آیا ما در عصر طلایی فیلمهای فضایی زندگی میکنیم؟
بیرون از این کره خاکی، هیچکس صدای گریه شما را نمیشنود. این حقیقت تلخ را فیلم جدید جیمز گری، Ad Astra، به بیرحمانهترین شکل ممکن به ما یادآوری میکند. Ad Astra یک ماجراجویی علمی - ...
بیرون از این کره خاکی، هیچکس صدای گریه شما را نمیشنود. این حقیقت تلخ را فیلم جدید جیمز گری، Ad Astra، به بیرحمانهترین شکل ممکن به ما یادآوری میکند. Ad Astra یک ماجراجویی علمی - تخیلی است که در لایهای از جادو پنهان میشود. با هنرمندی برد پیت، با فضانوردی مواجه میشویم که برای پیداکردن پدر مفقودالاثرش تا سیاره نپتون پرواز میکند. اصلا معلوم نیست آیا پدر او در این فضای بیکران منتظر او مانده یا همه چیز خیلی قبلتر به پایان رسیده است. Ad Astra فیلمی چالشبرانگیز و تحریکآمیز شده که استودیوهای ثروتمند هالیوودی هم علاقه زیادی برای سرمایهگذاری در سکانسهای آن ندارند. اما به عنوانی درجه یک در ژانر خودش تبدیل شده است. آیا Ad Astra میتواند به ما ثابت کند در عصر طلایی فیلمهای فضایی زندگی میکنیم؟ با ویجیاتو همراه باشید تا به این سوال پاسخ دهیم.
انگار Ad Astra در نتیجه مطالعه جدی ملودرامهای قبلی جیمز گری مثل We Own the Night ،Two Lovers و The Immigrant فیلمبرداری شده است. آسیبپذیری شدید شخصیتها در کنار فشار نفسگیر و درگیریهای داخلی، ما را با عنوانی چشمگیر مواجه کرده که تماشاگر را در حالی که به رویکرد جدی فیلم عادت کرده، ناگهان غافلگیر میکند. ما جیمز گری را آخرین بار در The Lost City of Z دیده بودیم. عنوانی که آغاز جدی ماجراجوییهای آمازون در سینما بود و تاثیرپذیری کارگردان از آن فیلم را میتوان در Ad Astra هم احساس کرد. اما با این فیلم میتوان گفت گری یک نابغه است. او عنوان فضاییاش را تحت تاثیر بهترینهای این ژانر (First Man ،Interstellar و Gravity) ساخت. اما Ad Astra از بهترینهای ژانر فضایی علمی - تخیلی صرفا ایده گرفته است. اگرچه میتوان شباهت دنیای فیلم با عناوین مذکور را تایید کرد اما نمیتوان به آن خرده گرفت.
فیلمهای سینمایی فضایی در گیشه شرایط متفاوتی را تجربه میکنند. اما همه آنها کیهان و جهان پیرامون ما را به قفس پهناوری شبیه میدانند که تحمل فضای سرکوبگرانه آن، دنیایی از دستاوردهای روانشناسی به همراه دارد. شما میتوانید خطرهای بزرگ رایان گاسلینگ در نقش نیل آرمسترانگ را احساس کنید. میتوانید با ساندرا بولاک در نقش دانشمندی که دخترش را از دست داده سوگواری کنید. و حتی گذشت زمان در زندگی فضایی متئو مککانهی را به خوبی درک کنید. همه فیلمهای فضایی یک ماموریت بزرگ دارند؛ آنها شما را با یک احساس ویرانکننده تنها میگذارند.
در سال 2017 مولی هاکسل، منتقد سینما، از عبارت «فیلمهای افسردهکننده مردانه» استفاده کرد. فیلمهایی که درباره مسائل حزنانگیز ساخته شدند و به نسبت همتایان زنانهشان، شهرت بیشتری دارند. چرا که درباره مسائل مهمتری هستند. فیلمهایی از جمله Saving Private Ryan و Brian's Song و حتی Shawshank Redemption. اگرچه در Ad Astra هم شخصیت اصلی برد پیت است اما برای درک دلیل گریههای او در آسمان پهناور پیرامونش، کارگردان فقط تماشاگران مرد را هدف قرار نداده است.
