ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

نقد
فیلم سینمایی

نقد فیلم Monster | یک هیولای پرظرافت

روایت یک داستان از سه منظر متفاوت!

حمزه سروری
نوشته شده توسط حمزه سروری | ۱۱ فروردین ۱۴۰۲ | ۱۳:۰۰

آیا حقیقتی وجود دارد؟ و اگر جواب مثبت است آیا کسی وجود دارد که واقعاً آن را لمس کرده باشد؟ زمانی که خبر اتفاقی را می‌شنویم، تا چه حد می‌توانیم مطمئن باشیم که واقعیتِ آن اتفاق به ما رسیده است؟ تا چه حد خودمان درگیر قضاوت‌های ناآگاهانه هستیم و طبق آن‌ها واکنش نشان می‌دهیم؟ فیلم Monster، اثری است که با ظرافت به این مسائل می‌پردازد. پس در ادامه با نقد و بررسی فیلم هیولا همراه ویجیاتو باشید.

هیروکازو کره-ادا (Hirokazu Kore-eda)، کارگردانی این فیلم درام را برعهده داشته است و باز هم توانسته فیلمی باکیفیت تولید کند. البته نویسندگی فیلمنامه‌ی Monster برعهده‌ی او نبوده و این داستان توسط یوجی ساکاموتو (Yoji Sakamoto) خلق شده است. این دومین باری می‌باشد که کره-ادا، فیلمی کارگردانی کرده که نویسندگی‌اش را خودش انجام نداده. با این وجود، او رابطه‌اش با ساکاموتو را بسیار مثبت و نزدیک می‌داند، بارها نیز درباره‌ی نظرات و ایده‌آل‌های مشترک‌شان سخن گفته است. ساکاموتو نیز، کره-ادا را یکی از بهترین کارگردان‌ها و فیلمنامه‌ نویس‌های حال حاضر دنیا می‌داند و او را یکی از چهره‌های تأثیرگذار بر داستان نویسی خود توصیف کرده است. همکاری این دو فیلمی به بار آورده که عصاره‌ و ترکیبی بسیار باکیفیت از تجربه‌ی این دو نفر در سینما می‌باشد.

یک قصه و سه روایت

نقد فیلم Monster

داستان در ابتدا با رفتار عجیبی که میناتو موگینو، دانش آموز کلاس پنجم از خود بروز می‌دهد آغاز می‌شود و این جریانات را از دیدگاه مادر دلسوزش می‌بینیم. از حرکات عجیب او می‌توان به کوتاه کردن یکهویی موهایش اشاره کرد یا رفتن به تونل قطار آن‌هم در نیمه شب یا بیرون پریدن از ماشین در حال حرکت! مادر میناتو یعنی سائوری موگینو، در مدرسه‌ای که او درس می‌خواند پرس و جو می‌کند و مقصر این اتفاقات را معلمش یعنی آقای هوری می‌یابد، چرا که فکر می‌کند رفتار بد و خشونت بار آقای هوری منجر به رفتار مخرب میناتو شده است.

با دیدن اولین روایت هیولا، احتمالاً اکثر بینندگان خیلی زود انگشت اتهام را به سوی آقای هوری نشانه می‌روند. در واقع، یکی از اهداف فیلم برای بیان پیامش از همین دریچه گذر می‌کند؛ ابتدا داستان به شکلی کاملاً یک طرفه روایت می‌شود تا ما با قضاوت‌های اخلاقی همیشگی، کسی را بد یا خوب در نظر بگیریم و سپس با دیدن دیگر روایت‌ها به قضاوت زودهنگام خود پی ببریم.

اما مشخصاً داستان به همینجا ختم نمی‌شود و پس از روایت اول، مستقیماً به سراغ کسی می‌رویم که او را خیلی زود بد در نظر گرفته بودیم، یعنی آقای هوری. همان ابتدا مشخص می‌شود که برخلاف حدس و گمان‌های دیگران و همچنین مادر میناتو، او در شب آتش‌سوزی در حال عیاشی و خوشگذرانی نبوده است. در واقع، بخشی از روایتِ دوم که از دیدگاه آقای هوری روایت می‌شود، به بیننده نشان می‌دهد که او انسانی متعهد می‌باشد و آنچه درباره عیاشی و فساد اخلاقی‌اش رواج یافته بود نیز یک قضاوت احساسی و زودهنگام می‌باشد. در سکانس‌های بعدی باز بهتر متوجه می‌شویم که چقدر زود و به اشتباه آقای هوری را مقصر اتفاقات روی داده برای میناتو دانسته‌ایم؛ نه تنها خصومتی بین آن‌ها شکل نگرفته، بلکه همه چیز واقعاً تصادفی جلو رفته است!

