چگونه فرنچایز گودزیلا در طولانی مدت همچنان موفق است؟
هر کسی در مورد بهترین و موفقترین ژانر فیلم ترجیحات خود را دارد. اما در میان موج موفقیت عظیم فیلمهای ابرقهرمانی و احیای مداوم فرنچایزهای قدیمی، یک ژانر همیشه موفق میشود نظر مخاطب را به ...
هر کسی در مورد بهترین و موفقترین ژانر فیلم ترجیحات خود را دارد. اما در میان موج موفقیت عظیم فیلمهای ابرقهرمانی و احیای مداوم فرنچایزهای قدیمی، یک ژانر همیشه موفق میشود نظر مخاطب را به خود جلب کند؛ و آن چیزی نیست جز فیلمهای کایجو یا همان هیولایی. با وجود حضور بسیاری از هیولاها که سابقه سینمایی طولانی دارند، نامی مانند گودزیلا است که میلیونها طرفدار در سراسر جهان پیدا کرده، زیرا امروزه این هیولا کماکان در فرهنگ عامه موجودی شناخته شده است.
گودزیلا برای اولین بار در سال ۱۹۵۴ در فیلم ژاپنی «Godzilla» معرفی شد؛ جالب است بدانید «ایشیرو هوندا» اولین فیلم ژاپنی کایجو را کارگردانی کرد. در این فیلم، یک موجود غول پیکر در پی سقوط هستهای ژاپن متولد میشود. این داستانی بود که دنیای سینما را با آمیختن تفسیر اجتماعی و یک داستان تخیلی با هزاران ظرافت متحول کرد و بدین ترتیب ژانری را برای گذشته، حال و آینده سینما تعریف کرد. این فیلم با نام گودزیلا، پادشاه هیولاها در آمریکا اکران شد! اما پس از گذشت چندین سال، نام گودزیلا دیگر هرگز از کانون توجه مخاطب خارج نشد.
اکنون ما در این مطلب میخواهیم به صورت کوتاه به این پرسش پاسخ دهیم که چگونه فرنچایز گودزیلا در آزمون زمان موفق ایستاده است؟! در ادامه با بررسی این مطلب همراه ویجیاتو باشید.
کایجو: یک ژانر بی زمان
بدون شک فیلمهای کایجو دقیقاً مهمترین ژانر در صنعت فیلمسازی نیستند. اما چرا؟ چون بیشتر طرح اصلی این فیلمها حول محور دو هیولا میچرخد که دور هم جمع میشوند تا یکی از آن دو دیگری را از بین ببرد تا اینکه هویلای قدرتمندتر پیروز شود. این فرض بسیار ساده بیزمان است، زیرا میتواند در هر دورهای که فیلمسازان بخواهند آن را بسازند، رخ دهد.
بنابراین، قابل درک است که چرا اکثر کارگردانان و استودیوهای فیلمسازی محیط فعلی و امروزی را انتخاب میکنند، زیرا وجود هیولاهای غولپیکر در حال مبارزه در دوران ماقبل تاریخ چندان چیز عجیبی نیست، زیرا آن زمان دورانی است که این نوع رویدادها عادی بود. اما همیشه تماشای یک هیولای غول پیکر که یک شهر یا یک کشور را به وحشت میاندازد، جذابتر خواهد بود.
از اساس فیلم کایجو که با فرنچایز گودزیلا معنی میشود، دارای هویت و موقعیت منحصربهفرد است. خب شاید سوال پیش بیاید که چرا گودزیلا دارای هویت منحصربهفرد است؟ زیرا این شخصیت اغلب برای بازتاب دنیایی که در آن زندگی میکند استفاده میشود. دو فیلم اول گودزیلا در دوران شووا، کاوشی در مورد معایب جنگ هستهای است که ژاپن با آن مواجه است. در عین حال، بقیه فیلمها در همان دوره بازتاب خوشبینی در کشوری است که ناامیدانه به دنبال التیام زخمهایش میگردد.
پس از آن دوران اولیه و فیلمهای ابتدایی، دوره هِیسهای فرا رسید که محبوبیت گودزیلا بین مخاطبان اصلی خود بیش از حد رشد کرد. در واقع در این دوران پادشاه هیولاها با شش فیلم جدید بین سالهای ۱۹۸۴ تا ۱۹۹۵ دوباره از نو متولد شد. طرفداران در این دوران مدرن شاید این بودند که گودزیلا که روزی یک هیولای به ظاهر شرور بود، به آرامی در حال تبدیل شدن به یک ضدقهرمان و در دنبال آن رسیدن به سطح یک قهرمان بود.
