نقد فیلم The Kill Room | اتاق کشتار
اوما تورمن و ساموئل ال جکسون از طریق یک گالری پولشویی میکنند، با گانگسترها تبانی میکنند و نام جدیدی در هنر معاصر کشف میکنند. این چکیدهای از فیلم کمدی جنایی «اتاق کشتار» است؛ این فیلم ...
اوما تورمن و ساموئل ال جکسون از طریق یک گالری پولشویی میکنند، با گانگسترها تبانی میکنند و نام جدیدی در هنر معاصر کشف میکنند. این چکیدهای از فیلم کمدی جنایی «اتاق کشتار» است؛ این فیلم داستان سه شخصیت سرکش را روایت میکند: صاحب یک گالری هنری، یک قاتل و رئیس جنایتکارش که در حال سازماندهی یک ماجراجویی پولشویی هستند. اگر میخواهید با این اثر بیشتر آشنا شوید، در ادامه با نقد فیلم The Kill Room همراه ویجیاتو باشید.
به دنبال لیستی از فیلم های کمدی جنایی هستید، مقاله مرتبط با این موضوع را از ویجیاتو بخوانید.
یک فیلم مهیج و کمدی، جایی که با لبخندی بر لب و مقداری طنز، هنر معاصر مورد تمسخر قرار میگیرد و به خصوص مجموعه دارانی که با مدها و هیاهوهای عجیب این روزهای جهان هنر خو گرفتهاند. منظور من آنهایی است که آمادهاند کورکورانه صدها هزار دلار برای کارهای مشکوک و نه چندان زیبا خرج کنند. قصه این اثر سینمایی بر چنین فضایی استوار است.
بنابراین، با چنین ساختار و محتوایی به نظر نمیرسد که بازیگرانی چون اما تورمن، جکسون و جو منگنیلو نیازی به فیلمنامه داشته باشند، چرا که آنها از بازی کردن با یکدیگر لذت زیادی میبرند. در عین حال، ایده این فیلم همیشه روی سطح شناور است و به نظر میرسد کارگردان چیزی جز چند بازیگر خوب ندارد که بتواند کمی عمیقتر شود تا پیام خود را به طور کامل برای بیننده نشان دهد. به طور کلی، The Kill Room یک فیلم کوچک و تا اندازهای دلپذیر برای تماشا در یک عصرانه است.
جدای از نکات بالا، باید گفت «اتاق کشتار» یک کمدی جنایی با بازی اوما تورمن و ساموئل ال جکسون است؛ این خبر برای طرفداران فیلم ماندگار Pulp Fiction که تقریباً 30 سال پیش منتشر شد، احتمالاً دلیل کافی برای تماشای این فیلم است. اما اگر بخواهم به هویت این اثر نقدی وارد کنم، باید بگویم برای یک فیلم طنز (و این قطعاً طنزی است در مورد دنیای هنر مدرن به طور کلی و مؤلفه تجاری آن به طور خاص)، این اثر بیش از حد بی مغز و محتوا بود. همچنین برای یک کمدی جنایی نیز هسته اکشن و فضای دلهره آور کافی نیست.
علاوه بر این، پایان بندی این فیلم هم از نظر بار احساسی و هم از نظر اخلاقی غیرقابل قبول به نظر میرسد. در واقعیت این فیلم مانند تصویری به نظر میرسد که میتواند به طور جدی فقط بخش کوچکی از مخاطبان را سرگرم و مجذوب خود کند. بینندگانی که شاید به دلیل حس نوستالژی با بازیگران درون فیلم بخواهند این اثر را تا پایان تماشا کنند.
به طور کلی این فیلم به کارگردانی نیکول پائونه میخواهد منظرهای تاریک و در عین حال عجیب و غریب از دنیای هنر را ترسیم کند. شاید بگویید چه هنری؟! باید آن را با یک مثال شرح داد: آیا تا به حال شده در مقابل تابلویی از یک هنرمند مدرن بایستید و تعجب کنید که چنین خط خطی، که حتی یک کودک پنج ساله میتواند آن را بکشد، چرا باید فضایی را در یک موزه اشغال کند و علاوه بر این، هزینه هنگفتی را نیز به همراه داشته باشد؟! خب اکنون این فیلم به افشای چنین پدیده اختصاص دارد.
