۱۵ دانستنی جالب Gears of War که باید بدانید
جزئیاتی که شاید بهشان توجه نکرده باشید!
Gears of War یکی از مجموعههایی است که در ژانر و سبک خودش انقلاب ایجاد کرد. اولین بازی از این مجموعه در سال ۲۰۰۶ منتشر شد و به سرعت به یکی از بهترین بازیهای اکشن تبدیل شد. با توجه به داستان مهیج و فضای خشن بازی، شاید چندین و چند دانستنی جالب گیرز آو وار را از دست داده باشید. به هر حال در یک میدان نبرد، توجه به جزئیات چندان هم آسان نیست.
حالا که صحبت از جزئیات شد، باید به این موضوع هم اشاره کنیم که این مجموعه حتی یک سری کتاب کامیک هم دارد که برخی از داستانهایش را از آن طریق روایت میکند. داستانهای قبل از جنگهای پاندولی (Pendulum Wars) و یک سری از داستانهای خود مارکوس در این کتابها تعریف میشوند. احتمالا با وجود این همه گستردگی، محتوا زیادی از این بازی وجود دارد که شما در جریان آن نیستید. حتی متعصبترین طرفداران این بازی هم ممکن است با این موارد خاص آشنا نباشد. برای همین با ویجیاتو همراه باشید تا با هم ۱۵ دانستنی جالب Gears of War را بررسی و مرور کنیم.
- 1 نام رمز لوکاستها!
- 2 آتشبس شش هفتهای
- 3 نسل جدیدی از سرنیزه
- 4 زندان گوانتانامو
- 5 جلوگیری از E-Day
- 6 ژنرال باهوش
- 7 خیلی کارتونی هم نه
- 8 دلایل جنگ
- 9 داستان بازی در زمین نیست
- 10 جنگهای پاندول
- 11 تاکتیکهای چریکی و جنایات جنگی
- 12 چکشهای طلوع
- 13 ریشه لوکاست به کجا برمیگردد؟
- 14 قوانین و مقامها
- 15 تقویم
نام رمز لوکاستها!
اگر به کارها و رفتار Locust نگاه کنید، به راحتی میتوانید متوجه شوید که چرا این دشمن خبیث به این نام شناخته میشوند. این کلمه که به معنای «ملخ» است، یک نام عالی برای این گروه از دشمنانی است که به صورت دستهای و در تعدادهای بسیار زیاد حمله میکنند. مشخص است که استراتژی آنها از ملخها الهام گرفته شده است ولی خب در ابتدا برای این گروه اسم دیگری در نظر گرفته شده بود. در ابتدا قرار بود نام این گروه «روح» یا Geist باشد.
حتی اپیک گیمز یک داستان را آماده کرده بود که حول این شخصیت «روح» بسازد. با این حال، توسعهدهندههای n-Space بازی شوتر اول شخص خود را با نام Geist در سال ۲۰۰۵ منتشر کرده بودند و اگر اپیک گیمز هم چنین کاری میکرد، ممکن بود به خاطر تشابه اسمی مشکلات زیادی ایجاد شود. برای همین در نهایت اسم آن را عوض کردند و ما امروز آن را با نام Locust میشناسیم.
آتشبس شش هفتهای
در داستان بازی دهها سال است که یک جنگ بین دو گروه Coalition of Ordered Governments و Union of Independent Republics در جریان است. نتیجه این جنگ مرگ میلیونها نفر بود و در نهایت باعث شد که لوکاستها از میان خاکسترهای این جنگ به وجود آید.
این اتفاق، بهترین زمان ممکن برای لوکاستها بود تا حمله خودشان را آغاز کنند چون بشریت را در ضعیفترین حالت خودش پیدا کرده بودند و به آنها حمله کردند. خیلی از افراد فکر میکنند که جنگ بین دو کشور انسانها به این خاطر متوقف شد که لوکاستها حمله کردند، ولی در حقیقت اینطور نیست. E-day یا روز خروج، روزی بود که لوکاست به سیاره حمله کردند و این روز دقیقا شش هفته بعد از امضا یک عهدنامه صلح بین COG و UIR بود.
نسل جدیدی از سرنیزه
وقتی که مجموعه GOW برای اولین بار وارد بازار شد، طرفداران به سرعت عاشق ارهبرقی جلو تفنگ بازی شدند. دیگر در این بازی شما نیازی ندارید که بین تفنگ و سلاح سرد یکی را انتخاب کنید، هر دو آنها در یک سلاح در دسترس هستند. جالب است بدانید که این ایده توسط کلیف بلیزنسکی، یکی از کارگردانهای اپیک گیمز، در اواخر دهه ۹۰ میلادی به وجود آمد. او قصد داشت که چیزی را جایگزین سرنیزههای قدیمی تفنگها کند و ایده او این بود که جلو تفنگها، ارهبرقی نصب شود.
