استفاده از این برنامه برای جان بخشی به یک صحنه عالی است. مثل موسیقی میماند؛ شما از او کمک میخواهید و او به شما در ایدهپردازی کمک میکند. یکجور بازخورد و هماهنگی خیلی خوب بین من و میدجورنی برقرار است. او کمک میکند که بتوانید ایدههای تصویری داخل ذهنتان را راحتتر رسم کنید».
پروسه کار استندرز به این صورت است: او چندین کلمه در هوش مصنوعی تایپ میکند، اطلاعاتی نظیر ستینگ، شخصیتها، نقاط ارجاع و سبک را با هوش مصنوعی مصنوعی به اشتراک میگذارد و نتیجه نهایی تولید یک تصویر است. این پروسه به استندرز کمک میکند که داستان را در مسیری که پیش از این به ذهنش خطور نکرده بود، جلو ببرد. او میگوید:
«با این کار خلاقیت بیشتر میشود و هیچ مانعی هم برای سازنده بوجود نمیآورد».
استندرز، بر خلاف خیلیهای دیگر از ظهور هوش مصنوعیهای پیشرفته نگران نیست.
«پرسیدن سوال درباره اینکه مسیر پیش رو به چه صورت خواهد بود، هیچ عیبی ندارد. اما آیندهای که من میبینم ترسناک نیست. ظهور هوش مصنوعی مثل ظهور دیگر تکنولوژیها بخشی از تکامل سینما و تکامل صنعت بطور کلی است. بهتر است نگاهی به ظهور دوربین، صدا، رنگ و اینترنت در تاریخ سینما بیندازیم؛ واقعاً شگفتانگیز است و فکر نمیکنم که هوش مصنوعی چیزی جز همین مسیر تکاملی باشد».
استندرز از توانایی هوش مصنوعی در کاهش زمان ساخت نیز شگفت زده است. هوش مصنوعی به او در ساخت فیلم Antonio S. and the Mystery of Theodore Guzman و ذخیره وقت کمک زیادی کرد.
«من همواره به موزیسینها حسودی میکردم که میتوانند خیلی سریع در طول یک روز آلبوم خود را ضبط کنند، برای فیلمسازان این پروسه بسیار طولانی، خسته کننده و گران است. با هوش مصنوعی یک احساس آنی وجود دارد که روحیه بخش است».
برای کیمبل رندال، کارگردان فیلم Bait و یکی از اعضای Hoodoo Gurus، پیشرفت تکنولوژی رویاهایی را واقعی کرده است که او 20 سال پیش هنگام ساخت فیلم ماتریکس در ذهن داشت.
او میگوید که 20 سال پیش برای ضبط خیلی از صحنههای اکشن از بازیگران مجازی استفاده میشد و تعدادی از صحنههایی که مورد استفاده نبود نهایتاً در بازی Enter the Matrix گنجانده شد (رندال در این پروژه هم کار میکرد).
رندال اخیراً یک تریلر مخصوص هم از پروژهای به نام Age of Beasts منتشر کرد که برنامه او برای به نقطه منتهی رساندن چنین کمکرسانیهای تکنولوژیک را نشان میدهد؛ این پروژه بطور همزمان هم یک بازی است و هم یک فیلم.
«برای ساخت دنیای Age of Beasts از تکنولوژیهای گیم استفاده کردهایم و همچنین برای ساخت داستان آن شبهانسانهای دیجیتالی، به کار گرفتهایم. هدف من این است که یک سری کمک اولیه بسازم که با کمک آنها و دوباره استفاده کردنشان، بتوان فیلم و بازیها را بهتر توسعه داد».
پروژه رندال بیش از اینکه مربوط به هوش مصنوعی باشد، مربوط به بخش تولید مجازی است؛ اما به مرور تمایز این زمینهها (و همچنین CGI و تولید تصاویر کامپیوتری) کمتر شده است.
در مصاحبهای دیگر، سوفی تیلور، مدیر بخش تولید مجازیِ استودیوهای نانت در ملبورن میگوید:
«خیلی بیشتر از آنچه که فکرش را بکنید ما با هوش مصنوعی در زندگی روزمره درگیر شدهایم؛ مثلاً میتوان به تکستهای پیشبینی شده هنگام تایپ در کیبردِ گوشی اشاره کرد».
هوش مصنوعی در کارهای کوچک دیگری مثل بهتر کردن رزولوشن تصاویر یا از بین بردن لبه بلوری در آنها یا پر کردن فواصل بین نقطه آغاز تا نقطه انتها هم وجود دارد و کارهای بسیاری که قبلاً به صورت دستی و یکی یکی انجام میشد را آسانتر کرده و از بین برده است.
تیلور میگوید:
«در بسیاری از مواقع قوه خلاقیت انسان است که پروسه را رو به جلو میبرد و هوش مصنوعی از تکرار مکررات جلوگیری میکند تا پروسه توسعه برای خالق آسانتر شود».
