ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

سریال

نقد سریال X-Men ’97 (مردان ایکس ۹۷)

ایکس من ۹۷ یکی از بهترین کارهایی است که مارول در پنج سال اخیر انجام داده است.

اهورا نصرالهی
نوشته شده توسط اهورا نصرالهی | ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ | ۱۳:۰۰

در یک چیز شکی نیست و آن هم این است که مارول روزهای خوبی را نمی‌گذارند. استودیویی که چند سال پیش در هر جایی همه از فیلم‌هایش صحبت می‌کردند و برای دیدن Avengers: End Game حاضر بودند هرچیزی که دارند را بدهند، الآن تبدیل به استودیویی منفور شده و دیگر آن هیجان برای آثارش وجود ندارد. فازهای چهارم و پنجم مارول سعی کردند که داستان‌هایی عمیق‌تر به همراه غافلگیری‌های فراوانی را ارائه بدهند که هم منتقدان راضی باشند و هم هواداران. اما کمتر اثری وجود دارد که توانسته باشد یادآور روزهای اوج مارول باشد. ایکس من ۹۷ نیز زیر این فشار قرار داشت. ایکس من ۹۷ به جز اینکه قرار است ادامه سریال محبوب دهه نودش باشد،‌ هیجان دیگری درباره‌اش وجود نداشت. به هر حال، سازندگان سریال به جای اینکه زیر این فشار خورد شوند، اثری ساخته‌اند که هم شما را می‌خنداند،‌ به وحشت می‌اندازد و اشکتان را هم در می‌آورد. سریالی که بی‌شک،‌ جز خارق العاده‌ترین آثار ابرقهرمانی محسوب می‌شود. حال،‌ چه چیز خاصی درباره ایکس من ۹۷ وجود دارد؟ با نقد این سریال همراه ویجیاتو باشید.

معرفی کوتاه سریال

سریال ایکس من ۹۷

ایکس من ۹۷ انیمیشنی سریالی در ژانر ابرقهرمانی است و چیس کانلی،‌ امی یونمورا و جیک کاستورنا کارگردانان این سریال هستند. جورج بوزا،‌ کال داد،‌ هالی چو و ری چیس از صداپیشگان این سریال هستند. وقایع داستان بعد از سریال ایکس من روایت می‌شود. حال که گروه پروفسور اگزاویر را از دست داده، باید به دنبال رهبری باشند که آن‌ها را هدایت کرده و از زیر این فشارها خارج کند. چیزی که انتظارش را ندارند،‌ بازگشت مگنیتو است و او ادعا دارد که قرار نیست فشار اضافه‌ای بر روی آنان باشد بلکه قصدش ادای دینش به پروفسور اگزوایر است. از سویی دیگر،‌ فشارها و تهدیدات برای از بین بردن جهش یافتگان روز به روز بیشتر می‌شود.

نوستالژی: امتیازی که سریال از آن بهره برد

بسیاری این مورد را یک ایراد می‌دانند: اینکه اثری نخواهد ریسک کند و قید و بندهای اثر اورجینالش را به چالش بکشاند. ایکس من ۹۷ تقریبا به چیزی دست نزده است و هر چیزی که از آن نوستالژی شیرین وجود داشته، نگه داشته و به نوعی سعی کرد از آن بهره ببرد. انیمیشن، صداپیشگان و اینترو همگی یادآور آن زیبایی خاص دهه نود هستند. پس چیز خاصی تغییر پیدا نکرده،‌ تنها به لطف تکنولوژی و استعداد بالای تیم صداپیشگی،‌ این بخش‌ها ارتقا یافتند و تجربه‌ای زیباتر و اثری تمیزتر را ارائه کرده‌اند.

کمئو و غافلگیری می‌خواهید؟ هیچ نگران نباشید!

سریال ایکس من ۹۷

امکان اسپویل سریال در بقیه مطلب وجود دارد.