او این ایده را با توسعهدهندههای بازی در میان گذاشت و گفت که این ارهبرقی میتواند یک ایده خوب برای یک سرنیزه باشد. شاید در آن اوایل این ایده خیلی محبوب نبود، ولی وقتی که بازخورد آن را دیدند، به سرعت به یکی از نمادهای کل مجموعه تبدیل شد و امضایی از بلیزنسکی در صنعت بازی است.
زندان گوانتانامو
در بازی دوم بود که بازیکنان فهمیدند که مردم توسط لوکاست ربوده میشوند و به دست آنها شکنجه میشوند. ما دلیل این کار را هنوز نمیدانیم، ولی این را میدانیم که این شکنجهها به شدت وحشتناکند. ما وقتی که چند نفر از زندانیان آنها را میبینیم، واقعا ترکیبی از حس وحشت و ناراحتی را تجربه میکنیم. زخمهای شدید جسمی تنها بخشی از ماجرا هستند و زخمهای روحی زندانیان به شدت عمیقتر و ترسناکترند. طبق صحبتهای کارگردان بازی، این نوع از شکنجهها با الهام از زندان گوانتانامو ایالات متحده طراحی شده است.
جلوگیری از E-Day
ملکه لوکاست یا Myrrah زمانی که متوجه شد که انگلی به نام Imulsion باعث تبدیل لوکاستها به لمبنت (Lambent) شده، ابتدا با پیشنهاد صلح به سراغ انسانها میآید. او در ابتدا قصد داشت که جنگی با انسانها نداشته باشد و در صلح باشند اما زمانی که انسانها با پیام او مواجه شدند، به اندازه کافی سریع جواب ندادند و این موضوع باعث خشم میرا شد. خشم او به قدری بود که دستور شروع E-Day را داد. اگر انسانها کمی سریعتر جوابش را میدادند، شاید جان میلیاردها انسان نجات پیدا میکرد و آخرالزمانی اتفاق نمیافتاد.
ژنرال باهوش
شاید ما ژنرال کارن را در بازی دوم این مجموعه دیده باشیم، ولی کارهای او در همان بازی اول هم وجود دارند. درست است که کارن یک مبارز به شدت حرفهای تن به تن است، ولی نبوغ اصلی او در زمینه استراتژی و مدیریت است. خیلیها فکر میکنند که ملکه میرا مغز متفکر پشت حمله E-Day است، ولی در حقیقت این کارن بود که این عملیات بزرگ را رهبری کرد. این موضوع یکی از خاصترین دانستنی جالب Gears of War است چون بسیاری از بازیکنان به شدت برای کارن و تواناییهایش احترام قائلند، ولی با دانستن این که این ژنرال به شدت هم باهوش است میتواند بسیار مهیج باشد.
خیلی کارتونی هم نه
شخصیتهای مجموعه GOW از لحاظ ظاهری به شدت بزرگ و اغراقآمیزند. برای مثال شخصیت مارکوس شاید یکی از بزرگترین و تنومندترین شخصیتهای کل صنعت بازیهای ویدیویی باشد. ولی در ابتدا اصلا چنین هدفی در نظر نداشتند. اصلا قرار نبود که این شخصیتها بزرگ و از نظر فیزیک تا این حد توانمند باشند. داستان از این قرار است که کارگردان بازی در زمان طراحی ظاهری شخصیتها در استودیو حضور نداشت، برای همین مدیران اجرایی بخش هنری تصمیم گرفتند که با او شوخی کنند و کاراکترها را اغراقآمیز طراحی کنند ولی خب این شوخی با انتشار این مجموعه محبوب در تاریخ جاودانه شد.
دلایل جنگ
در داستان بازی، سالیان سال است که انسانها با هم در جنگ و دشمنی به سر میبرند. البته باید گفت که این جنگها همه یکی نیستند و در حقیقت چندین جنگ مختلف در مجموع دهها سال است که ادامه دارند. آخرین این جنگها هم جنگهای پاندولی یا Pendulum Wars بود. دلیل اصلی وقوع این جنگ این بود که اقتصاد انسانها به شدت وابسته به جنگ بود و از نظر مالی توانایی تحمل صلح را نداشتند. به همین دلیل کشورهای دنیا دوباره درگیری را با یکدیگر آغاز کردند و جنگهای مختلف شکل گرفت. به نوعی میتوان گفت که این جنگها الهاماتی از درگیریهای دنیای واقعیست که بر سر منابعهای طبیعی سالهاست در جنگهای مختلف قرار دارند.
داستان بازی در زمین نیست
شاید اگر برای اولین بار گیرز آو وار را بازی کنید، فکر کنید که وقایع این بازی روی زمین اتفاق میافتد. ولی در حقیقت داستان این مجموعه روی یک سیاره شدیدا شبیه به زمین، که هم هوا قابل تنفس دارد و هم آبهای شور و شیرین، روایت میشود. نام این سیاره Sera است و یکی از اصلیترین تفاوتهایی که با زمین ما دارد این است که در آن موجودات زنده به شکل دیگری تکامل یافتند و نژادهای متفاوتی را در آن میتوانید پیدا کنید. برای همین از نظر فنی گروه لوکاست یک جورایی هم فضایی محسوب میشوند و هم زیرزمینی.