دیوید بلفورد رئیس بخش یادگیری و آموزش مدرسه فیلم، تلویزیون و رادیو در استرالیا درباره استفاده از هوش مصنوعی چنین میگوید:
«من آن را به چشم یک جعبه ابزار میبینیم که کمک میکند تا خلاقیت را افزایش دهیم. ما مطمئن میشویم که دانش آموزانمان کاملاً قادر هستند که خودشان کارها را پیش ببرند تا در آینده بتوانند افرادی اخلاق مدار و قابل باشند. هوش مصنوعی بخشی از صنعت است و ما سعی میکنیم که خودمان را با آن منطبق کنیم؛ تکنولوژی همیشه پا به پای صنعت پیشرفت کرده است و مطمئناً به تکامل خود ادامه خواهد داد».
«زمانی که دانش آموزان تکیه بیش از حد به هوش مصنوعی میکنند و خودشان کمتر دخالت میکنند، میزان هماهنگی بسیار کمتر است».
چارلی چان که یک موسیقی ساز است در استفاده از هوش مصنوعی پتانسیلهایی میبیند که به او در ساخت قطعات موسیقی کمک میکند.
«من یک هوش مصنوعی مخصوص برای خودم ساختهام، اسم آن ChAI است و خودم یک برنامه آموزشی کامل برای او ترتیب دادهام؛ میلیونها فایل مربوط به تمامی قطعات موسیقی کلاسیک موجود در دامنههای عمومی را بارگذاری کردم و سپس تمام قطعاتی که خودم ساختهام را هم اضافه کردم. هدفم این بود که ظرفیت توسعه موسیقی به همان سبک خودم، را به ChAI بدهم».
چان درباره مسئله هوش مصنوعی نگرانی خاصی ندارد:
«به عنوان یک توسعه دهنده موسیقی، ددلاینهای زیادی در کار من وجود دارد که وجود یک "منِ کوچک" را برایم واجب میکند. من معتقدم که بهترین آینده برای انسانها زمانی است که بتوانند از تکنولوژی برای حذف کردن خیلی از کارهای زائد در پروسه وظایفشان بهره ببرند تا جا برای آفرینش خلاقانه باز بشود».
فابیو زامبتا، رئیس بخش هوش مصنوعی در دانشگاه RMT معتقد است که تکنولوژی میتواند به عام شدن صنعت فیلمسازی با کاهش زحمات و هزینهها، کمک کند. او میگوید:
«با هوش مصنوعی زمان زیادی در پروسه پیش-تولید کاسته میشود. زمانی که خیالتان راحت شد وارد، کافی است تا دکمه را بزنید و وارد پروسه تولید شوید. هوش مصنوعی به پروژههای کوچک میتواند کمک بیشتری بکند».
زامبتا معتقد است که تغییرات زیادی در شرف اتفاق افتادن در صنعت فیلمسازی میباشد؛ مشاغل زیادی توسط هوش مصنوعی جایگزین خواهند شد؛ هر جا که هوش مصنوعی بتواند جای کار انسانی را بگیرد، استفاده از نیروی انسانی واقعاً غیر لزومی است.
«تقریباً در هر زمینهای هر کسی میتواند یک کمک هوش مصنوعی داشته باشد؛ چه وکیل باشید، چه روزنامه نگاری، چه در محیط آکادمیک. دستگاههای کمکی خیلی از کارهای روتین که به صورت دستی انجام میشوند، مثل پیشنویسها، قالبها و نقاط شروع را انجام خواهند داد و سپس افراد شاغل کارهایی که خلاقانه هستند را در محیط کاری پیاده میکنند».
رجی با-په کارآفرین زمینههای تکنولوژیک معتقد است که مطمئناً نگرانیهای اخلاقی و استخدامی بوجود خواهد آمد اما خود تکنولوژی مشکل اصلی نیست. او میگوید:
«مشکل هوش مصنوعی نیست که بازیگران برای حق تصویرشان پول کمی دریافت میکنند یا نمیتوان آن را مقصر بازسازیهای تصویری از مدلهای بازیگران و ایجاد هویتهای نو دانست».
با ایجاد چنین مسائلی ایجاد یک چارچوب اخلاقی برای استفاده از هوش مصنوعی حیاتی است.
جمعبندی
هوش مصنوعی در آستانه ایجاد تغییراتی انقلابی است و این تغییرات مسائلی بوجود آورده که بر روی زندگی جمعی بشر و جنبههای متفاوتی از آن تأثیرگذار خواهد بود. صنعت فیلمسازی هم مطمئناً از چنین تغییراتی مصون نیست؛ افراد زیادی در این باره اظهار نظر کردهاند و به جنبههای مختلف تأثیرات هوش مصنوعی بر صنعت فیلمسازی پرداختهاند که نگاهی کلی به اظهار نظرهای مثبت و منفی پیرامون آن انداختیم.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.