نقد فیلم دوشیزه (Damsel) | فانتزی فمینیستی
در آخرین تلاش نتفلیکس برای روایت یک افسانه فمینیستی ما با «دوشیزه» میلی بابی براون روبرو هستیم؛ باید بدانید فیلم Damsel اثری نیست که تأثیر ماندگاری از خود بر جای بگذارد. در واقع ما با ...
در آخرین تلاش نتفلیکس برای روایت یک افسانه فمینیستی ما با «دوشیزه» میلی بابی براون روبرو هستیم؛ باید بدانید فیلم Damsel اثری نیست که تأثیر ماندگاری از خود بر جای بگذارد. در واقع ما با یک افسانه فمینیستی عمیقاً ناقص روبرو هستیم که مشکل اصلی آن در فیلمنامه است. در ادامه برای آشنایی بیشتر با این اثر سینمایی همراه نقد فیلم دوشیزه (Damsel) از ویجیاتو باشید.
فیلم Damsel داستان ماجراجویی پرنسس الودی (میلی بابی براون) را روایت میکند. الودی به جای رویای ازدواج با یک شاهزاده خوش تیپ، باید با یک اژدهای آتشین روبرو شود. این یک افسانه برای دختران کوچک نیست، بلکه یک داستان فمینیستی درباره قدرت و استقلال بانوان است. این فیلم توسط خوان کارلوس فرسنادیو اسپانیایی کارگردانی شده است و داستان الودی شجاع و باهوش را روایت میکند که بدون اینکه بداند این یک تله است، موافقت میکند با یک شاهزاده خوش تیپ ازدواج کند. اما نکته اینجاست که خانواده سلطنتی میخواهند او را قربانی کنند تا بدهی قدیمی خود به یک هیولا را بپردازند، بنابراین او را با اژدهای آتشین تنها به غاری تاریک میاندازند. در این فضا الودی نمیتواند روی کمک کسی حساب کند، حتی نامزدش که به او خیانت کرده است. بنابراین او باید از عقل و قدرت خود برای زنده ماندن و فرار استفاده کند.
خب پیش از بررسی خود فیلم باید بدانید فانتزی جدید نتفلیکس برآمده از یک قصه یا ضربالمثل استعاری غربی است که به «دوشیزه درمانده» اشاره دارد. در این قصه شناخته شده یک زن جوان در موقعیتی مضر و خطرناک (بیشتر اوقات در نتیجه بی کفایتی مردان) قرار میگیرد. در واقع زن جوانی که در این موقعیت قرار گرفته ترسیده و سرگردان است. او همچنین تحت آزمایشات و مصیبتهای شدید قرار میگیرد تا اینکه در نهایت توسط یک قهرمان مرد نجات پیدا میکند. اما نکته مهم اینجاست که هدف فیلم «دوشیزه» متفاوت بودن است. این یعنی در داستان این فیلم مردی نیست که زن جوان را نجات دهد، و این خود دختر است که تنها قهرمان ماست.
این رویکرد فیلم نشان دهنده یک پیام روشن برای توانمندسازی زنان است؛ موضوعی که در کل فیلم به شدت مورد توجه است. شاید بگویید چرا این را میگویم؟! اگر فیلم را تماشا کنید متوجه خواهید شد که ما به وضوح میبینیم که چگونه ازدواج در این اثر سینمایی، از نظر تاریخی، شبیه قربانی شدن انسان به نمایش درآمده است. آن هم جایی که یک زن جوان درمانده تابع هوسهای خانواده جدیدش است. جدای از این در همان ابتدای فیلم، صدایی با افتخار اعلام میکند که این داستان دیگری در مورد یک شوالیه شجاع با زره آهنین نیست که یک عروسک بیدفاع را از دست یک اژدها نجات میدهد. این یعنی بیایید به کلیشههای جنسیتی نه بگوییم!
