ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

فیلم سینمایی

حرف‌های شنیدنی رابرت اگرز | کارگردان فیلم نوسفراتو

رابرت اگرز خودش هم انتظار چنین موفقیتی از نوسفراتو نداشت!

رضا قبادی
نوشته شده توسط رضا قبادی | ۳۰ دی ۱۴۰۳ | ۱۳:۰۰

فیلم Nosferatu یکی از بهترین و پرفروش‌ترین فیلم‌های ۲۰۲۴ است. این فیلم توانست ۴۰ میلیون دلار در هفته آغازین فروش کند و در حال حاضر فروش جهانی آن به بالای ۱۰۰ میلیون دلار رسیده است. افزایش این رقم همینطور ادامه‌دار خواهد بود. فروش این اثر نشان می‌دهد تماشاچیان تا چه حد تشنه‌ی نمایش دوباره‌ای از شرارت، اروتیسم دیوانه‌‍وار و البته قتل‌های این کنت افسانه‌ای بودند. چهارمین اثر رابرت اگرز کارگردان فیلم، اثری جذاب و زیبا برای ایام کریسمس بوده و نقطه‌ی درخشان دیگری در کارنامه‌ی هنری شایسته او به حساب می‌آید، کارنامه‌ی که تا به حال شامل سه اثر تحسین شده The Witch، The Lighthouse، و The Northman می‌شود.

این فیلم اقتباسی از فیلم صامت اف. دبلیو مورنائو است که خود آن اثر از روی رمان دراکولا برام استوکر برداشته شده بود. یک بار دیگر هم این اثر در سال ۱۹۷۹ توسط ورنر هرتزوگ بازسازی شد. نوسفراتو دوباره داستان این کنت مشهور را روایت می‌کند، کنت اورلاک (با بازی بیل اسکارسگارد)، که می‌خواهد با خرید یک کاخ قدیمی به سواحل اروپا نزدیک شود. او برای این کار با توماس هاتر بنگاه‌دار که خود محتاج پول است، معالمه سفت و سختی می‌کند. با این حال قصد اورلاک از خرید این خانه تفریح و دیدار از مناطق توریسیتی آلمان نیست، هدف اصلی او دیدن دوباره الن هاتر (با بازی لیلی رز دپ)، عروس توماس است، که روزی برای رهایی از تنهایی، دعا کرد تا موجودی ماورالطبیعی به سراغش آید و تنهایی‌اش را پر کند. حالا کنت به خاطر همین کار این جاست.

هیولایی که اگرز و اسکارزگارد به تصویر کشیده‌اند، همان شرارت، شهوت و بدذاتی نسخه‌های پیشین خود را دارد و در عین حال خون‌آشامی منحصر به فرد مخصوص به خودشان است. هیولایی که مهیب و مهلک بودنش با یک سری از سکانس‌های شیک و پرجزئیات روی پرده‌های سینما نقش می‌گیرد و اتفاقاتی را به نمایش می‌گذارد که اراده‌ای از بدجنسی‌های وحشتناک و انحراف شیطانی اوست.

حال اگرز در ۴۲ سالگی توانسته خود را به عنوان یکی از منحصربه‌فردترین و شجاع‌ترین کارگردان‌های معاصر سینمای آمریکا مطرح کند. آثار اگرز حالات عجیب و کفرآمیزی دارند که با جلوه‌های بصری شبح‌زده و دکورهای نامتقارن و طراحی صدای عالی، اتمفسری سنگین و گیرا خلق می‌کنند. فیلم نوسفراتو نه تنها بهترین اثر این کارگردان بلکه بهترین فیلم سال گذشته است، اثری مملو از خلاقیت‌های هیجان‌انگیز و از نظر احساسی بسیار سنگین. بر همین اساس مصاحبه‌ای با رابرت اگرز ترتیب دادیم تا از او در مورد چالش‌هاس بازسازی این فیلم صامت کلاسیک بپرسیم و این که برای آینده چه ایده‌هایی در سر دارد. با ویجیاتو همراه باشید.

خبر داری که فیلمت تو گیشه‌ها چقدر موفق عمل کرده دیگه؟ با وجود این که چنین فیلم‌های به صورت سنتی برای اکران تو تعطیلات کریسمس برنامه‌ریزی نمیشن.

آره واقعا غافلگیر شدم. واضحه که غافلگیری شیرینی برام هست. بیشتر برای این خوشحالم که با وجود باز بودن دستم برای ارائه خلاقیت‌هام و پشتیبانی که تو این راه ازم شد، فیلمم تونست انقدر بفروشه. هیجان انگیزه. امیدوارم این موضوع به سود دیگر کارگردان‌های دیگه هم تموم شه. هستیم و می‌بینیم.