در آثار مختلفی که ماورل تا به کنون ارائه کرده، سعی داشته هر بار به نوعی جهان‌های مختلف را باهم ترکیب کند و راهی برای غافلگیر کردن گاه و بی‌گاه مخاطب پیدا کند. به لطف ایده جهان‌های موازی، در برای حضور شخصیت‌های مختلف باز شد. از اسپایدرمن‌های مختلف بگیرید تا حضور ولورین در فیلم جدید ددپول، مارول تصمیم گرفت تا می‌تواند شیر جهان‌های موازی را بدوشد بدون آنکه اهمیت دهد چگونه و چطور قرار است به درستی از آن بهره ببرد. نتیجه آثاری همانند Spider-Man: No Way Home شد که بعد از گذشت چند سال،‌ بسیاری به این باور رسیده‌اند تنها دلیل موفقیتش زنده کردن نوستالژی‌هایشان بوده است. حتی حضور شخصیت‌های مختلف تبدیل به جک شده و انگار مارول راهی برای رهایی از این نفرین تازه ندارد. اما ایکس من ۹۷ به زیبایی این دو جهان را با هم ادغام کرده، گویی که انگار همه این شخصیت‌ها از قبل در داستان حضور دارند و باید انتظار مواجه با هرکدامشان را هر لحظه داشته باشیم.

واژه کمئو به نوعی در سریال بی‌معنی شده، زیرا حضور هر عضو اونجرز در این جهان قابل لمس است. از اشاره به اسپایدی تا مواجه شدن با کاپیتان آمریکا، رفتاری که ایکس من با آنان دارند مانند این است که بار اول نیست هم را می‌بینند! بنابراین آن همه زد و خورد برای زمینه چینی یک غافلگیری از بین رفته و ما مستقیم درگیر این تنش می‌شویم. به همین دلیل دخالت تی‌چالا در قسمت آخر و دعوای روگ با کاپیتان آمریکا ملموس می‌شوند. ایکس من ۹۷ در را برای حضور دوباره ابرقهرمانان محبوبی همچون کاپیتان آمریکا، آیرون من و حتی کوییک سیلور باز کرد و باید دید در فصل‌های بعدی چگونه از آن استفاده می‌کند.

مدارا یا جنگ؟ آیا چرخه خشونت قابل قطع شدن است؟

سریال ایکس من ۹۷

ایکس من ۹۷ پر از جنگ و تقلا برای ساختن جهانی بهتر است و هرکس،‌ خط فکری متفاوتی دارد. خط داستانی سریال سریع و پر از اتفاقات مختلف است و با این وجود،‌ به خوبی خودش را تا پایان خط می‌رساند. تنش اصلی سریال، همان تنش مقبولیت پیدا کردن بین مردم است. افرادی که جهش یافته صدا زده می‌شوند، یادآور همان اقلیت‌هایی هستند که سال‌های سال برای حقوق خود جنگیده‌اند و باز هم، انگار هیچ حرکتی نزده‌اند. جهش یافتگان ما هرچقدر بخواهند خیر نیت خودشان را نشان بدهند، کافی است شخصی یا گروهی از جهش یافتگان خلافی انجام دهند و دوباره عامه بهشان نفرت بورزند.

پروفسور اگزوایر دنبال ساختن تعادلی بین مردم و جهش یافتگان است. او می‌خواهد ثابت کند که امکانش هست این دو گروه بدون هیچ گونه خون و خون ریزی اضافه‌ای، در صلح کنار هم زندگی کنند و جهان را به جای بهتری تبدیل کنند. اما او نمی‌تواند پاسخی برای سوال همیشگی انسان پیدا کند: نکند روزی موجوداتی از ما بهتران بخواهند بر ما حکومت کنند؟ نفرینی که دچار جهش یافتگان است، قدرتمندی بالای آنان نسبت به انسانی معمولی است. پروفسور اگزوایر هرکاری کند،‌ نمی‌تواند جواب دقیقی به این سوال بدهد. ما همواره این ترس را نسبت به هرچیزی که کمی از ما پیشرفته است داریم. حال جواب انسان‌ها (اینجا منظور از انسان، بیشتر سفیدپوستان مسیحی است!) این است افراد اقلیت یا باید برده ما شوند یا باید مثل ما شوند.

آنتاگونیست سریال باستین است. او که خود جهش یافته است، راه صلح جهانی را برده کردن جهش یافتگان و پیشرفته کردن انسان‌ها است. حال دوباره این سوال برای مخاطب پدید می‌آید: اینکه خوب است! اما آیا جهش یافتگان باید تا آخر عمر بردگی و سپس انقراض را تجربه کنند؟ آیا قبول کردن مسیر باستین، یک فداکاری و از خودگذشتگی می‌شود؟ یا این حق جهش یافتگان است که بتوانند بدون استرس از بین رفتن و فحش خوردن، زندگی کنند؟‌ باستین دقیقا نقطه مقابل مگنیتو و جفتشان،‌ نقطه مقابل اگزوایر هستند. بنابراین ما با سه ایدئولوژی طرف هستیم: جهانی که بر پایه مدارا می‌گردد، جهانی که جهش یافتگان بر انسان‌ها تسلط دارد و جهانی که انسان‌ها بر جهش یافتگان.