اصلا ویژگیهای اساسی یک فیلم تکاندهنده فضایی چیست؟ مثل هر ژانر دیگری، معیارهای این ژانر هم متزلزل و در حال تغییر است. اما مهمترین اصل، روایت اساسیترین صحنههای فیلم کیلومترها دورتر از کره زمین است. بنابراین یک سوال مهم مطرح میشود. آیا روایت دیدار با بیگانگان در زمین (مانند ET و Arrival) فیلمهای تکاندهندهای درباره فضای پیرامون ما نیستند؟ احتمالا نیستند. شاید این فیلمها در ژانر خودشان قرار بگیرند؛ برخورد زمینیها با بیگانگان فضایی. یک فیلم تکاندهنده فضایی باید داستانی عاشقانه، خانوادگی یا احساسی داشته باشد. باید فشارهای زندگی انسانی در فضایی ناشناخته را به مخاطب منتقل کند و سختیهای تمدن بشری در تعامل با کیهان ناشناخته را توصیف کند. اما فراموش نکنید، فیلمهای Star Wars با وجود دربرگرفتن همه ویژگیهای نامبرده شده، بیشتر شبیه به یک اپرای فضایی هستند تا عناوینی افسرده-فضایی.
پس چه فیلمهایی دقیقا در ژانر «تکاندهندهترین فیلمهای فضایی» قرار میگیرند؟ مروری بر ویژگیهای منفی فیلمهایی که به اشتباه در این ژانر قرار میگیرند، داشته باشیم:
Contact: صرفا داستان صدایی از درون فضاست.
Apollo 13: راستش کمی خندهدار به نظر میرسد.
Oblivion: یک فیلم تام کروزی-فضایی است.
Alien: اصلا یک فیلم فضایی نیست و بیخود به آن یک فیلم فضایی میگویند.
The Martian: اصلا نباید در این ژانر قرار بگیرد، واقعا خندهدار است.
The Right Stuff: جزییات زیادی دارد.
Solaris آندره تارکوفسکی: نه واقعا در این ژانر جای نمیگنجد.
Solrais استیون سودربرگ: قطعا در این ژانر قرار میگیرد.
Armageddon: سعی کنید در شرایط خوبی این فیلم را تماشا نکنید!
فیلمهای تکاندهنده فضایی از سالها پیش در سینما ظهور کردهاند. اما ما در عصر طلایی آنها زندگی میکنیم. چرا که پیشرفتهای حیرتانگیز در جلوههای ویژه و توجه بیشتر استودیوها به شخصیتهای اصلی این فیلمها در تبلیغات باعث شده به عناوین ارزشمندتری تبدیل شوند. فیلمسازان عصر ما، با بهرهگیری از همه ویژگیهای مثبت فیلمهای فضایی گذشته، به بلوغ و پختگی قابل توجهی رسیدهاند. آن هم در حالی که بیشتر هواداران فیلمهای فضایی، از تماشای نابودی کره زمین و صدای جیر جیر بیگانگان بیشتر از هر چیز دیگری لذت میبرند. و در این میان کارگردانی مثل جیمز گری در Ad Astra همه تابوهای ژانر فیلمهای فضایی را ویران میکند.
حتی در فیلمهای ابرقهرمانی هم این حد از تکاندهندگی احساسی دیده نمیشود. در Avengers: End Game تونی استارک در یک سفینه فضایی گیر افتاده است. اما بهترین واکنشش به این اتفاق، ارسال پیام برای عزیزترین افراد زندگیاش است. این میتواند احساسیترین اتفاق یک فیلم اکشن خندهدار باشد. در میان همه فیلمهای دنیای سینمایی Marvel فقط قسمت دوم Guardians of the Galaxy میتواند یک «تکاندهنده فضایی» باشد. جایی که موضوع فیلم هم بر رابطه پدر و پسری در میان سیارات رو به نابودی متمرکز شده است.
اما دوران طلایی این فیلمها ادامه پیدا میکند؟ وقتی First Man با بودجه 70 میلیون دلاری فقط 105 میلیون دلار میفروشد و Ad Astra با 19 میلیون افتتاحیهاش را جشن میگیرد، نباید خیلی به آینده سرمایهگذاری استودیوها در این ژانر امیدوار بود. ساخته فضایی دیمن شزل در چهار جایزه اسکار نامزد بود که در نهایت فقط یکی از آنها را برنده شد. پس میتوان گفت Ad Astra هم تهدید بزرگی برای جوایز ارزشمند سینمای آمریکا خواهد بود. اما این احساس که ممکن است هر سال شاهد ظهور یکی از این فیلمها باشیم، باید تغییر کند. بازگشت سرمایه این فیلمها خیلی روند جالبی ندارد. از آن مهمتر، با پیشرفت بیشتر جلوههای ویژه سینمایی، احتمالا این ژانر کوچک به شبکههای تلویزیونی و سرویسهای استریم هم سفر میکند. همانطور که به زودی تماشاگر سریال For All Mankind از سرویس اپل تیوی پلاس خواهیم بود.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.