ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

فیلم سینمایی

جوکر کاری که شوالیه تاریکی شروع کرد را تمام می‌کند

فیلم شوالیه تاریکی (The Dark Night) ساخته کریستوفر نولان، در نحوه ساخت و دریافت فیلم‌های ابرقهرمانی تغییراتی اساسی ایجاد کرد، اما این روش تا ساخته شدن جوکر، در فیلم‌های دیگر استفاده نشد. پس از تبلیغات ...

پرنیان عنبری
نوشته شده توسط پرنیان عنبری | ۸ آبان ۱۳۹۸ | ۱۴:۳۰

فیلم شوالیه تاریکی (The Dark Night) ساخته کریستوفر نولان، در نحوه ساخت و دریافت فیلم‌های ابرقهرمانی تغییراتی اساسی ایجاد کرد، اما این روش تا ساخته شدن جوکر، در فیلم‌های دیگر استفاده نشد. پس از تبلیغات فراوان و ایجاد هیجان و داشتن کمپینِ بازاریابی بحث برانگیز، فیلم جوکر اوایل ماه اکتبر اکران شد و عکس العمل‌های متنوعی را برانگیخت. بعضی‌ها فیلم ساخته تاد فیلپس (Todd Phillips) را برنده احتمالی اسکار می‌دیدند و دیگران آن را به خاطر بیش از حد فاصله گرفتن از فضای کامیک بوک‌ به باد انتقاد گرفتند.

قطعا، فضای فیلم جوکر با فضای فیلم‌های ابرقهرمانی معمول فاصله بسیاری دارد و هر کس با انتظاری جز این به سینما برود به شدت ناامید خواهد شد. اما فیلم بلند این دلقک مجرم با تنها فیلم بتمن که رویکردی متفاوت داشت هم فاصله دارد. در سال 2005، Batman Begins ساخته کریستوفر نولان اثبات کرد که شبیهش را در فیلم‌های ابرقهرمانی پیش از خودش نمی‌توانیم پیدا کنیم و این تغییر چارچوب در فیلم‌های The Dark Knight و The Dark Night Rises نیز ادامه پیدا کرد.

برخی فکر می‌کردند بازآفریدنِ این ژانر به دست نولان، هم برای فیلم‌های DC و هم برای فیلم‌های Marvel، افق دید جدیدی را رقم بزند، اما این اتفاق هرگز رخ نداد و سه‌گانه شوالیه تاریکی در فلسفه‌ورزی خود محکم و تنها ایستاده است. البته می‌توان دید که در فیلم جوکر روحِ رویکردی که نولان به بتمن داشت بار دیگر بیدار شده است.

انتظار می‌رفت شوالیه تاریکی سینمای ابرقهرمانی را از نو تعریف کند

جوکر بتمن نولان

اگر بخواهیم نقل قول کمیسر گوردون را دوباره جمله بندی کنیم، می‌توانیم بگوییم که شوالیه تاریکی، سه‌گانه‌ای بود که طرفداران در پی تغییر هزاره، هم لیاقتش را داشتند و هم به آن نیاز داشتند (اشاره به جمله کمیسر گوردون که گفته بود: «در حال حاضر بتمن قهرمانی است که شهر گاتهام لیاقتش را دارد، اما آنی نیست که به آن نیاز دارد.»)

پس از این که مارول محبوب‌ترین شخصیت‌هایش را در هالیوود به دست افراد کاردرست سپرد، فیلم‌های اقتباس شده از کامیک بوک جان دوباره‌ای گرفتند. برای مثال، اسپایدرمن ساخته سم ریمی (Sam Raimi) و ایکس‌من ساخته برایان سینگر موفقیت چشم‌گیری به دست آوردند. مخاطبانْ هر دو دنباله را می‌ستوند (حداقل تا فیلم سوم) اما هیچ‌کدامشان انقلابی نبودند و صرفا فرمول فیلم‌های دهه‌های گذشته را به روز رسانی کردند، فرمولی که افرادی چون تیم برتون (Tim Burton) و ریچارد دانر (Richard Donner) ساخته بودند.

کریستوفر نولان با فیلم Batman Begins، شروع به ترسیم داستانی ابرقهرمانی برای عصر مدرن کرد، چیزی که جدید، پیش‌گامانه و حتی خطرناک بود. هر فیلم در دنباله نولان از لحاظ ابعاد حماسی بود و برای اولین بار در تاریخ این ژانر، خودش را بسیار جدی می‌گرفت. هر شخصیت و خط داستانی ریشه‌ای عمیق در واقعیتی سرد داشت که نه تنها درگیری مخاطب با داستان را بیشتر می‌کرد بلکه واقعیت جهان را بسیار بهتر از متروپلیس (یکی از شهرهای دنیای DC که سوپرمن در آن زندگی می‌کند) یا نیویورکِ اسپایدرمن بازتاب می‌کرد. نولان که نسبت به کارگردانان فیلم‌های کامیک بوک پیش از خود، کارگردانی مولف محسوب می‌شود، اثبات کرد که بتمن او ورای هیجان‌انگیز بودن می‌تواند از لحاظ بصری هنری باشد و از لحاظ مفهومی هم فکر را درگیر کند.