سریال ایکس من ۹۷

ایکس من ۹۷ بیشتر از آنکه جنگ اگزوایر و مگنیتو باشد، جنگ ایدئولوژی مگنیتو با باستین است و به نوعی، جنگ مگنیتو با خودش. مگنیتو در برزخ بین مدارا و جنگ مانده و نمی‌داند آیا نشان دادن حسن نیت جهش یافتگان، ضامن سلامت آنان است یا خیر. او باور دارد که دولت تروریستی بیش نیست و در همین حین، می‌بیند که دولت با اعمالی خشن و تروریستی، سعی دارد افرادی را که به باور خودشان تروریست هستند از بین ببرد!‌ حال امکان مدارا با چنین افرادی مناسب است یا خیر؟‌ شاید جواب مگنیتو به این سوال مثبت بود. او مدارا را راهی بهتر برای زمینه چینی صلح بین انسان‌ها و جهش یافتگان دید. او حسن نیتش را به دولت نشان داد، اما باز هم سلاخی هم نوعانش را در قتل عام جنوشا دید. خشم مگنیتو از جایی اوج می‌گیرد که می‌فهمد دولت چقدر حاضر است پنهانی، برای قتل عام کردن جهش یافتگان هزینه کند اما حاضر نیست کمی با جهش یافتگان برای رسیدن به حق و حقوقشان کاری کند.

حال دوباره سوال اینجاست:‌ مدارا یا جنگ؟ ایکس من ۹۷ هیچ جواب دقیقی به ما نمی‌دهد. حتی با اینکه زمان در سریال مفهوم علمی تخیلی کلیشه‌ای خودش را داشته، باز هم به آن اعتمادی نیست. هزاران اتفاق ممکن است بیافتد که بر روی آن آینده تاثیر داشته باشد و دیدن و تجربه کردنش، باز هم برای اعتماد کردن به زمان حال و نجنگیدن با تهدیدات کافی نیست. مهم نیست چندین جهان وجود دارند که گروهی برده گروهی دیگر شده و تبدیل به آرمانشهر شده، آرمانشهری که نتوانسته بین مردمانش تعادلی به وجود بیاورد و تنها نتیجه‌اش اختلاف طبقاتی و بردگی است، پادآرمانشهری در پوشش آرمانشهر بیش نیست.

مگنیتو، باز به شیوه خودش، به پوچی خط فکری اگزوایر می‌رسد. اگزوایر نشان می‌دهد که هرچقدر قدرتمندان ظالم به کشت و کشتار «ضعیفان» و «اقلیت‌ها» ادامه دهند، در نهایت خود به دست افرادی که کشته نشدند و باقی ماندند به بدترین شکل ممکن از بین می‌روند. چرخه خشونتی که ادامه دارد و عطش انتقام، تنها به ادامه این چرخه کمک می‌کند. اگزوایر از مگنیتو می‌خواهد جنگ علیه انسان‌ها را متوقف کرده زیرا در نهایت، دیگر جهانی باقی نمی‌ماند. باز این دو راهی جلوی انسان است: آیا وقت بخشیدن فرا رسیده و ضعیفان، راهی دیگر برای مجازات قدرتمندان پیدا کنند یا باید سفت و سخت به انتقام چسبید و با همان خشونت جوابشان را بدهیم؟ (منظور از ضعیف، مقبولیت و سلطه‌ای است که جهش یافتگان آن را ندارند.)

سریال ایکس من ۹۷

درد و رنج‌هایی که مگنیتو کشیده، باعث شده بیشتر اوقات تنها به کشت و کشتار فکر کند. او کشته شدن خانواده‌اش را تجربه کرده و از قربانیان هولوکاست بوده و برایش، دلداری دیدن از شخصی مانند اگزوایر که به مراتب در وضعیت بهتری بوده، چیزی به جز یک شوخی نیست. پس جهان بینی مگنیتو ریشه‌ای عمیق‌تر دارد و برایش مدارا کردن با انسان‌ها، همانند مدارا کردن با کسانی است که خانواده‌اش را به قتل رساندند. هدف مگنیتو هرچقدر شوم به نظر برسد، از سر نگرانی، درد و اضطرابی است که ناخواسته متحمل شده است. او چیزی به جز میوه درخت نفرت انسان‌ها نیست.