ماهیت در حال تحول یک نماد سینمای کلاسیک
بدون شک، گودزیلا همان جذابیت بتمن، سوپرمن یا مرد عنکبوتی را دارد؛ اما چرا؟ چون او میتواند برود و با یک تصویر جدید بازگردد، اما اساساً همیشه همان هیولای محبوب باقی میماند. گودزیلا شخصیتی جاودانه است که میتوان آن را مجدداً راهاندازی کرد و برای نسلهای جدید، بر اساس میراث گذشته و در عین حال که آینده را در آغوش میکشد، دوباره از تصور کرد.
گودزیلا در دهه ۱۹۹۰ میلادی برای چند سال از پرده سینما کنار رفت تا در هزاره جدید که بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۴ ادامه داشت، به سینما بازگردد. در این دوره شش فیلم پشت سر هم، این بار همگی روایتی مداوم با یک پایان بزرگ را روایت میکنند که هیولای غولپیکر را در یک فیلم با ۱۴ کایجو روبرو میکند. به طور کلی گودزیلا پس از این که ده سال خفته بود، ناگهان برگشت تا یک بار دیگر از جایگاه خود به عنوان پادشاه هیولاها دفاع کند.
البته در این بین، گودزیلا با فیلمی به کارگردانی رولند امریش در سال ۱۹۹۸ سعی کرد جهشی به سوی تماشاگران آمریکایی داشته باشد. این فیلم برای طرفداران و منتقدان یک اثر ناامید کننده بزرگ بود و برای مدتی هرگونه برنامه بلندمدت برای یک گودزیلا آمریکایی را زیر سوال برد. با این حال، حتی بدون یک فیلم بزرگ، گودزیلا همچنان نمادی بود که تماشاگران آمریکایی و از اساس تمام تماشاگران مشتاق سینما در جهان آن را میشناختند و از آن استقبال میکردند. گودزیلا نماد فیلمی بود که از مرزها فراتر رفت و مخاطبانی را با بچههای جوانی پیدا کرد که بزرگتر شدند و علاقه خاصی به این فرنچایز داشتند.
گودزیلا و داستان موفقیت مداوم در سراسر جهان
در حالی که ژاپن به عنوان مهد گودزیلا دوره ریوا را در سال ۲۰۱۹ آغاز کرد، دوباره در هالیوود گودزیلا در سال ۲۰۱۴ همزمان با سالهای پایانی دوره هیسهای، با بازسازی آمریکایی دیگری به پرده سینما بازگشت. گودزیلا در ۱۶ می ۲۰۱۴ به عنوان اولین فصل از هیولاهای برادران وارنر در سینماها اکران شد. این فیلم یک موفقیت بزرگ بود که هیولای کلاسیک را با ارائه دقیقاً همان چیزی که همیشه داشته است در معرض مخاطبان کاملاً جدیدی قرار داد: هیولاهای غول پیکر که تا سر حد مرگ با یکدیگر میجنگند.
این فرنچایز با یک دنباله دیگر برای گودزیلا، مبارزه با دشمنان کلاسیک مانند شاه گیدورا و رودان را به پرده سینمای جهان آورد. در بین این دو فیلم Kong: Skull Island بود که کینگ کنگ جدیدی را معرفی کرد و زمینه را برای رویارویی دیگری بین گودزیلا و کینگ کنگ سالها پس از اولین مسابقه آنها در سال ۱۹۶۲ فراهم کرد. سرانجام گودزیلا در یک فیلم سینمایی مدرن با تمام جذابیت ممکن که شایسته چنین رویدادی بود، با کینگ کنگ مبارزه کرد.
فیلم بلاکباستری Godzilla vs Kong با توجه به اینکه در طول همهگیری COVID-19 اکران شد، و در آن روزها هنوز هم بسیاری از سینماها تعطیل بودند، و همین دلیل فیلم به طور همزمان در HBO Max و سینماها به نمایش درآمد، اما بازهم به همان اندازه تأثیرگذار بود. همچنین این فیلم عملکرد بهتری نسبت به گودزیلا پادشاه هیولاها داشت و پس از اینکه به نظر میرسید برادران وارنر آن را رها میکند، به این فرنچایز روحیه تازهای بخشید که بسیار مورد نیاز بود.