جنگهای پاندول
شما در طول داستان بازی زیاد در مورد این جنگ اطلاعاتی دریافت نمیکنید. صرفا شاید بدانید که مارکوس و همتیمیهایش از کهنهکارهای این جنگ است. این جنگ که بین دو کشور اصلی انسانها، یعنی COG و UIR، اتفاق افتاد بیش از ۷۹ سال طول کشید. اصلیترین دلیل اینکه لوکاست توانست روی سطح زمین به موفقیت چشمگیری برسد هم همین جنگ بود. آنها دقیقا زمانی حمله کردند که انسانها از جنگ خسته بودند و میلیونها کشته داده بودند.
تاکتیکهای چریکی و جنایات جنگی
درست است که در یک جنگ هرگز یک طرف خوب و بد وجود ندارد، ولی در جنگهای پاندول به نظر میرسد که UIR به شدت بدتر و شیطانیتر از دشمنش مبارزه میکرد. با وجود اینکه آنها تعداد مبارزان خیلی کمتری داشتند و سلاحهای ضعیفتری هم استفاده میکردند، اما توانستند به خوبی از مواضع خود دفاع کنند. چگونه؟ به خاطر استفاده مفید از تاکتیکهای چریکی. در کنار این تاکتیک، سربازهایی که به دست آنها اسیر میشدند همیشه شکنجه میشدند تا بیشترین اطلاعات ممکن را از آنها استخراج کنند.
چکشهای طلوع
اگر از بازیکنان قدیمی این مجموعه باشید، شاید این دانستنی جالب Gears of War چندان هم برایتان جالب نباشد. قطعا این را باید بدانید که سلاحی به اسم Hammer of Dawn یا چکش طلوع به دست COG ساخته نشد. بلکه واقعیت کاملا متفاوت است و این UIR بود که برای اولین بار این سلاح را ساخت. قصد آنها از ساخت سلاحی به این قدرت این بود که بتوانند بالاخره بر دشمن خود پیروز شوند. ولی خب نقشه آنها از بین رفت، زمانی که COG این سلاح را بر ضد خودشان استفاده کرد و به کمک آن شهرها و مراکز قدرتی UIR را هدف قرار داد. کمی بعد از استفاده از سلاحی به این قدرت هم E-Day اتفاق افتاد.
ریشه لوکاست به کجا برمیگردد؟
هرکسی که به اندازه کافی GOW را بازی کند، این را میداند که Lambentها نژادی هستند که از لوکاستها به وجود آمدند. زمانی که لوکاستها برای مدتی طولانی در معرض اثرات مخرب قارچهای انگلی Imulsion قرار بگیرند، کم کم به یک هیولا به نام Lambent تبدیل میشوند. این موضوع را هم باید گفت که انسانها هم میتوانند دچار این تغییر ژنتیکی شوند.
بله درست است، در دنیا این بازی اگر انسانها هم به اندازه کافی در معرض این قارچها قرار بگیرند، به یک هیولا تبدیل خواهند شد. از تمامی اینها میتوانیم نتیجه بگیریم که این انسانها بودند که اول به زیر زمین رفتند و طی نسلها مختلف و جهشهای ژنتیکی به لوکاست یا همان «ملخها» تبدیل شدند؛ سپس اگر برای مدتی طولانی در معرض قارچ Imulsion قرار بگیرند دوباره دچار تغییر و جهش ژنتیکی خواهند شد و به Lambent تبدیل میشوند.
قوانین و مقامها
این موضوع که گلههای لوکاستها در حقیقت یک جامعه با فرهنگ و قوانین را تشکیل نمیدهند شاید چندان هم جالب و عجیب نباشد. به هر حال اینها نیمهحشراتی هستند که صرفا به خط مقدم فرستاده میشوند تا بکشند یا کشته شوند. ولی خب در کل یک سیستم کلی طبقاتی را میتوانیم در آنها ببینیم. برای مثال این را میدانیم که در صدر قدرت این گله، یک ملکه به نام میرا وجود دارد. او به صورت مستقیم با ژنرالهایش، مثل کارن و رام، در ارتباط است و آنها حملهها را رهبری میکنند. در نهایت و پایینترین قسمت مقامها هم به سربازهای عادی میرسیم که انگار مغزی ندارند و کاملا به شکلی غریزی عمل میکنند.
تقویم
شاید دیگر الان فکر نکنید که این گله و گروه لوکاستها نژادی بیفرهنگ و جنگطلب هستند که تنها هدفشان این است که خون بریزند. نهتنها آنها از قوانینی خاص پیروی میکنند، بلکه حتی یک تقویم مشخص هم دارند. در این تقویم ۱۲ فصل وجود دارد که بر اساس رشد Imulsion در سوراخهای زمین تعیین شده است. پس شاید این قوم انقدرها هم وحشی نباشند.
شما چقدر سری گیرز آو وار را دوست دارید؟ آیا فکتهایی که برای شما تعریف کردیم جذاب بود؟ حتما نظرتان را با ما به اشتراک بگذارید!
بیشتر بخوانید:
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.