وقتی در مورد The Northmanحرف زدیم، گفتید که چطور برای ساخت این فیلم نیاز داشتید تا استدیوها را به گونه‌ی جدیدی سروسامون بدید. آیا برای نوسفراتو شیوه‌ای دیگه‌ای رو پیش گرفتید؟

هم آره هم نه. با این که این فیلم الان صد ساله شده، باز هم نوسفراتو به عنوان یک IP شناخته میشه. این چیزیه که استدیو Focus Feature فهمیدش و تونست از این طریق بازاریابی رو مدیریت و کنترل کنه. تهیه کننده کریس کولومبوس می‌گفت غیرمنصانه است فیلمی که داریم میسازیم رو ادامه‌ی یک IP بدونیم، به نظر اون این اثر یک چیز اوریجینال بود. به نظرم هر کسی نظر خاص خودش رو در این مورد خواهد داشت، اما به هر حال این به مارکتینگ کار کمک کرد، نمیتونم این رو کتمان کنم.

آیا موفقیت این فیلم باعث میشه به ادامه‌ی این مسیر هم فکر کنیم؟

البته که بله. اما حالا دوران عجیبی رو تو صنعت داریم سپری میکنیم. نمی‌تونم حالا شروع به ساخت یک فیلم جدید و از اساس تازه کنم چون فقط فیلم نوسفراتو من تونسته به موفقیت برسه.

آیا تجربه کار با IP نوسفراتو به دلتون انداخته که باز هم سراغ IP های شناخته شده برید؟

البته که که نفع‌های خلاقانه خودش رو داره این کار. اما دوست دارم فیلم بعدیم یک چیز اوریجینال باشه.

آیا تا حالا طرحی برای این فیلمی که میگید ریختید؟

هممم، نمیتونم در موردش الان حرف بزنم (با خنده). اما من همیشه فیلمنامه‌های زیادی رو تو جریان دارم، چون مجبوری که چنین کاری کنی. علاوه بر این وقتی میگم دلم می‌خواد فیلم بعدیم اوریجینال باشه منظورم این نیست که قراره کسی بیاد و بودجه‌اش رو سریع تامین کنه. با این حال این چیزیه که دوست دارم اتفاق بیوفته.

بازسازی فیلم‌های کلاسیک همواره قمار خطرناکی است، چون استانداردها از پیش تعیین شده و بسیار هم بالاست. چی شد که مخصوصا قصد کردید نوسفراتو رو بسازید. آیا چالش بازگویی یک اثر کلاسیک برای مخاطب جدید به شیوه‌های مدرن، باعث اشتیاق شما شده بود؟

آره، چالش بسیار سخت و هولناکی به نظر می‌رسید، چون از جنبه‌های زیادی فیلم اصلی یک اثر کلاسیک به شمار میاد. با این که فیلم‌های ترسناک قبل از اون هم وجود داشتند، اما این نوسفراتو بود که یه جورایی سبک ترسناک رو خلق و پایه‌ریزن کرد. پس وقتی چنیی اثری رو برای بازسازی انتخاب می‌کنید باید بدونید به خاطر عظمت اثر شاید اعتماد به نفس خودتون رو از دست بدید.

چند نسخه از دراکولا وجود داره که وقتی تو اون شما وارد قلعه می‌شید و در یک صحنه جذاب برای اولین بار کنت رو ملاقات می‌کنید؟ خب با وجود صحنه‌های زیاد این چنینی در آثار مختلف دراکولا، خیلی سخته که چیزی خلق کنی تا همچنان برای مخاطب تازه و گیرا باشه.

مثل چالش روی صحنه آوردن نمایشنامه هملت و رسیدن به اون مونولوگ معروف بودن یا نبودن مسئله این است می‌مونه... چطور می‌تونید این دیالوگ کلاسیک که هزاران بار اجرا شده رو کاری کنید که مخصوص اثر شما شه؟ آیا ترجیح می‌دید ازش صرف نظر کنید یا عمیق‌تر واردش شید؟ اما نفعی که از ساخت یک اثری که بارها از روی اون ساخته شده می‌برید اینه که می‌فهمید چه المان‌هایی در این خلال تو اثر جواب داده و چه چیزایی جواب نداده و چه چیزایی اغلب این وسط از دست رفته. برای همین می‌تونید اون چیزایی که به نظرتون از دست رفته و میتونست باشه رو وارد اثر کنید.

منطقی به نظر میاد

به نظرم فیلم Dracula: Dead and Loving It از مل بروکس دقیقاً عین یک دفترچه راهنما از چیزایی میمونه که نباید تو اثری مربوط به دراکولا به کار ببرید. جالبه که این فیلم حیلی راحت جاهای مسخره تو داستان دراکولا و حفره‌های داستانیش رو نشون میده، برای همین وقتی تو اثر خودتون کارتون به اینجاها که رسید می‌دونید که چقدر باید مراقب باشید.