در سومین روایت فیلم است که به واقعیت ماجرا نزدیک می‌شویم و «تا حدودی» به آن پی می‌بریم. کلمه‌ی تا حدودی را داخل گیومه گذاشتم تا اشاره‌ای داشته باشم به یکی از مضامین فیلم، که در واقع عدم وجود حقیقتی غایی، می‌باشد. در این روایت، راوی قصه خود میناتو موگینو است؛ در اینجا متوجه می‌شویم که دلیل رفتار عجیب او رابطه‌اش با پسری به نام یوری هوشیکاوا می‌باشد و سعی داشته این رابطه را پنهان کند. اما همانطور که گفته شد، نویسنده از بستن خیلی از ماجراها به شکلی سنتی و نتیجه‌دار بازداری می‌کند و تعدادی از مسائل به همان شکل مبهم باقی می‌مانند.

قصه‌ای درباره‌ی معصومیت، تراما و قضاوت

نقد فیلم Monster

فیلم Monster به موضوعات مختلفی می‌پردازد؛ در واقع، هر قصه و هر راوی چیزهایی برای گفتن از دریچه‌های مختلف دارند. قصه‌ی سائوری میناتو و آقای معلم، به قضاوت‌های روزمره‌ی ما اشاره می‌کند و با هنرمندی هرچه تمام‌تر نشان می‌دهد که ممکن است ما چه ساده فریب ظواهر یک اتفاق را بخوریم.

در همان اثنا، مسئله‌ی روابط سیستماتیکِ قدرت و زندگی مردم عادی و طبقه‌ی کارگر نیز به شکلی مختصر پوشش داده می‌شود؛ مدیر مدرسه برای جلوگیری از خدشه دار کردن نام مدرسه و عدم انسداد راه‌های ورود پول به مدرسه، ترجیح می‌دهد که آقای هوری را قربانی کند! چون اگر او قربانی نشود، خیلی راحت ممکن می‌بود دیگر والدین هم اقدامی مشابه با سائوری موگینو انجام بدهند و اعتبار مدرسه از بین برود. پس نتیجتاً، آقای هوری با وجود بی‌گناه بودن، قربانی روابط قدرت می‌شود. همچنین می‌توان به عباراتی که گاه بر روی لباس بچه‌ها دیده می‌شود اشاره کرد: «طبقه‌ی کارگر»، «روحیه‌ی شهری» و... که نشان می‌دهد فیلم Monster در بطن خود روابط قدرت و زندگی طبقه‌ی کارگر را مدنظر داشته است.

این موضوع البته در سکانس‌های پایانی فیلم و در رابطه‌ی میناتو و یوری به خوبی بازتاب می‌شود؛ واگن متروکه‌ای که این دو به مرور تبدیل به مکانی برای آسودن خود می‌کنند، جایی است خارج از مرزهای ساخته شده توسط جامعه، نظام آموزشی و حتی خانواده! آن قطار از دید نویسنده‌ی این متن تمام آن چیزی را در باطن خود دارد که فیلم سعی داشته به نمایش بگذارد: یعنی پیدا کردن معصومیت خارج از تمامی ساختارهای تحمیلی از دنیای بیرون.

یوری و میناتو، هر دو در وهله‌ای از زندگی خود قرار دارند که خمیره‌ی شخصیتی آن‌ها در آنجا شکل می‌گیرد؛ بگذارید اینطور بگوییم که دنیای بیرون دارد آن‌ها را تبدیل به شکلی خاص می‌کند. آن‌ها با گریختن از آنجا به دنیایی معصومانه پناه می‌برند که هیولاهای دنیای بیرون از آن دور هستند. هیولاهایی نظیرِ پدر یوری، قصه‌ی مغز خوک، یارکشی‌های کودکانه در مدرسه، قضاوت‌های زودهنگام و... . در آن قطار یک دوستی کاملاً بی‌آلایش و معصومانه می‌بینیم که بر اساس عمیق‌ترین احساس اعتماد شکل گرفته، اعتماد و معصومیتی که در دنیای بیرون خدشه‌دار شده است.