کارگردان این فیلم نیکول پائونه به درستی و به شکل طعنه آمیز دنیای «هنر معاصر» و افرادی را که در آن فعالیت میکنند را به سخره میگیرد. البته برخی از شوخ طبعیهای متن فیلم فقط برای کسانی قابل درک است که حداقل یک بار در زندگی خود از نمایشگاه هنرمندان آوانگارد دیدن کردهاند و به اظهارات مشتاقانه بازدیدکنندگان گوش دادهاند، اما بیشتر مدت زمان فیلم کاملاً قادر نیست کسانی را که این فضا را تشخیص نمیدهند سرگرم کند. پس اینجاست که باید گفت فیلم برای مخاطب عام ساخته نشده است.
اما اگر بخواهیم این فیلم را تماشا کنیم و کمی به نکات کوچک درون داستان توجه داشته باشیم، به سادگی خواهیم دید که پائونه به عنوان فیلمساز مجموعهدارانی را نشان میدهد که هیچ حسی پیرامون زیبایی شناسی ندارند و تابلوها را فقط برای داشتن چیزی که برخی میگویند دیدنی است میخرند، همچنین فیلمساز منتقدان هنری حیلهگر و گالریدارانی را نشان میدهد که برای آثاری که فقط ترکیبی آشفته از اشکال و رنگها هستند، معانی سنگین و عجیب ابداع میکنند. از اساس هنر و هنرمند باهم در این فیلم به سخره گرفته شده و این نکته شاخص داستان است.
در مجموع باید گفت: The Kill Room فیلم خوشساختی به معنای عام نیست، اما با این حال، پس از ادغام دنیای هنر و جنایت در یک کلیت واحد، سرعت آن افزایش مییابد و گرداب رویدادها تا پایان فیلم بینندهای را که پای آن نشسته رها نمیکند. اما آنچه مخاطب را به چنین فیلمی متصل میکند بازیگران هستند؛ به عبارت دیگر این فیلم در درجه اول با بازیگران ستاره خود جلب توجه میکند. با این حال، «آمستردام» دیوید او راسل در سال پیش به ما آموخت که هوشیار باشیم، چرا که بازیگران همیشه یک طرح ضعیف را نجات نمیدهند.
ولی خوشبختانه این فیلم چنان روایت سادهای دارد که اسپویل کردن آن به شدت سخت است. نیکول پائونه عناصر فیلمهای گانگستری پویا را با بیانیهای طنزآمیز درباره صنعت هنر ترکیب کرده و به شوخی با هنرمندان خاص میپردازد. اتاق کشتار تمسخر لایه فکری بخشی از جامعه است که خود را مغز متفکر جریانی میدانند که از اساس هیج علم و هنری پشت آن نیست، و درک این جریان فکری برای هیچکس کار سادهای نخواهد بود.
اما فراموش نکنید The Kill Room بدون بازیگران اصلی به سختی میتوانست حتی به کوچکترین موفقیتی دست یابد. این تورمن، جکسون و جو منگنیلو هستند که سه ستون اصلی فیلم حساب میشوند که طرح بدون نوآوری بر آنها تکیه دارد. به نظر میرسد این بازیگران درجه یک از این روند و گذراندن وقت با هم لذت بردهاند. اما فیلم نمیتواند این حس گرم درون بازیها را به بیننده منتقل کند.
پس در پایان باید گفت: انتظار انتقاد تند، گفتگوی طنزآمیز یا رویارویی با گروههای تبهکارانه را در دل این فیلم کمدی جنایی نداشته باشید. «اتاق کشتار» فیلمی صرفاً سرگرمکننده با تلاشی ضعیف برای کنایهآمیز بودن در موضوع هنر مدرن و در کل جامعه است. این جور چیزها شاید در برنامه جشنوارههای اروپایی مخاطب داشته باشد، ولی در مجموع این اثر خوراک سینمایی مخاطب عام نیست.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
دیدمش نمرم ۸.۵