همچنین حتما خبر دارید که دنباله جدیدی با نام Godzilla x Kong: The New Empire در دست ساخت است. البته این دنیای هیولایی برادران وارنر در روزهای پیش رو با مجموعه مورد انتظار Monarch: Legacy of Monsters در اپلپلاس نیز گسترش خواهد یافت. این سریال بین گودزیلا سال ۲۰۱۴ و گودزیلا: پادشاه هیولاها در سال ۲۰۱۹ روایت میشود. بودن شک یک سریال تلویزیونی از گودزیلا با بودجه کلان چیزی است که هیچ کس سالها پیش رویای آن را نمیدید، اما اکنون به واقعیت تبدیل شده است.
اما اگر از هالیوود جدا شویم و به ژاپن بازگردیم، متوجه خواهیم شد هیداکی آنو نویسنده و کارگردان شین گودزیلا به عنوان اولین فصل هیولایی از دوران ریوا بود. این فیلم بازسازی فیلم اصلی است که در دنیای مدرن اتفاق میافتد و از پس زمینه فاجعه هستهای فوکوشیما به عنوان منشا این هیولا استفاده میکند. این فیلم به دلیل پرداختن به مبارزات سیاسی و تشریفات اداری که جلوی فاجعه عظیم هیولا را گرفته بود، نقدهای درخشانی از طرفداران و منتقدان دریافت کرد. این فیلم برنده بهترین فیلم سال و کارگردان سال در جایزه آکادمی فیلم ژاپن، معادل جوایز اسکار آن کشور شد. همچنین Godzilla Minus One فیلم بعدی برای اکران در ژاپن است و برای اکران در ۳ نوامبر ۲۰۲۳ برنامه ریزی شده است.
پس با این تفاسیر بیایید در پایان جواب این پرسش را بدهیم که چگونه فرنچایز گودزیلا در آزمون زمان موفق ایستاده است؟! گودزیلا میتواند در آزمون زمان مقاومت کند زیرا او همیشه چیزی برای ارائه بدون در نظر گرفتن زمان و مکان حضورش دارد. گودزیلا چندین نسخه برای دوست داشتن و توجه تمام مخاطبان جهانی دارد. در حالی که همیشه کارهای جدیدی نیز برای این هیولا وجود دارد تا در فرهنگ عامه مخاطبان سینمایی باقی بماند.
فراموش نکنید گودزیلا نمادی از وحشت بمب اتمی، محافظ بشریت، نیروی ویرانگر طبیعت و هر چیزی در این بین بوده است. پس در این فضای خاص، گودزیلا هم فرنچایز و هم شخصیتش، همیشه باز خواهند گشت تا راوی قصههای متفاوت باشند.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
گودزیلا جاویدان نیست این جهل مدرن هست که جاویدانه. خرج پول برای تماشای مبارزه تا هیولا که آخرش هم معلومه کی می بره (و کل فیلم در حد یه ویدیوی پنج دیقه ای یوتیوب محتوا داره) نشان از یک باگ بزرگ داره.
چرا هالیوود و کلا سینمای جهان هر سال از لحاظ کیفیت افت می کنه؟
چون اونهایی که واقعا نخبه و دلسوز این کار هستند با شکست های مالی بزرگ و میلیون دلار ضرر مجبور به خداحافظی می شوند و اونهایی که صرفا چهار تا جیب زن هستند روز به روز پول دار تر میشن.
کسی که گودزیلا را بار اول اختراع کرد به دنبال این بود که وحشت یک جهان از حرص سیاست رو به نمایش بکشه.
گودزیلا، نمادی از وحشی گری های آمریکا و شوروی بود که بدون هیچ هدف معناداری همه چیز را نابود می کرد. هیولا های دیگر قرار بود نماد های قحطی، رکود جهانی و... باشند.
تلاش آدم های عادی برای مقابله با اون هیولا ها به سرعت شکست می خورد. نمایشی بی همتا از جنگ، کشتار و نابودی. اثری که نابودی زندگی میلیارد ها مردم عادی در سایه حرص سیاست به نمایش می کشید.
حالا چی؟ گودزیلا شده حیوونِ یک سیرک.
هر کی حقوق پخشش رو به دست میاره توی این سیرک به جون ده تا هیولای دیگه میندازدش و پول می چاپه...