اکنون بحث من این است که نه گفتن به چینین کلیشهای، نیاز به یک داستان بهتر و پختهتر دارد. اما کاری که این فیلم در رساندن پیامش میکند، استفاده از همان کلیشههای به ظاهر مردانه در قامت یک زن است. این حرف یعنی اکنون میلی بابی براون با پیروی کورکورانه از قهرمانان فیلمهای اکشن مردانه از گذشته، این کلیشهها را دوباره تکرار میکند. خب نکته اینجاست که قهرمان قصه یک دختر نوجوان است، و این دختر در چنین ساختار سخت مردانهای حکم یک لارا کرافت را پیدا میکند که ناگهان بدل به یک قهرمان شبیه به جانمک کلین فیلمهای جان سخت میشود.
ساده بگویم باور این موقعیت برای من مخاطب سخت است؛ چون فیلمساز خیلی روشن یک جابهجایی انجام داده و شخصیت نوجوان میلی بابی براون در قامت شخصیت الودی را جای مردان سرسخت ژانر اکشن قرار داده است. اگر کمی بیشتر به این فیلم و موقعیتهای طراحی شدهاش برای قهرمان فیلم توجه کنید متوجه خواهید شد که شخصیت الودی سرسختانه به درون یک غار سقوط میکند، اما پس از لحظهای مانند راکی بالبوآ در فضای برفی شوروی، آماده مبارزه رو در رو با یک اژدهاست. او حتی با پای برهنه از میان گذرگاههای باریک غارها با منبع نوری ناچیز، مانند جان مککلین در لوله تهویه با فندک، راه میرود. او خود را برای نبرد سرنوشتساز با هیولا آماده میکند و زخمهای خود را با مخاط شفابخش آغشته میکند، درست مانند کاری که شوارتزنگر با گِل در رویارویی با شکارچی فضایی در غارتگر انجام داد.
با این تفاسیر مشکل من با فیلم وجود یک فیلمنامه مضحک کپی شده و مدل اجرای آن است؛ شاید وجود چنین قهرمانی در موقعیتهای خاص اگر خیلی مضحک به نظر نمیرسید همه اینها می توانست بسیار چشمگیر به نظر برسد. همچنان که اگر یک قهرمان زن درست تصویر شود من نیز از آن استقبال میکنم. توجه داشته باشید سینما به وفور شخصیتهای زن قوی و جنگجویان سرسختی را ارائه کرده است (امروزه الن ریپلی قبل از هر چیز به ذهن میرسد). اما بحث اجرای طرح نکته مهم داستان است.
راستش را بخواهید معلوم است که میلی بابی براون میخواهد خود را نماد قدرت زنان بداند و این رویهای است که در آثار نتفلیکسی او به چشم میآید. حتی منتقدانی که به اتفاق آرا از «انولا هولمز» به دور از نکات منفی برجسته آن ستایش کردند، در جایی صبر خود را از دست دادند، و ترحم فمینیستی در اینجا دیگر چندان نجات دهنده نیست. مشکل واقعی این است که ماجراهای فیلم دوشیزه آنقدر بدوی و ابتدایی اجرا میشوند که حتی در چارچوب ژانر فانتزی متعارف به عنوان یک کپی کاری غیرقابل قبول تلقی میشود. توجه داشته باشید در این فیلم، دختری پابرهنه با لباسی کهنه ضربات خوبی به اژدهایی آتشین میزند که در عرض دو ثانیه دشمنان مرد درمانده را مانند گوجهفرنگیهای رسیده در هم میکوبد.
وضعیت کپی از آثار اکشن در دوشیزه به گونهای است که در یک نقطه، هیولای مخوف درون غار ناگهان به روشهایی مشابه شخصیت تی-۱۰۰۰ در نابودگر ۲: روز داوری متوسل میشود و به پدر قهرمان فیلم دستور میدهد که دخترش را صدا کند و سپس یک چنگال تیز در بدن پدر بدبخت فرو میبرد. خب اگر سازندگان فیلم کمی مبتکرتر یا حیلهگرتر بودند، میتوانستند مسیر جوردن پیل و اولین فیلم او یعنی Get Out را طی کنند و چیزی خارقالعادهتر، مرموزتر و هیجانانگیزتر ارائه دهند. در آنجا، اگر به خاطر داشته باشید، شخصیت دانیل کالویا نیز به دیدار خانواده دیوانه همسر خود رفت و تقریباً قربانی یک مراسم عجیب و غریب شد.