همچنین باید به مفهوم تراما و نمود آن در فیلم Monster هم اشاره کرد. چه بسا که کلیدی‌ترین مفهوم فیلم نیز همین تراما باشد و کلمه‌ی هیولا اشاره به آن داشته باشد. مصائب یوری هوشیکاوا در خانه و رابطه‌ی تاریکش با پدرِ سخت‌گیر و الکی‌اش، بر کل فیلم سایه انداخته است. چرا که او مجبور است به تنهایی این رنج را با خود حمل کند و از تمامی محیط‌ها مثل جمع‌های دوستان در مدرسه رانده بشود. تنها میناتو او را درک می‌کند و با او همراه می‌شود، چرا که او نیز به دلیل از دست دادن پدر، به نوعی می‌تواند تک‌افتادگی یوری را درک کند. مفهوم تراما، کنار آمدن با آن، دلایل آن و نتایج آن یکی از مضامین محوری در فیلم هیولا هستند؛ حتی شخصیت‌های بزرگسال مثل خانم مدیر، آقای هوری و مادر میناتو، همگی باید به نحوی با مفهوم خلأ، تراما و کمبود روبرو بشوند.

سکانسی نمادین در فیلم وجود دارد که در آن میناتو و خانم مدیر، در دفترش با سازهای بادی یک صدای مختصر درست می‌کنند که به شکلی سمبلیک پیام کلی فیلم را در رابطه با رنج، تراما و خود-فریبی‌های نشأت گرفته از آن را به نمایش می‌گذارد. خانم مدیر به میناتو می‌گوید: «تو فقط باید فوتش کنی، هیچ کاری از دست من و تو ساخته نیست». و پس از آن هر دو در سازهای بادی می‌دمند، انگار که تراماهای خود را در آن ریخته‌ باشند!

نقد فیلم Monster

هیولا و پست مدرنیسم؛ روایتی ضدِ راشومون!

یکی از مفاهیم مهم فیلم که در واقع فیلم هیولا را در مقابل روایتِ راشومونی قرار می‌دهد، عدم باور آن به حقیقت غایی است. در فیلم راشومون و آثاری که از آن تأثیر گرفته‌اند ما یک روایت را از چندین دریچه مشاهده می‌کنیم و از خلال آن‌ها متوجه می‌شویم که راوی‌های مختلف واقعیت را به نفع خودشان تغییر می‌دهند، اما نهایتاً یک روایت قابل اتکا وجود دارد. در فیلم هیولا، این مسئله به شکلی نمایش داده شده که آن را در مقابل راشومون قرار می‌دهد؛ روایت‌های مختلف از یک داستان با احساسات شخصیت‌های راوی ترکیب شده‌اند و به همین دلیل یک واقعیت غایی وجود ندارد! به عنوان مثال، یک ساختمان در ابتدای داستان آتش می‌گیرد و تا انتها متوجه نمی‌شویم که علت آتش‌سوزی دقیقاً چه بوده است؛ آیا یوری آن را آتش زده یا این فرض صرفاً گمان کودکانه‌ی میناتو می‌باشد؟ همین ابهام و عدم قطعیت برای چندین مسئله‌ی دیگر در فیلم Monster وجود دارد: علت مرگ کودک خردسالِ خانم مدیر، مسئله‌ی هیولا، یا قضیه‌ی کله‌ی خوک. خیلی از مسائل با وجود دیده شدن از دیدگاه‌های مختلف، مبهم و سربسته باقی می‌مانند که بیننده می‌تواند تلاش کند تا از حقیقت آن‌ها سر دربیاورد اما بعید است راه به جایی ببرد، چرا که خود فیلم نمی‌خواهد راه‌حلی نهایی ارائه کند و واقعیتی را ثابت در نظر بگیرد.

فیلم Monster برای روایت داستان خود از شیوه‌ای کاملاً پست-مدرن بهره می‌برد؛ یعنی از قواعد روایی سنتی و خطی استفاده نمی‌کند و بجایش یک سری جریانات اتفاق افتاده در مدت زمانی مشخص را از سه دیدگاه متفاوت به نمایش می‎‌گذارد. به عبارت دیگر، داستان از آشنایی میناتو و یوری آغاز می‌شود و تا سکانس باران سیل آسا ادامه پیدا می‌کند اما این بازه‌ی زمانی از طریق سه روایت متفاوت به نمایش گذاشته می‌شود که باعث بهم ریختگیِ خطی روایت می‌شود. بیننده خودش باید نظم این اتفاقات را پیدا کند.

