چهار سوار آخرالزمان
آخرالزمان و پایان دنیا یکی از موضوعات و پدیدههاییست که بشر برای مدتی طولانی در اندیشه آن بوده است. دنیا چگونه به پایان میرسد؟ نشانههای آن چیست؟ پس از آن چه میشود؟ اینها جزو پرسشهایی ...
آخرالزمان و پایان دنیا یکی از موضوعات و پدیدههاییست که بشر برای مدتی طولانی در اندیشه آن بوده است. دنیا چگونه به پایان میرسد؟ نشانههای آن چیست؟ پس از آن چه میشود؟ اینها جزو پرسشهایی هستند که دربارهی آخرالزمان بسیار پیش کشیده میشوند. به همین میزان از پرسشها، پاسخ نیز وجود دارد.
برخی از بلعیده شدن زمین توسط خورشید میگویند. بعضی دیگر از زنجیرهی رویدادها و بلاهای طبیعی سخن به میان میآورند. عدهای نیز بر اساس باورهای مذهبی خود به توصیف آخرالزمان سرگرم میشوند. به نظر تا زمانی که وقتش نرسد نمیدانیم چه میشود. با این حال، میتوان به سراغ برخی از این تصویرسازیها و رویدادهایی پیوندخورده با آخرالزمان در سراسر جهان سر زد.
یکی از تصویرسازیهای جالب از آخرالزمان مربوط به عهد جدید مسیحیت است. مکاشفهی یوحنا که واپسین کتاب از عهد جدید به شمار میآید، از چهار سوار سخن میگوید. این چهار سوار با نام چهار سوار آخرالزمان شناخته میشوند و همان گونه که از اسم آنها میتوان برداشت کرد، با پیدا شدن سر و کلهی آنها آغازِ پایان دنیا رخ میدهد.
این چهار سوار پایان دنیا توانستهاند روی فرهنگ همگانی نیز اثر بگذارند و راهشان را به گونههای متفاوت هنر، ادبیات و سرگرمی نیز باز کنند. شاید شما نیز در یک اثر ادبی و هنری یا یک ساخته از صنعت سرگرمی برخوردی با این چهار سوار آخرالزمان داشتهاید.
هر کدام از این چهار سوار ویژگیها و شخصیت مخصوص به خود را دارند و هر کدام نیز نمادی ویژه به شمار میآیند. در این نوشتار با چهار سوار آخرالزمان بیشتر آشنا خواهید شد.
راهی شدن چهار سوار آخرالزمان
پیش از این که از خود چهار سوار پایان دنیا بگوییم، بهتر است اشارهای به این کنیم که چگونه این چهار سوار راهی میشوند. در مکاشفهی یوحنا از یک کتاب یا کتیبه گفته میشود که هفت قفل و مهر روی آن قرار دارد. فردی که با نام برهی خدا معرفی میشود، با باز کردن چهار مهر و موم ابتدایی از این هفت قفل، باعث احضار و راهی شدن این چهار فرد بر روی اسبهای ویژهی خود میشود.
با این که هر کدام از این چهار شخصیت ویژگیهای مخصوص به خود را دارند ولی در برخی موارد اشتراکاتی نیز با یکدیگر دارند؛ با باز شدن هر مهر و موم یکی از این سوارها رها میشود، طبیعتاً هر چهارتای آنها نشان پایان دنیا هستند، همگی روی اسب خود قرار دارند و هر کدام نمادی به شمار میآید.
سوار اسب سپید
نخستین سوار با اسبی سپید پدیدار میشود. این سوار یک کمان در اختیار دارد و به او یک تاج داده میشود. در بین پژوهشگران دربارهی هویت و ذات این سوار بحث وجود دارد. برخی او را نمادی پلید میدانند و حتی سوار اسب سپید را به عنوان پادمسیح در نظر میگیرند. ولی بعضی دیگر این سوار را نه یک نماد شرارت بلکه خود مسیح معرفی میکنند. باورهای دیگری نیز دربارهی هویت نخستین سوار وجود دارد. بدین گونه سوار اسب سپید را بیشتر نماد بیماری یا چیرگی و تسخیر در نظر میگیرند.