اما بالاخره مگنیتو می‌فهمد که باید این گذشته را رها کردند. هرچند تلخ و برخلاف خواسته‌های خودش، اما ادامه دادن این نفرت چیزی به جز از دست رفتن همین افرادی که در کنارت هستند و به تو اهمیت می‌دهند ندارد. در قسمت آخر دیدیم که مگنیتو در ذهنش، توسط آب احاطه شده است. آبی که استعاره از درد و رنج‌های فراوانی بوده که مگنیتو تحمل کرده اما کسی نبوده که شنا یادش دهد و این ترس از غرق شدن، همواره او تسخیر کرده است. رهایی مگنیتو، به لطف خط فکری متفاوت اگزوایر و تحمل بالای او برای مدارا کردن، ممکن می‌شود و او تا حدی احساس رهایی پیدا می‌کند.

اما در مقابل مگنیتو، افرادی هم هستند که نتوانستند با نفرت کنار بیایند. باستین، از خطرناک‌ترین نمونه‌های ممکن برای نشان دادن ریشه نفرت در انسان است. کسی که از جهش یافتگان نهایت تنفر را دارد، از انسان‌ها بابت زیادی خوب بودنشان حالش بهم میخورد و نسبت به خودش خشم فراوانی دارد. شخصیتی که مدارا را چیزی به جز آسیب زدن بیشتر به جامعه نمی‌بیند و باور دارد ذات انسان، باعث می‌شود که به چنین کارهایی دست نزند. بنابراین آن سنتینل کردن انسان‌ها، ظاهر ارتقای انسانی دارد و در باطنش، ذات و هویت انسان را نابود می‌کند. باستین می‌خواهد به چیزی برسد که غیرممکن است. ساختن آرمانشهری بر پایه بردگی تنها بعدها نفرت و خشونت بیشتری را خلق می‌کند، حال هرچقدر در زمان خودش می‌خواهد آرام و پیشرفته باشد. در نهایت، او همانند ایکاریوس با بال‌های شکسته به سمت نور حرکت می‌کند و باید دید که آیا نابود شده، سقوط کرده یا در جهانی دیگر، قرار است به نقشه‌های خودش ادامه دهد.

در کنار مگنیتو و باستین، ما شاهد درگیری‌های فکری استورم نیز هستیم. او که از حالت ابرقهرمانی/جهش یافتگی خود خارج شده، طی اتفاقاتی با شیاطین درونش دیدار می‎‌کند. راه فراری برای او نیست و تنها با ایستادن در برابر آن جغد شوم، می‌تواند از این مرحله زندگی‌اش عبور کند. استورم به ما نشان می‌دهد که راه برگشتن به خود و بهتر شدن، ایستادن در برابر آن همه درد، رنج و ترسی است که کشیده‌ایم. سریال به زیبایی به این دو مفهوم پرداخته است: درد و رنج شما دلیل نمی‌شود که آن را بر دیگران تحمیل کنید و راه بزرگ شدن، قبول کردن خود و ایستادن و درک کردن ناامنی‌ها و ترس‌هایتان است.

خون، خون است. خانواده یک انتخاب است

سریال ایکس من ۹۷

مفهوم دیگری که سریال به آن می‌پردازد، خانواده است. اینکه آیا ربطی به خون و مسائل ژنتیکی دارد یا انتخاب ما است؟ ما شخصیت روبرتو یا سان اسپات را داریم. کسی که از خانواده پولداری آمده و با اینکه خانواده‌اش از این موضوع خبر داشته‌اند، به منظور سود خودشان او را از چشم دیگران پنهان کردند. اما ایکس من برای خود واقعی او ارزش قائل است. در واقع، خانواده آن چیزی نیست که خون مشخص می‌کند، بلکه انتخاب ما است. اینکه می‌خواهیم با چه کسانی باشیم، عاشق چه کسی شویم و با چه کسانی خنده‌هایمان را به اشتراک بگذاریم. از همه مهم‌تر، بخواهیم خودمان را برای چه کسانی فدا کنیم.  در قسمت بسیار زیبای Remember It، رمی یا گمبیت این موضوع را به ما ثابت می‌کند. علی رغم علاقه او به روگ و حسادتش به رابطه او با مگنیتو، وقتی بحث مبارزه و محافظت از دیگران می‌شود، دریغ نکرده و تا پای مرگ، مبارزه می‌کند. اگر ایکس من نبود، گمبیت برای روگ هیچ معنایی نداشت اما این احساس دوستی و محبت است که آن‌ها را به خانواده و تیم تبدیل کرده است.