اما در این فیلم، نه کارگردان نامزد اسکار شده فیلم ترسناک زامبی ۲۸ هفته بعد، یعنی خوان کارلوس فرسنادیو، نه فیلمنامه نویس دهمین فیلم سریع و خشمگین، یعنی دن مازو، و نه خود نتفلیکس به وضوح مخاطب جدی را هدف قرار نمیدهند. آنها یک فیلم بلاکباستر فمینیستی را ارائه میدهند که برای سرگرمی شب جمعه برای دختران دوازده ساله مناسب است. در یک کلام، بیایید ساده و شیک مخالف باشیم، اینجا جای افراد مسنتر نیست.
جدای از این تک تک شخصیتهای این فیلم از مقوا ساخته شدهاند، و این نکتهای است که چشمپوشی از آن سخت است. البته پتانسیلی در روایت «دوشیزه» آن هم در پرده میانی فیلم وجود دارد، اما انتخابهای سبکی و ضعفهای ذاتی فیلمنامه آن را ناامیدکننده میکند. از سوی دیگر جلوههای بصری تحت سلطه CGI نه چندان مناسب است، که باعث میشود مخاطب احساس کند که همه مناظر آن توسط یک هوش مصنوعی بد خلق شدهاند. شاید نورپردازی و لحن ترسناک فیلم در معرفی و نمایش اژدها را بتوان از نکات مثبت فیلم دانست.
در نتیجه باید گفت: در نبرد با یک دشمن استعاری غیرقابل غلبه، شخصیت اصلی فیلم «دوشیزه» دختری نوجوان است که قدرتی برابر شوارتزنگر، استالونه و بروس ویلیس دارد و فیلمنامهنویس تا توانسته قهرمانان کلاسیک ژانر اکشن را به دل این اثر فانتزی آورده است. اما سازندگان فیلم فراموش کردهاند که حداقل برخی از ویژگیهای فردی و شخصیتی آن قهرمانان مرد را نیز به شخصیت الودی بدهند، و این بسیار شیواتر از بیان کلیشهای توانمندسازی دختران برای رسیدن به هدفی خاص به نظر میرسد.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
لعنت به فمنیسم که تمام فیلمها و ابرقهرمانهای جذابمون رو هم داره به لجن میکشه
امیدوارم اون چند ده تریلیون دلار تو آتیش بسوزه تا کسی دنبال پول ونگارد و اون یکی شرکت سرمایهگذاری نباشه
ر*د؛ن به همه چیز
دلیلی نداره اینقد در برابر تغییر مقاومت کنید . قرار نیست که همیشه دنیا یک جور باشه . آره میدونم اینکه بخواید عقاید جدید رو قبول کنید مجبور میشید از حاشیه امن خودتون و چیزایی که یک عمر فکر میکردید درسته خارج بشید ولی راه پیشرفت بشر همینه
چیزی که غلط غلط
اهمیتی ندارد که تو دنیا پذیرفته شده باشه یا نه
و البته زیاد هم حرص نخورید اون زمان که انقلاب جنسی رخ داد نقش اجداد شما که اتفاقا مخالف هم بودن چی بود؟ آفرین هویج . حالا میتونی بگی نقش امثال تو در تغییرات دنیای مدرن چیه ؟
از یه هفته پیش تا چند روز پیش، بنگاه های خبری فمینیست ها شروع به بمباران خبری کردند که آی ایرلندی ها دارن میرن قانونی اساسیشون رو تغییر بدهند و همجنس بازی رو ازدواج کنند و نقش زن ها رو توی قانون تغییر بدن و سقط جنین رو به یه حق غیرقابل انکار تبدیل کنند و ما فمینیست ها دنیا رو تغییر میدیم و فلان و بهمان.
اما یه دو سه روزه هیچ خبری راجع به ایرلند نمیذارند.