نقد فیلم Monster

مولفه‌ی دیگری که باعث می‌شود فیلم هیولا در ضمره عناوین تأثیر گرفته از پست مدرنیسم قرار بگیرد، عدم اتکای آن به مضامین خوب و بد سنتی است. در واقع، نوکِ پیکان انتقاد فیلم به سوی همین مفهوم نشانه رفته شده! به مرور که با این فیلم همراه می‌شویم، متوجه می‌شویم قضاوت‌های ما درباره‌ی تمامی شخصیت‌ها تا حدودی اشتباه بوده است و گاه حتی یک شخصیت برعکس آنچه که در ابتدا نشان داده شده بود، ظاهر می‌شود. خیلی از اتفاقاتی که در خلال فیلم می‌افتند واقعیت‌شان در پسِ گمان‌ها و منظرهای روایی مختلف پنهان شده است؛ مثلاً سکانسی که آقای هوری به دنبال میناتو می‌دود، در روایت‌های سنتی‌تر که در آن یک اتفاق را می‌شد قضاوت اخلاقی کرد، آقای هوری را شرور نشان می‌داد، اما در اینجا از سه زاویه‌ی مختلف با آن روبرو می‌شویم و نهایتاً متوجه می‌شویم که هر روایت با احساسات راوی و قضاوت‌های او همراه شده است. همه‌چیز در اینجا مثل موسیقیِ بی‌معنای سازِ بادیِ خانم مدیر و میناتو تصادفی و بدون رویکرد اخلاقی روی می‌دهد.

پس نتیجتاً فیلم Monster در ساختار روایی خود، منظرگرایی را بر قطعیت‌گرایی ارجحیت می‌دهد و به همین دلیل در مقابل فیلمی مثل راشومون قرار می‌گیرد که رویه‌ای کاملاً متضاد در ارائه‌ی پیام خود دارد.

جمع اضداد در قاب‌های هیولا

نقد فیلم Monster

همانطور که در داستان فیلم شاهد روبرو شدن تضادهایی از قبیل معصومیت و آلودگی، خردسالی و بزرگسالی، رنج و آسودگی هستیم، در قاب‌های فیلم نیز چنین تضادی به چشم می‌خورد و انگار که در هم تنیده شده‌اند. بعضی از سکانس‌های فیلم گل آلود و تاریک هستند و بعضی دیگر کاملاً روشن، معصومانه و در دشتی زیبا جریان می‌یابند. در واقع، این تسلط و هنر تیم کارگردانی را می‌رساند که توانسته به خوبی این اضداد را نه تنها در قالب داستان بلکه در قالب تصاویر فیلم‌برداری شده نیز جای بدهد.

جای‌گیری دوربین و اشیا گاهی اوقات واقعاً کاری می‌کند که فیلم را متوقف کنید و چند ثانیه‌ای آن نما را بنگرید. این زیبایی‌های تنها بصری نیستند و گاه سمبل‌هایی از دل آن صحنه بیرون می‌آید که با مفاهیم کلی داستان در ارتباط هستند.

در رابطه با موسیقی نیز بد نیست چند کلمه‌ای نوشت! چرا که با وجود کمیتِ پایین، کیفیت آن باعث غنایش می‌شود. تنها چند قطعه‌ی کوتاه و ساده‌ی پیانو که توسط ریوئیچی ساکاموتو ساخته شده‌اند در طول فیلم پخش می‌شود، اما جایگذاری مناسب آن‌ها باعث می‌شود که تأثیر خود را به خوبی بر روی بیننده بگذارند.

جمع بندی

فیلم Monster یکی دیگر از فیلم‌های باکیفیت ساخته شده توسط هیروکازو کره-ادا می‌باشد. فیلمی فکر شده، پرمغز و مهم‌تر از همه زیبا که می‌تواند طرفداران جدی‌ترِ سینما را به راحتی مجذوب خود کند. بطور کلی اگر از فضای پر سر و صدای فیلم‌های هالیوودی خسته شده‌اید بد نیست فرصتی به این درامای درجه یک بدهید و یک تجربه‌ی ماندگار داشته باشید. فیلم هیولا بدون شک یکی از فیلم‌های برتر سال 2023 است.

امتیاز: 9 از 10

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید

مطالب پیشنهادی