فیلم Batman began خودش را جدی گرفت و مخاطبان هم آن را جدی گرفتند. طبیعتا هر سه قسمت سه‌گانه شوالیه تاریکی از لحاظ مالی موفقیتی چشم‌گیر داشتند؛ اما علاوه بر آن، باعث شد گوش کسانی که هر جا صرفا شنل یک ابرقهرمان می‌دیدند دماغ خود را بالا بگیرند (چون در سطح آن‌ها نبود)، نیز تیز شود. The Dark Knight در سال 2009 نامزد هشت اسکار شد و هث لجر (Heath Ledger) پس از مرگش جایزه بهترین بازیگر مکمل (در نقش جوکر) را برد. حضور نداشتن The Dark Knight در بخش‌های اصلی مراسم (بهترین فیلم، بهترین کارگردان) چنان اعتراض برانگیز بود که باعث شد در قوانین مراسم اسکار تغییر ایجاد شود و سال‌های بعد تعداد نامزدها به ده افزایش پیدا کند. بالاخره فیلم‌های ابرقهرمانی جدی گرفته شدند و همه‌چیز تغییر کرد...

فیلم‌ها‌ی ابرقهرمانی نتوانستند راه شوالیه تاریکی را ادامه دهند

iron man رابرت دانی جونیور

با توجه به دست‌آوردهای فنی و اقتصادی The Dark Knight، خیلی‌ها انتظار داشتند که روایت نولان از این سردمدار شنل‌پوش در برابر آشوب‌گران، نوید‌بخش عصری جدید برای فیلم‌های کامیک بوک باشد، یعنی از فیلم‌های پرفروش رنگارنگ سطحی دور شویم و شاهد فیلم‌هایی با رویکردی جسورانه‌تر که برای مخاطب بزرگسال ساخته شده‌اند، باشیم. به هر صورت این اتفاق نیفتاد و سه‌گانه شوالیه تاریکی نولان به عنوان فیلمی خلاف هنجار، از فیلم‌های ابرقهرمانی دیگر متمایز می‌شود؛ نه فیلمی که تغییر ایجاد کرد.

هم X-Men: The Last Stand و هم Spider-Man 3، نقد‌های منفی بسیار گرفتند اما فاکس و سونی تصمیم گرفتند به جای تغییر رویه، دنباله‌های مذکور را از نو بسازند. در همان حال، یکی دیگر از فیلم‌های ابرقهرمانی که در تابستان 2008 تحت سایه The Dark Knight، کم‌تر مورد توجه قرار گرفته بود و باعث جرقه زدن انقلابی واقعی شد، فیلمی نبود جز Iron Man با بازی رابریت دانی جونیور. مارول علی‌رغم شروع متواضعانه‌اش، اثبات کرد که قدرت عوض کردن جریان در سینما را دارد: باعث شد که ژانر ابرقهرمانی به سمت دنیا‌های اشتراکی قدم بردارد و بعد از آن خیلی‌های دیگر این کار مارول را تکرار کردند. هر چند دنیای سینمایی مارول فیلم‌هایش را به همان سبک فیلم‌های خانواده پسند که قبل از شوالیه تاریکی وجود داشت، ساخت و استانداردهای این ژانر تغییر نکرد.

البته چیز‌هایی گفتیم به این معنی نیست که رویکرد تاریک نولان کاملا کنار گذاشته شد. Man of Steel به کارگردانی زک اسنایدر، همان استایل شهری The Dark Knight را داشت اما از لحاظ محتوی و شخصیت‌پردازی قوی نبود و فراتر از انتظاری که معمولا از این ژانر وجود دارد ظاهر نشد. بقیه تلاش‌های DC نیز مشابه  Man of Steel بود با این تفاوت که نتیجه بدتری از آن گرفتند. در آن طرف قضیه، هیو جکمن (Hugh Jackman) فاکس را قانع کرد تا اجازه دهد یک فیلم wolverine (یکی از شخصیت‌های X-Men) را در رده سنی بزرگسالان بسازند. هر دو فیلمLogan  و Black Panther به اسکار راه پیدا کردند، اما می‌شود گفت هر دو مسیر مخصوص به خود را ساختند و از نولان تاثیر مستقیمی نگرفتند.

جوکر کاری که شوالیه تاریکی شروع کرد را تمام می‌کند

جوکر شوالیه تاریکی

اولین فیلم کمیک بوکی که واقعا همان حس و حال The Dark Knight را دارد باز هم در دنیای بتمن اتفاق می‌افتد. همانند سه‌گانه نولان، فیلم جوکر پایش را از مرز سنت‌های ابرقهرمانی فراتر می‌گذارد و به سمت استایل فیلم‌سازی هنری متمایل می‌شود و قدرت رقابت در اسکار را به دست می‌آورد. به علاوه، تاد فیلیپس همان رویکرد خشن و صریحِ  شوالیه تاریکی را نسبت به واقعیت در پیش می‌گیرد و هیچ زمانی را برای آرمان‌گرایی بی‌مورد هدر نمی‌دهد. اشتراکات این دو فیلم به یکی بودن دنیایشان محدود نمی‌شود؛ هر دو، بیشتر از سینمای هنری الهام گرفته‌اند تا سینمای عامه‌پسند، و همانطور که نولان تصمیم گرفت اقتباسی آزاد از کامیک بوک مد نظرش داشته باشد،  شخصیت جوکر نیز تفاوت زیادی با آن‌چه قبلا از او ترسیم کرده بودند دارد.