اما گاهی این بحث خانواده آنقدر تنش برانگیز می‌شود که نمی‌دانیم برای محافظت از عزیزانمان دقیقاً باید چه تصمیمی بگیریم. برای مثال، نیتن توسط خانواده‌اش به آینده فرستاده شد تا جایش امن‌تر باشد. مهم نیست که او چه نوری به زندگی سایکلوپس و جین گری بخشید یا چقدر نشاط به ایکس من آورد، نگه داشتن او در آن زمان و مکان، تنها به چیزی تلخ‌تر منتهی می‌شد. خانواده گاهی اوقات از دست دادن می‌طلبد و فقدان، بخشی جدایی ناپذیر از دوستی‌ها و محبت‌هایی است که محکوم به تجربه کردنش هستیم.

جمع بندی

سریال ایکس من ۹۷

ایکس من ۹۷ فراتر از آنچه است که تصورش را می‌کنید. دنیای ایکس من،‌ دنیای اقلیت‌ها و مظلومانی است که قدرتمندان به شیوه‌های مختلف سعی بر خفه کردنشان داشته‌اند. افرادی که از بیرون و داخل ضربه می‌خوردند تا بهشان ثابت شود که وجودشان مضر است. اما این افراد، با وجود هر چیزی انسان هستند. غم،‌ شادی،‌ فقدان و خشم را تجربه می‌کنند و تنها به لطف قدرت‌ها و ویژگی‌هایی خاص،‌ نباید از سطح جامعه رانده شوند. ایکس من ۹۷ تنها بلیط بازگشت مارول به مرکز توجه‌ها نیست،‌ و تنها یک سریال ابرقهرمانی زیبا نیست. ایکس من ۹۷ یکی از بهترین سریال‌های تاریخ تلویزیون است که همه چیز دارد و ما را به فکر فرو می‌برد. مارتین اسکورسیزی گفت آثار ابرقهرمانی همانند شهربازی هستند و این جمله باز درباره ایکس من ۹۷ صدق می‌کند. اما شهربازی که حاضری هزاران بار برای بلیطش پول بدهی چون جادویی درون آن وجود دارد که باعث می‌شود احساسات مختلف را تجربه کنی و از امتحان دوباره و دوباره‌اش سیر نشوی.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (3 مورد)
  • Mario
    Mario | ۱ خرداد ۱۴۰۳

    این کارتون واقعا عالیه. از انیمتد سریز تا همین. هر سری بهتر شد و حتی X men 97 باعث شد که من برم سری قدیمی رو هم ببینم. یکی از نکته های هم که خیلی برام جالب بود، این بود که توی سری جدید از سری قدیمی ایستراگ هم گذاشته بودن که یکیشون این بود که جوبیلی توی سری جدید گفت: من دیگه پاساژ نمیرم(یا یه چیزی تو همین مایه ها) و توی سری قدیمی هم توی قسمت اول که توی پاساژ بود با سنتینل ها درگیر میشه و همونجا با ایکس من آشنا میشه.
    یکی دیگه از نکته های خیلی جالب هم این بود که میشه بدون دیدن فصل های قبل داستان رو گرفت؛ که البته معلومه با دیدن سری قدیمی هم لذت بیشتر میشه هم نکته های دیگه ای رو میفهمیم.

  • ❤️ NieR LoveR
    ❤️ NieR LoveR | ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

    همیشه عاشق ایکس من بودم
    دنیاش ، کاراکتراش ، مفاهیمش ، همه چیش منحصر به فرده
    حتما باید این سریال رو ببینم

  • AMIR83
    AMIR83 | ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

    به جرئت این اثر برترین سریال تاریخ ماروله از هر نظر
    یه نگرانی که در مورد ایکس من همیشه وجود داشته اینه که اگر اثری ازشون ساخته بشه وقت نمیشه به تمام اعضا پرداخته بشه ولی این سریال ثابت کرد که چقدر اشتباه می کردیم
    سریال نه تنها از هر نظر فوق العاده عمل می کنه بلکه برای تمام کاراکترا یک تراژدی و یک داستان جذاب روایت می کنه بدون اینکه مخاطب خسته بشه چون تک تک داستان ها انقد جذاب بودن که می تونستن به یک اثر مجزا هم تبدیل بشن
    کاش مارول این روند رو ادامه بده و برگرده به دوران اوجش(حتی شاید بالاتر مخصوصا با چنین آثاری)

مطالب پیشنهادی