سپس دیدم زمانی که بره یکی از هفت مهر را شکاند، و شنیدم یکی از چهار موجود زنده با آوایی از تندر میگوید، «بیا!» من تماشا کردم، و دیدم، یک اسب سپید را، و کسی که سوارش نشسته بود یک کمان داشت؛ و یک تاج به او داده شد، و او برای فتح کردن رفت و برای چیره شدن.
سوار اسب سرخ
دومین اسبی که پدیدار میشود سرخ رنگ است. گاهی در ترجمهها سرخی او با عنوان سرخی «آتشین» همراه میشود. سوار اسب سرخ یک شمشیر بزرگ به دست میآورد. به این ترتیب، بیشتر از دومین سوار آخرالزمان به عنوان نماد جنگ نام برده میشود که جنگافزار و رنگ اسبش یادآور کشتار و خونریزی در نبرد است.
هنگامی که او دومین مهر را شکاند، شنیدم که دومین موجود زنده میگوید، «بیا!» و یکی دیگر، یک اسب سرخ، بیرون رفت؛ و برای او که رویش نشسته بود، مقرر بود شد تا آرامش را از زمین بگیرد، و که انسانها یکدیگر را خواهند کشت؛ و یک شمشیر بزرگ به او داده شد.
سوار اسب سیاه
سوار سوم با اسبی سیاه رها میشود. این سوار وارون دو سوار پیشین جنگافزاری در دست ندارد و به جایش یک ترازو را حمل میکند. در میان چهار سوار آخرالزمان، تنها در توصیف سوار اسب سیاه است که گزارهای کامل از زبان آنها نقل میشود. داشتن ترازو و همچنین گزارهای که به بالا رفتن بهای روزمرهی خوراک دارد، نشان از کمبود و قحطیست. به همین ترتیب، از سوار اسب سیاه به عنوان نماد قحطی نام برده میشود.
زمانی که او سومین مهر را شکاند، شنیدم که سومین موجود زنده میگوید، «بیا!» من نگاه کردم، و دیدم، یک اسب سیاه را، و کسی که روی آن نشسته بود یک ترازو در دستش داشت. و چیزی همچون آوایی در میانهی چهار موجود زنده شنیدم که میگوید، «یک کوارت گندم برای یک دناریوس، و سه کوارت جو برای یک دناریوس؛ و به روغن و شراب آسیب نزن.»
سوار اسب رنگپریده
چهارمین و واپسین سوار از چهار سوار آخرالزمان بر روی اسبی سوار است که در نگارشهای گوناگون با رنگهایی همچون رنگپریده، خاکستری، سبز و زرد توصیف میشود. با این وجود بیش از همه این اسب را رنگپریده میدانند؛ چرا که چهارمین سوار مرگ است و پیکر بیجان انسان نیز رنگپریده. از بین چهار سوار پایان دنیا، تنها به این سوار به شکل آشکار یک نام (مرگ) داده شده است. مرگ نه همانند دو سوار نخست جنگافزار دارد و نه همچون سوار سوم یک ابزار. به جایش به دنبال این سوار هیدیس (یا هادس) حرکت میکند. هیدیس در اساطیر یونان فرمانروای سرزمین مردگان بود ولی در دیدگاه مسیحیت از هیدیس به عنوان سرزمین مردگان یاد میشود.
هنگامی که بره چهارمین مهر را شکاند، آوای چهارمین موجود زنده را شنیدم که میگوید، «بیا!» من نگاه کردم، و دیدم، یک اسب خاکستری را؛ و کسی که رویش نشسته بود نام مرگ را داشت، و هیدیس به دنبالش بود. اختیار یک چهارم زمین به آنها داده شد، تا بکشند با شمشیر، و قحطی، و طاعون، و با حیوانات وحشی زمین.