از خیلی لحاظ جوکر را می‌توان قدم بعدی در راستای تکامل یافتن رویکرد نولان در نظر گرفت. با این که برخی The Dark Knight را سینمای «مناسب» می‌نامند، نمی‌توان اکشن بودن آن را انکار کرد. جوکر حتی به خودش زحمت این مسئله را هم نداد، در عوض صرفا از صحنه‌های خشن درجاهایی کاربردی استفاده کرد تا بتوانیم بهتر شاهد کَند و کاو روانی شخصیت جوکر باشیم. از لحاظ بصری این فیلم تقریبا به تاریکی و کم‌رنگی The Dark Knight است و در فضایی شهری مشابهی اتفاق می‌افتد، اما به هر حال تاد فیلیپس با اضافه کردن صحنه‌های آزار دهنده و سینماتوگرافی استرس‌زا همه‌چیز را یک قدم فراتر می‌رود. به علاوه موسیقی متن آن حتی از موسیقی هانس زیمر و جیمز نیوتن هاوارد (آهنگ‌سازان The Dark Night) خوفناک‌تر است.

فیلم جوکر 2019

اگر سال 2008 سه‌گانه شوالیه تاریکی در رویکرد کارگردانان نسبت به اقتباس فیلم از کامیک‌بوک تغییری اساسی به وجود می‌آورد، احتمالا زودتر می‌توانستیم شاهد ساخته شدن فیلمی مثل جوکر باشیم و کم‌کم می‌فهمیدند سنت‌هایی که بخش جدا نشدنی فیلم‌های ابرقهرمانی فرض می‌شوند، می‌تواند برای اثر گذاری بهتر دور انداخته شود. بعضی ممکن است ادعا کنند که تقلید نکردن از Dark Knight و خاص باقی ماندن آن از میراث این فیلم محافظت کرده است. این حرف ممکن است درست باشد اما جوکر جانشین خلفی برای روشن نگه داشتن چراغی است که نولان روشن کرد. فوق‌العاده خواهد بود اگر ببینیم یک فیلم بتمن دیگر ساخته شود که درهای جدیدی به روی ژانر باز کند و به جای دنباله رو بودن، همانند یک شورشی تنها جایگاهش را حفظ کند.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (3 مورد)
  • Abas
    Abas | ۱۸ آبان ۱۳۹۸

    اصلا شخصیت بتمن که بچه بازی نیست مثل دیگر شخصیت های مارول و...
    حتی قابل قیاس هم نیست
    ولی حیف که تو فیلم اینجاستیس ازبین بردنش

  • Amirironbat
    Amirironbat | ۸ آبان ۱۳۹۸

    موافقم.
    راستش دلایل زیادی وجود داره که دیزنی و مارول ترجیح دادن راه نولان رو در پیش نگیرن.اول اینکه می خواستن فقط نتیجه بگیرن و کسب درآمد کنن. دوما مخاطبان MCU اکثرا خردسال اند.(کلا مخاطبای فیلم های کمیک بوکی اکثرا خرد سال اند و مارول هم اینو خوب میدونه و پا رو فراتر نمی ذاره.وگرنه ممکنه مخاطبای اصلیش رو از دست بده عین سه گانه نولان که به نظرم فیلم هاش بیشتر به R می خورد و فقط به دلیل نداشتن صحنه ی خشن و جنسی PG-13 دریافت کردن.به همین دلیل هم مخاطبان خرد سال و کمیک خوان زیاد استقبال نکردن وگرنه باید بالای 3 میلیارد می فروخت.(البته عدم فروش بیش از حدش دلایل دیگری هم دارد.)) و سوما اینکه شما نباید بتمن رو با کاراکتر های دیگه مقایسه کنید.جوکر راس پنگوئن ریدلر بین دث استروک... کسایی هستن که میشه از هر کدومشون حداقل پنج فصل سریال خفن و جذاب و یا یک سه گانه ی اختصاصی ساخت.(بتمن و بت فمیلی بمانند!) از یه طرف بتمن و این همه آنتاگونیست وجود داره که هرکدوم فلسفه ی عمیقی دارن یا می تونن داشته باشن از طرف دیگه هم شهر گاتهام وجود داره که که میتونه به بهترین شکل انعکاس دهنده ی دنیای اطراف ما باشه.

  • Amirali
    Amirali | ۸ آبان ۱۳۹۸

    بررسی بسیار جالب و جذابی بود.
    خسته نباشین.

مطالب پیشنهادی