آیا نقطه‌ی داستانی خاص، یا اتمسفر و المان‌های زیبایی شناسی خاصی بود که بخواید تو اثر و رونوشت خودتون از نوسفراتو به کلی ازش اجتباب کنید یا برعکس، دوسش داشته باشید و بخواید بیشترش کنید؟

واضحه که شباهت‌های بصری خیلی زیادی بین اثر من و مورنائو وجود داره،اما من و یارین بلاشکه فیلمبردار فیلم، دلمون نمی‌خواست هیچکدوم از نماهای فیلم مورنائو رو اینجا تکرار کنیم. این کار رو هم نکردیم و از خودمون که همچین تصمیمی گرفتیم راضی بودیم. همچنین دلم نمی‌خواست کنت اورلاک رو دوباره شبیه استایل ماکس شرک بازیگر فیلم اصلی در بیاریم، هرچند این هنرنمایی خود ماکس شرک و نوع گریمش بود که در وهله‌ی اول من رو در زمان کودکی عاشق نوسفراتو کرد. به نظرم ماکس شرک کاری بی‌نظیر در به تصویر کشیدن کنت اورلاک انجام میده و کلاوس کینسکی هم دوباره ورژن خودش رو بر اساس اون تو فیلم هرتزوگ ارائه میده، اما من دلم می‌خواست در این جا یه کار متفاوت انجام بدم.

اگر می‌خواستید کونت اورلاک شما شبیه شمایل افسانه‌ای ماکس شرک نباشه، اونوقت بر چه اساس و با چه ایده‌های خلاقانه‌ای سعی در خلق اورلاک مخصوص خودتون داشتید؟

خون‌آشام‌ها دیگه ترسناک نیستند و رفیقم پاتون اسوالت هم میخ آخر رو روی تابوت خون‌آشام‌ها کوبید. به همین خاطر من دوباره به داستان‌های فولکور برگشتم، داستان‌هایی که توسط کسایی نوشته شدند که واقعا به خون‌آشام‌ها اعتقاد داشتند و ازشون می‌ترسیدند. فولکلورهای اولیه اسلاویک و بالکان شامل جنازه‌های زنده میشد که در واقع شبیه مرده‌های از مرگ برخواسته می‌مونند، نه شبیه یک مرد خوش‌پوش و جذاب و بی‌روح. سوالی که درجا از خودم پرسیدم این بود: یک مرد اشرافی ترنسلوانیایی واقعاً چه شکلی هست؟

این پرسش، اساس طراحی شخصیت بیل اورلاک قرار گرفت، هم برای لباسش و هم برای سبیلش که بیشتر از اون چیزی که انتظار داشتیم بحث‌برانگیز شد. با این حال ما الهاماتی هم از خود ماکس شرک گرفتیم، مثل شکل جمجمه‌ی اون، انگشت‌ها و ناخن‌هاش و یه سری چیزهای دیگه.

یادمه گفته بودید برای فیلم‌ The Lighthouse رفتید و روی گویش‌های محلی تحقیق کردید. آیا برای نوسفراتو هم همین شیوه رو پیش گرفتید و سری به نوع گویش و گفتار آلمان و اروپای قرن نوزدهم زدید؟

آره ما رفتیم و کلی فیلم ساخته شده توسط کمپانی Hammer Horror رو دیدیم، کمپانی‌ای که فیلم‌های ترسناکی می‌ساخت، عین مجموعه فیلم‌های فرانکشتاین و همچنین فیلم‌هایی که داستان‌شون تو اقلیم آلمان اتفاق می‌افتاد. همه‌ی اون بازیگران ولی لهجه‌ی بریتانیایی داشتند و بازیگران عامش هم لهجه‌های لندنی. ما هم چنین کاری رو این جا انجام دادیم.

من ادبیات انگلیسی مربوط به اون دوران رو میخوندم تا بفهمم شخصیت‌های اون زمان چطوری صحبت می‌کردند. البته که شخصیت‌‌هایی داریم که رومانیایی صحبت می‌کنند، از اون سمت اورلاک هم به زمان داس‌ها سخن می‌گه که در واقع زبانی مربوط به نیاکان رومانیایی‌هاست. من همراه با چند متخصص روی تمام این مباحث کار کردم.

در اخر، اونجایی که هر ناک برده کنت، کبوتر رو گاز می‌زنه یکی از صحنه‌های برجسته فیلمه که با تردستی به نحوی عالی اجرا شده. آیا این لحظه رو از آزی آزبورن الهام گرفتید؟

وقتی که داشتم این کار رو میکردم فکرم پیش آزی نبود، ولی زمان فیلمبرداری این فیلم به شکل عجیبی به خیلی از کارهای Black Sabbath گوش می‌دادم. هر چند موقع تولد سایمون مکبرنی بازیگر هر ناک، براش یه تکست فرستادم که تو اون کله خفاش با گاز زدن از جا کنده می‌شد.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید

مطالب پیشنهادی