چهار سوار آخرالزمان در مدیومهای گوناگون
همان گونه که در پیشگفتار بیان شد، این چهار سوار پایان دنیا راه خود را به دنیای هنر، ادبیات و سرگرمی پیدا کردهاند. گاهی به شکل سرراست از این شخصیتها بهره برداری میشود. بعضی اوقات چهار سوار آخرالزمان با دگرگونیها و تغییراتی مورد استفاده قرار میگیرند. برخی زمانها هم تنها به برداشت سطحی و تماتیک از آنها بسنده میشود.
در دنیای فیلمها ساختههایی همچون Pale Rider سال ۱۹۸۵، Now You See Me سال ۲۰۱۳ و Knock at the Cabin سال ۲۰۲۳ مفهوم چهار سوار پایان دنیا را به بازی میگیرند. سریالهایی همانند The Messengers و Supernatural شبکهی سیدبلیو و Sleepy Hollow شبکهی فاکس در بخشهایی از داستان خود از چهار سوار آخرالزمان استفاده میکنند.
در دنیای کتابها نیز میتوان برداشتهایی از چهار سوار را یافت. برای نمونه میتوان به The Four Horsemen of the Apocalypse سال ۱۹۱۶ نوشتهی ویسنته بلاسکو ایبانز به زبان اسپانیایی اشاره کرد که خود این نوشته الهامبخش دو فیلم سینمایی بود. یا میشود به سراغ رمان Good Omens سال ۱۹۹۰ نوشتهی تری پرچت و نیل گیمن رفت که خاستگاه سریال Good Omens شبکهی بیبیسیست.
چهار سوار آخرالزمان را حتی در دنیای کمیکها نیز میتوان یافت. به طور سرشناستر، در ماجراهای ایکس-منِ مارول، یک جهشیافته با نام آپوکالیپس از چهار سوار بهره میبرد. این ماجرا خود الهامبخش فیلم X-Men: Apocalypse بود. سری East of West ایمیج کامکیز که به دست جاناتان هیکمن پدید آمده است نیز از مفهوم چهار سوار بهره میبرد. مانگای Chainsaw Man هم از چهار سوار آخرالزمان استفاده میکند.
سرشناسترین مثال از استفاده از چهار سوار پایان دنیا در دنیای بازیهای ویدیویی را نیز میتوان در فرانچایز Darksiders جست و جو کرد. در هر کدام از این سری بازیها، پلیرها کنترل یکی از سوارها را برعهده میگیرند و گاهی در طی روند داستانی با دیگر سوارها نیز دیدار میکنند.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
خیلی خوب بود صدآفرین
واقعا جالب بود
از چهار سوارکار توی میم ها هم خیلی استفاده میشه
تو wow هم چهارسوارکار هست ولی همه شون نماد مرگ🗿
https://s6.uupload.ir/files/new_four_horsemen_1_iqvn.jpg
خیلی جالبه
تو اکثر فرهنگها و افسانهها ، آخرالزمان و پایان دنیا با ظهور چند نفر آغاز میشه
بازهم اسطوره شناسی تطبیقی
خیلی مقاله جالبی بود
توی انیمیشن hollow ( حفره )
این چهار تا سوار کار وجود دارن
البته یکم متفاوت تر
تو انیمیشن اینطوریه که :
مرگ یک اسکلت سیاه پوش هست که یک داس داره و اسبش سفیده
جنگ شبیه یک آدم زره پوشه که اسبش قرمزه و اونم زره جنگی پوشیده
قحطی یک اسکلت مومیای پیچ شدس که اسبش سبز رنگه و پاهاش و سرش مومیایی پیچ شده
بیماری یا مریضی یک آدم با پوست سبز رنگ هست که رنگ اسبش کرمی و چشماش قرمز هست