میدونید چرا؟ چون طرح شکست خورد و کاتولیک ها ایرلند را همچنان مصون از فمینیسم و ال جی بی تیسم نگه داشتند... XD
دقیقا درست گفتی داداشم اروپایی و آمریکایی ها هم فهمیدند دیگه باید زبان اینها را کوته کنند چون تمام غرب به گوه کشیدند با کار هاشون من دارم رصد میکنم و میدونم که الان گی ها را در خود آمریکا هم قبول نمیکنن فمنیست هم یک فرقه ضاله بود که داره نابود میشه به جز یک عده زن تنها و افسرده کسی دیگه پیگیرش نیست در غرب
عزیز فمنیست ها اصلا آدم های بدی نیستند ولی اینهایی که شما دارید میگید یک تعداد فرد کثیف فقط برای تنش هستند در اصل اصلا دیگه دلیلی برای وجود فمنیست وجود ندارد چون حقوق مرد زن مساوی شده و فقط گروه های کثیفی مثل این افرادی که شما مثال زدید هستند وجزو نژاد پرستی کاره دیگه ای بلند نیستند. هیچوقت فمنیست های صد سال پیش رو با این افراد به ظاهر فمنیست رو مقایسه نکنید
با اون قسمت حرفت که گفتی «دیگه دلیلی برای وجود فمنیسم وجود ندارد چون حقوق مرد و زن مساوی شده» موافقم. البته در تکمیل صحبتت اضافه میکنم که در اصل هیچ وقت دلیلی برای ایدئولوژی فمینیسم وجود نداشته چون عدم تساوی حقوق زن و مرد در صد سال گذشته برخلاف آموزههای اصلی فمینیسم هیچگاه ناشی از «مردسالاری» سیستماتیک نبوده بلکه به دلیل قدرت طلبی حاکمان، شرایط اقتصادی، ماهیت مشاغل، محدودیتهای پزشکی و بهداشتی و عواملی از این دست بوده. منظورم این نیست که حقوق مدنی بدون مطالبه افراد به اونها داده میشه. همیشه مطالبهگری لازم بوده و خواهد بود. صحبتم در مورد اصولی هست که فمینیسم در رابطه با دلایل این نابرابری و نحوه رسیدن به برابری از همان موج اول خود بیان کرده و هنوز به تبلیغ اون میپردازه. مثلا براساس تبلیغات فمینیستها (نمونه آن در فیلم Suffragette) اکثرا تصور میکنند که مردان مدتها قبل از زنان از حق رای برخوردار بودند و زنان با تحمل سختیها و مخالفتهای زیاد از طرف اکثریت مردان توانستند در اوایل قرن بیستم از این حق برخوردار شوند در حالیکه این تحولات یک روند پیوسته رو داشته و مردان هم از این تغییرات حمایت میکردند. در انگلستان طبق قانون سال ۱۸۶۷ فقط درصد کمی از مردان ثروتمند با اموال و داراییها زیاد حق رای داشتند. در سال ۱۸۸۴ کمی قوانین اصلاح شد و درصد بیشتری از مردان توانستند رای بدهند، در سال ۱۹۱۸ همزمان با اعطای حق رای به زنان بالای ۳۰ سال، برای اولین بار تمامی مردان بالای ۲۱ سال صاحب حق رای شدند (و البته ملزم به خدمت سربازی همزمان با جنگ جهانی اول!) و نهایتا در سال ۱۹۲۸ تمامی زنان و مردان بالای ۲۱ سال حق رای پیدا کردند.
همجنس گرایی درسته که ترجمه واژه homosexuality هست . لطفا هوموفوب نباشید
برات متاسفم یه عده ای اومدن یکسری تفکرات پوسیده که زنان بهتر از مردانن و فلان و بهمان که کاملا تو باربی مشخص بود رو مطرح کردن یه گروه ساختن تو یک جوری دفاع میکنی انگار چه خبره انگ هم که به دوستان میزنی همه چی باید برابر باشه که تو کشورای غربی معمولا هست به نظرم تو بهتره برگردی بری ببینی همون افراد هویج چه کسایی بودن
تا به بی ارزشی نقش منو تو تو این جامعه پی ببری و انقدر خود بزرگ بین نباشی